نسخه چاپی

سایت تحلیلی و اطلاع رسانی مفید نیوز
تسلط صهیونیسم بر رسانه های خبری جهان
باشگاه اندیشه


پس از بررسی تسلط صهیونیسم جهانی بر سینما (تحت پروسه امپریالیسم رسانه ای) در بخش گذشته، در این بخش به ادامه این پروسه و مشخصاً تسلط صهیونیسم بر رسانه های خبری در جهان پرداخته می شود.

همانطوری که قبلاً نیز اشاره شد، این پروسه عظیم که پایه های آن در کنفرانس بال سوئیس در سال 1897 بنا نهاده شد، شامل مراحل نفوذ، تسخیر و کنترل می باشد که نهایتاً و در کنار دیگر فازهای امپریالیسم نو یا امپریالیسم رسانه ای، چترهایی شیشه ای را بر سر مخاطبین در کلونی*هایی با مرزهای شیشه ای کشیده و آنچه را که می خواهند بطور گزینشی و همراه با تحریف در اختیار مخاطب قرار می دهند.

به دیگر دست، محدوده تحت نفوذ این نوع از امپریالیسم را می توان به مصداق (گلخانه ای شیشه ای) در نظر گرفت که در آن انسان ها همانند گلها و گیاهان در شرایط کنترل شده و غیر واقعی از آنچه درخارج برقرار است نگهداری می شوند و ادامه حیات آنها شدیداً متأثر از عملکرد گردانندگان این محدوده است.

آغاز موج تسلط صهیونیسم بر رسانه های خبری جهان مقارن با پایان جنگ جهانی دوم و تأسیس رژیم اسرائیل در سرزمین های اشغالی فلسطین بود و این موج در دهه پایانی قرن بیستم شدت گرفت و با گسترش تکنولوژی ماهوارها، حیطه نفوذ آن نیز بسرعت گسترش یافت.

با توجه به این مقدمه، نگارنده رسانه های خبری تحت سیطره صهیونیسم را در دو فاز داخلی و بین المللی مورد بررسی قرار می دهد.

الف) رسانه های خبری در درون اسرائیل:

رسانه‌های خبری در رژیم صهیونیستی به مانند سایر نهادهای صهیونیستی یک هدف عمده را دنبال می‌کنند و آن دفاع از موجودیت حکومت یهودی (موردنظر صهیونیست ها) و تقویت پایه‌های آن است. این رسانه‌ها ابزار تحقق حاکمیت مطلق عبری‌ها بر فلسطین هستند و برای رهبران رژیم صهیونیستی از اهمیت زیادی برخوردارند.

رسانه‌های گروهی در رژیم صهیونیستی از آزادی‌های خاص خود برخوردار هستند و می‌توانند دولت را نقد کنند، اما این ظاهر قضیه است و در باطن، سانسور بسیار شدیدی بر آن اعمال می‌شود که یکی از علل عمده آن انتفاضه مردم فلسطین و ضربات سنگینی است که این قیام مردمی بر پیکره رژیم اشغالگر قدس (خصوصاً از سال 2002 به بعد) وارد کرده است.

از آغاز پیدایش این رژیم پنج جنگ میان اعراب و اسرائیل در گرفته است. در تمام این جنگ ها اسرائیل کوشید خود را از لحاظ امنیتی، نظامی و روانی موفق و پیروز نشان دهد. لذا از همان زمان سانسور بسیار شدیدی بر مطبوعات، رادیو، تلویزیون و سایر رسانه‌های ارتباطی اعمال شد تا اخبار جنگ فقط به نفع مصالح این رژیم منتشر شده، حقایق به شکلی وارونه به افکار عمومی عرضه گردد.

ریشه این سانسور را می‌توان در قوانین دوران قیمومیت انگلیس در فلسطین به ویژه قانون مطبوعات در سال 1933 و قانون دفاع در شرایط فوق العاده در سال 1946 بخوبی یافت.

