نسخه چاپی

سایت تحلیلی و اطلاع رسانی مفید نیوز
امام خمینی (ره) خودش را برای ما معرفی می‌کند
حیات باطنی


برای ما که پایمان را بعد از انقلاب به این دنیا گذاشته‌ایم، هیچ چیز از امام نگفته‌اند. چند عکس نشانمان داده‌اند و چند جمله کلیشه‌ای که مثلاً امید من به شما دبستانی‌ها است؛ و امام را برایمان در همین کلاس دبستانی تمام کردند. ریاضی را قدر فهم‌مان از همان کلاس اول یادمان دادند و در کارشناسی ارشد ریاضیات پیشرفته و محاسبات عددی پیشرفته را جز دروس اجباری قرار دادند؛ و کتاب بزرگ و عمیق امام را خلاصه کردند به درس اختیاری وصیت‌نامه و البته چند عکس در نوفل‌لوشاتو و هواپیما!

برای ما که نبودیم و ندیدیم امام را، صحیفه امام همچون دریایی است که هر چه در آن عمیق‌تر می‌شوی باز به انتهایش نمی‌رسی؛ انگار قرآن است، و مگر غیر از این است. امام خمینی (ره) را به ما نشناساندند؛ نه اینکه فهم ما کم باشد، نه، برنامه‌ای برای آن نداشتند. شاید تقصیری هم متوجه آنها نباشد،  حتماً فرض می‌کردند ما هم پیام‌ها و بیانیه‌های امام را یک‌به‌یک از رادیو و تلویزیون شنیده‌ایم؛ نمی‌دانستند که آن چیزهایی که برای آنها فرض است و بدیهی، برای ما سوال است و ابهام. اما ما هم نسل سوم انقلابیم و یادگرفته‌ایم که بایدخودکفا باشیم اصلاً فرضمان این است که کسی به فکر ما نیست و خودمان باید دستمان را به زانو بگیریم و چشم به دست دیگران نداشته‌باشیم.

همه اینها را گفتم تا بدانید چقدر دلم برای خودم و هم نسل‌های خودم می‌سوزد. دلم می‌سوزد برای خودم که هیچ‌کس پیام قطعنامه امام را به دستم نداد. برای خودم که هیچ‌کس پیام تشکیل بسیج دانشجو و طلبه را به دستم نداد. برای خودم که هیچ‌کس برایم هیچ‌چیز از امام نگفت. تا روزی که خودم آنها را یک‌به‌یک در صحیفه یافتم و مدت‌ها با آن مستی کردم.

امام را نمی‌توان با چند عکس و جمله شناخت. امام را باید با افکار و اعتقاداتش شناخت. آن هم نه با تفسیر به رای دیگران. باید از امام سوال کرد: « اعتقادات شما چيست؟» و منتظر جواب خود امام بود. دقیقاْ همان سوالی که خبرنگار روزنامه «تايمز» از امام پرسیده‌است. ما هم امام را نمی‌شناسیم و نیازمندیم امام خودش را برای ما معرفی کند، از اعتقاداتش بگوید، از ارزش‌ها و باورهایش.

آنچه در ادامه می‌خوانید مصاحبه حضرت امام خمینی (ره) با روزنامه «تايمز» در 18 دى 1357 در نوفل لوشاتو است.

امام خمینی (ره) - imam khomeini

سؤال: [مايلم كه قدرى درباره دوران كودكى شما و شغل شما در آن زمان بدانم و شايد هم مختصرى از دوران طفوليت شما و طريقى كه از آن طريق به اعتقاد كنونى راه يافتيد. كيفيت‌ها و ارزش‌هايى كه براى شما مهم بوده و هستند چيست؟ به عنوان يك مسيحى درباره فرهنگ شما زياد نمى‏دانم. از اين رو اولين سؤالم اين است كه اعتقادات شما چيست؟ كجا و چگونه اين اعتقادات را فرا گرفتيد؟ و چگونه آنها را عمل مى‏كنيد؟ و به عنوان سؤالى تكميلى، لطفاً مختصرى از شرح كار خود را بيان كنيد.].

