هر سال به مناسبت میلاد با سعادت بیبی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) رهبر معظم انقلاب دیداری بسیار مهم با مداحان و شاعران اهل بیت انجام داده و در این دیدار به آسیب شناسی حوزهی مداحی در کشور میپردازند، عزیزانی که در این جلسات شرکت میکنند معمولاً این فرمایشات را به دیدهی منت میپذیرند و در حد بضاعت فکری خود سعی میکنند که در فعالیت خود بازنگری کنند، چرا که مداحان و شاعران اهل بیت همگی از ارادتمندان ولایت بوده و لاجرم در اطاعت از او پیشگام هستند لکن تلاش عده ای مداح و دوستدار اهل بیت بدون وجود ساختار و بدون هماهنگی بین نهادهای هنری، فرهنگی و رسانه ای نمیتواند به تحقق منویات رهبر انقلاب بیانجامد.
عصر حاضر بی شک عصر رسانه است و رسانه واسطهی حضور در تمامی شئون زندگی مردم در همهی عرصهها تأثیر غیر قابل انکار دارد، در این میان موسیقی مذهبی، مداحی و آیینهای مذهبی نیز با ورود رسانهها به جامعه دچار تغییرات و گاه آسیبهایی میشوند، اگر مداحی را چنان که رهبر انقلاب همواره مطرح میکنند «هنر» محسوب کنیم، میتوان بسیاری از آسیبهایی را که هنرمندان از ورود رسانه به ساحت هنر متحمل میشوند در جامعهی مداحان نیز بررسی کرد.
بنده بر آنم که مقایسه مداحان و ذاکرین اباعبدالله الحسین با سایر اهل شهرت مانند بازیگران و آرتیستها کاری ناثواب است. چراکه هرکس در خیل خادمان این درگاه در میآید به برکت گوشهچشم سالار شهیدان متبرک گشته و لابد شایستگی و لیاقتی هرچند اندک در وجودش بوده که به این خدمت نایل آمده اما واهمه از ادامه نابسامانی و فرصت سوزیهای عرصهی مداحی در عصر رسانه به خصوص در صدا و سیما، مقایسهی تطبیقی آفتهای سوپراستارهای سایر حوزهها با مشاهیر عرصهی مداحی را ناگزیر میسازد.
رسانه و سوپراستار سازی
در زمان حکومت طاغوتی پهلوی تنها رسانه ای که نهاد مداحی در اختیار داشت نوار کاست بود اما پس از انقلاب پای برنامههای مذهبی به صدا و سیما باز شد با شروع جنگ عدهای از مداحان حاضر در جبهههای جنگ که سبک مداحی ساده و روانی داشتند بیشتر از دیگران در رسانهی ملی مورد توجه واقع شدند، مناجات خوانیها و رمضانیههای خوبی نیز تولید شد که سالهاست به جزء لاینفک خاطرات ماه رمضان تبدیل شده است و فرهنگ موسیقایی خاص خودش را موجود آورد. از دههی هفتاد با ورود ویدئو به کشور ضبط و پخش مجالس مذهبی نیز بر روی نوارهای ویدئویی رواج پیدا کرد، تصویری شدن مداحی که تا مدتهای زیادی فقط صوتی بود عوارضی با خود داشت، که به علت بیبرنامهگی فرهنگی این عوارض باعث شد حاشیهها و انحرافاتی وارد حوزهی مداحی و مراسم مذهبی در کشور شود.
صدا و سیما تا سالهای متمادی به پخش اندک مداحی در جدول برنامههایش قناعت میکرد و تا وقتی که اینگونه عمل میکرد تأثیر چندانی منفی و چه مثبت در فضای موسیقی مذهبی کشور نداشت اما در سالهای اخیر و همزمان با دهه سوم عمر رسانه ملی جمهوری اسلامی و با رقابتی شدن برنامهی شبکههای صدا و سیما کمکم گرایش به پخش آثار مداحی به اصطلاح جوانپسند و عامهپسند در میان مسئولین شبکهها اوج گرفت به گونه ای که مانند بسیاری از حوزه های هنر و فرهنگ، رسانهی ملی به جای اینکه در پی فرهنگ سازی باشد خود دنباله روی مطلق خواست و سلیقهی عوام شد، از نیمهی دوم دههی هفتاد به بعد این گرایش اوج گرفت و چند مداح مشهور تهرانی که در میان جوانترها اقبال بیشتری داشتند رفته رفته تمام برنامههای مذهبی صدا و سیما و به طور اخص تلویزیون را به تصرف خود درآوردند.
