نسخه چاپی سایت تحلیلی و اطلاع رسانی مفید نیوز |
نهضت های اسلامی؛ بیداری اسلامی یا توطئه آمریکایی
جهان با پایان جنگ جهانی اول و پیروزی قدرتهای غربی (فرانسه و انگلیس) آخرین حکومت مسلمانان (عثمانی) منقرض شد و غربیان بر همه سرزمینهای اسلامی چیره شدند و با پایان جنگ جهانی دوم، برای نخستین بار قدرتهای پیروز ساختاری منظم و گسترده را برای اداره جهان تدارک دیدند و برای قوام آن نیز ساختارهای حقوقی مثل شورای امنیت و سازمان ملل را بنا نهادند و سپس غده سرطانی اسرائیل را به عنوان قدرتی غاصب و سرکش در منطقه خاورمیانه غرس کرده ومخربترین سلاحها، بمب اتمی و علوم و تکنولوژی برتر را در اختیار آن قرار دادند تا ضمن غارت سرمایههای مادی و معنوی مسلمانان، اسباب تحقیر هرچه بیشتر آنان را فراهم آورند. اما شروع یک تحول تاریخی پس از ۳۵ سال از ایجاد این ساختارو آغاز حرکت مسلمانان برای احیای عزت و استقلال خود با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ، رخدادی بود که هیچ یک از ابرقدرت¬های وقت(آمریکا و شوروی) ، نقشی در آن نداشته اند و مخالف شکلگیری و پیروزی آن بودند. دستاورد این موهبت الهی اسباب امیدواری مستضعفان جهان و بویژه مسلمانان اعم از شیعه و سنی و الگو قرار گرفتن این رویداد عظیم شد و در مقابل غرب و شرق برای جلوگیری از توفیقات بیشترمسلمانان از هیچ جنایتی برعلیه ملت¬های اسلامی بخصوص مردم غیورایران اسلامی کوتاهی نکردند. در سال ۱۳۶۶ شمسی، یکی از رهبران مبارز کرد عراقی از “اریک رولو “، سردبیر معروف “لوموند سیاسی ” که آن زمان مشاور “میتران ” رئیسجمهور فرانسه نیز بود، در مورد جنایات صدام و کمک¬های غرب سخن میگوید و میپرسد چرا فرانسه از صدام حمایت میکند. اریک رولو در پاسخ میگوید: ما صدام را وحشی میدانیم، علت حمایت ما از وی، خطر اسلام است که از ایران سر برآورده، اگر اسلام در ایران سرکوب نشود، به سرعت سراسر جهان اسلام را فرا خواهد گرفت و این بار ممکن است جنگ غرب و اسلام یک هزار سال طول بکشد، در حالی که جنگ قبلی پانصد سال طول کشید و ما پیروز شدیم، ولی معلوم نیست این بار پس از هزار سال غرب پیروز شود! همزمان با شکل گیری نهضت ها و جنبش های اسلامی در شمال آفریقا و خاورمیانه که در تونس و مصر منجر به سقوط رژیم های دیکتاتوری گردید و اکنون نیز در کشورهای مختلف منطقه بویژه در یمن، لیبی و بحرین ادامه دارد، غربی ها به ویژه آمریکاییها به رسم عادت همیشگی خود به دنبال ممانعت و در صورت ناکامی انحراف و تغییر ماهیت این انقلاب ها می باشند تا بتوانند منافع خود را حفظ کرده وهزینه هایشان را کاهش دهند، که با توجه به ویژگی آنها در واقع از غرب رفتاری جز این انتظار نمی رود. اما نکته عجیب این است که عدهای در جهان اسلام این نظریه را مطرح می کنند که انقلاب ها و نهضت های اخیر در منطقه، نشات گرفته از بیداری اسلامی نیست، بلکه این تحولات طرح جدید آمریکا برای خاورمیانه است و بجای طرح خاورمیانهای بزرگی که در دولت بوش محقق نشد وشکست خورد، شرایط کنونی در حال اجراست! این افراد خواسته یا ناخواسته و یا با واسطه یا بی واسطه، انقلاب های اخیر را با مبانی فکری غربی و یا تحت تاثیر عوامل آنها تحلیل و تفسیر می کنند. همانگونه که انقلاب اسلامی ایران را که ماهیتی دینی داشت را سعی میکردند غیر دینی جلوه دهند. اما با نگاهی به رخدادهای منطقه می توان دریافت که شعارهای اصلی مردم اسقاط نظامهای وابسته به غرب و کسب استقلال است که اوج تجلی آن را در تمسک به اسلام میبینند ولذا بیداری اسلامی باعث بحران مشروعیت و مقبولیت سیاسی برای پایگاههای سیاسی، فرهنگی و حتی امنیتی آمریکا و پیروان آن در منطقه شده است و از همین منظر اولاً این رویدادها هزینه های زیادی برای غرب داشته و در آینده نیز باید شاهد هزینه های سنگین تری بود. ثانیاً با مطالبه ی اصلی مردم- که نفی سلطه غرب و دستنشاندگان آن است- حکومت جایگزین در این کشورها از دیکتاتورهای حاکم وابستهتر به آمریکا نخواهد بود، ضمن