نسخه چاپی

سایت تحلیلی و اطلاع رسانی مفید نیوز
سینمای هولوکاستی؛ خروس تخم طلای صهیون - قسمت پایانی
دشمن شناسی


دکتر ادن می میرد و جوئن با اندوه از آن یاد می کند که پروفسور ساموئل ادن رییس دانشگاه وین مرد، چون دردنیا اتاقی نداشت تا در آن استراحت کند. از سویی ژنرال ساترلند جایگزین ژنرال سولیوان شده است. فرمونت با او ملاقات می کند. ساترلند درباره قانون قیمومیت فلسطینی حرف می زند و انتظارهای اعراب را یاد آوری می کند. یک هفته است در کمیته سازمان ملل پیش نویس برای ارایه به مجمع عمومی دردستور کار قرارگرفته است. فرمونت به جوئن پیغام می آورد که ژنرال به لندن برگشت. زنان بچه دار نسبت به جدا کردن بچه ها یشان اعتراض می کنند. درملاقات بین کارن و جوان آمریکایی ( داب ) آنها از میل خود برای انتقام گیری از انگلیسی ها حرف می زنند. سرگرد به آواره ها پیام می دهد که می توانند به صیفا بروند. کشتی اکسیدوسی با 610 سرنشین راهی می شود. در بندر صیفا فرمونت از کارن هنسون جای بن کانان ( جوئن ) را می پرسد. سربازان انگلیسی در شهر سنگر بندی کرده اند و کشتی هایشان بشدت مراقب هستند. داب و کارن هنسون وارد شهرک نوسازی می شوند که صدا موسیقی و سرود در آن به گوش می رسد. پدر بن کانان برای آنها خوش آمد می گوید و توضیح می دهد که چهل سال پیش با برادر کوچکش از روسیه آمده و این محل را از دوستش کمار مختارعرب هدیه دریافت کرده و ساخته است. طاها پسر کمار دوستشان است. سرانجام یهودیان با فرمونت آمریکایی و جوئن آمریکایی به ارض موعود صهیون می رسند. در فیلم اکسیدوس انگلیس عامل اصلی آوارگی یهود نشان داده می شود درحالی که در صحنه ای می بینیم سرگرد کوربل و مامور ترابری از نیروهایی درداخل ارتش انگلیس حرف می زنند که به I.M.G.F.S یعنی یهودیان اعلی حضرت ملکه معروفند از سوی دیگر این انگلیسی ها هستند که بعد از جنگ جهانی اول با شکست امپراتوری عثمانی خاورمیانه را اشغال کرده یهودیان را زیر چتر حمایتی خود می گیرند و با همکاری آژانس یهود از کشورهای مختلف یهودیان را به فلسطین می آورند و جمعیتی قابل توجه گرد می آورند. در طول فیلم بیننده شاهد است که چطور صهیونیست ها زیر چتر حمایت انگلیسی ها پرچم شان را به اهتزاز در می آورند، در حالیکه رای سازمان ملل هنوز صادرنشده است.در طی شش روزی که فیلم به آن می پردازد اخبار 611 نفر به عنوان خبر اصلی تمامی روزنامه های اروپا و آمریکا مبدل می شود. البته فیلم اکسیدوس درکنار طرح موضوع اصلی به پسزمینه دیگری هم می پردازد ؛ شکست انگلستان درکل خاورمیانه و خاور دور از دست امریکا. این استراتژی کلی با طرح مارشال، اروپای غربی و خاورمیانه را در می نورد وانگلستان را از کشورهای متصرفی به ویژه مناطق بازمانده از امپراتوری عثمانی که منابع سرشار نفت دارند شامل می شود. هم نشینی دیپلماتیک خانم فرمونت آمریکایی و قدرت فرماندهی نظامی جوئن آمریکایی در کنار اراده صهیونیست ها، انگلستان را به عقب نشینی های متوالی وادار می کنند. فیلم " اکسیدوس " در پرداختی به جنگ جهانی دوم مثل دیگر فیلم ها به القا فرشته نجات بودن آمریکا می پردازد. همچنین تاکید بر این پیش خدمتی می کند که بزرگترین دوست صهیونیست ها از دیر باز تاکنون آمریکا بوده و هست. از طرفی نباید القاهای خاص استعماری فیلم را فراموش کرد ؛ جایی که سرگرد کوربل به فرمونت یاد آوری می کند: "اگر بخواهی شجره نامه ات رو بتکانی در آن بالا به خیلی ها خواهد رسید. " یا در حین بازرسی گروهبان انگلیسی از سرگرد کوربل می خواهد به چشم های او نگاه بکند.