این قوانین به وزارت کشور اختیار می‌دهد تا در صورت بروز هر گونه مورد خلاف امنیت ملی، روزنامه‌ها را تعطیل کند.

بطورکلی، این قوانین بر سه اصل استواراست:

1- لزوم تایید وزیر کشور برای صدور نشریات

2- نظارت وزارت کشور بر رسانه های خبری و اختیارات ویژه این وزارتخانه برای بستن یک روزنامه یا نشریه

3- لزوم جلب موافقت بخش سانسور، توسط هر نشریه، پیش از انتشار آن نشریه

بنابراین قانون سیستم دفاع در شرایط فوق العاده مصوب سال 1945، می گوید: بر سانسورچی فرض است که از انتشار هر گونه مطلبی که مخل امنیت عمومی و سلامت جامعه باشد، جلوگیری کرده، صادرات و واردات تمام نشریات را کنترل و در صورت احساس خطر از آن جلوگیری نماید!

این در حالی است که در رژیم صهیونیستی تفاوت فاحشی میان روزنامه‌های عربی یا محل صدور آن، که در قدس یا سرزمین‌های اشغالی می‌باشد، وجود دارد و هر روزنامه یا نشریه بنابر ملیت و نژاد صاحبانش از امتیازات خاصی برخوردار است.

قوانین اسرائیل که ریشه در قوانین انگلیس دارد برای مطبوعات عبری آن طور که باید و شاید اجرا نمی‌شود، اما با این وجود نظامیان در امر سانسور رسانه ها آشکارا دخالت می‌کنند.

از میان مهم‌ترین بندهای این قانون می‌توان به این مورد اشاره نمود:

1- همکاری کامل میان ارتش و رسانه ها برای جلوگیری از انتشار اخبار امنیتی که مغایر با مصالح اسرائیل است.

2- عدم سانسور اخبار سیاسی، جز در موارد خاص.

3- تشکیل کمیته‌ای از نماینده ارتش، نماینده رسانه ها و یک کارمند رسمی که از سوی دولت برای نظارت بر امر سانسور انتخاب می‌شود.

4- این کمیته وظیفه دارد در اختلافات میان رسانه ها و بخش سانسو نظامی در مدت 24 ساعت داوری کند.

5- این کمیته می‌تواند تمام مطبوعات، نشریات و رسانه‌های گروهی دیداری و شنیداری و خبرنگاران خارجی در اسرائیل را تحت کنترل قرار دهد.

6- براساس قانون، مطبوعات می‌توانند در صورت بروز مشکل به دادگستری شکایت کنند.

اما جالب اینکه، سانسور فقط از جانب نظامیان نیست بلکه سازمان های امنیتی نیز در این امر دخیل هستند.

مرکز اصلی سانسور نظامی در اسرائیل در تل آویو و قدس قراردارد که 24 ساعته فعال هستند.

تعداد این مراکز هر روز در حال افزایش و دامنه فعالیتشان در حال گسترش است واین نظارت، خبرنگاران خارجی را هم در بر می گیرد.

(شایان ذکر است، بخش سانسور نظامی زیر نظر یک سرتیپ، که از سوی رئیس اداره اطلاعات ارتش انتخاب می‌شود، قرار دارد.)

قانون سانسور نظامی طی سال‌های گذشته بارها تغییر کرده است و بندهای آن از 16 ماده در سال 48 به 68 ماده در سال 1966 افزایش یافت .

در حالیکه اکنون فقط 10 بند دارد که اکثر آن مربوط به امنیت کشور است ،این قانون بنابر شرایط هر دوره می‌تواند تغییر یابد.

ازدیگر مسائلی که باید در رسانه ها رعایت شود و جزء خطوط قرمز تلقی می شوند، عبارتند از:

- موضوع سلاح‌های هسته‌ای و میزان آن

- صنایع نظامی و هزینه‌های آن

- اسناد و مذاکرات سری در سیاسیت خارجی

- عملیات سری سازمان‌های امنیتی واساس شرکت کنندگان در این عملیات و پایگاههای نظامی

- اطلاعات طبقه بندی شده ارتش

- مذاکرات و تصمیمات اتخاذ شده از سوی شورای کوچک وزیران درباره مسائل امنیتی و هر مطلب یا موضوعی که انتشار آن موجب اخلال در امنیت کشور شود.

