نسخه چاپی

سایت تحلیلی و اطلاع رسانی مفید نیوز
سرمایه بی بدیل ما در احیای خلافت اسلامی
ع. س


سالها قبل فرصتی دست داد و من نگارنده که دیگر شغلم فقه خوانی و فقه پژوهی شده، توانستم در فقه سیاسی (نه علوم سیاسی) نیز مطالعاتی داشته باشم، بگذریم از کتبی که خواندم و فیشهای که برداشتم. الغرض؛ در فقه سیاسی شیعه؛ بحث همان ولایت فقیه است که امروزه بسیار از آن گفته و نوشته اند( اصلش مسلم و در دایره اختیاراتش نظرات مختلف). اما درباره اهل سنت، یا همان اکثریت مسلمانان، درست است اصطلاحی بنام ولایت فقیه نداریم اما همان معنا را در قالب الفاظی چون امامت و خلافت می بینیم که بهتر است تفصیل را به موعد دیگر واگذار کنیم و به اختصار در اینجا تنها به شرایط لازم برای همان امام یا خلیفه اسلامی از دید دوتن از فقهای بزرگ این طایفه، که یکی شافعی مذهب و دیگری حنبلی است و نظرات سیاسی هردو ایشان در اهل سنت ارزش علمی بالایی دارد، توجه کنیم:

الف) شرایطی را که الماوردی شافعی (متوفی450ق) برای حاکم اسلامی بر شمرده ( کتاب الاحکام السلطانیه و الولایات الدینیه/ باب اول/ در عقد امامت) می توان در شش ویژگی برشمرد:
1- عدالت
2- اجتهاد
3- سلامت جسمانی ( البته ایشان سلامت جسمانی را در دو شرط سلامت حواس و اعضا آورده که در مجموع همان سلامت جسمانی است).
4- سیاست و تدبیر
5- شجاعت (در مقابل دشمنان اسلام)
6- قریشی بودن ( نسب او به خاندان قریش برگردد، که این شرط در نزد اهل سنت اجماعی می باشد)

ب) ابویعلی حنبلی (متوفی 458ق)؛ وی در چهار ویژگی برشمرده( کتاب الاحکام السلطانیه/ فصول فی الامامه):
1- قریشی باشد( حتی احمد بن حنبل گفته خلیفه نمی تواند غیر قریشی باشد).
2- شرایط قاضی بودن را داشته باشد، یعنی؛ حر، عاقل، بالغ، عالم و عادل باشد.
3- اهل نبرد، سیاست و اجرای حدود باشد بگونه ای که در این راه احساساتی نشود و ترسو هم نباشد.
4- در علم و دین سرآمد همگان باشد.

حال، از فضای استدلال و استنتاج بیرون بیایم و اندکی به حال و روز خودمان بنگریم، این روزها جسته و گریخته در همه جا شنیده می شود؛ رجب طیب اردغان و احیای خلافت عثمانی، اردوغان و ارائه الگوی جدید حاکمیت اسلامی و.... ما هم باید بشنویم، حسرت بخوریم و فکر کنیم، مگر پیر خمین (رض)؛ از سرطان اسرائیل و درد فلسطین کم سخن گفت، مگر از مظلومان افغانستان و لبنان و... لحظه ای غافل شد، مگر فتوای قتل رشدی را تنها برای شیعیان و مقلدان خود صادر کرد، آیا خلف صالحش و جانشین ممتازش؛ در وانفسای ایرانیت و عربیت و یا سازش و ستیز با استکبار و استعمار، آنی ما را در مرزهای جغرافیایی خود محصور کرد و درد فلسطین و عراق و افغانستان را درد دیگران برشمرد! آیا کسی تدبیر و سیاستش را در نبرد 33 روزه با اسرائیل از یاد برده! آیا همه اینها می تواند چیزی غیر از عمل به تکلیفی باشد که عنوان «ولی امر مسلمین» متوجه ایشان ساخته! آیا امروز غیر از ایشان، می توان حاکمی را در سرزمینهای اسلامی نشان داد که همه ویژگی هایی، یک خلیفه و حاکم برحق، آنهم، بنابر نظر خود اهل سنت، را داشته باشد. آیا اموی صفتان ریاض، قریشی و مجتهدند یا داعیه داران احیای خلافت عثمانی و یا پادشاه قریشی نسب اردن، عالم و مجتهد شده و شجاعتش زبانزد آفاق!

راستی! چرا ما از داشته های بی بدیل و سرمایه های کم نظیر امروزمان غافلیم و همواره بر گور تمدنی می نالیم که صدها و هزاران سال پیش نابود شده و آنچه از خشت و گلش مانده، نه برای مباهات، که بیشتر برای عبرت است. چرا فرمانبری ما از ولی امر مسلمین و خلیفه بر حق معاصر، تنها در شنیدن بی اطاعت خلاصه شده و با نزاعات پوچ من و تویی و این و آنی دستهایمان را بسته ایم ! چرا برای سعادت مسلمانان و رهایی عالم اسلامی، دست در دست هم، آنگونه که شایسته و بایسته است این خلیفه و ولی امر را به مسلمانان و مستضعفان عالم معرفی نمی کنیم! آیا باور نداریم رهبر ما همان داشته و سرمایه ای است که اجتماع بر گرد او و اطاعت از امرش، تنها راهی است که می تواند امت اسلامی را در سیر احیا و شکوفاییش احیا و سربلند سازد و الا؛ نه ناصر کمتر از اردوغان بود و نه مصر ذلیلتر از ترکیه! ناصر چند دهه قبل شکست و فرو ریخت و این چند دهه بعد! در نهایت این ماییم و امتی که در قیامت خواهند پرسید: چرا بجای سید قرشی و مجتهدی که خلیفه و امام ما نیز بود از کوروش گفتید و خشایارشاه؛ کسانی که اگرهم خوب بودند برای زمانه خویش بودند

مفیدنیوز - ع. س

http://mofidnews.com/index.php?page=desc.php&id=403&tab=didgah