آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ پنجشنبه ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
بررسی تحرکات انتخاباتی اصلاح‌طلبان   اصلاح‌طلبان برای خروج از بن‌بست چه راهبردی اتخاذ خواهند کرد؟

بررسی تحرکات انتخاباتی اصلاح‌طلبان اصلاح‌طلبان برای خروج از بن‌بست چه راهبردی اتخاذ خواهند کرد؟


سرویس سیاسی مفیدنیوز :: اصلاح‌طلبان برای خروج از وضعیت بحرانی کنونی که ناشی از شکاف ساختاری از یک‌سو و شکست‌های پی‌درپی راهبردی از سوی دیگراست ، در هفته‌های اخیر دست به تحرکاتی زده‌اند که به اعتقاد تحلیل‌گران ، نوعی شیب به سمت بازگشت به نظام است!

تاریخ: ۲ ارديبهشت ۱۳۹۱

در شرایط کنونی تحلیل مواضع و رویکرد حاکم در جریان اصلاحات، نیازمند تدقیق در شرایط ویژه‌ی داخلی این جریان و چالش‌انگیز شدن تعامل طیف‌های مختلف اصلاح‌طلبان است. این چالش ناشی از دو گزینه‌ی پیش روی عناصر سطوح بالای اصلاحات است.

 
از یک سو رهبران جریان باید بکوشند با بحران و شکاف رو به تزاید مقابله نمایند و از سوی دیگر دنبال تدوین راهبردها برای حفظ و احیای موقعیت خود در فضای سیاسی کشور باشند. پیش از پرداختن به دو مقوله‌ی یاد شده لازم است اشاره گردد؛ در این جا منظور از اصلاحات، جریان اصلاحات به معنای اعم و جریان فتنه است که به زعم نگارنده بین دو جریان اصلاحات و جریان سبز، تفاوت ماهوی وجود ندارد و آنچه که در حوزه‌ی عملکرد طیف‌های مختلف این جریان بروز می‌کند بیش‌تر نمایان‌گر یک تقسیم درونی مبتنی بر نگرش‌های کارکردی است.
 
بر همین اساس می‌توان جریان اصلاحات را در شرایط کنونی میان دو گروه میانه‌رو و افراطی و یا برنامه‌ریز و عملیاتی تقسیم نمود.

جریان برنامه‌ریز به صورت راهبردی در اندیشه‌ی حفظ جایگاه اصلاح‌طلبان در بدنه‌ی مدیریتی و سیاسی کشور و پیگیری اهداف بلند مدت است. در صورتی که طیف عملیاتی موظف است توان و ظرفیت اصلاحات را در جهت ایجاد شرایط مطلوب با بهره‌گیری از ابزارهای به نسبت سخت و فوری به محک بگذارد. البته یک گروه حاشیه‌ای نیز در جریان اصلاحات وجود دارد که چندان با قاعده‌ی اصلاح‌طلبی این جریان همگون عمل نمی‌کند. گر چه چندان هم دور از انتظار نیست که وجود چنین گروهی در بدنه‌ی عملیاتی بیش‌تر انرژی این جریان را به تحلیل می‌برد.
 
بحران و شکاف در جمع اصلاح‌طلبان

همان‌طور که در سطور قبل ذکر شد، جریان اصلاحات در حال حاضر با بحرانی مواجه است که از یک طرف ناشی از شکاف ساختاری اصلاح‌طلبان است و از سوی دیگر از شکست‌های پی‌در‌پی راهبردهای جریان نشأت می‌گیرد:

1. بخش بزرگی از عناصر تأثیرگزار اصلاحات، خارج نشین شده‌اند و در حقیقت خارج‌نشینی را به مبارزه در داخل و پرداخت هزینه‌های لازم آن ترجیح داده‌اند. به طور طبیعی این طیف تحت تأثیر فضای انتزاعی ناشی از ارتباط مجازی با داخل، خواهان تشدید اقدام‌های عملیاتی هستند. این انتظار اما از جانب رهبران اصلاحات به سهولت قابل پاسخ‌گویی نیست. انتظار یاد شده فشارهای خرد‏کننده‏ای را به اصلاح‌طلبان وارد می‌آورد.
 
