زنگ خطری برای مدیران سینمایی کشور!
سرویس فرهنگی مفیدنیوز :: دستیابی به درکی کلی از آنچه امسال قرار است بر پردههای اکران عمومی سینماهای کشور به نمایش درآید، بیش از آنکه دورنمایی برای فهم سیر رشد سینمای ایران باشد، ابزار کارآمدیست برای پیشبینی فراز و نشیب منحنی تحولات فرهنگی، اجتماعی و گاهاً سیاسی در سال جاری، چرا که در صد قابل توجهی از پدیدههای اجتماعی را به جرات میتوان متأثر از بازخوردهای مستقیم یا غیرمستقیم محصولات سینمایی دانست.
تاریخ: ۲۶ فروردين ۱۳۹۱
دستیابی به درکی کلی از آنچه امسال قرار است بر پردههای اکران عمومی سینماهای کشور به نمایش درآید، بیش از آنکه دورنمایی برای فهم سیر رشد سینمای ایران باشد، ابزار کارآمدیست برای پیشبینی فراز و نشیب منحنی تحولات فرهنگی، اجتماعی و گاهاً سیاسی در سال جاری، چراکه در صد قابل توجهی از پدیدههای اجتماعی را به جرأت میتوان متأثر از بازخوردهای مستقیم یا غیرمستقیم محصولات سینمایی دانست.
در این راستا، سیامین جشنوارهی فیلمفجر با وجود نقصها و قوتهایش، نموداری روشن برای درک بهتر این واقعیت خواهدبود. در این رابطه البته باید اشارهداشت، پس از 23 سال در جشنوارهی فجر دیدیم که اگر هنرمندان خطشکن نبودند، در اوج سرما و ناامیدی و بیاخلاقی آثار شبه روشنفکرانه، این دوره از جشنوارهی فیلم فجر چیزی برای ارائه و عرضه نداشت.
به راستی کدام یک از آثار آقایان پرادعا با فیلمهای بیادعایی چون «قلادههای طلا» و «روزهای زندگی»، و حتی فیلمهای متوسطی چون «شور شیرین» و «محرمانه تهران» قابل مقایسه هستند؟ این روزها همه، حتی مخالفان سرسخت سینمای انقلابی در برابر «قلادههای طلا» مجبور به تحسین شدهاند. آنها که میگویند دورهی فیلمهای دفاع مقدسی گذشته چارهای جز احترام در مقابل «روزهای زندگی» پیدا نکردهاند. آقایان شبه روشن فکر و غربزدهای که با ساخت فیلمهای ضعیف و مبتذلی چون «بیخود و بیجهت»، «برف روی کاجها»، «یک پذیرایی ساده»، «پل چوبی»، «یک عاشقانهی ساده» و... تلاش دارند تا به باز تولید فیلم «جدایی نادر ازسیمین» بپردازند و از «اصغر فرهادی» اسطورهسازی کنند و کوچکی خود را با بزرگکردن دیگری و مخفی شدن در پشت آن جبران نمایند.
البته یکی از نکات مهمی نیز که دربارهی فیلمهای درصف اکران برای امسال و آنهایی که با رویکرد بازتولید مفاهیم خیانت و اباحهگرایی جنسی تولید شدهاند، باید مورد توجه قرارگیرد ایناست که این مدل فیلمها با این شکل ارایه و نوع پرداخت سینمایی در جهت زمینهسازی برای نوعی «سبک زندگی» جدید در جامعهی ایمانی و آرمانگرای ایرانی تدارک دیده شدهاند.
مؤلفههای اصلی این سبکزندگی یکی اباحهگرایی در روابط جنسی است و یکی مقابله و به مسلخ کشیدن مقولاتی همچون غیرت و تقیید اخلاقی، که هر دوی این موارد به موازات همدیگر در فیلمهای مختلفی در جشنوارهی 90 مورد توجه فیلمسازان طیف تجددخواه قرارگرفته، که در آثار متنوع و متکثری با روشها و منشها و در قالبها و داستانهایی مختلف و حتی در سبک و ژانرهای گوناگون مورد نظر واقع شده و به تولید آثار سینمایی منتهی شدهبود. جالب اینجاست که این فکر و عقبهی ذهنی، در گونههای مختلفی از طنز گرفته تا ملودرام و از سیاسی گرفته تا هجویه، ظهور و بروزی انفجاری داشت و فضایی سنگین بر جشنوارهی امسال حاکم کرده بود.
