نسخه چاپی

سایت تحلیلی و اطلاع رسانی مفید نیوز
حجاب، آخرین سنگر حیاء
حیات باطنی


اولین و شاید عمومی‌ترین ادعایی که در حوزه حجاب مطرح می‌شود این است که حجاب با عفت و حیا متفاوت است و باید برای تقویت و ترویج عفاف و حیا تلاش نمود و نه حجاب! افراد زیادی هستند که حجاب دارند ولی عفاف و حیا ندارند! و بر عکس افراد زیادی هستند که حجاب درستی ندارند ولی دل پاک و عفیفی دارند!

شاید این نوع استدلال را بتوان مهم‌ترین چالش برای ترویج و تقویت حجاب دانست. آنجا که حجاب به عنوان یک امر ظاهری و جدای از اخلاق و حیا تعریف می‌شود.

سوالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که رابطه‌ بین حجاب و حیا چیست؟

آیا می‌توان ادعای عفاف و حیا داشتن را بدون رعایت حجاب پذیرفت؟

 

حجاب - hijab

 

حیاء، حالت انکسار و انفعال روح در برابر با عملِ قبیح و زشت است(۱). اگر خدای نکرده عمل زشتی از انسان سر بزند و کسی که آن عمل را ببیند، شاهدی بیرونی و غیر قابل مشاهده باشد و بعد از آن، انسان به دلیل حیاء از آن شاهد، منفعل شود و از آن کار دست بکشد، این حیاء را می‌توان با ارزش‏ترین حیاء دانست. یعنی حیاء نسبت به کسی که من، نه او را و نه دیدن او را، می‏بینم، ولی می‌دانم که او بر احوال من آگاه است و مرا می‏بیند. در این حالت، به همین دلیل که درک کرده‏ام آن شاهد بیرونی، بر اعمال من آگاهی دارد، مرتکب خلاف و عمل زشت نمی‏شوم.

در روایتی از امیرالمومنین علی(علیه‏السّلام) داریم: «اَفضَلُ الحَیاء اِستِحیاؤکَ مِنَ الله»(۲) با فضیلت‏ترین و ارزشمند‏ترین حیاء این است که انسان از خدا خجالت بکشد. یعنی خجالت کشیدن از آن رفتاری که خدا آن را زشت می‌داند و آن را ترک کنم.

 

حیاء از نفس، آنجایی است که انسان از شاهدی درونی که غیر مشهود است حیاء می‏کند یعنی انسان، هنوز انسانیّت داشته و عقل عملی‏اش کار می‏کند. هنوز قوای حیوانی و شهوانی نتوانسته آن ودیعه الهی را که در انسان نهاده است، محو کند. هنوز عقل عملی وجود دارد، به طوری که مانع ارتکاب اعمال زشت می‏شود.

بدین معنا، از خودم خجالت می‏کشم. اینجا دیگر صحبت از خدا نیست. چون من شهود نفسم را نسبت به اعمالم، درک می‏کنم و می‏دانم که او همیشه همراه من است و جدای از من نیست، خجالت می‏کشم و شرم می‏کنم. یعنی هنوز عقل عملی که زیبایی و زشتی را درک می‏کند، سرجای خودش هست. هنوز انسان هستم و مسخ نشده‌ام.

علی(علیه ‏السّلام) فرمودند: «اَحسَنُ الحَیاء اِستِحیاؤکَ مِن نَفسِک»(۳) زیباترین حیاها آن حیائی است که از پیش خود و درون خود حیاء کنی.

علی(علیه‏السّلام) در یک روایت دیگر فرمودند: «مِن تَمامِ المُرُوَّه أَن تَستَحیی مِن نَفسِک»(۴) تمام مروّت این است که از خودت حیاء کنی. گاهی از مروّت به «جوان‏مردی» تعبیر می‌شود و می‏گوییم: مروّت، همان جوان‏مردی است که یکی از خصلت‏های انسانی است. به حیوان نمی‏شود گفت «جوان‏مرد»!. پس با این توضیح، کسی که از خودش حیاء می‏کند، هنوز خصلت انسانیّت خود را از دست نداده است.

اما حیائی که از دیگر اقسام حیاء، کاربرد بیشتری در جامعه دارد، حیاء از مردم است. چرا؟

چون اینجا، دیگر بحث شاهدی است که قابل مشاهده است و من هم دارم او را می‏بینم که او مرا می‏بیند. یعنی من دیدن خودم توسط دیگران را می‌بینم. از اینرو مثل اقسام دیگر نیست.

از نظر درجه ‏بندی، ابتدایی‏‏ترین اقسام حیاء همین نوع حیاء است. یعنی ابتدایی‏تری اقسام حیاء، حیاء از مردم است و انتهای‏ترین آن، حیاء از خدا است. از طرفی زیربنای حیاء در انسان، حیاء از مردم است که اگر این حیاء باشد، بقیه می‏تواند دانه‏دانه در درون انسان شکل بگیرد و رشد یابد. اگر در انسانی، حیاء از مردم نباشد دیگر از هیچ‏یک از این اقسام حیاء، خبری نیست. نه حیاء از اولیاءالله دارد، نه حیاء از ملائکه دارد، نه حیاء از نفس دارد و نه حیای از خدا؛ هیچ حیاء دیگری ندارد.

