نشنال اينترست: زوال قدرت آمريكا نزديك شده است
تاریخ: ۱۲ مهر ۱۳۹۱
يك رسانه آمريكايي در گزارشي تصريح كرد زوال قدرت آمريكا و غرب اجتناب ناپذير شده است.
به گزارش کیهان، نشريه آمريكايي نشنال اينترست در مقاله اي كه به قلم كريستوفر لين به نگارش درآمده، به بررسي اين موضوع مي پردازد كه چگونه زوال غرب و آمريكا اجتناب ناپذير شد؟ نويسنده يادآور مي شود: وقتي قدرت هاي بزرگ با افول جايگاه جهاني خود روبرو مي شوند، سردمداران آن اين وضعيت جديد را انكار مي كنند. در آستانه سده بيستم، بريتانيا، افول هژموني جهاني كشور خود را به طور مبهمي تشخيص دادند. لرد ساليسبوري، سياستمدار انگليسي، سايه روشني از يك ايده را ترسيم كرد كه بيانگر ناگزيري روند زوال از يك سو و در عين حال انكار آن از سوي ديگر بود. او گفت كه «زمانه ميل به ادبار دارد. از اين رو، نفع ما در آن است كه حتي المقدور كمتر رويدادي رخ دهد.» ما امروز شاهد پديده اي مشابه در آمريكا هستيم، در اين جا نيز مسئله افول، سران ما را نگران كرده است. كلينتون و اوباما و رامني و ديگران با وجود مخالف خواني، به هرحال، نمي توانند مانع دگرگوني هاي واقعي جهاني بشوند؛ دگرگوني هايي كه در كليت خود، نظم بين المللي پس از 1945 را به مبارزه طلبيده اند. عصر استيلاي آمريكا رو به پايان است و متناسب با كاهش قدرت آن، توانايي اش نيز در اداره اقتصاد و امنيت جهاني رو به ضعف مي نهد.
تحليلگر نشنال اينترست (منفعت ملي) تصريح مي كند: درست آن است كه گفته شود «عصر آمريكايي» به پايانش نزديك مي شود و قدرت و نفوذ آمريكا در ساختار سياسي بين المللي به طور چشمگيري كاهش خواهد يافت. نظم كهنه پس از جنگ دوم در حال رنگ باختن است و البته طبيعي است كه مقامات ما آن را منكر شوند يا در صحبت با مردم آن را كمرنگ نشان دهند.
وي با اشاره به تحليل رفتن قدرت اقتصادي و سياسي آمريكا نوشت: ما شاهد واكنش هاي سيكلي و پي درپي هستيم كه به موجب آن قيد و بندهاي محدودكننده داخلي، به فهرست مشكلات آمريكا در صحنه جهاني افزوده مي شود. آمريكا با بحران فزاينده مالي كه او را وادار به كاهش هزينه ها مي كند و ظهور قدرت هاي نظامي و اقتصادي نظير چين مواجه است. افزون بر اين، رابطه حساسي ميان وضعيت اقتصادي و نظامي يك قدرت بزرگ از يك طرف و ميزان اعتبار و قدرت نرم و ظرفيت مذاكره و برنامه ريزي آن از طرف ديگر وجود دارد. همچنان كه شالوده هاي مادي نظم آمريكايي رو به فرسايش مي نهد، ظرفيت اين كشور براي شكل دهي نظم بين المللي از طريق تاثير گذاشتن، سرمشق شدن و دست و دل بازي كردن نيز نقصان مي يابد. و اين به ويژه در مورد آمريكايي كه از بحران مالي 2008 و ركود اقتصادي بزرگ ناشي از آن به تك و تا افتاده است، صدق مي كند.
كريستوفر لين خاطرنشان كرد: با توجه به آسيب ديدگي موقعيت آمريكا، جسارت قدرت هاي نوظهور براي تاثيرگذاري بر نظم موجود و بازسازي آن جهت تامين منافع و هنجارها و ارزش هاي خود بيشتر خواهد شد. پايان قريب الوقوع سلطه آمريكا و غرب در نظم كهنه جهاني، حاكي از گذاري نگران كننده و مبهم در عرصه سياست بين المللي است.
تحليلگر نشنال اينترست بحران اقتصادي پس از سال 2008 را نشانه صحت باور معتقدان به دوره زوال قدرت آمريكا و غرب ارزيابي كرده و مي نويسد: در دهه آينده چشم انداز تيره و تار مالي، آمريكا را تهديد مي كند. همچنين فراتر از معضلات ايالات متحده، پهنه جهان در حال بركشيدن ملت هايي است كه مصمم به بهره گيري از جابجايي قدرت از غرب هستند و اين قدرت به كشورهايي انتقال مي يابد كه زماني دراز محكوم به پيروي از قواعد بازي قدرت هاي جهاني بوده اند.
كريستوفر لين با تاكيد مجدد بر اينكه آمريكا طي دو دهه آينده با تصميمات دشواري روبرو خواهد شد و مجبور است بين بد و بدتر انتخاب كند، مي افزايد: ساختار قدرت جهاني در شرف تغيير است و به همراه آن استراتژي بزرگ ايالات متحده نيز اجبارا تغيير خواهد كرد. آمريكاييان هوشمند بايد با اين واقعيت كنار بيايند كه غرب نمي تواند براي هميشه از يك سلطه مقدر در سياست هاي بين المللي برخوردار باشد. آينده به احتمال بسيار در شرق شكل خواهد گرفت.
نويسنده خاطرنشان مي كند: تاريخ بي وقفه پيش مي رود.جهان ديگر آن روزهاي سرمست كننده پس از جنگ جهاني دوم نيست كه ايالات متحده رداي سروري جهان را بر دوش افكند و نظامي جهاني را پي ريخت كه حدود 70 سال دوام آورد. و نيز آن دوره شگفت انگيز 1989 تا 1991 نيست كه اتحاد شوروي فرو ريخت و آوار آن ذهن آمريكاييان را با توهمات نيرومند آمريكايي و عصر هژموني تك قطبي آمريكا انباشته ساخت. اكنون نظم كهنه دستخوش بحران و به پايان خود نزديك شده است حتي اگر ما نگاهي رمانتيك به آن داشته باشيم.
|