نسخه چاپی

سایت تحلیلی و اطلاع رسانی مفید نیوز
اولویت دخترانه، کار یا ازدواج؟



شغل خوبي دارد. درآمدش مناسب است. درس خوانده است. مسافرت رفته است. براي خودش كسي شده است. ولي شب كه مي‌آيد خانه، نه خبري از شوهر است، نه صداي خنده‌ي فرزند. غذايش را به تنهايي گرم مي‌كند و تلويزيون را روشن مي‌كند.

امشب نازي و آناهيتا و ديگر دختران مجرد دور و برش كار دارند. ليلا و مهتاب هم با شوهرانشان هستند. او تنهاست و با صداي گوينده‌ي خبر. او تنهاست با بازيگرهاي خوش‌قيافه‌ي فيلم‌ها كه در برابر چشم‌هايش ايفاي نقش مي‌كنند.

بلي. صحبت از زنان "ظاهرا" موفقي است كه سنشان به سي سال رسيده است و به جاي ازدواج و سامان گرفتن، در پي اهداف ديگر بوده‌اند. گرچه در فرهنگ ديرينه‌ي ايران‌زمين، اين پديده بسيار نادر بوده است؛ ولي با تغيير و تحول دنيا و مدرنيته، جامعه‌ي ما، مخصوصا در شهرهاي بزرگ كشورمان، به صورت روزافزون شاهد حضور اين زنان هستند.

حال چرا اين‌گونه است؟ بحثي طولاني است. شايد نارسايي‌هاي قوانين و فرهنگي و يا مسئوليت‌هاي زنانه و مادرانه، آن‌ها را از ازدواج فراري داده است. شايد هم مردان خودخواه و بي‌وفاي امروز. شايد هم تصور و توهمي كه از موفقيت و زندگي مستقل داشته‌اند آن‌ها را به اين تصميم –يعني ازدواج نكردن- كشانده است.

 

 

 
 
 
 
 


نارضايتي اين نوع زنان از زندگي، پديده‌اي جهاني است. از دنياي مدرن غرب گرفته تا كشورهاي شرقي – اين سوالي است كه زن‌هاي دنياي ما كمابيش با آن در حال كشمكش هستند: ازدواج كنم و سر و سامان بگيرم و زندگي شخصي و موفقيت‌هاي ظاهري خودم را تا حدودي كنار بگذارم – و يا – قيد ازدواج و خانواده و كانون گرم خانواده را بزنم و به كار و درس و موفقيت‌هاي مادي خودم برسم؟

(دقت كنيد كه نوشته‌ام كانون "گرم" خانواده و نه فقط خانواده. چرا كه بسياري از افراد سعي مي‌كنند راهي ميانه را انتخاب كنند و خانواده‌اي نه چندان گرم را در كنار شغل و زندگي خارج از خانه‌ي خود داشته باشند.) واضح است كه نمي‌شود با يك دست چند هندوانه برداشت. پس دير يا زود اين سوال پيش مي‌آيد: تمام وقت مادر باشم، يا تمام وقت كارمند؟ آيا راه‌حل هاي ميانه و نيمه‌وقت محكوم به شكست نيستند؟

نمي‌خواهم در اين نوشته جواب سوال را بدهم. من به‌عنوان يك مرد حتي در جايگاهي نيستم كه اين سوال را به‌خوبي درك كنم. پس مي‌نويسم، تا بفهمم. تا سوال كنم: اين معادله چگونه حل مي‌شود؟ چگونه مي‌توان در جامعه تعادل ايجاد كرد، به گونه‌اي كه زنان احساس نكنند با ازدواج و بچه‌داري دچار خسارت شده‌اند؟ و چگونه مي‌توان در جامعه تعادل ايجاد كرد كه زنان كارمند احساس نكنند كه شوهرداري و بچه‌دار به معناي تباه كردن عمر است؟ آيا اولويت‌ها و خواسته‌هاي زنان ما از زندگي واقع‌گرايانه و صحيح هستند؟

http://mofidnews.com/index.php?page=desc.php&id=715&tab=bargozide