به عنوان نمونه در جریان حضور «محمد خاتمی» در انتخابات، تحلیل‌ها و واکنش‌های متفاوت و متضادی از سوی اصلاح‌طلبان ارایه گردید. یکی از سایت‌های سبز در این زمینه می‌نویسد: «رفتارهایی از قبیل آنچه خاتمی در روز انتخابات از خود بروز داد، در نهایت حاکمیت را به این جمع‌بندی خواهد رساند که در نهایت جامعه و معترضان به وضع موجود، خود را با شرایط دیکته شده از سوی حاکمان وفق خواهند داد و اساساً در این بازی معترضان خود را با هر شرایطی تطبیق خواهند داد! در این صورت‌بندی اساساً چه نیازی به فراموش کردن گذشته و امتیازدهی به طرف مقابل از سوی حاکمیت خواهد بود؟ با وجود چنین معترضان به اصطلاح نجیب و سازگاری هیچ‌گاه حاکمیت ضرورت تجدید نظر در رفتارهای گذشته‌ی خود و تصحیح آن‌ها را احساس نخواهد کرد تا چه رسد به فراموش کردن و چشم پوشی از آن!»[1]

«عبداله نوری» نیز در همین زمینه به شدت از خاتمی انتقاد کرد و گفته است: «برداشت من هم در مذاکره با آقای خاتمی این بود که ایشان بدون محقق شدن شرایطی که اعلام کرده بود در انتخابات شرکت نخواهد کرد. به هر حال اگر ایشان از ابتدا بنای شرکت شخصی می‌داشت، بهتر بود از قبل در بیانات خود شرایط شخصی خویش را از بحث جمعی جدا می‌کرد تا سوء تفاهمی به وجود نیاید و یا اصولاً آن شرایط را بیان نمی‌کرد.... آنچه برای توجیه رأی دادن بیان شده، چنانچه درست باشد در ارتباط با تمامی افراد صادق است و این توجیهات در روز رأی گیری به یک باره ظاهر نشده است و از قبل هم می‌شد با همین توجیهات به گونه‌ی دیگری رفتار نمود.»[2]
 
در حالی که همین اتفاق با استقبال اعضای ارشد شورای راهبردی اصلاح‌طلبان مواجه شده است.

2. بخش دیگری از بحران جریان اصلاحات ناشی از شکست مداوم راهبردهای رهبران آن است. نمونه‌ی آن شرط و شروط انتخاباتی بود که از یک سال پیش مداوم تکرار شد و در نهایت نه تنها بخش قابل توجهی از اصلاح‌طلبان در انتخابات شرکت کردند، حتی مبدع این شروط خود به شروط پای بند نماند. این عمل مؤید شکست اصلی‌ترین راهبرد اصلاح‌طلبان در بعد از سال 88 بود. این امر به تشدید هر چه بیش‌تر تردید و دو دلی در میان رهبران منجر شده است.
 
تردیدهایی که در جلسات درونی اصلاحات خود را به نمایش گذاشته است و باعث گردیده با تدارک و برگزاری جلسات متعدد، تلاش نمایند استراتژی آینده را حول محور حضور جدّی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم تنظیم کنند. به همین منظور گر چه بخشی از اصلاح‌طلبان از اقدام‌های یک جانبه‌ی خاتمی به شدت انتقاد می‌کنند؛ اما وی با تردید در صحت اقدام‌های گذشته، با تأکید بر حضور و فعالیت گسترده، به دنبال حفظ جریان اصلاح طلبی است.

نمود جدّی دیگر بر این عدم قطعیت و هماهنگی را در جریان انتخابات مجلس شاهد بودیم. هم‌چنان که در خصوص آینده‌ی مشارکت و فعالیت سیاسی اصلاح‌طلبان نیز نظر واحدی ارایه نمی‌شود.
 