کوربل می گوید: " بسیاری از یهودیان اسم های غیر کلیمی دارند. باید به چشم های آنها نگاه کنی تا این را بفهمی " از نکات قابل توجه فیلم وجود گروه تروریستی هاگانا ست که در زیر چتر حمایت انگلیسی در شهرهای تل آویو و حیفا ارتشی برای خود به وجود آورده است و در منطقه خاورمیانه و دریای مدیترانه به ترور، آدم ربایی و خریدن مزدوران قبرسی، ترک، یونانی و... می پردازد. هاگانا از ساختار و جایگاهی برخوردار بوده که امروزه دولت خودگردان به آن نام خطاب می شود با این تفاوت که فلسطینی ها آن زمان 90 درصد جمعیت را تشکیل می دادند و خودشان فاقد دولت یا مشابه دولت بودند. زیرا انگلیسی ها اجازه تشکیل دولت به آنها نمی دادند. به گزارش "مهر" آنچه به روشنی در فیلم مطرح می شود این است که تفاوت عمده ای بین هاگانای صهیونیست های سال 1947 با دولت خودگردان فلسطینی وجود دارد.هاگانا با پول بانک های روچیلد و... صهیونیسم جهانی و آژانس یهود دست به هر خریدی می زد. از آدم ها تا کشتی ها، رهبران عربی، اروپایی و آمریکایی. چنانچه در فیلم می بینم بن کانان به موندریا مافیای قبرسی تاکید می کند که هرچه پول خواسته اند به آن ها داده شده است. فیلم اکسیدوس به نوعی دفاعیه است تا نشان بدهد که کمونیست های روسی واروپایی شرقی که تمامی بانک ها، صنایع نظامی، بازار الماس و طلا و نفت و... را در اختیاردارند و به " اشکنازی ها " معروفند رژیم اشغالگر قدس را تشکیل می دهند و از تمامی امتیازهای صهیونیسم بین المللی بهره مند هستند. در مقابل یهودیان " اسکباری " یهودیان غیر از روسیه و اروپا و آمریکا اعم از خاورمیانه، آفریقا، آمریکای لاتین و... شهروند درجه دوم هستند. اما فیلم چنین معنی ای را بارنگی انسان دوستانه آراسته است و در ظاهر نژاد پرستی را انکارمی کند. برای همین بر روی عرشه کشتی، زنان و مردان یهودی شرقی و اروپایی و آفریقایی را نشانده است. به رغم همه القاها چنانچه در فیلم می بینم از خانم فرمونت، ژنرال سولیوان، سرگرد کوربل، بن کانان، دکتر ادن، کارن هنسون، داب، حتی رهبران اعتراض ( لاگویچ، اسمالکوویچ ) همه اشکنازی هستند و یهودیان شرقی و آفریقایی حکم سیاهی لشگر را دارند.اما تطهیر هاگانا خود به تنهایی دست آورد بزرگ فیلم برای صهیون است. در حالی که موجودیت خون بار این تروریست ها از بدو تشکیل در سال 1944 کاملا آشکار است. سرلشگر باز نشسته اسحاق هوفی روز اول سپتامبر 1974 به ریاست موساد ( سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی ) منصوب شد.وی درماه ژانویه 1927 در تل آویو به دنیا آمده است. در سال 1944 به عضویت گروه تروریستی " هاگانا" در آمد و در جنگ 1948 اعراب و اسراییل فرمانده یک گروهان بود. سپس به خدمت درنیروهای دفاعی اسراییل و در سمت های مختلف فرماندهی، ستادی و آموزشی از جمله فرماندهی تیپ چترباز اشتغال داشته است و... از مشخصه های گروه تروریستی هاگانا که در کناردو گروه عمده تروریستی " اشترن" و " آرگون" همه جنایت ها را انجام داده اند شامل این موارد است: صهیونیست ها می خواهند مقاصد شان را به انجام برسانند لذا نباید کسی سر راهشان قرار گیرد. در طی جنگ جهانی دوم رهبری صهیونیستی با تحویل دادن یهودیان محروم به بازداشتگاههای اسرای جنگی، همکاری همه جانبه ای با نازیها داشت. بنابراین جای تعجب نیست که آنها کشتی " پاتریا" را که حامل 252 نفر یهودی بود غرق کردند چرا که صهیونیست ها ترسیدند که شاید آنها مخالف صهیونیسم باشند. در یک حادثه دیگر، کشتی " استروما" را که حامل 760 یهودی مخالف و فراری بود به همان دلیل غرق کردند.