آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
رؤياي جديد جريان فتنه؛ از مدل گرجستان و اوكراين تا مدل صربستان

رؤياي جديد جريان فتنه؛ از مدل گرجستان و اوكراين تا مدل صربستان


رضا سراج


رضا سراج كارشناس سياسي و مسائل استراتژيك در يادداشتي كه در اختيار خبرگزاري فارس قرار داده به تبيين افق پيش‌روي جريان فتنه پرداخته است. متن يادداشت به شرح ذيل است:

جريان فتنه در رويايي جديد، مترصد اثربخشي تحريم ها و در معرض تهديد قرار گرفتن ايران از سوي آمريكا مي‌باشد تا به زعم خود، مدل انقلاب مخملي يوگسلاوي (صربستان) را در ايران پياده سازي كند.

القاي تقلب در انتخابات و سست كردن پيوندهاي عاطفي و شناختي در بخشي از جامعه نسبت به نظام، زمينه‌سازي براي گرجستانيزه و اوكراينيزه كردن ايران در انتخابات سال 88 بود. با شكست در پياده سازي اين مدل در ايران، جريان فتنه- به عنوان دنباله دشمن- ضمن گره زدن خود به تحريم ها و تهديدات آمريكا، بلاهت جديدي را در سر مي پروراند و آن پياده سازي مدل انقلاب مخملي يوگسلاوي (صربستان) در ايران است.

در اين راستا اخيراَ يكي از سران فتنه (م.م) در جلسه اي، ضمن سياه نمايي از وضعيت كشور، اذعان داشت كه "در چند ماه آينده تحريم ها اثربخشي خود را نشان خواهد داد و ايران در معرض تهديد نظامي قرار خواهد گرفت. در اين شرايط، ما به عنوان آلترناتيو و اپوزيسيون نظام، مورد توجه آمريكايي ها قرار خواهيم گرفت ".

در اين نوشتار به تشريح انقلاب مخملي يوگسلاوي، فرآيند كلي انقلاب هاي رنگين، انطباق اقدامات جريان فتنه با فرآيند كلي انقلاب هاي رنگين و چرايي بلاهت جديد جريان فتنه پرداخته مي شود. در بخش پاياني نيز به دلايل عدم تعبير اين روياي جديد و به آخر خط رسيدن جريان فتنه اشاره مي‌شود.

* انقلاب مخملي يوگسلاوي (صربستان):

انقلاب مخملي يا "انقلاب بولدوزر " ، نخستين الگوي تغيير رژيم سياسي در قرن بيست و يكم بود كه توسط جنبشي موسوم به "اوتپور " (Otpore) يا جنبش مقاومت عليه اسلوبودان ميلوسويچ، رئيس جمهوري سابق يوگسلاوي (صربستان) شكل گرفت.

ميلوسويچ كه از رهبران ملي‎گراي صرب بود، با اعلام جنگ عليه كرواسي و بوسني، كشور را در وضعيت لبه پرتگاه جنگ با اروپا و آمريكا قرار داد. ملي‎گرايي صرب ها براي اين قاره و منافع آمريكا خطرناك مي نمود. گسترش اين روحيه از يك سو مي توانست مانع تحقق اروپاي متحد گردد و از سوي ديگر پيشبرد راهبردهاي آمريكا براي نظم نوين جهاني را با چالش مواجه سازد.

از اين رو اروپا و آمريكا در سال 1999 براي ساقط كردن ميلوسويچ صرب، دو اقدام (آتش و حركت) را در دستور كار خود قرار دادند:
- اقدام نظامي عليه دولت اسلوبودان ميلوسويچ؛
- تخصيص بودجه 41 ميليون دلاري براي انقلاب مخملي در يوگسلاوي.
آمريكا و برخي از كشورهاي اروپايي (ناتو) از طريق اقدام نظامي، هفتاد و هشت روز صربستان را آماج حملات هوايي خود قرار دادند و همزمان از طريق "بنياد ملي دموكراسي "(NED)، "خانه آزادي "، "موسسه بين المللي جمهوري خواهان "(IRI) و "موسسه ملي دموكراسي "، تمهيدات لازم براي سازماندهي جنبش مقاومت انجام شد.

در بهار سال 2000 ، خانه آزادي جلساتي را براي آموزش فعالان جنبش مقاومت (اوتپور) در هتل هيلتون شهر بوداپست برگزار نمود و بودجه لازم براي انتشار چندين هزار جلد كتاب جين شارپ (از ديكتاتوري به دموكراسي) را تامين كرد.