«عبدالواحد موسوی لاری» وزیر کشور دوران اصلاحات در خصوص فعالیت مجدد اصلاح‌طلبان در عرصه‌ی سیاسی کشور به خصوص انتخابات ریاست جمهوری آینده می‌گوید: «با توجه به شرایط فعلی جریانات اصلاح‌طلب که هم‌رأی و همراه خاتمی بودند، هیچ گونه فعالیتی نخواهند داشت. اگر اصلاح‌طلبان در مرحله‌ای از اتفاقاتی که در کشور رخ داده است حضور نداشته‌اند به دلیل موانعی است که بر سر راه فعالیت آن‌ها وجود دارد و به طور حتم در صورتی که این موانع برطرف شود،آن‌ها فعالیت خود را مجدد شروع خواهند کرد.»[3]

این در حالی است که چهره‌های دیگر بر ضرورت حضور در صحنه‌ی انتخابات آینده به طور مشخص با لیدری خاتمی تأکید دارند. چنان که شنیده‌ها حاکی است اعضای ارشد شورای راهبردی اصلاحات با برگزاری جلسه‌ای در منزل یکی از وزرای دولت اصلاحات ضمن برآورد این موضوع که مشارکت و عدم مشارکت اصلاح‌طلبان در انتخابات دور دوم مجلس منجر به شکست خواهد شد. با تصویب طرحی به نام «عبور از انتخابات مجلس»، پروژه‌ی انتخابات 92 را کلید زدند.
 
یکی از اعضای «مجمع روحانیون مبارز» در این جلسه با اعلام آن که ما در فرصت انتخابات مجلس نهم برای ورود طرف‌داران، جبهه‌ی اصلاحات را از دست داده‌ایم؛ باید از هم اکنون با نگاه ویژه به انتخابات سال 92 برای انتخاب گزینه‌ی مورد نظرمان تلاش کنیم.
 
جریان اصلاحات در حال حاضر با بحرانی مواجه است که از یک طرف ناشی از شکاف ساختاری اصلاح‌طلبان است و از سوی دیگر از شکست‌های پی در پی راهبردهای جریان نشأت می‌گیرد. گر چه بخشی از اصلاح‌طلبان از اقدام‌های یک جانبه‌ی خاتمی به شدت انتقاد می‌کنند؛ اما همین اتفاق با استقبال اعضای ارشد شورای راهبردی اصلاح‌طلبان مواجه شده است. تردیدهایی که در جلسات درونی اصلاحات خود را به نمایش گذاشته است و باعث گردیده با تدارک و برگزاری جلسات متعدد، تلاش نمایند استراتژی آینده را حول محور حضور جدّی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم تنظیم کنند.


 

در این میان به نظر می‌رسد، آنان برای رهایی از آشفتگی کنونی به چند اقدام متوسل خواهند شد، از آن جمله:


1. برنامه ریزی برای استفاده از اختلافات درونی اصولگرایان. بهره‏گیری از این تاکتیک، می‌تواند با تقویت احتمال موفقیت آینده‌ی اصلاح‌طلبان، به طور موقت به کاهش تنش داخلی بینجامد.

2. در بعد دوم توسل به جنگ روانی در دو بعد کوتاه مدت و بلند مدت است. در بعد کوتاه مدت هدف تبلیغات روانی انتخابات دور دوم مجلس می‌باشد. البته از آن جا که در این مرحله کاندیدایی برای رقابت جدّی ندارند؛ به احتمال زیاد با تداوم استراتژی مشارکت حداقلی و انتخاب تک گزینه‌ای، کوشش خواهند نمود به نوعی قدرت نمایی کنند.
 
3. در بُعد بلند مدت به احتمال زیاد تا انتخابات سال 92، تنش‌های دوره‌ای با تکیه بر سوژه‌های هیجانی را در دستور کار قرار خواهند داد. کارکرد این اقدام، تخلیه‌ی روحیه‌ی عصیانگری طیف عملیاتی و هدایت انرژی آنان به سمت رقیب است تا از تنش‌های داخلی کاسته شده و فرصت هماهنگی و تهیه‌ی مقدمات فعالیت انتخاباتی، فراهم شود. 
 
