اساس صهيونيسم همواره با تسخير همراه بوده نه با مذاكره
فارس
پايگاه خبري "پالستين كرونيكل " (Palestine Chronicle)، كه همواره به مسايل فلسطين، اسرائيل و خاورميانه ميپردازد در مقالهاي به قلم "حسن عفيف الحسن " اينگونه مينويسد: رژيم يهود تنها از طريق زور و خشونت محض توانست در كشوري كه مردم ديگري در آن ساكن هستند و متعلق به آنها است، مستقر شود. و اين كار به لحاظ عقل سليم غيرقابل تصور است كه افراد ساكن در اين كشور با چند مذاكره كشور خود را به غريبهها تسليم كنند. از زماني كه صهيونيستها به عنوان يك تشكيلات استعماري شناخته شدند، خشونت عليه فلسطينيهاي بومي نيز به عنوان يك عامل اساسي در جنبش صهيونيست بوده است. خشونت به عنوان ابزاري براي ارعاب فلسطينيها در ايدئولوژي صهيونيست و فرهنگ عامه تعبيه شده است.
از زماني كه استعمار فلسطين آغاز شد، صهيونيستها فرهنگي را ساخته و در حال ترويج آن هستند كه مملو از زمينههاي نژادي تحريكآميز است كه فلسطينيها را از هرگونه صفات انساني تهي ميكند، مانند تبليغ اين گزارهها: "عربها فقط زبان زور را ميفهمند " و "يك عرب خوب، يك عرب مرده است. "
اسطوره صهيونيستها يهوديان را بهعنوان افرادي "مافوق قهرمان " معرفي ميكند و در مقابل عربها را بهعنوان افرادي پست، خائن و ترسو كه بايد منقرض شوند، ياد ميكند. صهيونيستهاي اسرائيلي، نفرت از فلسطينيها را به كودكان خود آموزش ميدهند. بهياد داريم كه در سال 2009-2008 كودكان غزه توسط بمبهايي كشته شدند كه كودكان مدراس ابتدايي صهيونيستها روي آن نقاشي كشيده بودند.
" صهيونيسم محتاج خشونت است
در ادامه اين مقاله ميخوانيم: خشونت، فلسطينيها را وادار به تسليم، پذيرفتن و عادت به شرايط جديد فيزيكي، سياسي، فرهنگي، قانوني، مالي و... ميكند. در طرح صهيونيستي در سرزميني كه متشكل از اقليت يهوديان است جهت ايجاد و حفظ زادگاه قومي يهودي به خشونت نياز است.
اسرائيل با اكثريت يهوديان از سوي يهوديان صهيونيستي طراحي شد و بدون استفاده از اقدامات وحشيانه به منظور پاكسازي فلسطينيان از كشورشان، نميتواند ايجاد شود.
پايگاه خبري پالستين كرونيكل به نقل از روزنامه اسرائيلي "يديعوت آحارونوت " مينويسد: "در 17 دسامبر 2003 بنيامين نتانياهو گفت، اگر ارتباط با اين 20درصد فلسطيني (مستقر در اسرائيل) مشكلساز شود، دولت حق بكارگيري اقدامات افراطي را دارد. "
"آرون سوفر " (Aron Soffer)، استاد جغرافيا در دانشگاه حيفا، با توجه به مطالب "جروزالم پست " در 10 مي 2004 اينگونه نوشت: بنابراين اگر ميخواهيم زنده بمانيم بايد هر روز و در تمام طول روز به كشتن و كشتن و كشتن ادامه دهيم، اگر نكشيم خود كشته ميشويم.
نويسنده مقاله با بيان اينكه ارتش و شبهنظاميان صهيونيست طي جنگهاي سال 48-1947 از قتلعام، ترور و تهديد به خشونت بيشتر به منظور خروج فلسطينيها از سرزمينهاي اشغالي استفاده ميكردند، اضافه كرد: آنها صدها روستاي فلسطيني از جمله گورستان آنها را بهطور كامل تخريب كردند و فرهنگ سياسي سلطه را براي حفظ شخصيت يهودي رژيم و تسلط بر مردم عرب ايجاد كردند. يهوديان قوانيني را بهمنظور اعتبار بخشيدن به سلب مالكيت اراضي مهاجران فلسطيني و بازگشت آنها تصويب كردند. مهاجراني كه سعي در بازگشت داشتند در همانجا كشته شدند.