سرانجام در 5 اكتبر سال 2000 ، پس از تظاهرات و نافرماني هاي پي‎درپي در بلگراد و سراسر كشور، ميلوسويچ مجبور به استعفاء ح شد و تظاهر كنندگان به رهبري "ويسلاو كوشتونيتا " (رقيب انتخاباتي ميلوسويچ)، با بولدوزر ديوارهاي ساختمان راديو و تلويزيوني را تخريب نموده و پيروزي خود را اعلام داشتند.

* فرآيند كلي انقلاب‎هاي رنگين و مخملين:

تامل در مدل هاي انقلاب رنگي و مخملي نشان مي دهد كه فرآيند كلي اين پديده حداقل از چهار گام اساسي تبعيت مي كند. اين چهار گام عبارتند از:
1) تشكيل جبهه فراگير عليه حاكميت؛
2) ايجاد گسست پيوندهاي شناختي و عاطفي بين جامعه و حكومت؛
3) تحريك گروه هاي اجتماعي (مرحله كاتاليزور)؛
4) اردوكشي جمعيتي و رويارويي عملياتي.

اولين گام در شكل گيري انقلاب هاي مخملين و رنگين، تشكيل جبهه فراگير عليه حاكميت مي باشد. به طور معمول جبهه فراگير، حول انديشه هاي حقوق بشري و دموكراسي خواهي (به‎عنوان بخشي از گفتمان مورد نظر غرب براي جهاني سازي) و ايجاد تصويري كارآمد از انديشه هاي ليبرالي شكل مي‌گيرد.

در گام دوم، پيوندهاي شناختي و عاطفي بين مردم و حكومت با مشروعيت زدايي و اعتبارزدايي از نظام سياسي و مسئولان كشور هدف و دستكاري افكار عمومي گسسته مي شود.

در گام سوم، فرصت هاي انتخاباتي و يا لبه پرتگاه جنگ و شرايط جنگي، همانند كاتاليزور (تسريع كننده) عمل مي كنند. در چنين شرايطي ائتلاف فراگير عليه حاكميت فرصت مي يابد تا مطالبات و ايده هاي تغيير طلبانه خود را با هيجانات جمعي گره زده و به بهانه مشاركت در انتخابات يا مخالفت با جنگ، گروه هاي اجتماعي را تحريك نموده و به بسيج افكار عمومي دست بزند.

گام سوم به عنوان متغير واسط عمل مي كند و نقش فعال سازي زمينه ها و امكانات فراهم آمده را در گام دوم به‌عهده داشته آن را به جنبش عمومي تبديل مي‌كند.

گام چهارم، اساسي ترين بخش فرآيند انقلاب رنگين و مخملين است. اين مرحله حضور معترضانه بخش هايي از جامعه را در خيابان ها شامل مي شود. در گام چهارم اردوكشي جمعيتي در اوايل، ظاهري مسالمت‎جو داشته و مطالبات حداقلي و كم‎هزينه را مطرح مي سازد، اما رفته رفته با جذب بيشتر جمعيت، رفتارها، هنجارشكنانه و ساختارشكنانه شده و اماكن حياتي و حساس، اشغال مي شود.

* تطابق فرآيند كلي انقلاب مخملي با اقدامات جريان فتنه:

در انطباق فرآيند كلي انقلاب هاي مخملي و رنگين با اقدامات جريان فتنه، اولين گام اين فرآيند، ايجاد جبهه فراگير عليه حاكميت است. تشكيل اين جبهه در واقع شامل ائتلاف بين گروهكهاي ضدانقلاب خارج و داخل (اپوزيسيون خارج و داخل كشور) با جريان فتنه مي باشد كه فصل مشترك آنها، تغيير نظام جمهوري اسلامي است.

در اين راستا "ريچارد هاوس "، مسئول شوراي روابط خارجي آمريكا، براي شكل گيري جبهه فراگير به سران فتنه و جريان هاي ضدانقلاب خارج و داخل كشور توصيه مي كند كه نقطه ائتلاف، بايد براندازي جمهوري اسلامي ايران باشد تا همه گروه هاي مخالف ايران بتوانند در آن حضور يابند.

پس از معين شدن نقطه كانوني و فصل مشترك جبهه فراگير (ائتلاف براي براندازي نظام) از سوي آمريكايي ها، سايت كلمه كه مواضع آقاي ميرحسين موسوي را منتشر مي كند، در نوشته اي به طرح "منشور " اشاره مي نمايد و توضيح مي دهد كه طرح منشور، چارچوبي است جهت يافتن حداقل مشترك، بين تمام كساني كه براي نيل به آزادي، عدالت اجتماعي، استقرار موازين حقوق بشر و تحقق حاكميت ملي مبارزه مي كنند.