در سال 1980 ارتش اسرائیل شیوه جدیدی را برای کنترل دقیق اطلاعات نظامی و امنیتی و طبقه بندی شده ابداع کرد. در این شیوه که پس از پیمان (کمپ دیوید) به مرحله اجرا درآمد، نماینده ارتش می‌تواند به روزنامه نگاران لقب خبرنگار نظامی اعطا کند یا مانع از ادامه کار یک خبرنگار شود!

به همین دلیل در اسرائیل نوعی تناقض و دوگانگی در امر تبلیغات و اطلاع رسانی وجود دارد یعنی از یک سو به خبرنگاران و روزنامه‌نگاران آزادی داده می‌شود و از سوی دیگر اعمال آنان به شدت تحت کنترل قرار می گیرد و قانون سانسور بر مطبوعات و رسانه‌های گروهی بر آنها اعمال می گردد؛ امری که باعث شده خبرنگاران و روزنامه نگاران به آلت دست سران تل آویو تبدیل شوند.

در این راستا به برخی از مهمترین رسانه های خبری در داخل اسرائل اشاره می شود:

در رژیم صهیونیستی دهها رسانه خبری از قبیل: روزنامه، هفته‌نامه و ماهنامه به زبان های عبری، روسی، عربی، انگلیسی، فرانسوی و ... چاپ و منتشر می‌شود.

اما مهم‌ترین روزنامه‌های عبری زبان عبارتند از: (یدیعوت آحرونوت)، (معاریو) و (هاآرتس).

در کنار آن روزنامه هایی چون (یتدنئمان)، (همودیع) و (هاتسوفیه) وجود دارد که به جریان‌ها و جناح‌های سیاسی مختلف وابسته هستند.

1- هاآرتس (کشور):

از قدیمی ترین رسانه های خبری اسرائیل (هاآرتص) یا کشور را می توان نام برد، که تاریخ انتشار آن به سال 1918 بازمی گردد.

هاآرتص، از نظر حرفه‌ای از سطح بسیار بالایی برخوردار است اما شمارگان آن در روزهای عادی 50 هزار و در روزهای جمعه و اعیاد 75 هزار نسخه می‌باشد!

این روزنامه از موقعیت تبلیغاتی بالایی در میان مردم به ویژه کارمندان ارشد دولت، بازرگانان، فرهنگیان، دانشگاهیان، سیاستمداران و نظامیان برخوردار است و از لحاظ جناحی گرایش‌های چپ گرایانه لیبرالی دارد. به همین دلیل همواره خواهان خصوصی سازی اقتصادی و جدایی دین از سیاست می‌باشد.

مهم‌ترین کارشناسان و مفسران این روزنامه نیز عبارتند از:

زئیف شیف (کارشناس مسائل استراتژیک)، عاموس هارئیل (مفسر امور نظامی)، آلوف بن (مفسر مسائل سیاسی) و تسفی بارئیل (مفسر امور عربی).

لازم به ذکر است این روزنامه نشریاتی اقماری نیز منتشر می‌کند که ازآن جمله می‌توان به (هعیر تل آویو)، (کول هعیر قدس)، (کان داروم جنوب)و (تسومیت هشارون) اشاره نمود.

2- روزنامه یدیعوت آحرونوت (آخرین اخبار)

این روزنامه در سال 1939 توسط (کوماروف) از سرمایه داران مشهور یهود تاسیس شد. یدیعوت اولین روزنامه عصر در فلسطین اشغالی به شمار می رود.

(آخرین اخبار)، روزنامه‌ای است رنگی و بسیار ساده از نظر نگارش که شمارگان آن 350 هزار نسخه در روزهای عادی و 600 هزار نسخه در روزهای جمعه و اعیاد می‌باشد.