راهبرد بنيادي صهيونيست ايجاد يك رژيم صهيونيستي در فلسطين و جلوگيري از هرگونه توجهي به جمعيت بومي در تاريخ خود بوده است. اين راهبرد سعي در محو كردن هر نوع مدرك عيني دارد كه شايد نمايانگر افرادي باشد كه پيشتر از يهوديان در فلسطين زندگي ميكردند. تيمي از باستانشناسان و كارشناسان كتاب مقدس كه "كميته نامگذاري " نام دارد، تنها براي يهودي شدن جغرافياي فلسطين ايجاد شده است.
پس از تخريب بافت جامعه فلسطينيها، استعمارگران صهيونيست شهركسازي يهودي و پاركهاي ملي را در محلهايي كه روزي روستاهاي فلسطين در آنجا بنا شده بود، ايجاد كردند. آنها اسامي عبري را برگرفته از كتاب مقدس بر روي شهرها، خيابانها، كوهها و مناظر گذاردند؛ سپس به انكار وجود تاريخ عرب در سرزمينهايي پرداختند كه روستاهاي فلسطيني پيش از خروج مردم آنجا در سال 48-1947 روزي زندگي در آنجا جريان داشت.
فلسطينيهاي بومي كه از پاكسازي قومي در اسرائيل جان سالم به در بردند، و تابع قانون و ترور بنيادي و تبعيض شدهاند، تقريبا به مدت دو دهه، تحت قوانيني اصولي قرار داشتند، قوانيني كه آنها را از سرزمينشان محروم، و حقوق مدني را نقض و آنها را به درجه پايينتري از شهروندي تنزل دادند. "قانون بازگشت " تمام يهوديان در سراسر جهان به اسرائيل، صرفنظر از ارتباط آنها با سرزمينشان، اين حق را ميدهد كه شهروند اسرائيلي شوند و اين در حالي است كه بايد حق مشابه هرگونه نسبيت با شهروند عربي اسرائيلي را كه در فلسطين بهدنيا آمده و رشد يافته را تكذيب كنند. قوانين كه عليه فلسطينيان تبعيض قائل شود، تجلي نژادپرستي قانوني است.
" كاهش كاربرد زبان عربي در برنامه آموزشي
اين مقاله با اشاره به برنامههاي رژيم صهيونيستي مبني بر تبليغ فرهنگ يهودي - صهيونيستي، مينويسد: براي ارتقاي بيشتر تسلط شخصيت قومي يهودي صهيونيستهاي اسرائيلي، كاربرد زبان عربي را در برنامهريزي آموزشي مدارس عربها كاهش داده و نيز تقويم ملي و رسمي را طبق مذهب يهودي و تاريخ جنبش صهيونيست سازماندهي كردند. آنها، همچنين، قوانيني را بهمنظور ممنوعيت هر گونه توجهي به جنبش ملي فلسطينيها و مبارزه طولاني آنها عليه بريتانياييها و صهيونيستها تصويب كردند. وزارت آموزش و پرورش اسرائيل طي صدور حكمي كودكان مدارس از جمله عربها را مجبور كرد تا شصتمين سالگرد تأسيس اسرائيل را جشن بگيرند.
" رژيم صهيونيستي: نوزادان فلسطيني سرطان بدخيم هستند
اين پايگاه خبري ميافزايد: وقيحترين نوع خشونت نمادين صهيونيستها، وسواس آنان در مورد جمعيتشناسي فلسطينيها در طول تاريخ فلسطين بهويژه در محدوده اسرائيل است. افزايش تعداد فلسطينيها از سوي تمامي احزاب سياسي، گروهها و افراد و مطبوعات صهيونيست، "تهديد جمعيتي " نام گرفت. صهيونيستها به هر كودكي كه در هر نقطه از فلسطين بهدنيا ميآيد به جاي انسان به عنوان يك "سرطان بدخيم " مينگرند. زمانيكه "بنيامين نتانياهو " در سال 2003 نخست وزير بود، گفت: "مشكل بزرگ اسرائيل عربهاي خودشان است نه اعراب فلسطين. " اسرائيليها، فلسطينيهاي قومي اسرائيل را عرب و افرادي كه در سرزمينهاي اشغالي هستند را فلسطيني مينامند.
صهيونيستها زمان و منابعي را صرف طراحي و اجراي راهبردهايي ميكنند كه "خطر جمعيتي " مشاهده شده را كنترل ميكند.