این یک روی سکه است ؛ در سال 1948 در یک تلاش صلح جویانه برای حل مساله اراضی، سازمان ملل متحد " کنت فلک برنادت" ( اهل سوئد) را به خاورمیانه فرستاد. کنت برنادت از روی انصاف قسمتی از اراضی مورد اختلاف را به یهودیان واگذار کرد و قسمتی را به فلسطینی ها داد. این کار صهیونیست ها را عصبانی کرد، زیرا آنها تمامی اراضی را می خواستند لذا در یک صحنه سازی شرم آور و بی اعتنا به عرف سیاست وعدالت و نجابت انسانی، کنت برنادوت را سربه نیست کردند. او و راننده اش را هنگامی که داشتند در خیابانهای اورشلیم حرکت می کردند ترور کردند و... در فیلم اکسیدوس نیز یک وجه قابل توجه، نشان دادن مردی عرب پوش است که به قول رییس شهرک نامش طاهاست و پسر کمار مختار که زمین شهرک را به آنها بخشیده بود. طاها و سه فرزندش درمیان سرود و شیرینی صهیونیست ها تحت حمایت نشان داده می شوند تا القا کنند که صهیونیست ها، مزد مزدوارن را می پردازند. به گزارش "مهر" روند حرکت چند لایه صهیون در سیاست، فرهنگ، دیپلماسی، ترور و امور اجتماعی تنها مختص انگلستان نیست. صهیونیست ها در کنار همکاری با آمریکا با شوروی معاهده مخالف آمریکا و با انگلستان قراداد مخالف دو کشور قبل می بندند و به همین شکل حمایت دیگران و منافع خود را تامین می کنند. در اسناد لانه جاسوسی و کتاب " واقعیت های جامعه اسراییل " آمده است: برای فهم این مطلب که جنگ 1973 در واقع بخشی از توطئه و حیله بزرگ اسراییل و شوروی است، باید از پیمان" گلدامایر استالین مکاگانویچ، مطلع باشید. گلدامایر متولد روسیه است. در " میل واکو " کنار رودخانه " ویسکوتزین" رشد یافته و در سال 1921 به اسراییل مهاجرت کرده است. در سال 1949 گلدامایر اولین سفیر اسراییل در اتحاد شوروی می گردد. سفیر گلدامایر ( یک زن یهودی بلشویک ) که اسراییل را نمایندگی می کرد با دو نماینده اتحاد شوروی یکی: کاگانویچ ( یک یهودی بلشویک ) و دیگری استالین ( که با یک زن یهودی بلشویک ازدواج کرده بود) ملاقات کرد آنها یک پیمان محرمانه منعقد ساختند. سهم اسراییل در این پیمان عبارت بود از 1- اسراییل نمی تواند به هیچ کشور غربی مخصوصا ایالات متحده آمریکا اجازده دهد که پایگاه نظامی در قلمرو اسراییل ایجاد کند. 2-اسراییل می تواند به یکی از اعضای مقامات بالای حزب کمونیست شوروی اجازه دهد که آزادانه در اسراییل فعالیت داشته باشد.3- اسراییل نمی تواند راسا هیچ قرار دادی مبنی بر حل مساله فلسطینی منعقد نماید.4- اسراییل می تواند در جهان یهودیت مخصوصا در ایالات متحده نفوذ کند تا قدرت های غربی سیاست طرف داری از اسراییل را درمقابل اعراب اتخاذ کنند. 5- اسراییل باید همچنان به سیاست های اقتصاد مارکسیستی اش ادامه دهد و از هر گونه گرایشات به اقتصاد آزاد جلوگیری نماید. سهم اتحاد شوروی در این پیمان عبارت بود از: 1- شوروی ها فقط باید سیاست طرف داری از اعراب را اتخاذ کنند، سیاستی به عنوان پوشش حقیقت اهداف شان مبنی بر دادن کمک به اعراب اما نه به قدرکفایت که اعراب را قادر به شکست دادن اسراییل کند. 2-شوروی ها می توانند دروازه های کشورهای طرف دار شوروی را برای مهاجرت یهودیان به اسراییل بگشایند. اگراین کافی نبود، روسیه شوروی دروازه هایش را برای مهاجرت یهودیان به اسراییل