خیز اصلاح‌طلبان برای بازگشت به قدرت

با ایجاد وضعیت یاد شده، در هفته‌های اخیر تحرکاتی در جریان اصلاحات مشاهده می‌شود که به اعتقاد تحلیل‌گران، نوعی شیب به سمت بازگشت به نظام است. اساساً جریان اصلاحات یک جریان معطوف به قدرت است. برای این جریان، هر نوع فعالیتی زمانی مطلوب می‌شود که در راستای دست‌یابی به کرسی‌های قدرت باشد.
 
این بخشی از همان استراتژی موسوم به فتح سنگر به سنگر در دوران حاکمیت اصلاح‌طلبان است. از این رو مفهوم بازگشت برای این جریان به معنای دست‌یابی مجدد به فرصت قدرت است نه به معنای برائت از اقدام‌های ساختار شکنانه‌ی قبلی. چنان که تا کنون نیز هیچ طیفی حتی جریان میانه‌رو نسبت به گذشته و اتفاق‌های سال 88 اعلام برائت نکرده‌اند؛ اما آنان واقف هستند که هر نوع بازگشت مستلزم ابراز تمایل به نظام است و به همین دلیل تلاش می‌کنند، از زاویه‌ی بیرونی حرکت آن‌ها بازگشت به نظام تلقی شود.
 
حتی می‌توان گفت شکست پروژه‌ی تحریم و شرکت بخشی از اصلاح‌طلبان در انتخابات نیز ناشی از ویژگی اصالت دادن به قدرت است.

این جریان، جریانی آرمانی نیست که برای دست‌یابی به آرمانی متعالی از موقعیت دست‌یابی به قدرت کوتاه بیاید، بلکه جریانی عمل‌گراست که مبنای اعمالش کسب قدرت است. بنابراین، راهبرد بازگشت مدتی است که در دستور کار قرار گرفته است. گر چه در تلقی عام شرکت محمد خاتمی در انتخابات مجلس، آغاز این روند است؛ اما باید در نظر داشت که مجوز این رویکرد چندی پیش از انتخابات توسط «مصطفی تاج‌زاده» صادر شده بود.
 
تاج‌زاده که از طرف‌داران تز تحریم بود با نزدیک شدن انتخابات و مشاهده‌ی اقبال عموم مردم به شرکت در انتخابات ضمن تعدیل مواضع در دیدار با «محمد سلامتی» دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بر شرکت در انتخابات تأکید نمود. از این رو پر بیراه نخواهد بود که عنوان شود، حضور خاتمی در انتخابات نباید به عنوان تصمیم شخصی تلقی گردد.

به طور حتم این اقدام با یک برنامه‌ریزی حساب شده و پشتوانه‌ی یک تحلیل راهبردی بوده است. اگر چه در عمل باعث طرح برخی انتقادها بر ضد وی شد. روند یاد شده که در عمل با حرکت خاتمی کلید زده شد، از جانب چهره‌ها و اشخاص دیگر در اشکال دیگر دنبال می‌گردد.
 
اساساً جریان اصلاحات یک جریان معطوف به قدرت است. از این رو مفهوم بازگشت برای این جریان به معنای دست‌یابی مجدد به فرصت قدرت است نه به معنای برائت از اقدام‌های ساختار شکنانه‌ی قبلی. این جریان، جریانی آرمانی نیست، بلکه جریانی عمل‌گراست که مبنای اعمالش کسب قدرت است. بنابراین، راهبرد بازگشت مدتی است که در دستور کار قرار گرفته است.آنان واقف هستند که هر نوع بازگشت، مستلزم ابراز تمایل به نظام است، بنابراین تلاش می‌کنند، از زاویه‌ی بیرونی حرکت آن‌ها بازگشت به نظام تلقی شود.
 