به قضاوت آمار و به تأکید همگان و به شهادت فیلمهای جشنواره، بیش از 90 درصد آثار این محفل مملو از خیانت، ناامیدی و بیاخلاقی بود و فرقی هم نمیکرد که ژانر فیلم ملودرام باشد یا طنز، سیاسی باشد یا هجو، اولین فیلم کارگردان باشد یا چندمین فیلم وی. آنچه کاملاً به چشم میآمد و بسیار حیرتآور رخ مینمود، انفجار یاس و ناامیدی و خیانت بود، در اکثر فیلمها از «برف روی کاجها» تا «زندگی خصوصی آقا و خانم میم»، از «خرس» تا «زندگی خصوصی» و «پل چوبی»...
در کنار پرداخت صحیح به موضوع خانواده یکی از نیازهای اساسی سینمای ایران در مقطع کنونی فیلمهایی با رویکرد عدالتخواهانه و آرمانگرایانه است. آثاری که مخاطبان خود را نسبت به مسایل پیدا و پنهان اجتماعی آگاهتر سازند و با دیدی منصفانه ضمن بیان نکات مثبت و نمایش جلوههای زیبای زندگی و ایرانی و پیشرفتهای ایران بعد از انقلاب، کمبودها و مشکلات موجود در جامعه را نشان داده و با ظرافت به مسؤولان هشدار دهند تا درصدد رفع این کمبودها برآیند. با اینحال در سالهای اخیر جریانی در سینمای ایران قدرتیافته که رویکردی معکوس را دنبال میکند. فیلمهایی که از آنها به عنوان آثار «سیاهنما» یاد میشود. همان فیلمهایی که طعمهی اصلی جشنوارههای خارجی برای تبلیغ علیه کشورمان هستند. فیلمهایی از قبیل «پذیرایی ساده»، «تلفن همراه رییس جمهور»، «چک» و..... که متأسفانه در این جشنواره حضور پررنگی داشتند.
نکتهی مهمی که نباید از آن غافل شد این است که اساساً باید حساب فیلمهای چرکنما را با آثار اجتماعی جدا کرد، واقعیت این است که تمام فیلمهایی که به ترسیم کاستیها و مشکلات اجتماعی میپردازند در یک رده قرار نمیگیرند، به همان اندازه که فیلمهای اجتماعی و منتقد نسبت به بیعدالتیها قابل احترام هستند، آثار سیاهنما خطرناک و زیانآورند. فیلمهای اجتماعی واقعی مایهی بیداری و آگاهی هستند و فیلمهای چرکنما عامل انحطاط، وطنفروشی و گدایی از جشنوارههای خارجی.
بهترین راهکار مدیریت سینمایی برای مقابله با سیاهنمایی در سینمای کنونی ایران، تقویت سینمای آرمانگرا و مقابله با ساخت چنین فیلمهایی از طریق عدم صدور مجوز برای ساخت و سپس عدم اکران این فیلمها به خصوص در فستیوال فجر است که این اقدام مستلزم حضور افراد متعهد و معتقد به نظام و مبانی اسلامی در ترکیب هیأتهای صدور مجوز ساخت و اکران و هیأت انتخابیهی فیلمهای جشنواره است.
اتفاقات جشنوارهی سیام، زنگ خطری برای مدیران سینمایی کشور و مسؤولان دلسوز فرهنگی است. امید است با شکلگیری «سازمان سینمایی» کسانی نیز پیدا شوند که برای جشنوارههای سینمایی بهخصوص، جشنوارهی فیلمفجر دل بسوزانند و با طراحی و تأسیس دبیرخانهی دایمی و شورای سیاستگذاری متشکل از افراد متعهد و صاحبنظر، آیندهای بهتر از اینکه هست را برای این جشنواره رقم بزنند. جشنوارهای که میتواند زبان مظلومین و مستصعفان جهان و اسلام ناب باشد.
منبع: برهان
|