اینکه بیشک دستاوردهای حرکتهای مردمی تهدیدی برای رژیم اشغالگر قدس بوده و از طرفی به خطر افتادن جایگاه نظامی و مشروعیت حضور نظامی آمریکا درکشورهای منطقه را نیز به همراه خواهد داشت. از جمله پیامدهای دیگر نهضتهای اخیر برای آمریکا رسوا شدن بیش از بیش چهره دوگانه آمریکاییها در سر دادن شعار حقوق بشر و دموکراسیخواهی است چرا که از نظر آنان جنایات اتفاق افتاده در لیبی، یمن و بویژه در بحرین مجاز شمرده شده زیرا که خواست مردم مخالف منافع و سلطهطلبی آنان است. به همین دلیل آمریکا در چارچوب سیاست تثبیت هژمونی منطقهای خود به دنبال سرکوب جریانهای اصیل بیداری اسلامی است ولی برخلاف میلش امروز جریانهای اصیل اسلامی در تمام کشورهای اسلامی و عربی به مهمترین نیروهای تاثیرگزار مبدل شدهاند و جبهه مقاومت در برابر سلطهطلبی آمریکا را شکل دادهاند و مطلوبتر اینکه باعث به هم خوردن ثبات و دوام و کار آمدی راهبردهای غرب در سطح بینالمللی و مدیریت بحرانها از ناحیه آمریکا و متحدانش شده اند. به نظر حرکتهای مردمی را توطئه آمریکا خواندن، جفای در حق اسلام و خیانت به مسلمین در این بزنگاه حساس میباشد چرا که حداقل ویژگی های بیداری اسلامی در منطقه – مثل انقلاب اسلامی در ایران- ضدیت با حکومتهای ضد اسلامی که ضدیت با اسلام در حکومتهای آنان نسبت به سایر کشورهای اسلامی بیشتر است مشاهده میشود. این حرکتها در کشورهایی رخ داده است که در این کشورها حاکمیت استبدادی و موروثی بوده و ویژگی دیگرآنها پیوند با استعمار و وابستگی اقتصادی آنها به تولیدات و کمکهای کشورهای غربی و استعماری است و ضمن اینکه فساد اداری و فقر عمومی در آن جامعهها بیداد میکند تا جایی که مبارک در کشوری که درآمد عمومی مردم به طور میانگین در حد یک دلار است؛ ۸۰ میلیارد دلار سرمایه را از کشور خارج ساخته است. به همین خاطر اسلام از خواستههای اساسی مردم است و در همه این قیامها از نمادهای اسلامی به کرات استفاده شده است. به عنوان نمونه نظرسنجی موسسه پیو در مصر نشان می دهد که دراین کشور نزدیک به ۹۵ درصد مردم از تاثیرگذاری اسلام بر سیاست داخلی کشور خود استقبال میکنند و ۸۰ درصد مردم از تاثیرگذاری ناچیز اسلام در ابعاد کنونی ناراضی هستند علاوه براینکه عزتخواهی رکن رکین دیگری است چرا که مردم جهان عرب، یک تحقیر تاریخی یکصد ساله را به دست غربیان تجربه کردهاند که استثمار و استبداد، جنگ و اشغال، و از همهی این تحقیرها عظیمتر، ایجاد یک دُمل چرکی در قلب جهان عرب به نام اسراییل بوده است. اکنون مهمترین چالش غرب، پاسخگویی نسبت به این تحقیر تاریخی و بغض انباشتشده در جهان اسلام و جهان مستضعفین است. با این نگاه جایگاه ایران در این انقلابها جایگاه رفیعی است، ایران نه تنها به عنوان آغازگر انقلاب اسلامی در منطقه، بلکه دارای جایگاه الهامبخشی ملتهای مسلمان است؛ بنابراین، بدون تردید چشم ملتهای مسلمان به ایران دوخته شده است. متاسفانه امروز دیپلماسی فعالی در سیاست خارجی کشور ما در حمایت از انقلابهای مردمی منطقه مشاهده نمیشود و محکومیت اساسی و فراتر از آن اقدامات عملی از سوی ما در جلوگیری از کشتار بی رحمانه مسلمانان در لیبی، یمن و بحرین صورت نمیپذیرد تا جایی که سفیر عربستان سعودی در مصر که دست حکام ظالم آن تا مرفق به خون مسلمانان بحرین آلوده است جرات پیدا کرده و با هذیان گویی ایران را تهدید میکند؟!! و بدتر از آن به توصیه گفتگوی دولتها با ملتهای دربندشان می¬پردازیم و ناگوارتر اینکه ریسمان نجاتی را برای برخی حکام منطقه مثل عبدالله اردنی با تاکید مجدد در دعوت به ایران فراهم می آوریم ، آیا نمی¬شود بهتر از این عمل کنیم و اینگونه اسباب یاس و ناآمیدی ملل مظلوم اما عزیز اسلامی را فراهم نیاوریم. به هر حال لحظات کنونی حساس و سرنوشتسازاست و امید داریم همه با پیروی از راهبردهای ترسیمی و افتخار آفرین مقام معظم رهبری از این آزمون بزرگ نیز موفق بیرون آئیم. |
http://mofidnews.com/index.php?page=desc.php&id=311&tab=weblog |