چنان که «عباس عبدی» در مقاله‌ای اظهار می‌دارد: «موازنه‌ی قوای لازم میان حکومت و منتقدانش، برای رسیدن به یک تعامل و تفاهم سازنده برقرار نیست.... در شرایطی که موازنه‌ی جدیدی در قدرت‌های اجتماعی رخ می‌دهد، مسالمت‌آمیز و کم‌ هزینه‌ترین و کارآمدترین نحوه‌ی انطباق یافتن جامعه و ساخت قدرت با این موازنه‌ی قوا، انتخابات است. بنابراین باید سعی کرد که این نهاد با تمامی ضعف‌ها و کاستی‌هایش حفظ شود. ویژگی دیگر این نهاد، ایجاد فرصت چند ماهه یا حتی بیش از یک سال برای شکل‌گیری تحرک سیاسی گسترده است.»[4]

حتی بدنه‏ی افراطی و عملیاتی اصلاحات، کم‏کم به این تاکتیک راهبردی رسیده است؛ به گونه‏ای که فاطمه حقیقت‏جو از اصلاح طلبان خارج نشین، در کنفرانس اخیر اپوزیسیون در واشنگتن، گذار به دموکراسی از طریق "حفظ نظام کنونی از طریق انتخابات آزاد در قالب جمهوری اسلامی" را مطرح کرد.
 
در همین راستا تحرکات گسترده‌ای سامان داده شده است. فعال کردن شورای راهبردی و رصد و تحلیل شرایط نیز کمک شایانی نموده است تا بتوانند با ارزیابی دقیق از شرایط، به تدوین راهبردها اقدام نمایند. در هر حال به نظر می‌رسد بازخورد و نتیجه‌ی پروژه‌ی بازگشت، ممکن است چندان سریع و مطلوب نباشد؛ اما تنها گزینه‌ی متصور اصلاحات برای تداوم حیات است.
 
به همین منظور تمام پتانسیل خود را به سمت این امر سوق داده‌اند. برای این بازگشت اولین اقدام لزوم تطهیر چهره‌های اصلی از جمله سید محمد خاتمی است. علاوه بر مواضع و اقدام‌های شخص وی، ابزارهای دیگر نیز بدین منظور به کارگرفته شده است. یکی از این ابزارها عملی ساختن پروژه‌ی تطهیر خاتمی توسط برخی افراد درون اصول‌گرایی است.
 
با ابراز تمایل چهره‌هایی از اصول‌گرایان به جریان اصلاحات در خلال انتخابات مجلس، به نظر می‌رسد با استفاده از این موقعیت و در قالب یارگیری از جبهه‌ی رقیب، روند تطهیر این جریان و چهره‌های شاخص آن، شتاب گیرد.ضمن این که همین اقدام به دامنه‌دار شدن اختلاف‌های در درون اصول‌گرایان نیز منجر خواهد شد.
 
بر این اساس محور عمده‌ی تلاش‌های اخیر، بازگرداندن خاتمی به صحنه به ویژه برای انتخابات سال 92 است. با این حال گذر زمان مشخص خواهد کرد که آیا باز خاتمی با حضور در انتخابات به نفع چهره‌ی دیگری جریان سازی خواهد کرد؟ آنچه مسلم است تمایل بخشی از اصلاح‌طلبان به سمت یک چهره‌ی موجه است تا در نقش منجی اصلاح‌طلبان در انتخابات 92 ظاهر شود.
 
انتخاب یک مهره‌ی سفید برای انتخابات آینده‌ی ریاست جمهوری ضمن این که می‌تواند اصلاح‌طلبان را از وضعیت آشفته‌ی کنونی نجات دهد، می‌تواند با توجه به شکاف‌های موجود در داخل جریان اصول‌گرایی و تلاش اصلاح‌طلبان برای تعمیق این شکاف‌ها، شرایط بهینه و مطلوبی را برای جریان اصلاحات خلق کنند. (*)
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1] - سجاد نیک آئین ، جرس،17/12/1390

[2] - سایت صبح انتخابات، 18/12/1390

[3] - باشگاه خبرنگاران،26/1/1391

[4] -یشنهاد یک راهبرد اصلاح طلبانه برای طرفداران تغییر، عباس عبدی، جرس، 27/1/1391
 

 



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.