نسخه چاپی

سایت تحلیلی و اطلاع رسانی مفید نیوز
گزارش مجمع مرکزی حزب الله مفید (دانش آموزان) از وقایع سه سال اخیر دبیرستان
روز 4شنبه هفته شهدا مجری که از افراد تند رو و مخالف رهبری بود در حرکتی منافقانه از جمعیت برای سلامتی رهبری!!! صلوات گرفت. سپس داستانی نقل کرد که در آن به برخورد منطقی و مودبانه در مناظره و بحث های اعتقادی از زبان معصوم(ع) اشاره شد. با توجه به زبان گزنده این فرد در موضع گیری های خود علیه رهبری و نظام هیچ تناسبی بین گوینده و مطلب وجود نداشت.


با سلام
هفته شهدا تمام شد.
فتنه ای بسیار بزرگ بوجود آمد که در آن عده ای استقامت کردند و عده ای هم نتوانستند دوام بیاورند.
بنا داریم یک جمع بندی مختصر را خدمت همه دوستان ارائه دهیم تا بدانیم چه شد و چه کردیم و از این به بعد چه باید بکنیم.
1. دوره تبلیغات انتخاباتی:
ماجرا از انتخابات و همزمان با تحولات کشور شروع شد. در مدرسه ما که رنگ و بوی اصلاح طلبی دارد طبیعی بود که اتفاقاتی در حمایت از کاندیدای این جناح صورت بگیرد. برگزاری میتینگ تبلیغاتی این فرد نقطه اوج این برنامه ها بود. استفاده از علائم سبز و ... نیز از این قبیل بود. تا زمانی که مهلت تبلیغات وجود داشت، این مسائل هم قانونی بود و ایرادی نداشت. هرچند که بی حرمتی ها و توهین هایی که از طرف این جناح علیه رقیب در جامعه موجود بود، در فضای مدرسه که محیطی آموزشی است و ورود این لایه از سیاست بازی در آن درست نیست، نیز با شدت وجود داشت. حتی بعضا از سوی معلمین هم آن رفتارها صورت می گرفت و هیچ مخالفتی هم از سوی مدرسه با آن نبود.
2. آغاز فتنه:
پس از اتمام زمان تبلیغات، و همراه با جریان فتنه سبز، مدرسه هم متاثر از آبشخور فکریش شروع به حرکت در سراشیبی سقوط کرد. مسئولین مدرسه نتوانستند و یا نخواستند این حرکت افراطی را کنترل نمایند. و هر روز نمایشی از طرف آقایان و هر روز تند روی جدیدی دیده می شد که خون به دل هم مدرسه ای های ولایت مدار و انقلابی ما می نمود. عمده موارد مطرح شده در سایت مفید نیوز از فعالیت های غیر قانونی معلمین مدرسه، در همین بازه زمانی و تا قبل از 25 بهمن امسال رخ داد. این مسائل کوره خشم ما را افروخته و کاسه صبرمان را لبریز می کرد.
3. جرقه انفجار:
با توجه به عریان شدن وجهه کریه فتنه گران در جامعه و در خواست عمومی مردم برای برخورد با ایشان در فاصله یک سال و اندی پس از انتخابات، بیانیه این افراد برای شرکت در راهپیمایی روزی غیر از 22 بهمن 89 منجر شد تا یک خیزش ملی علیه این عناصر بازی خورده ی بیگانگان ایجاد گردد. در چنین فضایی اصرار معلمین مدرسه بر تایید این حرکت با شرکت خود در آن، در حالی که نمایندگان اصلاح طلب مجلس هم از آن برائت جسته بودند، خنجری شد بر قلب داغ دار دردمندان انقلاب در مدرسه و ما را بر آن داشت تا واکنشی نسبت این مساله داشته باشیم.
