نسخه چاپی

سایت تحلیلی و اطلاع رسانی مفید نیوز
سه ابتکاری که چمران در جنگ از خود به جای گذاشت



به گزارش مشرق، «مومن مجمع اضداد است.» البته سبب معيار دنيوي ما انسان هاست که بين کارهاي مومن تضاد و تناقض مي بينيم. در دوراني که عرفان با چله نشيني و گوشه گيري تعريف مي شد، چمران هم دعاي «کميل» را ترجمه کرد و هم بالاترين دوره هاي »جنگ چريکي» را ديد. کسي که عنوان تز دکتري او «باريکه الکترون در منگترون با کاتد سرد» بود، روزي در کنار امام موسي صدر به ياري فقراي لبنان شتافت و روز ديگر وزير دفاع امام خميني بود و هم چون يک سرباز در سوسنگرد جنگيد. دکتر رضا امراللهي به 3 ابتکار جالب از شهيد عارف مجاهد دکتر چمران در دوران 8 ساله دفاع مقدس اشاره کرده که خواندني است:



دکتر چمران واقعا يک نابغه نظامي و علمي بود. ابتکارهاي ايشان در جبهه‌ها واقعا شگفت‌انگيز بود. من فقط به دو سه مورد آن‏ اشاره مي‏کنم. يکي از آنها، قصه‏ خورشيدي‏ هاست. کارخانه فولادسازي اهواز پر از آهن بود و عراقي‏ ها تا نزديکي آنجا آمده بودند؛ آقاي چمران دستور داد بچه‏ ها آهن‏ها را به طول‏ 180 سانت ببرند و يک گروه صد نفره براي اين کار تشکيل داد. بچه‏ هاي بسيجي و رزمنده، آهن‏ها را به طور خاصي به هم جوش مي ‏دادند و پنج شاخه ‏اي‏ ساخته مي‏ شد که به آن خورشيدي مي‏ گفتند. بچه ‏ها شايد بين 30 تا 50 هزار خورشيدي درست‏ کردند و آنها را در مسيري 15 کيلومتري در محل‏ عبور تانک‏ هاي عراقي در راه سوسنگرد به اهواز قرار دادند،جايي که عراقي‏ها از آنجا خيلي فشار مي ‏آوردند.
با اين ابتکار ساده آقاي چمران راه‏ عراقي‏ ها بسته شد و ديگر نتوانستند از آن راه جلو بيايند. اين خورشيدي‏ ها در شني تانک‏ ها فرو مي‏ رفتند و بدون انفجار آنها را زمين‏ گير مي‏ کردند.

يک مورد ديگر، جريان پمپ آب بود. دکتر چمران‏ دستور داد پمپ‏ هاي خيلي بزرگ آب را روي دو برج بلند کنار کارون جوش داديم و با اين کار، آب‏ رود کارون را شب‏ ها زير عراقي‏ ها مي‏ انداختيم و تانک ‏هاي آنها در گل فرو مي ‏رفت و زمين‏گير مي ‏شدند.

يک وقت هم شهيد چمران دستور داد 300 يا 400 چوب الوار بلند، از همان الوارهاي‏ بنايي تهيه کرديم و از بچه ‏ها خواست که‏ قوطي ‏هاي خالي کمپوت و کنسرو را هم جمع کنند و بعد در آنها کمي روغن سوخته و کاه ريختند و دستور داد روي هر کدام از تخته‏ ها چند تا از اين‏ قوطي‏ها را نصب کردند. غروب که مي‏شد فتيله‏ اين قوطي‏ها را روشن مي‏کردند و الوارها را با فاصله روي رودخانه کارون مي‏ريختند. دشمن که‏ از دور، آتش و دود روي اين الوارها را مي‏ديد، تصور مي‏کرد که نيروي عظيمي از روي رود کارون‏ به سمت آنها مي‏رود. باور کنيد تا دشمن فهميد که‏ اينها در واقع چيست،نزديک به دو ماه که اين‏ تکنيک برپا بود ، هر چه گلوله داشت توي کارون‏ ريخت!

http://mofidnews.com/index.php?page=desc.php&id=2075&tab=bargozide