نسخه چاپی

سایت تحلیلی و اطلاع رسانی مفید نیوز
من و مرتضی
شوکران انتظار


سید مرتضی را با روایت فتح شناختم. البته آن موقع نمیدانستم این مستند را چه کسی ساخته، فقط از دیدن مستندی که شبهای جمعه پخش می شد حظ میبردم و آن را ژیگیری می کردم. سید مرتضی که شهید شد ده سال یا یازده سال داشتم، به تازگی نام او را و نام موسسه روایت فتح را شنیده بودم. یادم هست که آقا او را به نام سید شهیدان اهل قلم خواندند و این عنوان روی او ماند.

بعدها، دستم به کتابهایی از آوینی رسید. توسعه و مفهوم آن را با آوینی شناختم. فهمیدم که توسعه در ذات خود با چه ابزار و مفاهیمی شناخته خواهد شد و چه ارمغان خواسته و ناخواسته ای برای ما همراه خواهد داشت. مرتضی آوینی متحجر نبود، تجدد زده هم نبود، متجدد بود اما با مفهوم توسعه چه از جنبه توسعه سیاسی و چه از منظر توسعه اقتصادی مسئله داشت. مسئله جدی و چالشی که یک صف بندی اعتقادی و جریان ساز بوجود می آورد. این نگرش مرتضی آوینی به مفهوم توسعه، غرب، و نظایر آن، یک ارمغان خوب و زیبا داشت. در حقیقت نگاه اوینی برای من شخصیت ساز بود، گیج کننده و سردرگم آفرین نبود. البته هیجانی هم بود و شاید در آن روزها که می خواندم این هیجانی بودن، بسیاری از نیازهای فکری یک جستجوگر را تامین می کرد. بزرگترین درسی از آوینی گرفتم، درس فکر کردن، اندیشیدن، شخصیت داشتن، هدف داشتن و از همه مهمتر برای هدف مبارزه کردن.

یکی از تفاوتهای مرتضی با دیگرانی که می نوشتند و سخنرانی می کردند آن بود که در درسهایش همیشه یک الگوی خوب، قابل اطمینان و به طور ویژه در دسترس معرفی می کرد، او هیچگاه به خودش ارجاع نمی داد، همیشه حرف از خمینی کبیر بود، حرف از مردی که دم مسیحایی او ضمیر خیل کثیری از طبقات مردم را  روشن کرده است. دستور کار روشنفکری انقلابی را صادر کرده است. مسیحی که مرده دلان بسیاری را حیات دوباره بخشیده است. من و بسیاری از هم نسلان من، تجدید حیات بشری را با سید مرتضی فهمیدیم . خدا را شکر که این سوره اندیشه انقلابی را ولو از پنجره بی جان اوراق و صفحات کتابهایش شناختیم!

امروز مرتضی نیست و این فراق به دو دهه نزدیک شده است. در این ایام شبه مرتضاهای زیادی دیدم، کوچک و بزرگ، اما آنکه بتواند مانند او قدرت تفکر و اندیشیدن را مشق دهد، نیافتم. مرتضی برای برخی راوی دفاع و حماسه بود، برای عده ای منتقد سینما، برای برخی مخالف سیاستهای فرهنگی خاتمی و سیاستهای توسعه گرایانه هاشمی، اما مرتضی برای من یک متفکر متعهد بود. اگر مرتضی می ماند میتوانست امثال پوپر و هابرماس را در این مملکت به زباله دان بفرستد، او فکر و تفکر بود. او متخض سینما و مستند نبود، متخض تفکر انقلابی بود. او یک بسیجی واقعی برای روزهای بعد از جنگ بود.

مرتضای من هنوز زنده است. او را لابلای زندگی روزمره میجویم، امیدوارم فرزندان معنوی مرتضی را ببینم.

http://khavei.blogfa.com/

http://mofidnews.com/index.php?page=desc.php&id=757&tab=weblog