نسخه چاپی

سایت تحلیلی و اطلاع رسانی مفید نیوز
نان خشک
آل الله


درب خانه را کوبید. به او گفته بودند صاحب این خانه حتما تو را حاجت روا می‌کند. قرض بر عهده‌اش بود. به امام سجاد ـ علیه السلام ـ عرض کرد: از حرف‌هایی که درباره‌ی من می‌زنند بیشتر از فقرم ناراحتم. حضرت به کنیزی در منزل خود گفتنـد: افطاری و سحری مرا بیاور. پس از آن که حضرت افطاری و سحری خود را به شخص سائل دادند فرمودند: این دو قرص نان را بگیر که دیگر چیزی پیش ما نیست. خداوند به وسیله‌ی  همین دو قرص نان  گشایش خوبی برایت حاصل می‌کند.

به راه افتاد سمت بازار تا اگر توانست دو قرص نان را بفروشد و چیزی به جای آنـها به خانه ببـرد. در بین راه به یک ماهی فروش رسید که یک ماهی گندیده داشت. به او گفت: ممکن است این ماهی را به من بدهی و من در عوض یک قرص نان به تو بدهم. نان را داد و ماهی را گرفت.

در ادمه‌ی بازار به مردی رسید که مقداری نمک نامرغوب داشت. به او گفت: مایلی این نان خشک را بگیـری و این نمک نامرغوب را به من بدهی؟ قبول کرد. نمک را داد و نان را گرفت.

مرد سائل که دو قرص نان را با یک ماهی گندیده و مقداری نمک نامرغوب عوض کرده بود به خانه رسید. شروع به تمییز کردن شکم ماهی شد که دو مروارید در شکم ماهی دید. شاد شد و خدایش را شکر کرد. در همین لحظه صدای درب خانه به گوشش رسید. درب را که باز کرد. مرد ماهی فروش و نمک فروش را دید که هردو یک قرص نان به دست گرفته و گفتنـد: ما با خانـواده خود هر چه سعی کردیم نتـوانستیم این نان را از شدت خشکی و سختـی بخوریم. فکر کردیم تو تنگدست هستی و ناچار شدی نان‌های خشک را برای تهیه‌ی غذای بهتر بفروشی؛ پس تصمیم گرفتیم نان را برای خودت بیاوریم و آنچه را که در قبال نان‌ها از تو گرفته‌ایم به خودت ببخشیم. وقتی مرد ماهی فروش و نمک فروش رفتنـد فرستاده امام سجاد ـ علیه السلام ـ در را کوبیـد و به مرد سائل گفت: مولایت فرمود تو به آرزویت رسیدی (در زندگی‌ات گشایش حاصل شد). پس نان ما را بده که هیچکس جز ما نمی‌تواند این نان‌ها را بخورد.

مرد سائل دو مروارید را که در شکم ماهی بود فروخت. قرضش را پرداخت و زندگی‌اش سرو سامان یافت.1

 

1  ـ حديقة الشيعة، ج‏2، ص 692 ( با اندکی تصرف و حالتی داستان‌گونه)

http://ahl-e-bayt.blogfa.com

http://mofidnews.com/index.php?page=desc.php&id=686&tab=weblog