آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
آزادي به كدام معنا؟!

آزادي به كدام معنا؟!


دکتر حسن رحیم پور ازغدی


اگر  ملاك تنها اصالت آزادي باشد يعني هيچ كدام از ارزش‌هاي ديگر اهميت ندارند و با هم برابرند، علم و جهل با هم برابرند. شما نمي توانيد مزاحم جهل من شويد چون به آزادي من تجاوز كرد‌ه‌ايد! ابراهيم در اين منطق ضدآزادي است كه با تبر بت‌هاي مشركين را مي‌شكند!
 
معنويت مجرد، هدف انقلاب اسلامي نيست همان طور كه آزادي مطلق هدف ما نيست! اسلام فقط معنويت نيست همان طور كه فقط آزادي نيست. چند بعد دارد: اخلاق، اقتصاد، آزادي، عدالت و معنويت. انسان اسلامي يك انسان چند بعدي است و حكومت اسلامي هم بايد چند بعدي به جلو حركت كند. اگر انقلاب ما همه ابعاد اسلامي را نداشته باشد ديگر اسلامي نيست. اگر آزادي يك ارزش اسلامي است بايد با همان چهارچوب اسلامي‌اش در حكومت اسلامي وجود داشته باشد.
همان طور كه در همه دنيا آزادي مطلق وجود ندارد، در نظام اسلامي هم آزادي مطلق وجود و معنايي ندارد. تفاوت بين آزادي اسلامي و آزادي اومانيستي در اهداف و مباني آنهاست. آزادي بيان يعني يك شهروند بتواند آزادانه حقوق خود را از حكومت مطالبه كند. بايد حقوق خود را از حكومت مطالبه كند. بايد حق رشد و دستيابي به حقيقت، حق شنيدن مشروع براي يك شهروند وجود داشته باشد. در همه جوامع شرط و شروطي براي آزادي وجود دارد ولي هدف و مباني آنها فرق مي‌كند. اصلا امكان وجود آزادي كامل در يك جامعه نيست. در غرب حد آزادي فرد، آزادي ديگران است.
 
اين يعني هيچ ارزشي بالاتر از آزادي فرد وجود ندارد حتي مصالح فرد و جامعه. آزادي تبديل به يك ارزش مطلق مي‌شود و بقيه ارزش‌ها در مراحل بعد وتو مي‌شوند. آزادي مطلق فرد يعني استبداد فرد وقتي مي‌گويند فقط حد آزادي من آزادي ديگري است. يعني مجبوري كه حد آزادي تو، آزادي او باشد؛ وگرنه درگيري ايجاد مي‌شود. او هم يك مستبد ديگري است مثل تو، [مثل] همه جامعه. شما جامعه‌اي را تصور كنيد كه همه مشغول مطلق كردن آزادي خود و محدود كردن آزادي ديگران باشند. هر كس زور بيشتري دارد آزادي بيشتري دارد. من كاري مي‌كنم كه آزاي تو بيشتر محدود شود. حد آزادي من افزايش يابد و حد آزادي تو كمتر شود.
 
آزادي وسيله‌اي در جهت رشد و تكامل و تعالي كرامت انساني است و مردمسالاري با تعريف ما يعني توافق اخلاقي انسان‌هاي آزاد و مسئول، در چهارچوب عدالت با احترام حقيقي به همديگر. يعني اگر كسي هم زور داشت اجازه ندارد به حريم ديگران تجاوز كند.در فرهنگ اومانيستي، آزادي وسيله‌اي است در خدمت رضايت نفس و نفسانيت و لذت‌طلبي. معني دموكراسي در فرهنگ اومانيستي برآيند آزادي‌هاي مطلق افراد است زماني كه حريف هم نمي‌شوند. آزادي فرد به آزادي ديگران و مصالح فرد و جامعه محدود مي‌شود. فرد در فرهنگ اسلامي حق ندارد تحقير شود؛ حق ندارد خودكشي كند و دون كرامت انساني كاري انجام دهد [و اين] از باب تكليف است نه حقوق! ولي در فرهنگ غربي و در آزادي مطلق فردي چنين اجازه‌اي صادر مي‌شود.اگر تنها و برترين ملاك حقوق بشر براي ارضاي فرد اصالت آزادي باشد يعني [ديگر] اخلاق و امنيت و علم و عدالت و زيبايي شناسي و هيچ كدام از [اين] ارزش‌ها ديگر اهميت ندارند، فقط آزادي مهم است! يعني همه ارزش‌هاي ديگر با هم برابر هستند علم و جهل با هم برابرند. كمال و انحطاط برابرند. اما در فرهنگ اسلامي اين گونه نيست.در فرهنگ غرب هيچكدام از اين ارزش‌ها بر آزادي تقدم ندارد، شما نمي‌توانيد مزاحم خواب و جهل من شويد چون به آزادي من تجاوز كرد‌ه‌ايد. هيچ حقي مهم‌تر از تمايلات من و ميل من و نفسانيت من نيست. حتي چيزي به نام كرامت و رشد من. در اين منطق ابراهيم ضدآزادي است كه با تبر بت‌هاي مشركين را مي‌شكند ولي در منطق الهي ابراهيم بزرگ‌ترين آزادي بخش تاريخ است. ابراهيم رها كننده از جهل است.
 