جواب: زندگى شخصى من هم مانند همه افراد، حادثه‏اى است جزئى از تمام حوادثى كه در جهان مى‏گذرد، كه نيازى به شرح و توضيح آن نمى‏بينم.

ولى اعتقادات من و همه مسلمين همان مسائلى است كه در قرآن كريم آمده است و يا پيامبر اسلام (ص) و پيشوايان بحق بعد از آن حضرت بيان فرموده‏اند كه ريشه و اصل همه آن عقايد -كه مهم‌ترين و با ارزش‌ترين اعتقادات ماست- اصل توحيد است.

مطابق اين اصل، ما معتقديم كه خالق و آفريننده جهان و همه عوالم وجود و انسان تنها ذات مقدس خداى تعالى است كه از همه حقايق مطلع است و قادر بر همه چيز است و مالك همه چيز.

اين اصل به ما مى‏آموزد كه انسان تنها در برابر ذات اقدس حق بايد تسليم باشد و از هيچ انسانى نبايد اطاعت كند مگر اينكه اطاعت او اطاعت خدا باشد؛ و بنابراين هيچ انسانى هم حق ندارد انسان‌هاى ديگر را به تسليم در برابر خود مجبور كند.

و ما از اين اصل اعتقادى، اصل آزادى بشر را مى‏آموزيم كه هيچ فردى حق ندارد انسانى و يا جامعه و ملتى را از آزادى محروم كند، براى او قانون وضع كند، رفتار و روابط او را بنا به درك و شناخت خود كه بسيار ناقص است و يا بنا به خواسته‏ها و اميال خود تنظيم نمايد.

و از اين اصل ما نيز معتقديم كه قانونگذارى براى بشر تنها در اختيار خداى تعالى است، همچنان كه قوانين هستى و خلقت را نيز خداوند مقرر فرموده است. و سعادت و كمال انسان و جوامع تنها در گرو اطاعت از قوانين الهى است كه توسط انبيا به بشر ابلاغ شده است و انحطاط و سقوط بشر به علت سلب آزادى او و تسليم در برابر ساير انسانهاست

و بنابراين بنا، انسان بايد عليه اين بندها و زنجيرهاى اسارت و در برابر ديگران كه به اسارت دعوت مى‏كنند قيام كند و خود و جامعه خود را آزاد سازد تا همگى تسليم و بنده خدا باشند. و از اين جهت است كه مبارزات اجتماعى ما عليه قدرتهاى استبدادى و استعمارى آغاز مى‏شود

و نيز از همين اصل اعتقادى توحيد، ما الهام مى‏گيريم كه همه انسان‌ها در پيشگاه خداوند يكسانند. او خالق همه است و همه مخلوق و بنده او هستند. اصل برابرى انسان‌ها و اينكه تنها امتياز فردى نسبت به فرد ديگر بر معيار و قاعده تقوا و پاكى از انحراف و خطاست؛ بنابراين با هر چيزى كه برابرى را در جامعه بر هم مى‏زند و امتيازات پوچ و بى‏محتوا را در جامعه حاكم مى‏سازد بايد مبارزه كرد.

البته اين آغاز مسئله است و بيان يك ناحيه محدود از اين اصل و اصول اعتقادى ما؛ كه براى توضيح و اثبات هر يك از بحث‌هاى اسلامى، دانشمندان در طول تاريخ اسلام كتاب‌ها و رساله‏هاى مفصلى نوشته‏اند...

- صحيفه امام، ج‏5، صفحه 388
- متن کامل مصاحبه را حتماً در صحیفه بخوانید.

http://hayatebateni.blogfa.com

http://mofidnews.com/index.php?page=desc.php&id=452&tab=weblog