امام حسن عسکری می‏فرمایند: «مَنْ لَمْ يَتَّقِ وُجُوهَ النَّاسِ لَمْ يَتَّقِ اللَّهَ»(۵) اگر کسی از مردمی که دارند او را می‏بینند پرهیز نداشته باشد، دیگر پرهیز از خدا ندارد. چون او، مردم را با همین چشم می‏بیند که آنها دارند کارهایش را می‏بینند؛ اما وقتی از آنها حیا نمی‏کند آیا از خدایی که با این چشم سر دیده نمی‏شود حیاء می‏کند؟! وقتی که ملاحظه این را نمی‏کند، ملاحظه خدا نکردن، برایش سهل است.

علی(علیه‏السّلام) فرمود: «مَن لَم یَستَحیِ مِنَ الناس لَم یَستَحیِ مِنَ الله»(۶) خیلی روشن است؛ هر کس که از مردم خجالت نکشد، از خدا خجالت نمی‏کشد.

جمله ‏ای در عرف هست که می‏گوییم: حیاء به چشم است. مثلاً می‏گویند فلانی باحیاء بود چون وقتی ما می‏رفتیم و می‏آمدیم، سرش را پائین می‏آورد و چشم و نگاهش را به زمین می‏انداخت. این مطلب از روایات گرفته شده است. روایتی از امام باقر علیه‏السّلام است که حضرت به خادم خود مُیَسِّر فرمود: «یَا مُيَسِّرُ إِذَا طَلَبْتَ حَاجَةً فَلَا تَطْلُبْهَا بِاللَّيْلِ وَ اطْلُبْهَا بِالنَّهَارِ فَإِنَّ الْحَيَاءَ فِي الْوَجْه‏»(۷) اگر خواسته‏ای از کسی داشتی شب به او مراجعه نکن، کارت را در روز انجام بده! چون حیاء در چهره است.

حیاء، پوششی برای روح است و بی‏حیائی، پرده ‏دری است. زیربنایی‌ترین نوع حیاء، همین حیاء از مردم است و دیگر اقسام حیاء از اینجا شروع می‏شود و پرورش می‌یابد. این حیاء مربوط به روابط اجتماعی موجود در سطح جامعه است. حال اگر بنا شود این حیاء از بین برود، دیگر اقسام حیاء هم در جامعه از بین رفته و حتی زمینه پیدایش هم پیدا نمی‏کنند.

از اینرو یکی از بزرگترین مشکلات جامعه ما ترویج بی ‏حیائی است، یعنی مشکل اصلی ما در سطح جامعه «پرده ‏دری» است. این است که در اسلام، امر به معروف و نهی از منکر از اهمِّ واجبات است، برای این است که اسلام می‏خواهد در جامعه پرده ‏دری رواج پیدا نکند. چون اگر این پرده حیاء در سطح جامعه شکسته شود، دیگر کسی از دیگری خجالت نمی‌کشد. وقتی که بنا شد من از تو خجالت نکشم، آیا از خدا در انجام احکام شرعیّه خجالت می‏کشم؟ این‏که در اسلام این همه نسبت به امر به معروف و نهی از منکر تأکید شده‌است.

اگر این پرده در سطح جامعه دریده شود، جامعه‏ ای درست می‏شود که هر روز به سمت حیوانیت می‏رود و دیگر انسانیّت تمام می‏شود. نه الهیّت، بلکه حتّی انسانیّت هم از چنین جامعه ‏ای می‏رود. دیگر کسی قُبح سرش نمی‏شود.

لذا دشمنان اسلام هم خوب فهمیده ‏اند که راه ضربه زدن به جامعه اسلامی ترویج بی‏ حیائی است. اگر این اتفاق بیافتد آنها به اهداف خود رسیده‏اند. آنجا دیگر دشمن با انسان رو‏ به ‏رو نیست که بخواهد با آنها بجنگد. بلکه با مجموعه‌ای حیوان، طرف است و کارش بسیار راحت است. چون افراد بی‏ حیاء جامعه، دیگر انسان نیستند که بخواهند از دینشان دفاع کنند.

کسی از دین و انسانیت دفاع می‏کند که پرده‏ای از حیاء از خدا داشته باشد. وقتی مردم از همدیگر خجالت نکشیدند و مثلِ حیوانات زندگی داشتند، دشمن به راحتی می‏تواند بر آن جامعه احاطه پیدا کنند. در این جامعه دیگر خبری از غیرتمندی هم نیست. چون کسی غیرت دارد که حیاء داشته باشد. چنین افرادی نه غیرت دینی دارند، نه غیرت انسانی و نه حیاء الهی.

اگر بی‌ حیائی ترویج پیدا کند، دیگر جامعه، انسانی نخواهد بود. بی ‏تفاوتی، زمینه ‏سازِ پرده‏ دری است و نهی از منکر، پرده‏ داری است. اینکه من وقتی کار زشت را می‏بینم باید جلویش را بگیرم، برای این است که در جامعه پرده ‏داری و پیش‏گیری شود. از اینرو بدون وجود حجاب ظاهری که پرده حیاء مردم از یکدیگر است، نمی‌توان به رشد حیاء از خدا و کمال معنوی جامعه فکر کرد.

 


۱- درس اخلاق و معارف اسلامی حاج آقا مجتبی تهرانی (+)

۲- غررالحکم، ص 257

۳- همان

۴- غررالحکم، ص 236

۵- بحارالأنوار، ج 68، ص 336

۶-  غررالحکم، ص 257

 ۷- مستدرك‏الوسائل، ج 8، ص 461

http://hayatebateni.blogfa.com

http://mofidnews.com/index.php?page=desc.php&id=396&tab=weblog