این روزنامه تمایلاتی راست گرایانه و تجاری دارد و بصورت رنگی عرضه می‌شود.

مهم‌ترین مفسران این روزنامه نیزعبارتند از:

آلکس ویشمن (مفسر نظامی)، ناحوم برنیاع (مفسر سیاسی) و رونی شیکید (مفسر امور فلسطین).

3- روزنامه معاریو (بعدازظهر ـ عصر به خیر)

این روزنامه در ژوئیه سال 1948 و به همت تعداد زیادی از نویسندگان و مفسران مستعفی روزنامه یدیعوت آحرونوت که بیش از مساله سود مادی، حرفه روزنامه نگاری برایشان مهم بود، تاسیس شد!

این روزنامه از نظر گرایش بیشتر به هاآرتس شبیه است، اما تمام طیف‌ها و جریان‌های سیاسی را پوشش می‌دهد.

شمارگان این روزنامه در روزهای عادی 150 هزار و در روزهای جمعه و اعیاد 250 هزار نسخه است.

مهم‌ترین مفسران معاریو عبارتند از:

بن کاسبیت (مفسر مسائل سیاسی داخلی)، حامی شلیف (مفسر سیاسی و نظرسنجی‌ها) و عودید گرانوت (مفسر امور عربی).

شایان ذکر است، رژیم صهیونیستی همواره اهمیت زیادی برای رسانه‌های گروهی اسرائیلی بوده و هست، چرا که همانطور که در ابتدا ذکر شد، این رسانه‌ها نقشی کلیدی و حساسی در سیطره بر افکار عمومی و پردازش آن و همچنین جنگ روانی بر ضد اعراب و مسلمانان ایفا می‌کنند. در اسرائیل افراد و گروههای زیادی دست اندرکار امر تبلیغات دیداری، شنیداری و خواندنی هستند اما هدف تمام آنها یکی است و آن تسلط بر اندیشه اعراب و نشان دادن برتری رژیم صهیونیستی و اندیشه صهیونیسم می‌باشد. یکی از شگردهای این دسته از مبلغان صهیونیست، جلب اعتماد افکار عمومی جهان عرب است که بدین منظور در ابتدا حقایق را آن گونه که هست منتقل می‌کنند اما پس از مدتی وقتی به اصطلاح اعتماد مخاطبان را جلب کردند آرام آرام عقاید و اندیشه‌های واهی خود را به مخاطبان تزریق و حقیقت را تحریف می‌کنند.

لذا رژیم صهیونیستی (به ویژه نخست وزیر)، هر هفته با سردبیران بخش‌های مختلف خبری در شبکه‌های تلویزیونی اسرائیل و خبرنگاران و مفسران بخش‌های نظامی این شبکه‌ها با تشکیل جلسات هفتگی، درباره ارائه بهترین راهکارها به منظور تحقق اهداف رژیم صهیونیستی به بحث و تبادل نظر می پردازد.

جالب آنکه، رسانه های عربی در اراضی سال 1948 تحت نظارت کمیته روزنامه نگاران و ستاد مشترک ارتش اسرائیل قرار دارند، اما از نظر عملی تحت نظارت کامل مقامات نظامی و غیرنظامی رژیم صهیونیستی هستند و سیاست‌های مورد نظر دولت تل آویو در مورد آنها اجرا می‌شود.

این سیاست بخشی لاینفک از سیاست‌ها و خط مشی کلی رژیم صهیونیستی بشمار می رود و بالطبع آنچه که از مطبوعات عربی می خواهد نیز در همین راستا قرار دارد.

بنابراین سانسور گسترده ای بر رسانه های فلسطینی، از سوی هیات حاکمه یهودی اسرائیل بر اعمال می‌شود.

