مديريت ديني و جوان گرايي
سرویس علوم و معارف اسلامی مفیدنیوز :: دقت در مباني و اصول اخلاق مديريتي و حاکميتي حضرات معصومين(ع)، و توجه بيش از پيش بدين مولفههاي مديريتي در نظام نبوي و علوي، کارگشاي مردم در تشخيص و انتخاب صحيح کارگزاران خود در حکومت اسلامي و راهگشاي مديران اجرايي و تقنيني و قضائي نظام در شيوههاي مشروع و اخلاقي مديريت و اعمال حاکميت در حکومت اسلامي خواهد بود.
تاریخ: ۱ خرداد ۱۳۹۱
مسلمين در نظامات سياسي متشکله از سوي خويش ميبايست از کدام الگوي سياسي و ديني استفاده نمايند؟ آيا مسلمين مي توانند به بهانه تحول در شرايط زمان و مکان و ورود به عصر مدرنيته، اقدام به تنظيم نظام سياسي و مديريتي خود خواسته، بدون توجه به مباني و اصول موضوعه در دين الهي و هدايتها و ارشادات نظري و عملي اولياي و مرشدان معصوم ديني نمايند.
در نظام مردمسالاري ديني که تئوريسين معاصر آن، حضرت امام خميني رحمه الله عليه مي باشد، يگانه الگوي ساختارهاي حکومتي و رفتارهاي و اصول مديريتي، همانا حکومت نبوي و حاکميت علوي معرفي شده است. دقت در مباني و اصول اخلاق مديريتي و حاکميتي حضرات معصومين(ع)، و توجه بيش از پيش بدين مولفههاي مديريتي در نظام نبوي و علوي، کارگشاي مردم در تشخيص و انتخاب صحيح کارگزاران خود در حکومت اسلامي و راهگشاي مديران اجرايي و تقنيني و قضائي نظام در شيوههاي مشروع و اخلاقي مديريت و اعمال حاکميت در حکومت اسلامي خواهد بود.
از جمله مؤلفههاي شخصيت اخلاقي پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم و سيره حکومتياش «حقگرايي و حقمداري» بود، حق را شناخته و ذرهاي از آن عدول نميکرد، هرگز به دلايل و انگيزههاي فاميلي، رفاقت، صحابي بودن، همسايه يا همسر بودن و... از يک طرف و دشمن بودن، اسير بودن و... از طرف ديگر، از حق و مسير حق محوري خارج نميشد، در شادماني و خشم جز حق نميگفت(1)، حق را اعمال ميکرد اگر چه (در ظاهر) به ضرر خودش يا دوستانش بود،(2) به يارانش توصيه ميکرد: «سخن حق را از هر که شنيدي بپذير، گرچه دشمن بيگانه باشد، و ناحق را از هر کس شنيدي نپذير، گرچه دوست نزديکت باشد.»(3)
اگر پاي حقي در ميان بود، ديگر کسي را نميشناخت و احدي را ياراي ايستادگي در مقابل آن عزيز نبود، تا آنکه آن حق را ياري ميکرد، بر دسته شمشيرش نوشته شده بود: «... حق را بگو، گرچه (در ظاهر) به زيان تو باشد.»(4)
آري، پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم مظهر حق مطلق و جلوه حق بالاصاله و بالذات بود. انگيزه، انديشه، اخلاق و عمل حقمدارانه داشت. حق براي او اصالت داشت چه در قبل از بعثت و چه پس از بعثت و در دوران بعثت، قبل از هجرت و پس از هجرت، قبل از قدرت و بعد از قدرت براي او فرقي نميکرد. لذا در مديريت خود نيز حقگويي و حق مرکزي را شاخصه مديريت خويش و معيار گزينش مديران و کارگزاران خود قرار ميداد و تنها به حاکميت حق ميانديشيد و نه غير از آن.
از ويژگيهاي اخلاقي ـ رفتاري پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم در حوزه اجتماع يا سيره سياسي ايشان توجه به حقوق فردي و اجتماعي «جوانان» بود و چون «اهليت»، دانايي و توانايي، درک و درد ديني، تعهد و تخصص، درايت و مديريت براي او اصالت داشت، هم به «نسل جوان» در حوزههاي فرهنگي ميدان ميداد و هم آنها را در عرصههاي مديريت به کار ميگرفت، تا از انرژي و توانمندي و خلوص و مجاهدتشان استفاده نمايد و هم «شايستهسالاري» را محور مديريت خود قرار ميداد نه شيخگرايي و مسنگروي که از معيارهاي جاهلي بود و براي او «شيخ و شباب» در معيارگرايي و اصولمداري حکومتي فرقي نداشت و به تجربه، تعهد و طراوت و شادابي جوان نيز اهتمام ويژهاي ميورزيد و در طول دوران بعثت چه قبل از هجرت و چه بعد از هجرت از نيروهاي کارآمد و شايسته جوان استفاده ميکرد؛ چنانکه «مصعب بن عمير» مبلغ و گوينده نامي اسلام را بنا به درخواست «اسعدبن زراره» به عنوان سفير تبليغي و نماينده فرهنگي خويش به مدينه اعزام کرد.(5)
در سال هشتم هجرت پس از فتح مکه «عتاب بن اسيد» را ـ که جواني بردبار و خردمند بود ـ فرماندار مکه و نماينده سياسي خويش و «معاذبن جبل» را به عنوان نماينده فقهي ـ ديني برگزيد که به تعليم احکام و آموزش قرآن بپردازد، (6) يا «اسامة بن زيد» را که جوان دانا، توانا، با تعهد و تجربه و فرزند شهيد بود به عنوان فرمانده سپاه خويش براي رفتن به سوي لشكريان روم انتخاب کرد.
پس از مؤلفههاي محوري «مديريت نبوي»، شايستهسالاري در حوزه جوانگرايي بود چه مديريت فرهنگي ـ ديني، چه مديريت سياسي ـ اجتماعي و چه مديريت اقتصادي ـ تجاري و خود پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نيز از دوران جواني قبل از بعثت حوادث مختلفي، مثل تجارت، نصب
حجرالاسود و... را مديريت کرد.
پي نوشتها:
1. سنن النبي، ص114
2. محجة البيضاء، ج4، ص124
3. همان
4. محجة البيضاء، ج4، ص124
5. سبحاني، جعفر، فروغ ابديت، ص400
6. فروغ ابديت، صص847 و 846
منبع: رسالت
|