خواهد گشود. 3- شوروی که به طور مطلق امنیت اسراییل را تضمین می کنند.4- اسراییل و شوروی می توانند اطلاعات جاسوسی - خبری مبادله کنند. همین نوع معاهدات بین صهیونیست ها با آمریکا، فرانسه، انگلیس، چین و... وجود دارد که نفوذ آنان را با نیرنگ های مختلف در تاریخ در سطح جهانی نشان می دهد. این روش های سیاسی در سینما ظاهری عوام پسند می گیرد و مکمل طرحی می شود که غصب سرزمین فلسطین توسط صهیون را مشروع جلوه می دهد. منابع: 1- واقعیت های جامعه اسراییل، نوشته جک برن استین 2- نقش صهیونیست ها در انقلاب شوروی - فخر الدین حجازی "ساعت بیست وپنج" ساعت دوستان دشمن نمای صهیون خبرگزاری "مهر" -گروه فرهنگ وهنر: تضادهای فکری، حزبی، مذهبی، اقتصادی که صهیون از دیرباز در جهان تولید کرده است در فیلم " ساعت بیست و پنج" نمایان می شود. ویرجیل گئورگیو نویسنده رومانیایی که با رمان "ساعت 25 " تحت حمایت رسانه ها به چهره ای جهانی تبدیل شد در آثار بعدیش به ویژه رمان " دومین شانس " سر سپردگی خود را به صهونیسم بین المللی اثبات کرد. او دردهه هفتاد به عنوان سرکشیش در رمانی زیر پوششی مذهبی به خدمت برای صهون ادامه داد. کشیش هوادار صهیونیسم در حکومت دیکتاتوری فاشیستی چائو سکو که از رهبران استالینیست بلوک شرق محسوب می شد - سرانجام در سال 1992 در خیابانهای بخارست همراه با همسرش کشته شد - یک نمایش کمدی بود که تنها از صهیونیست ها و هواداران شان بر می آمد. کتاب ساعت بیست و پنج در در دهه چهل - زمان انتشار - تنها در فرانسه نزدیک به نیم میلیون نسخه فروش رفت و با سرعت به زبان های مختلف ترجمه شد. در سال 1967 کمپانی متروگلدن مایر با مشارکت کشورهای فرانسه، ایتالیا و یوگسلاوی فیلم سینمایی آن را روانه بازارکرد تا علاوه بر تاریخ سازی مظلومیت دروغین یهودیان درهنر و ادبیات جهانی نیز مدل و چهره ویژه تئوری معماران ادبیات صهیونیستی ( کافکا مویخریم، برشت، سینکلر و...) نیز ارایه کرده باشد. آنتونی کویین ( دهقان رومانیایی)، ویرنالیزی ( همسر دهقان ) مایکل روگریو ( افسر فرمانده ) در نقش های خودشان نمایشگر تاریخ سالهای 1939 تا 1945 در رومانی و به نوعی در اروپا شدند. فیلم از زمانی شروع می شود که ژاندارم پاسگاه روستایی با چشمداشت به زن دهقان برای شوهر پاپوش می دوزد و او را از خانه و زندگی اش آواره می کند تا به زنش دست یابد. حکومت پادشاهی در اوایل جنگ منفصل می شود و جای خود را نوبتی به فاشیت های هوادار آلمان و کمونیست های طرفدار شوروی می دهد. روستا هر یک از این حکومت ها را ظرف پنج سال برخود می بیند زن دهقان که فراری شده نیز همچنان دست به دست می شود. به موازی زندگی زن آوارگی شوهر نیز در میان گروههای سلطنتی، فاشیستی، کمونیستی باز هم فاشیستی دست به دست می شود. در نهایت به اسارت نیروهای آمریکایی در می آید و در دادگاه نورنبرگ به عنوان یک چهره جنایت کار فاشیستی محاکمه می شود و سرانجام با شهادت دادن زنش در دادگاه از او رفع اتهام شده به خانه و روستایش بر می گردد. او به ناچار باید پسر افسر آلمانی را از زنش به فرزندی بپذیرد و دم نزند. دهقان ( آنتونی کویین ) یهودی نیست اما به اتهام یهودی بودن همه مصیبت ها و بلاهایی که ممکن است بر سر انسانی بیاید از سر می گذارند. آنقدر با هویت های جعلی و دمادم سروکار پیدا می کند که هویت اصلی اش را از یاد می برد. هنگامی که ژاندارم ها هستند او متهم به یهودی بودن است. هنگامی که آلمانی ها رومانی را اشغال