لازم به ذکر است از سال 1948 تا سال 1988 برخی شخصیت‌های عرب که در دستگاه‌های دولتی نفوذی داشتند در خدمت احزاب یهودی لیبرال یا احزابی چون (ماپای)، (کار)، (میکی) و حزب کمونیست بودند، اما پس از سال 1988 با تغییر شرایط بین المللی و منطقه‌ای، اندکی اوضاع تغییر کرد و اعراب توانستند لیست‌هایی مستقل برای شرکت در انتخابات تشکیل دهند، البته این امر ظاهری بود و پس از مدتی قوانین سختی بر امور تبلیغاتی و اطلاع رسانی فلسطینی‌ها وضع شد.

یکی از بهترین نمونه‌ها در این زمینه لغو مصونیت از چند تن از نمایندگان کنیست از جمله "د. عزمی بشاره" بود که سروصدای زیادی را در محافل مختلف عربی و منطقه‌ای براه انداخت.

از سوی دیگر صهیونیست‌ها قانونی وضع کردند که بر اساس آن هر عربی که از گروههای جهادی دفاع کرده و به نفع آنان سخن بگوید، حق شرکت در انتخابات و نامزد شدن در آن را ندارد (که با توجه به پیروزی حماس در انتخابات اخیر، رژیم صهیونیستی بر اساس همین قانون با نخست وزیری اعضای حماس مخالف است.)

از دیگر نمونه‌های بارز این تبعیض مخالفت با صدور یک ماهنامه عبری زبان از سوی صهیونیست‌ها بود. این ماهنامه قرار بود توسط (سلیمان شکور) یکی از روزنامه نگاران فلسطنی افتتاح شود که صهیونیست‌ها از این امر سخت به وحشت افتاده و به دلایل مختلف مانع از انتشار آن شدند.

ب) رسانه های خبری در سراسر جهان:

صهیونیسم به عنوان یكی از مظاهر استعمار جدید با اتكا بر پشتوانه‌های اقتصادی و ابزارای تبلیغی و با حمایت همه‌جانبه قدرتهای جهانی، حركت گسترده‌ای را برای تسخیر و کنترل رسانه های خبری بزرگ جهان آغاز کرد.

در اوت 1897 میلادی در شهر "بال" سوئیس، اولین كنگره صهیونیست‌ها به ریاست "تئودور هرتزل" مؤلف كتاب "دولت یهود" برگزار شد. در این كنگره صهیونیست‌ها بر این موضوع اتفاق نظر داشتند كه نقشه برپایی دولت اسرائیل جز با تسلط بر سازمان‌های خبری جهان میسر نخواهد بود.

در این راستا، نگارنده به پروتكل شماره دو دانشوران صهیون اشاره می کند. در ماده پنج این پروتكل آمده است:

"می‌دانیم كه ممالك جهان از رسانه ها به عنوان وسیله‌ای برای هدایت مردم در جهت خواسته‌های خود استفاده می‌كنند، به همین جهت ما باید جریان رسانه ها، مطبوعات و روزنامه‌نگاری را در خدمت اهداف خویش درآوریم و آرام آرام به سمت صهیونی كردن رسانه ها حركت كنیم و افسار و عنان آن را به دست گرفته و به سمت خود منعطف سازیم. ما نباید بگذاریم كه دشمنانمان به آن دسته از روزنامه‌ها و رسانه‌های خبری كه بیانگر آراء و نظرات آنان باشد، دست یابند. هیچ خبری نباید بدون كنترل و نظارت ما برای مردم بیان شود!"

در ادامه این پروتكل، صهیونیست‌ها، روش های كار را بررسی كرده و تأكید كرده‌اند:

"لازم است، افرادی را كه دارای سوابق اخلاقی نادرست در جامعه هستند، به سرپرستی امور رسانه های مهم بگماریم. به ویژه رسانه هایی كه بر ضد ما مطالبی منتشر می کنند و آنگاه كه دریافتیم ایشان در برابر ما خضوع نمی‌كنند و برخلاف ما موضع می‌گیرند، مسائل سوء اخلاقی ایشان را فاش سازیم و كارشان را یكسره كنیم و به دیگران نیز بفهمانیم كه در صورت مخالفت با ما به چنین وضع اسفباری دچار خواهند شد.»

