نسخه چاپی سایت تحلیلی و اطلاع رسانی مفید نیوز |
جنگ نرم، جنگ رسانه ها یا جنگ ایمان ها؟
حیاط باطنی پس از حوادث انتخابات سال 88 و ترسیم و تبیین اتفاقات آن در قالب جنگ نرم(۱)، مباحث مختلفی پیرامون چرایی، چیستی و چگونگی جنگ نرم مطرح شده و به تبع آن فعالیتهای زیادی در این قالب صورت گرفته است. تا کنون تعاریف زیادی از جنگ نرم بعمل آمده است (+) و (+) و (+) و (+) که در این نوشته قصد بیان مجدد آن مباحث را ندارم؛ بلکه حتی ریشه بسیاری از مشکلات موجود را به نوعی در نگرش موجود به جنگ نرم و تعریف و تبیین نادرست جنگ نرم و ارائه راهکارهای غلط برای مقابله با آن میدانم. استفاده از مفاهیم و اصطلاحات، بدون شناخت و بررسی مبانی معرفتی آنها و همچنین بدون باز تعریف صحیح آن مبتنی بر مبانی و اصول اسلام و انقلاب اسلامی، نه تنها ما را در مسیر مبارزه متوقف میکند، بلکه ما را دچار اشتباهات جبرانناپذیر و انحرافات اساسی مینماید. اساساً جنگها صرف نظر از حوزه، سطح، روشها و تاکتیکهای آن، برای اعمال قدرت شکل میگیرند. در تمامی تعاریف ارائه شده برای جنگ نرم، تحمیل اراده گروهی بر گروه دیگر بدون استفاده از روشهای نظامی، به عنوان هدف جنگ نرم مورد اشاره قرار گرفته است. در یک تعریف مختصر، جنگ نرم را میتوان استفاده از ابزارهای تاثیرگذار برای تغییر و کنترل افکار، باورها و عقاید مردم و سازماندهی اجتماعی آنها برای اعمال قدرت دانست؛ یعنی جنگ بهرهگیری از رسانهها و امكاناتی كه فرد را قادر میسازد تا برای تأثیرگذاری بر طرف مقابل، به اِعمال قدرت بپردازد. در تمامی این تعاریف، مهمترین ابزار اعمال و تأثیرگذاری قدرت نرم بر طرف مقابل، رسانه است. در جنگ رسانهای به طور معمول از روشهای مختلفی برای تاثیرگذاری بر طرف مقابل استفاده میشود که از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد: فریب، تردیدافكنی، تغییر ادبیات، الگوسازی، برچسب زني، اسم گذاري، تصديق، شايعهپراکنی، دروغ، تهمت، پارهگويي حقيقت، انسانيت زدايي، اهريمن سازي، حذف و سانسور، ايجاد تفرقه و تضاد، ترور شخصيت، مبالغه، مغالطه و... که این روشها را به عنوان اصلیترین تاکتیکهای جنگ نرم مطرح میسازند. اما سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که راهکار ما برای مقابله با جنگِ نرمِ دشمن چیست؟ آیا ما هم میتوانیم برای اعمال قدرت و غلبه بر دشمن از این روشها استفاده نماییم؟ آیا استفاده از این روشها در رسانهها، برای کنترل افکار عمومی مردم، با هدف، اصول و مبانی ما منافات ندارد؟ اگر استفاده از این روشها با اهداف و اصول ما سازگاری ندارد، راهکار دیگری برای مقابله با جنگ نرم دشمن وجود دارد؟ پاسخ به این سوال است که درستی یا نادرستی عملکرد، و موفقیت و عدم موفقیت ما را مشخص مینماید. جریاناتی وجود دارند که برای مقابله با دشمن و شکست آن، استفاده از این روشها را مجاز و حتی لازم میشمارند! سایتها و وبلاگهای زیادی هستند که قربة الی الله از این تاکتیکها برای مقابله با دشمن استفاده میکنند و خود را سردمداران و فعالان جنگ نرم میشمارند؛ که در اینجا قصد پرداختن به عملکرد آنان را نداریم. عمده، و یا به تعبیری، تمامی روشهای ذکر شده را میتوان با آگاهسازی و اطلاعرسانی صحیح به افکار عمومی، خنثی و بر طرف نمود که از آن به بصیرتدهی و آگاهیدهی یاد میشود. این کار را میتوان با تولید محتوای مناسب و راهاندازی و سازماندهی و استفاده از رسانهها به خوبی انجام داد. اما مشکلی که در اینجا به وجود میآید این است که هیچگاه دشمن در خباثت و استفاده از روشهای مطرح شده حدی را نمیشناسد. به علاوه اینکه برتری نسبی دشمن در تجهیزات و ابزارهای رسانهای، ما را در این جنگ در موضع انفعال و ضعف قرار خواهد داد(۲). در جنگ سخت تحمیلی نیز اگر انقلاب اسلامی به دنبال مقابله متوازن با دشمن و استفاده از تجهیزات و ابزارهای نظامی بود، هیچگاه توان غلبه بر دشمن را پیدا نمیکرد. آنچه جنگ نرم را از توازن خارج میکند و به ما قدرت و توان غلبه بر امکانات و ابزارها و روشهای دشمن را میدهد، تکیه بر مولفههای اعتقادی و ایمانی ما است. وقتی ماشین رسانهای دشمن با