4. آغاز مبارزه:
پس از این وقایع جمعی از دانش آموزان سومی تصمیم گرفتند در اعتراض به فضای سیاسی مدرسه و برخوردهای تبعیض آمیز آن با دانش آموزان و معلمین ولایی در مقابل طیف اصلاح طلب، با قطع همکاری خود در برنامه های هفته بزرگداشت شهدای دبیرستان این صدا را به گوش مدرسه برسانند. هفته شهدا بواسطه تبدیل شدن به یک ابزار تبلیغاتی برای مدرسه جهت تطهیر وجهه خود در برابر نهاد ها و ارگان های مسئول و خانواده شهدا و فارغ التحصیلان برای نشان دادن این اعتراض انتخاب شد. در ضمن مدرسه هر سال با کم کردن رنگ و بوی ولایی از این هفته و تغییر محتوای اصیل آن به دنبال تحریف عقائد شهدا بود. بطور مثال سعی بر این بود که قسمت هایی از وصیت نامه شهدا که بر تبعیت محض از ولایت تاکید دارد کمتر استفاده شود و یا موردی را که ما خودمان خبر داریم حذف اسلاید های مربوط به رهبری در مقاله شب آخر هفته شهدای سال قبل توسط مسئول کل هفته شهدا بود که نمونه هایی از این سیاست مدرسه بودند. قابل توجه آنکه این سیاست در سال جاری و تا قبل از وقوع اعتراضات هم ادامه داشت. با توجه به این مسائل تصمیم گروهی از ما بر این شد که دیگر سکوت نکنیم و در حداقلی ترین حالت اعتراض خود را به این روال نشان دهیم. همه افرادی که در ابتدای امر بر این عقیده استوار شدند از احتمال وقوع آزار و اذیت از جانب مدرسه یا شنیدن طعنه از دوستان خود مطلع بودند و سختی های این راه را می دانستند. چرا که اگر شما مفیدی باشید مطلع هستید که مدرسه از چه ابزارهایی می تواند جهت برخورد استفاده کند. اما جایی که پای اعتقاد وسط باشد دیگر جای این شک و تردید ها نیست.
5. گسترش ابعاد مبارزه:
با این حرکت که از سوی گروهی از دانش آموزان سال سوم صورت گرفت کم کم گروهی از دانش آموزان دوره های دیگر هم با این انگیزه، اقدامات مشابهی کردند و حرکت ابعاد جدی به خود گرفت. از اینجا بود که همراهی فارغ التحصیلان مدرسه با حرکت مظلومانه دانش آموزان شروع شد و ماجرا شکل کاملا جدی و گسترده به خود گرفت.
از همین مرحله بود که مدرسه که قبلا هم به دلیل سیاست های خود توسط دستگاه امنیتی مورد بازخواست قرار گرفته بود، بسیار از افزایش دامنه این اتفاق ترسید و سعی در تغییر ناگهانی در سلوک خود نمود. اضافه کردن مطالب مربوط به رهبری در قسمت های مختلف هفته شهدا به شکل صوری و تصنعی نشان می داد مدرسه به صرافت ترمیم سهل انگاری خود طی سال گذشته در برخورد با مظاهر فتنه گری افتاده است و به دنبال کسب وجهه خود و استفاده ابزاری هر چه بیشتر از نام و یاد شهدا می باشد. شهدایی که برای ولایت جان خود را داده بودند و امروز مجموعه ای بدون اعتقاد به ولایت فقیه در حال بردن نام آنها بود. البته این تلاشی بود که بسیار دیر صورت می گرفت.
6. فتنه درونی:
قطعا اگر حرکت اعتراضی دانش آموزان با ظاهر سازی مدرسه خاموش می شد کاری ابتر و بی نتیجه می گردید. لازمه به سرانجام رساندن این حرکت استقامت تا مرحله نهایی و رسیدن به اهداف حقیقی این اعتراض بود.
از این برهه اختلاف در درون دوستانی افتاد که لبیک به این حرکت گفته بودند و اختلاف در چگونگی ادامه حرکت پدید آمد:
- گروهی فریب ظاهر سازی مدرسه را خوردند و گفتند نباید با شهدا در افتاد غافل از این که این کار دفاع از آرمان شهداست. مانند کسانی که در صفین در مقابل قرآن سر نیزه متوقف شدند و کمر علی(ع) را شکستند.