واقعیات موجود دنیای امروز نشان می‌دهد كه صهیونیست‌ها به آنچه مورد نظرشان بود و به آن توجه داشتند، جامه عمل پوشانده‌اند. مهمترین نمود این روند را می‌توان در نفوذ صهیونیست‌ها در خبرگزاری‌های بزرگ جهان مشاهده كرد. امروزه، چهار بنگاه خبری مهم جهان یعنی "آسوشیتدپرس"، "یونایتد پرس"، "رویتر" و "خبرگزاری فرانسه" متعلق به یهودیان صهیونیسم و یا متأثر از نفوذ آنهاست. این چهار خبرگزاری تحت نفوذ صهیونیست‌ها روزانه بیش از چهل میلیون كلمه خبر تهیه می‌كنند و مدعی‌اند كه نود درصد اخبار خارجی روزنامه‌های و رادیو و تلویزیون كشورهای جهان از طریق آنها تأمین می‌شود. این هدفی است كه دقیقاً در پروتكل های صهیونیست‌ها پیش‌بینی شده و آمده است:

"لازم است هیچ خبری در اختیار جامعه قرار نگیرد، مگر اینكه با موافقت و تأیید ما باشد. تحقق این امر جز با سلطه بر خبرگزاری‌ها كه اخبار همه نقاط جهان در آنجا متمركز می‌گردد، امكان‌پذیر نیست. تنها از این طریق است كه می‌توان ضمانت كرد كه هیچ خبری منتشر نشود، مگر اینكه ما آن را برگزیده و با آن موافقت كرده باشیم."

امروزه آثار این تسلط به خوبی نمایان است و شواهد متعددی نشان می‌دهد اخباری كه از طریق رسانه های خبری بزرگ جهان منتشر می‌شود از فیلتر خبری صهیونیست‌ها عبور می‌كند و به دلیل همین نفوذ است كه این بنگاه‌های خبری به نفع صهیونیست‌ها به انگاره‌سازی و جعل واقعیات می‌پردازند.

این انگاره‌ها معمولاً بر مبنای ماهیت واقعی رویدادها، موضوع‌ها و شخصیت‌ها استوار نیست، بلكه غالباً با منافع سیاسی، نظامی و اقتصادی صهیونیست‌ها و كشورهای سلطه‌گر تطبیق دارد. این موضوع را «رابرت فیسك» روزنامه‌نگار انگلیسی بیان كرده و در یك اظهارنظر كارشناسانه به بررسی تأثیران این شگرد بر افكار عمومی جهان پرداخته است. وی در گزارشی كه چندی پیش در این رابطه منتشر كرد، نوشت:

"به عنوان نمونه لفظ «تروریست» ازسوی صهیونیست‌ها و رسانه‌های گروهی تحت نفوذ آنها تنها به مسلمانانی كه علیه رژیم صهیونیستی مبارزه می‌كنند، نسبت داده می‌شود، اما فجایعی كه صهیونیست‌ها به وجود می آورند، هرگز برچسب رخداد تروریستی به خود نمی‌گیرد."

بر همین اساس است كه خبرگزاری‌های تحت نغوذ صهیونیست‌ها، تاكنون هیچگاه واژه «تروریست» را برای صهیونیست‌ها به كار نبرده‌اند و حتی در مورد فكرباز صهیونیستی كه «اسحاق رابین» نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی را به هلاكت رساند، به جای استفاده از واژه تروریست، مفاهیم دیوانگی و عدم تعادل روانی را به كار بردند!

«نیویورك تایمز» و «واشنگتن پست» دو روزنامه‌ای كه جزو معتبرترین و بانفوذترین روزنامه‌های آمریكا به شمار می‌آیند، توسط صهیونیست‌ها کنترل واداره می‌شوند.

روزنامه "نیویورك تایمز" كه در زمینه اجتماعی، سیاسی و فرهنگی فعالیت دارد، امروزه به صورت یك راهنمای غیررسمی افكار عمومی آمریكا مطرح است و دقیقاً به همین علت است كه صهیونیست‌ها از سالها قبل برای نفوذ در این روزنامه جهت پیشبرد اهداف خود برنامه‌ریزی كرده‌اند.