چند نفری که از تعداد انگشتان یک دست بیشتر نبودند و اولین شاخصهی مداحی آنها عدول از سنتهای اصیل ذاکرین در فرم و محتوا بود. کمکم این چند نفر به شهرتی برابر با مجریها و بازیگران تلویزیونی و حتی فراتر از آنها دست یافتند چرا که جامعه دینی ایران برای پذیرش یک مداح مذهبی به عنوان الگو بیشتر اقبال نشان میدهد تا یک بازیگر و خواننده و مجری. اما این شهرت به دلایلی که گفته خواهد شد کاذب بوده و شهرت کاذب همچنان که در مورد سایر سوپراستارها مسبب آفتهای بسیار شده است میتوانست بر مداحها نیز همان آسیبها را مترتب کند.
شهرت کاذب
شهرت اگر به اندازه، به حق و به جا باشد نه تنها آسیبی به صاحبش نمیزند بلکه او را در اعتلای اخلاقی و برداشتن گامهای بهتر در جهت آرمانش کمک میکند. اما اگر این سه شرط را نداشته باشد مخرب و آسیب زا خواهد بود. شهرتی که صدا و سیما و سایر رسانه های دیداری برای این چند مداح ساخته اولاً «به اندازه» نیست چرا که جایگاه یک مداح در عزاداری سنتی در طول عالم دین و روحانیت بوده و مداح به عنوان کمک دست و تکمیل کننده مراسمی محسوب میشد که روحانی مسجد یا هیئت آن را شروع کرده بود و هیچگاه شأن و رتبه مداح به اندازه عالم دینی نبوده و نیست اما پخش مداحی به صورت جداگانه و فارغ از ارشادهای علما و حتی مخالف بسیاری از این ارشادها، شأن و جایگاهی را در عرض و موازی علما برای مداحان ایجاد میکند که میشود همان شهرتی که همچون سوپراستارها بی حد و اندازه بدست آوردهاند.
به همان دلیل که ذکر شد یعنی موازی و مساوی بودن مداح با عالم دینی این شهرت به حقهم نیست، وقتی صدا و سیما و سایر رسانهها یک بازیگر را که تنها تخصصش بازیگری است به عنوان مهمان دعوت میکنند و از او درباره همه مسائل سیاسی و اخلاقی و اعتقادی پرسش میکنند و او فقط به واسطه شهرتی که دارد شروع به اظهار نظر در همه موارد میکند در حقیقت برای او جایگاهی قائل شدهاند که حقش نیست، در مورد مداحان مذکور هم چنین است مداحی را دعوت میکنند و از او درباره فلسفهی دین، فلسفهی انقلاب، مبانی و ریشه های انقلاب و عرفان در جبههها سؤال میکنند و او هم با مجوز همین پرسش شروع به جواب دادن میکند و...
. در حالی که مداحان بزرگوار و ذاکران حقیقی اهل بیت برای خود چنین جایگاهی را قائل نیستند، در همین تهران افرادی هستند که علی رغم سابقه و توانایی بسیار حتی از خواندن روضه شرم دارند چرا که روضه خواندن برای حسین (ع) شأن فرشتگان مقرب میدانند چه برسد به اینکه خود را هم شأن علمای دین دانسته، نظریه پردازی کرده و درست و نادرست عزاداری را جا به جا کنند.
سوپراستار کردن چند مداح معروف تهرانی و بدون توجه به کثرت فرهنگها، زبانها، و لهجهها و ظرفیت عظیم نواهای محلی و مداحان بومی کشوری 70 میلیون نفری جایگاه و شهرتی «نابجا» را برای آنها فراهم کرده است، رقابت رسانهها در جذب مخاطب باعث شده قطب مداحی کشور مانند بوشهر، شیراز، اصفهان و اردبیل و ... به فراموشی سپرده شود و تنها تهران به عنوان قطب مداحی مطرح گردد، آن هم نه مداحی اصیل تهرانی که افرادی چون گلپایگانی و ترابی و کوثری را تربیت کرده بلکه مداحی تحت تأثیر موسیقی پاپ و بر پایهی ملودی و ریتم. درحالیکه اگر شهرت حق کسی باشد در میان مداحان زنده شهرستانی افرادی هستند که در چهار گوشه دنیا مخاطبان بسیار دارند. هنر مداحی و نواهای آیینی در میان بختیاریها و ترک زبانها و جنوبیها همچنان در اوج است که متأسفانه در رسانه ملی چنان مورد بی مهری واقع شده که حتی شبکه های استانی هم به پخش آثار همین چند مداح تهرانی روی آوردهاند.