"راث گيبسون " (Roth Gibson)، نامزد دادگاه عالي اسرائيل، رشد جمعيت فلسطينيها را بهعنوان مشكلي كه نياز به راهحل بنيادي دارد، تلقي ميكند. وي در اول دسامبر 2007 اعلام كرد كه "اسرائيل اين حق را دارد كه رشد جمعيت فلسطين را كنترل كند. " صهيونيستهاي اسرائيلي نقشههاي بسيار زيادي را براي حل مشكل جمعيتي با استفاده از زور به جاي مذاكره در سر دارند. حزب قومي اسرائيلي- روسي "آويگدور ليبرمن " (Avigdor Liberman) بهطور آشكارا "انتقال داوطلبانه " عربهاي اسرائيلي را بهسمت كرانه باختري افزايش داده كه اين حسن تعبيري براي پاكسازي قومي بهشمار ميرود.
راهحل آنان در غزه عقبنشيني يك جانبه بوده و فلسطينيان را در نواري تحت محاصره كامل قرار دادند بهطوري كه روزانه مورد هدف ترور و بمباران، تهاجم و قتلعام بودند. صهيونيستها براي اعدام افرادي كه در تلاش براي رساندن كمكهاي نمادين بشردوستانه به فلسطينيان محاصره شده هستند، هيچ هراسي ندارند. همانند اشغال كرانه باختري، اين طرح بايد با توجه به اين مسئله كه خروج مراكز جمعيتي بزرگ خارج از كنترل مستقيم اسرائيل است، ضميمه قسمتهاي زيادي از اراضي فلسطين شود. آنها ديواره جداكننده و خارداري را به ارتفاع 8 متر در سرزمين فلسطين بنا كردند. براي مناطقي با حداقل جمعيت فلسطيني، ديوار 670 كيلومتري در مسير مارپيچ كه دو برابر طول مرز محدوده اسرائيل است، را ساختند. ارتش اسرائيل و شهركنشينان به كارهايي از قبيل ساخت شهركها و جادهها بهدست يهوديان، زنداني كردن فلسطينيان در "بنتوستان " (Bantustans) منطقهاي در آفريقاي جنوبي؛ اجراي سيستم آپارتايد آفريقاي جنوبي؛ تهديد به خودداري از دادن ماليات به فلسطينيان؛ جلوگيري از كمككنندگان خارجي براي دستيابي به تشكيلات خودگردان فلسطين پرداختند.
به گفته نويسنده مقاله، صهيونيستهاي اسرائيلي به انجام كارهايي از اين قبيل پيوستن به قدس شرقي و اطراف آن، اعلام فلسطين به عنوان پايتخت ابدي اسرائيل، ساخت شهركها با مصادره اراضي، تخريب خانههاي فلسطينيان، تبعيد قانونگذاران فلسطيني منتخب و تصويب قانونها و مقرراتي مبني بر پاكسازي قومي ساكنان فلسطيني پرداختند.
و در محدوده اسرائيل، اگر اقليت فلسطينيها از استقامت و شجاعت برخوردار نبودند، جهان بايد شاهد پاكسازي قومي آخرين فلسطينيهايي بود كه در حال حاضر در اسرائيل زندگي ميكنند. نخست وزير رژيم صهيونيستي از فلسطينيان درخواست كرد كه اسرائيل را به عنوان "يك دولت با مردمي يهودي " به رسميت بشناسند.
ليبرمن، وزير امور خارجه اسرائيل، خواستار حل و فصل جنگ فلسطين- اسرائيل شد و گفت: "اين جنگ نبايد زمينهاي براي صلح باشد، بلكه تبادلي است براي زمين و مردم. " عربهاي اسرائيلي بهاي سنگيني را براي تصميم خودشان مبني بر به چالش كشيدن طرحهاي فلسطيني براي بيرون راندن آنها پرداخت كردهاند. آنها قربانيان تبعيض و حتي قتلعام خونين از سوي ارتش اسرائيل شدند. همچنين، مجبور به مشاهده از دست دادن ميراث، تاريخ و آيندهشان بودند.
اين مقاله در پايان خاطرنشان ساخت: در سال 1948، صهيونيستها با توسل به زور اسرائيل را با بيش از 78 درصد از فلسطين تاريخي تأسيس كردند و راهبرد مشابهي را براي از بين بردن 22 درصد باقيمانده اجرا ميكنند. اگر رهبران فلسطين حتي در برخورد با صهيونيستهاي اسرائيلي هنوز بر اين باورند كه "زندگي يعني مذاكره "، آنها از تاريخ نياموختهاند چرا كه همواره اساس صهيونيسم با تسخير همراه بوده نه با مذاكره.
|