تمام توان مشغول فریب، تردیدافكنی، تغییر ادبیات، الگوسازی، برچسبزني، اسم گذاري، تصديق، شايعه پراکنی، دروغ، تهمت، پاره حقيقت گويي، انسانيت زدايي، اهريمن سازي، حذف و سانسور، ايجاد تفرقه و تضاد، ترور شخصيت، مبالغه، مغالطه و... است، مسدود کردن، فیلتر کردن و پارازیت کردن آنها به همراه آگاهیدهی رسانهای نمیتواند ما را به پیروزی نهایی برساند؛ چرا که دشمن همواره به اثرگذاری و اعمال قدرت بر مردم امیدوار باقی میماند، هر چند که این اقدامات اثر فعالیتهای دشمن را کاهش دهد. اینجا است که باید مولفههای ایمانی و اعتقادی جامعه، به عنوان اصلیترین عامل غلبه بر دشمن، مورد توجه قرار گیرد. حلم و صبر، یکی از مهمترین و حتی مهمترین ویژگی ایمانی و راهکار مواجهه و مقابله با جنگ نرم دشمن است. اگر افراد جامعه در مقابل فعالیتها و تحریکات دشمن تاثیرپذیری نداشته باشند و رفتار مناسبی از خود بروز دهند، افزایش حجم و میزان فعالیتهای دشمن و همچنین توان و قدرت رسانهای ما تاثیری در نتیجه این نبرد نخواهد داشت. حلم و صبر از صفات نفسانی و ویژگیهای ایمانی انسان است. «حلم» به معنی خودداری نفس از هیجان و برآشفتگی و خشم است(۳). اگر شما تلاش کنید کسانی را که دارای صفت حلم هستند، با انواع و اقسام روشها تحریک کنید، نمیتوانید. حلیم کسی است که نه میتوان غضبآلودش کرد، نه میتوان غمگینش کرد، نه میتوان خوشحالش نمود. در مقابل انسان حلیم، انسان سبک است. انسانی که یک دروغ، یک تهمت، یک ناسزا، یک شایعه، یک تحریک کوچک رسانهای، او را تحت تاثیر قرار میدهد، خشمگین میکند، به قهقه میاندازد و یا غمگینش میکند؛ به راحتی هیجانی و احساسی میشود و در جهت خواست دشمن به حرکت درمیآید. اگر کسی به جایی رسید که قلبش در اختیار خدا قرار گرفت، قلبش از چنگ انسانها و تیررس رسانهها خارج میشود و خداوند قلب و احساسات او را به حرکت درمیآورد. پیامبر اسلام(ص) هیچگاه قهقه نمیزدند و اگر میخندیدند، لبخندشان تبسم بود و از قهقه مبری. اگر کسی بخواهد در مسیر خدای متعال حرکت کند و تحت تاثیر هجوم رسانهای قرار نگیرد، باید حلم و صبر را در خود تقویت کند. انسانی که حلیم نیست، همه میتوانند او را به بازی بگیرند؛ به حرکتش درآورند؛ خوشحالش کنند، غصهدارش کنند و عصبانی. چنین انسانی آمادگی کار کردن برای اسلام و انقلاب اسلامی را نخواهد داشت. فرمودهاند: اگر به آدمی برخورد کردید که اگر یک کلمه بگویی، او ده کلمه میگوید؛ اگر او ده کلمه گفت، تو یک کلمه هم به او جواب نده. ده کلمهی او، تو را به حرکت درنیاورد. یعنی آن شخص که با یک کلمهی عادلانهی تو، ده تا جواب ظالمانه میدهد؛ ده جواب ظالمانهی او شما را وادار به یک کلمهی عادلانه هم نکند. یعنی نباید حرف او محرک شما بشود؛ محرک عمل و رفتار مومن، باید امر و نهی الهی باشد. پی نوشت:
۱- اولويت، آن چيزى است كه امروز به آن ميگويند جنگ نرم؛ يعنى جنگ به وسيلهى ابزارهاى فرهنگى، به وسيلهى نفوذ، به وسيلهى دروغ، به وسيلهى شايعهپراكنى؛ با ابزارهاى پيشرفتهاى كه امروز وجود دارد، ابزارهاى ارتباطىاى كه ده سال قبل و پانزده سال قبل و سى سال قبل نبود، امروز گسترش پيدا كرده. جنگ نرم يعنى ايجاد ترديد در دلها و ذهنهاى مردم. ۲- صدا و سيما آيا وضعيت واقعى كشور را نشان ميدهد؟ نه، ناقص نشان ميدهد. خيلى پيشرفتهاى برجسته و بزرگ هست كه صدا و سيما نشان نميدهد. دليلش هم اين است كه شما مجموعهى مرتبط با حوادث گوناگون، از خيلى از حقائق كشور و پيشرفتهاى كشور مطلع نيستيد؛ نقص صدا و سيماى ماست. والّا اگر صدا و سيما ميتوانست همان جور كه تلويزيون فلان كشور غربى با يك سابقه و تجربهى فراوان و با استفادههاى هنرى دروغهاى خودش را راست جلوه ميدهد، واقعيات موجود كشور را درست منعكس كند، شما بدانيد امروز اميد نسل جوان، دلبستگى نسل جوان به كشورش، به دينش، به نظام جمهورى اسلامىاش، بمراتب بيشتر از حالا بود. اين ايراد ماست به صدا و سيما. (بیانات مقام معظم رهبری 6/8/1388) ۳- راغب اصفهانی، مفردات، مترجم غلامرضا حسینی، تهران، مرتضوی، بیتا، ج 1، ص 564. |
http://mofidnews.com/index.php?page=desc.php&id=307&tab=weblog |