- گروهی ظاهر الصلاح با بهانه هایی بی ارزش و مقدس مآبانه گفتند اساسا دعوا چیز خوبی نیست و صلح بهتر است و مبادا مبارزه موجب شود دروغ یا تهمت و... از شما صادر شود. گفتند ابتدا اخلاق محمدی(ص) داشته باشید و سپس به میدان کارزار بیایید، گویا خبر نداشتند که پیامبر(ص) علی رغم رحمه للعالمین بودن چه جنگ ها که نکرد ولی از ما خواستند به بهانه اخلاق کلا مبارزه نکنیم. ساده لوحی این افراد انسان را به یاد ابوموسی اشعری می اندازد.
- عده ای افراد احساسات زده کله شان زیادی داغ بود و به دنبال جنگ فیزیکی با مدرسه بودند و می خواستند حالا که بابش مفتوح شده جهاد ابتدایی بکنند و کسی را کتک بزنند یا جایی را آتش بزنند و بیشتر قلیانات احساسی خود را خاموش کنند. که البته به همان اندازه که آتش تند داشتند فورا هم سرد شدند و فردا میدیدیشان که انگار اصلا اعتراضی ندارند و در کار هفته شهدا مشغولند که این هم باز از سر هیجاناتشان برای کار گنده!!! کردن و ارضاء حس کار کردنشان بود. اساسا با این رفقایمان نمی دانیم باید چه کرد!!!
- گروهی دیگر که بر سر اعتقاد خود بودند با فشارهای روانی و صحبت های طولانی و ملال آور معلمین راهنما خرد شدند و یارای استقامت نیاوردند و دست آخر با بی میلی و از سر فشار و تهدید و سفسطه و بازی معلمین با الفاظ راضی به همکاری شدند. البته گروهی هم مردانه در این مرحله سخت مقاومت کردند. (مثلا به ایشان گفتند که کار برای شهدا به نفع خودتان است و خود شمایید که نیاز به آن دارید و نه شهدا. شنیدن این مغالطه که بعضی را هم قانع نمود خون آدم را به جوش می آورد. اصلا مگر ما گفتیم شهدا به ما نیاز دارند. ما که یقین داریم کار برای شهدا خودمان را می سازد. حرف این است که این برنامه دیگر «هفته شهدا» نیست!!! هفته شهدا بدون اعتقاد به ولایت که خلاف هدف و اعتقاد و مرام و مسلک شهداست را نمی توان برنامه شهدا نامید. این «هفته استفاده ابزاری مفید از شهدا»ست. پس این استدلال باطل است. امیدواریم معلمی که با استفاده ابزاری از نامه شهید امیری مقدم سعی کرد این مطلب را القا کند، بتواند سر پل صراط جواب این شهید را بدهد.)
- و گروهی هم تا انتها بر سر اعتقاد خود ماندند...
7. آغاز هفته شهدا:
با تمام فشار های مدرسه حرکت اعتراضی بچه ها –که اگر ثمره عملی هم نداشت به دلیل عمل به اعتقاد امری موجه بود- به ثمر نشست و کیفیت برنامه های هفته شهدا به شکل واضحی تنزل کرد و مدرسه نتوانست طوری که می خواست از این برنامه سوء استفاده کند. این در شرایطی بود که مدرسه در حرکتی بی سابقه در هفته منتهی به هفته شهدا کلاسهای بسیاری را برای استفاده از دانش آموزان در کمک به فعالیت های شهدا تعطیل نمود و تلاش بسیاری کرد تا از وقوع این اتفاق جلوگیری کند، که البته موفق نشد و بطور مثال نمایشگاه شهدا که ربطی به مراسم شب آخر هم نداشت هرگز حتی در روز چهارشنبه هم افتتاح نشد! و این نشان از قدرت عملی ایمان و اعتقاد داشت.