در منطق ما هيچ چيز از جمله آزادي ابتدا به ساكن خودش مستقلا قابل ارزش‌گذاري نيست، حقوق بشر خودش قابل فهرست شدن نيست. مگر اينكه ما درباره غايت، هدف و نهايت زندگي در عرصه انسان‌شناسي و هستي‌شناسي به نتيجه برسيم. به تفاهم برسيم. حقوق، وسيله [ايست] براي رسيدن به چه هدفي؟ اسلام مي‌گويد براي رشد و تعالي فرهنگ غربي مي‌گويد براي رضايت نفساني. حق نداري مزاحم همسايه شوي چون همسايه لذت نمي‌برد. مزاحم همديگر نباشيد هر كاري مي‌خواهيد انجام دهيد چون شما كرامت نداريد.در جامعه ليبراليستي امنيت مهم است نه كرامت. ولي در جايي كه كرامت و انسانيت باشد امنيت هم بيشتر وجود دارد. امنيت با زور نمي‌شود امنيت در درجه اول بايد منشا آن انساني باشد. حقوق وظايف ما صرفا باتوجه به مسائل ديني نبايد تعريف شود. بايد به مسائل اخروي هم توجه شود نبايد دنيا را فداي آخرت كرد و آخرت را فداي دنيا.
 
آزادي مطلق يعني همه عقايد به يك اندازه اجازه ترويج داشته باشند همه عقايد محترم‌اند يعني چه؟ نژادپرستي، ‌گاوپرستي،‌ مگر اينها عقيده نيستند؟ مگر دختركشي در جزيره‌العرب عقيده نبود؟ آزادي عقيده محترم است نژادپرستي و سگ‌پرستي اينها همه محترم‌اند. بعضي از اين عقايد ضد كرامت انساني‌اند. نمي‌شود به نژادپرستي احترام گذاشت.در فرهنگ اسلامي اينها محكوم‌اند و رد مي‌شوند. در يك كشوري حكومت موروثي عقيده است. اين عقيده نمي‌شود محترم باشد و اجازه فعاليت داشته باشند. هيچ جاي دنيا اين طوري نيست! در انگليس كالج‌هاي اسلامي به دليل فعاليت‌هاي اسلامي تعطيل شدند،‌ در كشورهاي اروپايي حجاب را ممنوع مي‌كنند. كمونيست‌ها در آمريكا اجازه فعاليت ندارند.همه عقايد مفيد نيستند ولي ما كسي را مجبور به يك عقيده نمي‌كنيم. همه عقايد بايد آزاد باشند در يك فضاي تخصصي به اظهار نظر بپردازند. آزادي ارزشمند است ولي فقط آزادي به تنهايي ارزشمند نيست. معني «لا اكراه في‌الدين» [اين نيست كه] همه عقايد آزاد باشند، ‌يعني ‌ايمان زوركي نمي‌شود. در سنت اسلامي هم همين جوري بوده است. يك عقيده فاسد مانند يك ويروس است و بايد از شيوع آن جلوگيري كرد.آزادي يعني امكان استفاده از حقوق و حقوق را عدالت مشخص مي‌كند. آزادي معقول، اخلاقي و مسئولانه نه هرج و مرج وتوطئه، ‌مراد ما از آزادي انسانيت رها شده است نه حيوانيت رها شده، آزادي عقل نه آزادي نفس. آزادي تنها ارزش نيست برترين ارزش هم نيست آزادي در كنار عدالت اخلاق، منطق و شريعت ارزش دارد نه جداي از آنها. نگاه دين به آزادي الزام‌آورتر است و پايه‌هاي آزادي را محكم‌تر مي‌كند. ‌آزادي در تفكر اسلامي، ‌قداست ديني دارد. آزادي را كه خداوند به من داده است نمي‌توانيد محكوم كنيد. آزادي در اسلام يك تكليف است! نه اينكه شما حق داري آزاد باشي و اگر خواستي از آزادي خود صرف‌نظر كني. نه! بايد آزاده زندگي كني و اين يك تكليف الهي است.آزادي يكي از عالي‌ترين ارزش‌هاي انساني و جزء معنويات است فوق حيوانيت و فوق حد مادي، انسان شرافتمند آزادي را فداي شكمش نمي‌كند و حاضر نيست از آزادي خود به خاطر منافع اقتصادي و جاني و مالي بگذرد ولي در فرهنگ مادي اين جوري نيست. آزادي اسلامي يعني احترام به كرامت الهي خود كرامت انسان يعني به خودت احترام بگذار و از كارهاي پستي كه شايسته شرافت انساني نيست دوري كن. هيچ كس حق ندارد به ما فرمان بدهد. مگر اينكه كسي فرمان خدا را به ما ابلاغ كند حتي اگر خلاف منافع اقتصادي و مادي تو باشد. سقف كرامت انسان در اومانيسم سقف يك حيوان است. اصلا كرامت انسان با مباني الهي ثابت مي‌شود نه با مباني اومانيستي.


نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.