آسیبهای شهرت و شهرتهای ویرانگر
1. سبک زندگی
مورد توجه بودن، اقبال عامه، توجه جوانان و گروه های اجتماعی و به اصطلاح عامه «توی چشم بودن» خواه ناخواه سبک زندگی مشاهیر را تغییر میدهد وقتی صبح تا شب صدا و سیما تصویر شما را مقابل دیدگان مردم قرار میدهد دیگر نمیتوانید با اتوبوس سرکار بروید پس مجبورید ماشین شخصی داشته باشید نمیتوانید در صف نانوایی و کوپن و سبزی فروشی بایستید پس مجبورید به اندازهای در آمد داشته باشید و در محلهای از شهر زندگی کنید که این کارها را نکنید و این شروع ارتقای سبک زندگی است کمکم از مردم فاصله میگیرید و همان میشوید که نباید، تازه این به شرطی است که به اعتقادات و عقاید خود پایبند باشید و گرنه مداحانی که بخواهند در قبال مداحی دستمزد طلب کنند به واسطه شهرت ثروت کلانی وارد زندگیشان شده و میتواند به مراتب بیشتر از آنچه گفته شد آنها را از بطن جامعه جدا کند.
2. هوادار پروری
متأسفانه در سالهای اخیر پدیده ای شوم و زشت نیز رایج شده که حقیقتاً در شأن مجالس اهل بیت نیست و آن «میاندار» پروری و هوادار پروری است که در برخی مجالس و اطراف تعداد معدودی از مداحان دیده میشود چنین پدیدههایی شأن مداحی و ذاکران را در حد افراد معمولی و گروه های اجتماعی بی ارزش پایین میآورد، دوستدار اهل بیت و مداحان بودن، به خودی خود نه تنها ایرادی ندارد بلکه بسیار پسندیده است اما تشکیل جمعهای اینگونه و محور قرار دادن فرد به جای اندیشه، ناپسند است. این جمع هواداران نه برای شنیدن معارف دینی و پیام عاشورا بلکه برای شنیدن صدای فلانی و بهمانی به مجالس میآیند، جوانان و نوجوانان پاک نیتی که وارد این جمعها میشود در وهله اول به واسطه عشق و علاقه فطری به امام حسین (ع) و اهل بیت پیامبر (ص) پا به این محافل میگذارند ولی کمکم دچار این تب هواداری و میانداری میشوند و این تب درست بر عکس هدف مجالس عزاداری عمل کرده و به جای سازندگی، تخریب را در بر دارد.
متأسفانه در سالهای اخیر پدیده ای شوم و زشت نیز رایج شده که حقیقتاً در شأن مجالس اهل بیت نیست و آن «میاندار» پروری و هوادار پروری است که در برخی مجالس و اطراف تعداد معدودی از مداحان دیده میشود چنین پدیدههایی شأن مداحی و ذاکران را در حد افراد معمولی و گروه های اجتماعی بی ارزش پایین میآورد.
3. الگوهای نادرست و نابودی نغمه های آیینی
تمرکز صدا و سیما بر چند مداح معدود و معرفی آنها به عنوان اول و آخر مداحی میتواند از لحاظ هنری و زیبا شناختی هم نتایج زیانباری داشته باشد چرا که نسل جوانتر در کل کشور این تعداد را که سبک مداحی واحد دارند را به عنوان الگوی خود قرار داده و کمکم گرایش نسل جوان به سبکهای بومی کم رنگتر میشود، فراموشی رمضانیه های بومی مناجات خوانیهای قدیمی؛ نغمه های اصیل محلی و بسیاری از نغمه های آیینی دیگر که از سالهای پیش شروع شده نتیجه این الگوسازی نارواست، اما ای کاش این سبک که قرار است جایگزین همه سبکها بشود یک سبک آوازی معمولی بود، فاجعهی اصلی خود این سبک است که کمکم مختصات آوازی خود را از دست داده و ریتم «به اصطلاح شور» و ملودیهای تقلیدی از خواننده های صالح و نا صالح و خوب و بد جای آن را گرفته و متأسفانه عناصر شعری و آوازی آن گاه دون شأن مجالس اهل بیت است.
4. رقابتهای کاذب
شهرت نابجا و ناحق و زود هنگام برای عدهای مداحان جوان و میل به کسب این شهرت در میان دیگران و همچنین تلاش برای حفظ شهرت و اقبال عمومی برای صاحبان آن رقابت ناپسندی را در روی آوردن به رقابتهای خارج از شأنشان را دامن میزند رقابت در بالا بردن حجم صدا بدون توجه به عناصر زیبا شناختی، روی آوردن به مدگرایی و مدسازی خاص مداحان مانند مدل محاسن و لباس و از همه مخربتر رقابت در استفاده از ملودیها و آهنگهای جذابتر نتیجه این شهرت نابجاست.