همزمان با این وقایع فعالیت سایت مفید نیوز توانسته بود در فضای اینترنت و در بین فارغ التحصیلان اطلاع رسانی مناسبی درباره وقایع جاری و مشکلات مدرسه داشته باشد. این مساله هم موجب دلگرمی دانش آموزان ولایی مدرسه و هم موجب ترس جدی مدرسه شده بود. علی الخصوص فضای کامنت ها که مطالب بیشتر از متن در آنها منعکس می شد بسیار تاثیر گذار بود. در همین کامنت ها هم بود که مساله حضور فارغ التحصیلان در برنامه روز 5شنبه مدرسه مطرح گردید.
8. ادعای تو خالی:
در روز 4شنبه هفته شهدا مجری که از افراد تند رو و مخالف رهبری بود در حرکتی منافقانه از جمعیت برای سلامتی رهبری!!! صلوات گرفت. سپس داستانی نقل کرد که در آن به برخورد منطقی و مودبانه در مناظره و بحث های اعتقادی از زبان معصوم(ع) اشاره شد. با توجه به زبان گزنده این فرد در موضع گیری های خود علیه رهبری و نظام هیچ تناسبی بین گوینده و مطلب وجود نداشت. او در این داستان عملا طیف سبز را که خود نیز به آن تعلق داشت در طراز ملحدین دوران امام صادق(ع) قرار داد و نیروهای ولایی را در جایگاه مفضل شاگرد بزرگ امام(ع) قرار داد و منظورش این بود که بنا به توصیه امام(ع) شما حزب اللهی ها مثل مفضل نباید با پرخاش با ما برخورد کنید بلکه باید با زبان آرام و مثل امام(ع) سخن بگویید. جدای از اینکه چرا او خود و همفکرانش را با چنین افرادی قیاس نمود این مساله نشان از ترس مفرط مدرسه از حضور فارغ التحصیلان و دانش آموزان ولایی در حرکتی منسجم در روز بعد داشت. نکته تعجب برانگیز در این میان آن است که مدرسه هرگز اجازه طرح تفکری غیر از تفکر خود در یک فضای منطقی جهت پرسش و پاسخ و بحث علمی را فراهم نکرده و مانع حضور این تفکر در تریبون های مدرسه شده و امروز صحبت از برخورد و رفتار منطقی و مودبانه می کند. ما پیشنهاد می کنیم که اگر جرات دارند به این ادعا جامه عمل بپوشانند و در فضایی آزاد اجازه طرح نظرات و دلایل ما را هم بدهند و از بزرگان ولایی که قوت مطلوب در مباحث دارند دعوت کنند تا اگر استدلال کسی محکم تر است در فضایی باز مطرح شود و هر کس خواست خود انتخاب کند و نه در فضایی یک سویه که همه تریبون ها در دست یک تفکر است و تفکر دیگر دائما در حال طعنه شنیدن و آزار دیدن است.
9. فتنه بزرگ:
اما اتفاق مهمتر در این روز فتنه ای بود که مدرسه بوجود آورد. مدرسه در یک اقدام زیرکانه برای خروج از بحرانی که در آن واقع شده بود با یک تیر چند نشان را زد و به زعم خود به بهترین شکل این مساله را مدیریت کرد. آن تیر چیزی نبود جر تعطیل کردن مراسم شب آخر هفته شهدا. مهمتر از خود تصمیم نحوه اعلام آن بود. مجری در ایفای نقشی جالب با یک بغض ساختگی و سکوتی معنی دار اعلام کرد که «امسال به دلیل شرایط خاص مدرسه توفیق برنامه شب آخر هفته شهدا را نداریم!!!». با این حرکت مظلوم نمایانه و زیرکانه مدرسه می توانست تهدید بوجود آمده را برای خود به فرصت تبدیل کند و با گرفتن چهره مظلوم!!! و خسته از نامردی ها!!! فشار حاصل از عملکرد غلط خود در تایید عملکرد فتنه گران را بکاهد. همچنین با متهم کردن نیروهای حزب اللهی به تندروی توپ را در زمین آنها بیندازد. و آنها را مقصر تمام آنچه پیش آمده قلمداد کند. مهمتر از آن با ایجاد فضایی شدیدا احساسی با گریه مجری در بین دانش آموزان -که سریع تر تحریک می شوند و تاثیر می پذیرند- تفرقه شدید بیندازد و بچه هایی را که در مدرسه این حرکت را شروع کردند در فشار شدید دوستان و همکلاسی ها قرار دهد که «دیدید عاقبت کارتان چه شد؟!!!»، «برنامه شهدا خراب شد!!!» و... که کم و بیش در کامنت ها هم به چشم می خورد. همچنین مدرسه با این کار می توانست از زیر بار پاسخگویی به پرسشهای جدی فارغ التحصیلان در برنامه 5شنبه، که مسایل پدید آمده در مدرسه را در حضور دانش آموزان و خانواده شهدا و  اولیاء به چالش جدی می کشیدند، شانه خالی کند. این فتنه بزرگ و اصلی است که اکنون در آن واقع هستیم و نبود تحلیل درست از شرایط ممکن است ما را به اشتباه بیندازد.
