نسخه چاپی

سایت تحلیلی و اطلاع رسانی مفید نیوز
داستان رویانا منتشر شد
سرویس فرهنگ و هنر مفیدنیوز :: داستان رویانا، کتابی در حوزه تاریخ شفاهی پیشرفت است که به موضوع شکل گیری پژوهشگاه رویان از تاسیس تا تثبیت و دستیابی به دستاوردهای مهم درمان ناباروری، سلول درمانی و شبیه سازی می پیردازد.

تاریخ: ۱۱ شهريور ۱۳۹۸

اگر کتاب را داستانِ رویان بدانیم شخصیت اول و قهرمان آن مرحوم دکتر کاظمی آشتیانی است که در تک تک مراحل نقش خود را ایفا کرد و به یادگار گذاشت. از ویژگی های مهم کتاب، خاطرات مقام معظم رهبری است که در جای جای اتفاقات به آن اشاره شده و نشان می دهد ایشان در بخشی از تاریخ شکل گیری رویان موثر بوده اند. روایت کتاب را راوی دانای کل پیش می برد و به فراخور، راویان که همان دوستان و دست اندرکاران رویان اند، خاطرات خود را بیان می کنند.
شاید نقطه اوج و خاطرات ناگفته کتاب (به گفته نویسنده اثر) دو فصل «باور به سلول درمانی» و ««کندوکاو در پروژه ای محرمانه» باشد که دکتر حسین بهاروند خاطرات نابی از مراحل دستیابی به دانش مهم سلول درمانی بیان می کند.

در بخشی از این فصل که حسین بهاروند عازم سفری علمی به استرالیا می شود تا دانش سلول های بنیادی را در آزمایشگاهی کسب نماید، می خوانیم:

روز جمعه ای در زمستان سرد سال ۱۳۸۰، حسین بهاروند عازم سفری پردردسر به استرالیا شد. حسین همراه همسرش که گرفتار بیماری سخت و صعب العلاجی شده بود، بی سروصدا به کانبرا رفت. سه مانع و دست انداز مهم، یعنی دوری از خانواده، غربت و بیماری همسر به هم رسیده بودند تا عزم و ارادۀ حسین برای کسب علم را از بین ببرند.

تابستان سال ۸۰ درخواست ویزای استرالیا دادم. شش ماه طول کشید ویزا به دستم برسد. در ژانویه رفتم استرالیا، شهر کانبِرا. جمعه ساعت یازده از تهران پرواز کردیم. پنج هزار دلار داشتم. آن استاد استرالیایی که درخواست ما را برای همکاری پذیرفته بود، گفته بود که من ۲ هزار دلار بنچ فی می گیرم برای سه ماه. چون مقدار پولم خیلی کم بود، من دیگر خودم را بیمه نکردم. ما ساعت یازده رفتیم و حدود یک رسیدیم دُبی. پروازمان ساعت دو صبح روز بعد بود. دخترم را گذاشته بودم ایران و تنها با همسرم بودم. گشتی آن اطراف زدیم. دو شب پرواز کردیم، سه بعدازظهر رسیدیم سنگاپور. فکر کنم ساعت ی کدو صبح روز بعد رسیدیم ملبورن. گفتیم بایستیم هواپیمایی فرودگاه باز کند و بلیت بخریم و برویم کانبِرا. صبح شد بلیت خواستیم. گفتند نفری چهارصد دلار! گفتیم اصلاً نمیخواهیم، ولش کن! تصمیم گرفتیم با اتوبوس برویم. رفتیم تا ترمینال. ساعت هف تونیم هشت رسیدیم. گفتند برای فرد اشب بلیت دارد؛ برای صبح ندارد. روز سوم بود که ما توی راه بودیم. گفتیم برویم هتلی بگیریم، استراحت کنیم. خلاصه با چمدان ها راه افتادیم توی شهر دنبال هتل. هیچ کسی به ما هتل نداد چون کِرِدیت کارد می خواست. گفتند بدون کارت هتل نمیدهند، به این دلیل که ا گر آسیبی به شما رسید، از کِرِدیت شما کم می کنند. خلاصه نشد و ما برگشتیم آمدیم ترمینال. …وقتی رسیدیم، ساعت ده صبح بود. دو ساعتی چرخ زدیم توی شهر. همی نطوری وسایل را گذاشتیم زیر پایمان و روی صندلی نشستیم و چش ممان را بستیم و باز کردیم، دیدیم حدود شش ساعت ما خوابیدیم! شش ساعت خوابیده بودیم بدون اینکه متوجه شویم. …

از نکات قابل توجه در بخش ضمائم کتاب هم به پیام های تسلیت دانشمندان جهان در سوگ دکتر کاظمی آشتیانی، شرح مفهوم شبیه سازی به زبان ساده و تایم لاین دستاوردهای دکتر کاظمی و پژوهشگاه رویان می توان اشاره کرد.

«داستان رویانا» محصولل انتشارات راه یار وابسته به دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب است که در ۲۰۰ صفحه به قیمت ۲۰ هزار تومان روانه بازار نشر شده است. علاقمندان برای تهیه کتاب به پایگاه عماریار یا با شماره تلفن ۰۲۱۴۲۷۹۵۴۵۴ تماس حاصل نمایند.

منبع: خاطره‌نگاری

http://mofidnews.com/index.php?page=desc.php&id=2273&tab=news