نسخه چاپی

سایت تحلیلی و اطلاع رسانی مفید نیوز
وضعيت وخيم منافقين جديد در مناظره دو ضدانقلاب فراري


تاریخ: ۳ مرداد ۱۳۸۹

در پي دفاع گستاخانه سايت جرس از مفاسد گوناگون عطاءا... مهاجراني، يكي از عناصر ضدانقلاب راديو زمانه تصريح كرد همين نوع برخورد با عدالت و تمسخر مبارزه با فساد باعث جذب مردم به احمدي نژاد و شكست اصلاح طلبان شد.
«ا-ن» طنزنويس فراري به تازگي ضمن نوشتن تملقي تمام عيار براي كديور و مهاجراني تاكيد كرده بود كه لفت و ليس هاي امثال مهاجراني از سر عرضه و توانايي آنها بوده است اما «بهداد-ب» در پاسخ وي نوشت: احمدي نژاد 5 سال پيش در برابر سمبل هاي فساد سياسي و مالي پيروز شد. اينكه بگوييد چه اشكالي دارد امثال مهاجراني از چرب و شيرين قدرت بهره مند بودند، در پاسخ بايد بگويم اشكال در اينجاست كه وقتي فساد مالي را به عنوان ايراد نمي بينيد و گفتمان عدالت و مبارزه با فساد را تمسخر مي كنيد، مردم جذب احمدي نژاد مي شوند. در فلسطين هم غرق شدن فتح در فساد مالي باعث رأي شهروندان فلسطيني به حماس شد. شما فساد را امري قابل قبول مي دانيد و البته وقتي كه فساد را مي پذيريم ديگر نمي شود بعدي از آن را مخدوش كرد و خواستار همراهي مردم با ما براي مبارزه شد!
وي همچنين با اشاره به موضع متناقض اعضاي حلقه جرس و برخي سران فتنه در مورد قانون اساسي نوشت: وقتي موسوي بر اجراي بدون تنازل قانون اساسي تاكيد مي كند بنابراين آقايان موسوي و كروبي بايد بپذيرند كه با ايستادگي در برابر رهبري، قانون اساسي را نقض كرده اند. در قانون اساسي حق رسيدگي به تخلفات انتخاباتي با شوراي نگهبان است كه اين شورا هم سلامت انتخابات را تاييد كرده است. خب! اين چه منطقي است كه هم معتقد به تقلب باشيم و هم موافق شوراي نگهبان؟
اين عنصر فراري در بيان تناقض ديگر مدعيان اصلاح طلبي تاكيد كرد: آقايان باقي و گنجي در سال هاي شكوفايي اصلاحات با نوشتن مقالاتي درباره جنايت، هاشمي را به رأي سي ام تهران كشاندند. امروز چه اتفاقي افتاده كه هاشمي در نقش ناجي معرفي مي شود و آقاي كديور به او نامه مي نويسد.
از سوي ديگر «ا-ن» از طراحان پروژه بلاهت آميز درازگوش تروا را براي سرنگوني نظام در 22 بهمن، در توضيح و توجيه مواضع تملق آميز خود در حمايت از شبه اصلاح طلبان نوشت: من شخصاً جنبش انقلابي را بيشتر مي پسندم، دوست دارم مردم بر پا خيزند و به خيابان بروند و حكومت را ساقط كنند منتهي من كمي پيرتر از آنم كه فرض كنم علائق شخصي من مي تواند واقعيت پيدا كند. ممكن است كساني به من بگويند اگر بلدي خودت چرا وسط ميدان نمي آيي و از راه دور و در اروپا نشستي و مي گويي لنگش كن. واقعيت اين است كه مردم دوست ندارند انقلاب كنند. اصلاح طلب بودن ما هم مثل كشف حجاب بي بي خانم از بي چادري است، راه ديگري نداريم. ديدي كه وقتي من و تو از مردم خواستيم با شعارهاي تند به خيابان بروند، حداكثر 10 تا 20هزار نفر به خيابان رفتند... من طرفدار قانون اساسي نيستم اما مستمسك شدن موسوي به قانون اساسي، يك كار منطقي است. البته مي توان همه اين حرف ها را در گورستاني دفن كرد و گفت كه ما مي خواهيم با نافرماني مدني و اعتصاب و ريختن به خيابان ها، حكومت را بر كنار كنيم. اين هم راه خوبي است، به قول مولوي گر تو بهتر مي زني بستان بزن. مشكل من با كساني كه مي خواهند انقلاب كنند اين نيست كه چرا مي خواهند انقلاب كنند، مشكلم اين است كه چرا انقلاب نمي كنند تا ما هم از شر حكومت راحت شويم. من بارها نيروهاي مختلف از سلطنت طلبان حامي رضا پهلوي تا دوستاني كه يكباره از داخل سبز مي شوند و چپ ها و مجاهدين خلق و اپوزيسيون خارج كشور را تجربه كرده ام. نه فقط جنبش اصلاحات عصر خاتمي و جنبش سبز را جدي مي شناسم.
«ا-ن» در پايان از محمدرضا پهلوي و بختيار هم دفاع كرد و نوشت كه آنها نسبت به استبداد مذهبي هشدار داده بودند اما همه نيروهاي چپ و ملي و راست و ليبرال مسخره شان كردند و اين باعث پيروزي آيت الله خميني شد.

http://mofidnews.com/index.php?page=desc.php&id=77&tab=rooz