نسخه چاپی

سایت تحلیلی و اطلاع رسانی مفید نیوز
این خصوصیه، ما روش چادر کشیدیم ...
رزمنده سایبری


آقای کافی نقل می کردند:

داشتم میرفتم قم، ماشین نبود، ماشین های شیراز رو سوار شدیم.

یه خانمی هم جلوی ما نشسته بود، موقع هم که روسری سرشون نمی کردن، هی دقیقه ای یکبار موهاشو تکون می داد و سرشو تکون می داد و موهاش می خورد تو صورت من. هی بلند می شد می شست، هی سر و صدا می کرد. می خواست یه جوری جلب توجه عمومی کنه. برگشت، یه مرتبه نگاه کرد به منو خانمم که کنار دست من نشسته بود

(خب چادر سرش بود و پوشیه هم زده بود به صورتش)



گفت: آقا اون بقچه چیه گذاشتی کنارت؟ بردار یکی بشینه. نگاه کردم دیدم به خانم ما میگه بقچه!
گفتم: این خانم ماست.

گفت: پس چرا اینطوری پیچیدیش؟ همه خندیدند.
گفتم: خدایا کمکمون کن نذار مضحکه اینا بشیم.

یهو یه چیزی به ذهنم رسید.
بلند شدم گفتم: آقای راننده! زد رو ترمز.

گفتم: این چیه بغل ماشینت؟
گفت: آقاجون، ماشینه! ماشین هم ندیدی تو، آخوند؟!

گفتم: چرا؟! دیدم. ولی این چیه روش کشیدن؟
گفت: چادره روش کشیدن دیگه!

گفتم: خب، چرا چادر روش کشیده؟
گفت: من باید تا شیراز گاز و ترمز کنم، چه می دونم!

 

چادر کشیدن کسی سیخونکش نکنن

انگولکش نکنن

خط نندازن روشو ...



گفتم: خب، چرا شما نمی کشی رو ماشینت؟
گفت: حاجی جون بشین تو رو قرآن.

این ماشین عمومیه!

کسی چادر روش نمی کشه!

اون خصوصیه روش چادر کشیدن!


منم زدم رو شونه شوهر این زنه گفتم:

"این خصوصیه، ما روش چادر کشیدیم"

http://jang-cyberi.blogfa.com

http://mofidnews.com/index.php?page=desc.php&id=843&tab=weblog