روزنامه "نیویورك تایمز" در سال 1851 میلادی توسط "هنری.ج. ریموند" و "جورج جونز" تأسیس شد. پس از گذشت مدتی درآمد ناشی از تبلیغات این روزنامه به شدت كاهش یافت و این امر تا آنجا پیش رفت كه روزنامه مزبور را تا مرز ورشكستگی كشاند. در این زمان یك ناشر ثروتمند صهیونیست به نام "ادلف اوش" توانست امتیاز این روزنامه را به نازلترین خریداری نماید.

بعد از خرید نیویورك تایمز توسط او، درآمد ناشی از تبلیغات این روزنامه صهونیستی به طور قابل ملاحظه‌ای رشد كرد و در جهت منافع صهیونیست‌ها به كار گرفته شد.

دومین روزنامه معروف آمریكا، "واشنگتن پست" است كه با رخنه كردن در اغلب سازمان های دولتی در واشنگتن، سیستم ویژه‌ای برای انتشار اخبار وابسته دولت آمریكا به وجود آورد. این روزنامه در سال 1933 به علت ورشكستگی به حراج گذاشته شد و در همان موقع شخصی به نام "اوژن میر" سرمایه‌دار معروف صهیونیست آن را خریدرای كرد و از آن زمان تحت نفوذ صهیونیست ها قرار گرفت.

واشنگتن پست، در قالب طرح مسائلی مثل فقر، گرسنگی، تورم، بحران انرژی، نفت، جنگ و دیگر مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، افكار و عقاید مردم آمریكا را در جهت القای اهداف خود هدایت كرده و به طور ماهرانه‌ای واقعیت‌ها را مخفی نگه می‌دارند.

این رسانه ها، حتی مسائل داخلی آمریكا را نیز تحت كنترل خود گرفته‌اند. به عنوان نمونه آنها می‌توانند در انتخابات نمایندگان كنگره ملی آمریكا یا ریاست جمهوری مؤثر باشند، همچنان كه ماجرای واترگیت نشان داد، آنها همچنین می‌توانند در بدنام كردن و یا بركناری هر یك از مخالفان خود در صورت لزوم و بنا به میل و مصالح خود، اقدامات تبلیغاتی كنند.

صهیونیسم جهانی، علاوه بر این دو روزنامه پرتیراژ، بر مطبوعات تخصصی و هنری ایالات متحده آمریكا نیز سیطره پیدا كرده است. این تسلط به وضوح در صفحات مجله هنری- سینمایی "فاریتی" مشهور است. در یكی از شماره‌های این مجله طوماری كه در یك صفحه چاپ شد كه در آن امضای 171 نفر از دست اندركاران سینما و تلویزیون به چشم می‌خورد. امضاءكنندگان كه اغلب صهیونیست‌ها بودند، آمادگی خود را جهت بذل مبالغ هنگفتی برای حمایت از تعدادی از نامزدهای آمریكایی جهت انتخاب نمایندگان طرفدار صهیونیسم، توجهیات مختلفی را ارائه كردند. عنوان مثال در بخشی از یك مقاله آمده بود:

"بهترین راه برای دفاع ازمصالح آمركیا در خاورمیانه، انتخاب اعضای كنگره از بین افرادی است كه معتقدند بقای اسرائیل، بهترین تضمین برای منافع آمریكا در آنجاست."

یكی از مهمترین اهداف صهیونیست‌ها از نفوذ در رسانه های خبری آمریكایی، تلاش جهت به كارگیری شیوه‌های حمایت از صهیونیسم، تلاش جهت به كارگیری شیوه‌های گمراه كننده به منظور معرفی اسلام به عنوان یك جنبش انعطاف‌ناپذیر و مخالف تمدن است و اینكه اسلام خطری جدی برای جهان است!