فقر دانش آوازی که ناشی از رسانهای شدن هنرهاست و در موسیقی دنیا هم اینگونه تولید سالار شده و عدم ترویج و یادگیری نغمههای آیینی باعث شده رقابت شدیدی در روی آوردن به ملودیهای پاپ و گاهاً لسآنجلسی در میان مداحان جوان تر به وجود آید رقابتی که دیگر هیچ گونه حد و مرزی را بر نمیتابد و به هیچ توصیه ای احترام نمیگذارد حتی توصیه های علما و مراجع و مقام معظم رهبری هم متأسفانه و در کمال شرمندگی به برخی از این برادران دینی کارگر نبوده است. اگر هم گناه این مداحان جوان به خاطر جوانی و ناپختگی قابل بخشش باشد، تبلیغ و پخش آثار این افراد از رسانهی ملی گناهی نابخشودنی است (اگرچه صدا و سیما آثار متعارفتر این مداحان را پخش میکند و از پخش آثار شاذ آنها امتناع میورزد لکن با پخش همین آثار نیز به شهرت این مداحان افزوده میشود)
5. مشاهیر زیر ذره بین هستند
همانگونه که سایر مشاهیر مانند بازیگران و خوانندگان زیر ذره بین هستند و کوچکترین اشتباهات و نقضهایشان رسانه ای میشود، مداحان مشهور نیز از این قاعده مستثنی نیستند، مداحانی که توسط صدا و سیما به عنوان الگو و آدمهای «همه چیز بلد» معرفی میشوند در جامعه با حساسیت بیشتری زیر ذره بین هستند، مداحان بزرگ نسلهای پیشین اگرچه به این اندازه مورد توجه نبودند و اصلاً رسانه ای در کار نبود که به این راحتی اسرار زندگیشان را فاش کند در رفتار و گفتارشان بسیار مراقبت میکردند. مداحان نسل جوان نیز علی رغم همهی آنچه گفته شد غالباً افراد معتقد و با تقوایی هستند اما اصل مشهور بودن باعث شده تا در خصوصیترین لحظات زندگی از شرّ ذره بین چشمهای جستجوگر در امان نباشند و اگر خدای نکرده اشتباهی مرتکب شوند که گاه به واسطهی جوانی و خامی مرتکب میشوند نا خواسته ضربه مهلکی بر باور عمومی نسبت به این طبقهی شریف اجتماعی زده و گزک به دست رسانههای ضد شیعه میدهند تا پازل نا میمون اتهاماتشان را تکمیل کنند.
و اما بعد ...
ماه محرم، رمضان و مناسبتهای مذهبی ماه نواهای آسمانی و پاک شدن موقت جامعه از صدای عربدهی سازهای غربی و شرقی و دل سپردن به نوای معارف عاشورایی است، سرزمین هنر پرور ایران اسلامی از دیر باز در هر گوشه ای نغمه ای و سبکی را پرورانده و هر خرده فرهنگ این ملت بزرگ، سرشار از آئین های غنی و پر بار عزاداری است، به نظر میرسد زمان آن فرا رسیده تا قبل از آنکه دیر شود و کار از کار بگذرد مسئولین فرهنگی به خصوص صدا و سیما کمر همت بسته و دایرهی بستهی سالهای گذشته عرصهی مداحی و عزاداری را بشکنند و خیل عظیم نواهای بومی ایرانی را به سبد شنیداری مردم راه دهند، گنجینهی عظیمی از فرهنگ، اندیشه و هنر که نه تنها آسیبهای ذیل را بهبود میبخشد بلکه جذابیت رسانهی ملی را در رقابت با رسانه های بیگانه افزایش دو چندانی میدهد چرا که رسانهی ملی میبایست خانهی ملت باشد تا وقتی که همهی مردم کشور خود را در آینهی رسانهی ملی نبینند، نمیتوان گفت مفهوم رسانهی ملی محقق شده است.
تا زمانی که رسانهها به خصوص رسانهی ملی از الگو سازی نادرست برای مداحان جوان دست برندارد و مغز متفکری، استراتژی و نقشه راه مداحی کشور را در رسانهها و فرهنگ عمومی کنترل نکند، نمیشود گفته که فرمایشات رهبر انقلاب اطاعت شده و آنچه ایشان از مداحی میخواهد یعنی هنر درست و اصیلی که در خدمت گسترش معارف و اندیشه اهل بیت قرار گیرد.
منبع: برهان