نسخه چاپی سایت تحلیلی و اطلاع رسانی مفید نیوز |
وصیت نامه شهيد دكتر مصطفی چمران
از اينكه آمريكا را ترك گفتم، از اينكه دنيای لذات و راحت طلبی را پشت سر گذاشتم، از اينكه دنيای علم را فراموش كردم، از اينكه از همه زيبائيها و خاطره زن عزيز و فرزندان دلبندم گذشته ام، متأسف نيستم
وصيت می كنم …
برای مرگ آماده شده ام و اين امری است طبيعی كه مدتهاست با آن آشنا شده ام. ولی برای اولين بار وصيت می كنم. خوشحالم كه در چنين راهی به شهادت می رسم. خوشحالم كه از عالم و ما فيها بريده ام. همه چيز را ترك گفته ام. علایق را زير پا گذاشته ام. قيد و بندها را پاره كرده ام. دنيا و ما فيها را سه طلاقه گفته ام و با آغوش باز به استقبال شهادت می روم.
تو ای محبوب من، دنيايی جديد به من گشودی كه خدای بزرگ مرا بهتر و بيشتر آزمايش كند. تو به من مجال دادی تا پروانه شوم، تا بسوزم، تا نور برسانم، تا عشق بورزم، تا قدرتهای بی نظير انسانی خود را به ظهور برسانم، از شرق به غرب و از شمال تا جنوب لبنان را زير پا بگذارم و ارزشهای الهی را به همگان عرضه كنم، تا راهی جديد و قوی و الهی بنمايانم، تا مظهر باشم، تا عشق شوم، تا نور گردم، از وجود خود جدا شوم و در اجتماع حل گردم، تا ديگر خود را نبينم و خود را نخواهم، جز محبوب كسی را نبينم، جز عشق و فداكاری طريقی نگزينم، تا با مرگ آشنا و دوست گردم و از تمام قيد و بندهی مادی آزاد شوم…
و ای محبوب من رمز طايفه اي، و درد و رنج هزار و چهار صد ساله را به دوش می كشی، اتهام و تهمت و هجوم و نفرين و ناسزای هزار و چهار صد سال را همچنان تحمل می كني، كينه های گذشته و دشمنی های تاريخی و حقد و حسدهای جهانسوز را بر جان می پذيري، تو فداكاری می کنی، تو از همه چيز خود می گذری، تو حيات و هستی خود را فدای هدف و اجتماع انسانها می كنی، و دشمنانت در عوض دشنام می دهند و خيانت می كنند، به تو تهمتهای دروغ می زنند و مردم جاهل را بر تو می شورانند، و تو ای امام لحظه ای از حق منحرف نمی شوی و عمل به مثل انجام نمی دهی و همچون كوه در مقابل طوفان حوادث آرام و مطمئن به سوی حقيقت و كمال و قدم بر می داری، از اين نظر تو نماينده علی (ع) و وارث حسيني… و من افتخار می كنم كه در ركابت مبارزه می كنم و در راه پر افتخارت شربت شهادت می نوشم…
ای محبوب من، آخر تو مرا نشناختي! زيرا حجب و حيا مانع آن بود كه من خود را به تو بنمايانم، يا از عشق سخن برانم يا از سوز درونی خود بازگو كنم… اما من، منی كه وصيت می كنم، منی كه تو را دوست می دارم… آدم ساده ای نيستم!… من خدای عشق و پرستشم، من نماينده حق و مظهر فداكاری و گذشت و تواضع و فعاليت و مبارزه ام، آتشفشان درون من كافيست كه هر دنيایی را بسوزاند، آتش عشق من به حدی است كه قادر است هر دل سنگی را آب كند، فداكاری من به اندازه ای است كه كمتر كسی در زندگی به آن درجه رسيده است …
كسی كه وصيت می كند آدم ساده ای نيست. بزرگترين مقامات علمی را گذرانده، سردی و گرمی روزگار را چشيده، از زيباترين و شديدترين عشقها برخوردار شده، از درخت لذات زندگی ميوه چيده، از هر چه زيبا و دوست داشتنی است برخوردار شده، و در اوج كمال و دارایی همه چيز خود را رها كرده و به خاطر هدفی مقدس، زندگی دردآلود و اشكبار و شهادت را قبول كرده است.
آری ای محبوب من، يك چنين كسی با تو وصيت می كند …
وصيت من درباره عشق و حيات و وظيفه است …
به خاطر عشق است كه فداكاری می كنم. به خاطر عشق است كه به دنيا با بی اعتنایی می نگرم و ابعاد ديگری را می يابم. به خاطر عشق است كه دنيا را زيبا می بينم و زيبائی را می پرستم. به خاطر عشق است كه خدا را حس می كنم، او را می پرستم و حيات و هستی خود را تقديمش می كنم …
می دانم كه در اين دنيا به عده زيادی محبت كرده ام، حتی عشق ورزيده ام، ولی جواب بدی ديده ام. عشق را به ضعف تعبير می كنند و به قول خودشان زرنگی كرده از محبت سوءاستفاده می نمايند! اما اين بی خبران نمی دانند كه از چه نعمت بزرگی كه عشق و محبت است، محرومند. نمی دانند كه بزرگترين ابعاد زندگی را درك نكرده اند. نمی دانند كه زرنگی آنها جز افلاس و بدبختی و مذلت چيزی نيست …
و من قدر خود را بزرگتر از آن می دانم كه محبت خويش را از كسی دريغ كنم. حتی اگر آن كس محبت مرا درك نكند و به خيال خود سؤاستفاده نمايد. من بزرگتر از آنم كه به خاطر پاداش محبت كنم، يا در ازاء عشق تمنایی داشته باشم. من در عشق خود می سوزم و لذت می برم. اين لذت بزرگترين پاداشی است كه ممكن است در جواب عشق من به حساب آيد …
درود آتشين من به روح بلند تو باد كه از محدوده تنگ و باريك خودبينی و خودخواهی بيرون است و جولانگاهش عظمت آسمانها و اسماء مقدس خداست. عشق سوزان من فدای عشقت باد، كه بزرگترين و زيباترين مشخصه وجود توست، و ارزنده ترين چيزی است كه مرا جذب تو كرده است، و مقدس ترين خصيصه ای است كه در ميزان الهی به حساب می آيد … |
http://mofidnews.com/index.php?page=desc.php&id=48&tab=shohada |