یكی از روزنامه‌های تحت نفوذ صهیونیست‌ها در آمریكا به نام "شیكاگوسان تایمز" در یكی ازشماره‌های خود در مقاله‌ای تحت عنوان (تفاهمی با اسلام نیست، مگر به زبان آهن و آتش) نظرات نویسنده مقاله را پیرامون اسلام را در قالب مقایسه با كمونیسم، چنین القاء كرد:

"ازآنجا كه ایده كمونیسم در اصل تفكری غربی است، بهتر می‌توان با آن به تفاهم و نظرهای مشترك رسید، اما با اسلام نمی‌توان به تفاهم و نظر واحد دست یافت، مگر با آهن و آتش"!

در حالی كه علیرغم بمباران تبلیغاتی مسموم صهیونیست ها، اسلام دینی الهی و انسانی و مبتنی بر حكمت و منطق است كه احترام به اصول و ارزشهای معنوی را امری بسیار ضروری و پسندیده می‌داند و به رغم جوسازی رسانه‌های صهیونیستی، این دین بشر را به صلح فرا می‌خواند و این واقعیتی است كه امروزه بر بسیاری از مردم جهان آشكارشده. درك این واقعی از سوی افكار عمومی جهان سبب گردیده، علیرغم تبلیغات رسانه‌ها تحت نفوذ صهیونیسم و جریان سازی آنها علیه اسلام و مسلمانان، اسلام واقعی روز به روز نفوذ بیشتری در عرصه بین‌المللی پیدا كند.

آنچه مبرهن است، موج نفوذ، تسلط و کنترل بر رسانه های جهانی توسط صهیونیست ها متوقف نشده و همچنان ادامه دارد.

از طرفی از آغاز قرن بیست و یکم، بر اساس برنامه ریزی دقیقی، صهیونیستها در پی دستیابی به رسانه های خبری محلی در داخل کشورهای جهان هستند.

از این جمله می توان به خریداری امتیاز یا درصدی از سهام رسانه های خبری در کشورهای اروپایی در 5 ساله گذشته اشاره کرد.

با اندک تأملی بر این مسئله می توان ارتباط صهیونیسم جهانی با اهانت به صاحت مقدس پیامبر اکرم (ص) در نشریات دانمارکی و درپی آن تکرار این اهانت نابخشودنی در دیگر رسانه ها و مطبوعات محلی و دولتی در برخی کشورهای اروپایی پی برد.

سالروز 11 سپتامبر و حمله به برج‌های دوقلوی امریکا در سال 2005 میلادی، مصادف شد با انتشار كاریكاتورهایی كه در آن به ساحت پیامبر اسلام(ص) توهین شد و نسبت به مقدسات اسلامی، هتك حرمت صورت گرفت.

این توهین‌ها از دانمارك و در روزنامه «یولاند پستن »(jylland poste)، آغاز و سپس در روزنامه «ماگازینت» نروژ، روزنامه «سونسكا داكبلات» سوئد، «لااستامپا»ی ایتالیا و بعدها در روزنامه «لیبراسیون» و «لوموند» فرانسه و «الپریودیكو»ی اسپانیا و «دی ولت» آلمان پی گرفته و به چاپ رسیدند.

حال که نقش گروههایی چون «بیلدر برگر» و افرادی مانند «مایكل لدین»، «ریچارد پرل» و «آندرس الدرپ» (همسر «مرت الدرپ»، مدیرمسئول «یولاندز پستن») كه همگی در ارتباط نزدیک با صهیونیستها و در خصومت با مسلمانان و خصوصاً ایران مشهور و معروف هستند، مشخص شده، موج جدید تسلط بر رسانه های خبری جهان توسط صهیونیست ها آشکارتر می شود.

* مهدی علیخانی: کارشناس و پژوهشگر مسائل سیاسی alikhani_iri@yahoo.com

** توضیح:

کلونی (colony)، به مستعمراتی اطلاق می گردد که امپریالیسم در برای مقاصد استعماری خویش در سرزمین های دیگر تحت نفوذ و اشغال خود قرار می دهد .

http://mofidnews.com/index.php?page=desc.php&id=25&tab=mobareze