10.  وظیفه:
تاکنون مشخص شد که چه سلسله اتفاقاتی ما را به این نقطه رساند. حال باید ببینیم که در ادامه چه باید بکنیم. اکنون که با حربه مدرسه نوعی تفرقه در بین ما بوجود آمده ابتدا باید با روشنگری و بصیرت بخشی نسبت به کلیت مساله، پرهیز از جزء نگری و فراموشی تاریخی! این تفرقه را از بین ببریم و اتحاد خود را حفظ کنیم. مدرسه و همکلاسی های سبز ما طبق رویه بزرگان خود ما را دروغ گو می خوانند و تهمت می زنند که در کامت ها مشهود است. این جنگ روانی مدرسه مهمترین مانع ما در این مسیر است. زیرا موجب خواهد شد رفقایی که در مرحله شک هستند رغبتی برای تصمیم قطعی نداشته باشند. این شرایط سخت، البته اجر و مزد مبارزه ما را افزایش می دهد ولی لازم است که هوای دوستان خود را داشته باشیم و در این جوسازی سنگین و فشار زیاد مراقب باشیم به کسی فشار بیش از اندازه وارد نشود. جذب افراد جدید هم می تواند یکی از نقاط قوت ما باشد. زیرا بعد از تئاتر بزرگ روز چهارشنبه و مظلوم نمایی چندش آور مدرسه تعداد زیادی از افرادی که در باطل بودن مسیر مدرسه شک داشتند به یقین رسیده اند و نقاب از چهره مدرسه برایشان افتاده است و بعضی از کسانی که در هفته شهدا کار کردند امروز کار خود را اشتباه می دانند. پیدا شدن نمونه های اینچنین امید ما را در تحقق وعده حق در پیروزی حق بر باطل بیشتر می کند. باید شرایطی ایجاد کنیم تا این افراد هم به این مبارزه بپیوندند.
درباره آینده و سرنوشت این حرکت اعتراضی باید گفت از آنجا که این اعتراض برآمده از اعتقاد ماست و دلایل و براهین واضح و آشکار ما را در آن راسخ می نماید این حرکت باید تا زمان اصلاح رویه مدرسه ادامه داشته باشد. به طور نمونه لزوم اخراج بعضی معلمین که خطوط قرمز را به شکل واقعی زیر پا گذاشته اند حتمی و ضروری است و نمی شود از کنار آن گذشت. البته شاید این افراد همه لیست مفید نیوز را شامل نشود یا کسانی را که در لیست نبودند در بر گیرد. همچنین باید در صورت داشتن اطلاعات موثق از خلاف کاری های قانونی مدرسه و معلمین این شواهد و مدارک را در اختیار نهاد های مربوطه قرار دهیم تا با این موارد برخورد گردد.
همچنین مطالبه دیگر و اصلی ما این است که باید در مدرسه فضای آزاد بوجود بیاید که اگر بحث و تبادل نظری صورت می گیرد یک سویه و یکجانبه نباشد و بمباران فکری یک جناح خاص روی بچه ها صورت نگیرد. بلکه باید با تشکیل جلسات مناظره بین افراد قوی از هر طیف به دانش آموزان اجازه انتخاب داده شود.
 

http://mofidnews.com/index.php?page=desc.php&id=315&tab=bargozide