می کنند و گروههای یهودی با همدستی گروههای ناشناس از طریق دریا رهایی می یابند او مسیحی محسوب می شود. بعد از جای ماندن از یهودیان بدست آلمانی ها اسیر می شود. افسرپزشک آلمانی که در زمره پیشگامان تمیز نژادی آریایی است او را از روی جمجمه اش به عنوان اصیل ترین نژاد شناسایی می کند. عکس هایش تکثیر شده و بر روی جلد نشریات مختلف رایش سوم چاپ می شود که اصلاح نژادی باید براسا این نمونه (دهقان ) انجام می گیرد. هنوز چند روزی از تبدیل به نمونه آریایی اصیل بودن نمی گذرد که فاشیست ها شکست می خورند و او به دست نیروهای آمریکایی اسیرمی شود. در دادگاه اسیران جنگی از روی پوسترها وعکس هایش درنشریات آلمانی جنایت کار جنگی محسوب می شود. قبل از محکومیت قطعی زن آواره اش با ارایه اسناد ازدواج و اوراق دیگراو را رهایی می دهد. دهقان با قطار به روستا و خانه اش برمی گردد. زندگی اش نابود شده است.ارتش شوروی برکشورش استیلا یافته است و مجبور است ناپسری آلمانی تبارش را بزرگ کند. ژاندارم های پیشین در کنار نیروهای شوروی از قدر و اعتبار بیشتری نسبت به گذشته برخوردار شده اند. در این روند زیرکانه ویرژیل گئورگیو در رمان خود و هانری ورنوی کارگردان در فیلم اش بر گناه یهودی بودن یا متهم به یهودی بودن تاکید می کنند. به ویژه فیلم سینمایی با بازی های روان هنر پیشه ها، یهودیت به اصطلاح مظلوم را که هویت ندارد و مدام به وسیله زورگویان مختلف مورد انواع سلب هویت واقع شده است به نمایش می گذارد. این همان سبک ویژه هنرمندان صهیونیستی پیشین است که در کارهای قبل از تاسیس رژیم صهیونیستی شخصیت های هنری شان را ارایه می کردند. قهرمانی که درعصر جدید و دیکتاتور بزرگ چارلی چاپلین در میان چرخ دنده ها نابود می شود و قهرمان نمایش های تئاتری برشت به ویژه در " شویک سرباز جنگ جهانی دوم" و یا در " نکبت رایش سوم" تجلی پیدا می کند. درآثار کافکا همچون " مسخ " و " محاکمه" عینیت می یابد. به صراحت دیده می شود که آنچه به نام موجودیت نژاد پرست صهیونیستی ( اسراییل) نام گرفته است تنها یک پایگاه علنی صهیونیستی بین المللی است و همانند کوه یخی است که یک دهم آن دیده می شود. انواع هنر و و ادبیات صهیونیسم بین المللی در طی قرن بیستم همچنین این هشدار را به ملت های در معرض تهدید گوشزد می کند که از اصل دشمن شناسی در انواع لباس ها و برچسب ها غافل نمانند. برای هنرمندان و نظریه پردازان کشورهای اسلامی و به ویژه نخبگان و اهل اندیشه و هنر کشورمان ضروری است که برای پیشبرد اهداف خود از پذیرش فرم های تبلیغی هنر صهیونیستی در قالب های رئالیست سوسیالیستی ، القا یاس فلسفی رایج شده در اروپای بعد از جنگ جهانی دوم ( ناتورالیسم ) و در اشکال مختلف پست مدرن آگاهانه پرهیز کنند و اشکال مختلف هنری مربوط به فرهنگ و هنر اسلامی وملی را به کار بگیرند. صهیون برای پیشبرد اهداف خود به علاوه بر ارایه چهره فلک زده، مسخ شده در شاخصه های سینمایی فیلمسازانی چون " وودی آلن " طی دو دهه اخیرچهر ه ابر قهرمان ها را در کارهای اسپیلبرگ ها و دیگر کارگردانان ارائه می دهد. این روند روحیات و رفتار تازه ای را برای الگوهای قهرمانی مورد نیاز صهیون خلق می کند و در این میان دوستان هم اگر لازم باشد به لباس دشمنان در می آیند تا نقش دیگری در تحکیم، تثبیت و قدرت نمایی صهیونیسم جهانی ایفا کنند.

http://haqiqat.mihanblog.com

http://mofidnews.com/index.php?page=desc.php&id=18&tab=mobareze