نسخه چاپی سایت تحلیلی و اطلاع رسانی مفید نیوز |
این رشتهها به چه کار میآیند؟
پرفسور فرامرز رفیعپور پایاننامههای قطور درکنج کتابخانهها، دانشهایی که فقط وارد مغزها میشوند و همانجا میمانند، فارغ التحصیلانی که از شبهای دود چراغ خوردن پشیمانند. ارائه رشتههایی که هیچ وقت در ایران کاربرد نداشته و ندارند و… چندین و چند مشکل پیش روی علومی هستد که باید انسان ساز باشند ولی… پرفسور «فرامرز رفیعپور» استاد برجسته جامعهشناسی، مسأله کابردی شدن علوم انسانی و مشکلات پیش روی آن را در گفتوگویی مورد بررسی قرار میدهد.
چطور میتوانیم از علوم انسانی که به صورتی سرد و ساکت درون کتابها در قوارهی تئوریک وجود دارد در عرصهٔ عمل استفاده کرد تا عمل دستگاهها عقلانیتر شود؟
به ظاهر آن طور که شما موضوع را طرح کردهاید اولین مشکل ما مسأله نشناسی است. درست حدس زدم؟ گویا وقتی درست به اینجا میرسیم یعنی با مسألهشناسی یا مسأله نشناسی درگیر میشویم خود را میان سؤلاتی از جنس علوم انسانی مییابیم. ما بحرانها و رنجهایی را متحمل میشویم که دلایل پوشیده و ناآشکاری دارد. در چنین مرحلهای به سراغ علوم انسانی میرویم و میپرسیم که آن مشکلات ناپیدا چه هستند؟ مشکلات سطوح و درجات گوناگونی دارند. آنچه به سادگی دیده میشود در حکم شاخه و ساقهٔ گیاه است که بیرون از خاک جلوه کرده است؛ اما ریشهها در عمق خاک نهفته است. برای ما از بیرون، جامعهای طراحی کردهاند که ظاهرپرداز است. خارجیها کوشش کردند ما را از مسایل اصلی منصرف کرده، مشغول مسایل شکلی کنند.
آیا معتقدید گروهی به طور عمدی علیه ما طرح و نقشه داشتهاند؟
شما چه برداشتی از بومی کردن علم دارید؟ این درسها و رشتهها، ترجمهای هستند و ربطی به مسایل ما ندارند که بتواند مشکلات ما را رفع و رجوع کنند. سال ۲۰۰۱ میلادی، دانشگاه هاروارد رشتهٔ تروریسم را دایر کرد، زیرا این موضوع مسألهٔ آنهاست. ولی گویا مسایل ما همچنان جزواتی است که استادان ما چند دهه پیش تهیه کردهاند و به ظاهر هم کسی حاظر نیست تغییری در اوضاع بدهد.
این مقاومت علیه تغییر از کجا آمده است؟ منبع: برهان |
http://mofidnews.com/index.php?page=desc.php&id=269&tab=didgah |