نسخه چاپی

سایت تحلیلی و اطلاع رسانی مفید نیوز
شیخ! تحریم نکن انتخابات را
قطعه 26


" شیخ! تحریم نکن انتخابات را "

نکن با ما این کار را شیخ بی سواد. کلا به ما که عرض می کنی، یعنی چی که برداشتی انتخابات مجلس را تحریم کردی؟ آدم با مجلس ترحیم ننه جون همچین نمی کند که تو  با مجلس جمهوری اسلامی کردی. حالا صبر می کردی، زمان انتخابات تحریم می کردی؟ ۶ ماهه بستی ایزی لایف ات را مگر؟ چیزی که زیاد است، کلا به شما که عرض می کنم؛ وقت برای تحریم. به فکر ما نیستی، لااقل فکر آرای باطله باش. بدون تو این آرای باطله با کی رقابت کند؟ اگر از تعرض ترسیدی، خب کلا به ما یک جور دیگر عرض می کردی. حالا چرا تحریم؟ تو انتخابات را تحریم نکن، من قول شرف می دهم کسی با وجدان تو کاری نداشته باشد. هی ملت! هر کسی به شیخ، ولو به صورت ذهنی، کوچک ترین تعرضی کند، با خودم طرف است. شیخ را اذیت نمی کنیدها … اصلا می دانی! تو نباشی، چه کسی به ملت تهمت تجاوز بزند؟ تو نباشی، کدام نامزد بدهد بیانیه هایش را یکی دیگر بنویسد؟ تو نباشی، ساسی مانکن از کی حمایت کند؟ تو نباشی، کدام ننه قمری می خواهد رهبر اصلاحات باشد؟ تو نباشی، چه کسی از چهار نفر، پنجم شود؟ تو نباشی، چه کسی رئیس ستاد انتخابات چه کسی باشد و به کس دیگری رای بدهد؟ تو نباشی، چه کسی در مناظره بگوید: کلا به شما که عرض می کنم؛ من چقدر وقت دارم؟ تو نباشی، چه کسی دهان ما را سرویس کند؟ تو نباشی، ما از کجا بفمیم العربیه به دول برمی گردد یا به خلیج؟ تو نباشی، ما چه می فهمیم یونجه را خر می خورد یا خرگوش را هویج؟ کدام نامزد قادر است اخ و تف خود را با دستمال یک متری پاک کند؟ تو نباشی، چه کسی شعار تغییر بدهد؟ تو نباشی، چه کسی ادای اوباما را در بیاورد؟ تو نباشی، چه کسی به هر ایرانی هر ماه ۷۰ هزار تومان، بلکه هم بیشتر پول بدهد؟ تو نباشی، آرای باطله هم نباشد، باند مشایی هم رد صلاحیت شود؛ پس کی با کی رقابت کند؟ تو هستی، این است تکلیف ما، تو نباشی بدبخت می شویم. تو نباشی، ما می شویم متلاشی. البته تو باشی هم از خنده می شویم متلاشی. پس باشی و نباشی، کلا به شما که عرض می کنم؛ زیاد فرقی به حال ما ندارد اما اگر تو باشی، باز بهتر از آن است که تو نباشی. تو نباشی، چه کسی دیار فانی را با دیار باقی عوضی بگیرد؟ تو نباشی، ما به بیانیه های کی بخندیم؟ تو نباشی، چه کسی برود از آمریکا پول بگیرد؟ تو نباشی، ما در غم تپل ترین اپوزیسیون ممکن چه کار کنیم؟ من حاضرم تو باشی، ولو آنکه به تو تعرض نشود، الکی برداری یک چیزی برای خودت بگویی. تو باید باشی. تو باید محکم باشی. عده ای همین را می خواهند که تو نباشی اما تو باید باشی و اینقدر زود از هم نپاشی. تو اصلا دست خودت نیست. باید باشی. تو نخود هر آشی. پس وعده ما انتخابات مجلس، حوزه تنگه واشی. من سوباسا تو هم واکاشی. فقط امیدوارم در تنگه جا شی. صبح انتخابات هم زود از جا پا شی. اصلا من آجر، تو کاشی. من ملانصرالدین، تو نجاشی ولی تو باید باشی. تو نباشی، الاغ تراوا را چه کسی کند نقاشی؟ و زیرش بنویسد؛ کودک ۷۰ ساله از همین حواشی؟ تو نباشی … نه، فکرش هم می کند آدم را متلاشی. من داداش حسین تو هم هستم؛ نکن با ما این کار را داداشی. تو برای ماشین نظام، در این برهه حساس کنونی، حکم کارواشی. حالا برای ما هم میل لنگ می تراشی؟ این بود رسم رفاقت داداشی؟

http://ghadiany.com

http://mofidnews.com/index.php?page=desc.php&id=43&tab=weblog