همچنين خانم زهرا رهنورد در پاسخ به سايت "جرس " پيرامون فصل مشترك گروه هاي اصلاح طلب با اپوزيسيون كه باوري به چارچوب هاي نظام و قانون اساسي و حتي دين ندارند، تصريح مي كند: "در اين شكي نيست كه تكثر و تنوع، مهمترين شاخصه جنبش سبز است. در دل جنبش سبز از آدم هاي صددرصد مذهبي وجود دارد تا كساني كه به لحاظ اعتقادات مذهبي ضعيف يا حتي لائيك هستند ".

براي تشكيل جبهه فراگير، آقاي موسوي در مقام عمل نيز تلويحاً اعدام منافقين در دهه 60 را محكوم نمود، از معدومين گروهك هاي تروريستي همچون انجمن پادشاهي، كومله و دموكرات حمايت كرد و جمهوري اسلامي را به خاطر اعدام آنان محكوم ساخت.

در تطابق گام دوم از فرآيند كلي انقلاب هاي مخملين با اقدامات جريان فتنه مي توان به جنگ رواني و تبليغاتي جريان فتنه و ضدانقلاب داخل و خارج كشور براي سست كردن پيوندهاي شناختي و عاطفي بين جامعه و نظام اشاره كرد. محورهاي كلي اين جنگ رواني پردامنه عبارتست از:
- مشروعيت زدايي از نظام ديني و رهبري؛
- اعتبار زدايي از دستگاه ها و نهادهاي حاكميتي و انقلابي؛
- دستكاري و فريب افكار عمومي از طريق تهديد نمايي؛
- سياه نمايي از وضعيت كشور؛
- القاي ناكارآمدي نظام.

در اين راستا نامه منتسب به آقاي كروبي خطاب به آقاي هاشمي، نامه پراكني برخي خانواده ها و محكومين جريان فتنه و ... ناظر بر عملياتي شدن گام دوم است.

جريان فتنه با اين انگاره كه معضلات رو به افزايش اقتصادي ناشي از تحريم ها و لبه پرتگاه جنگ، بدنه اجتماعي عليه نظام را فربه‎تر و منسجم‎تر مي سازد، تحريم ها و تهديدات نظامي را فرصتي براي تحريك گروه هاي اجتماعي مي داند. به عبارت ديگر از منظر فتنه گران، تحريم و تهديد، عوامل تسريع كننده (كاتاليزور) تحريك اجتماعي و نضج گرفتن جنبش اعتراضي عليه نظام مي باشند كه مي توانند اردوكشي جمعيتي و رويارويي عملياتي را به وجود آورند.

* چرايي بلاهت جديد جريان فتنه:

در چرايي گره خوردن جريان فتنه با تحريم ها و تهديدات آمريكا و بلاهت جديد سران اين جريان و همچنين رمزگشايي از اظهارات آقاي "م.م " مي بايست به بازنگري استراتژي آمريكا در مقابل ايران اشاره كرد.

بازنگري و تدوين استراتژي جديد واشنگتن عليه تهران به "دنيس راس "، "ويليام برنز " و ... (تيم امنيت ملي اوباما) واگذار شد. در اين بازنگري، ظرفيت ها و اهرم هاي لازم براي وادار كردن جمهوري اسلامي ايران به تجديد نظر در مسيري كه در حال پيمودن آن است (موضوع هسته اي)، احصا شد.

تحولات داخلي (ظرفيت جريان فتنه و ضدانقلاب)، تحريم ها و تهديد نظامي سه اهرم و ظرفيتي بودند كه تركيب و هم‎افزايي اين سه ضلع براي تغيير رفتار و تغيير ساختار ايران، مورد توجه و تاكيد قرار گرفتند.

در اين مدل، تحريم ها و تهديدات نظامي مي بايست علاوه بر فربه‎تر ساختن بدنه اجتماعي مخالف نظام، روند تحولات مورد نظر آمريكا در داخل ايران را تسريع نمايند. در عين حال، جريان فتنه و مجموعه جريان هاي ضدانقلاب (ظرفيت هاي داخلي آمريكا) نيز مي بايست از فرصت تحريم و تهديد بهره گيري كرده و با بي‎ثبات سازي داخلي، قدرت ملي و قدرت نرم جمهوري اسلامي ايران را تضعيف ساخته و به عنوان اهرم فشار از درون، زمينه ساز تحقق تغيير رفتار و تغيير ساختار شوند.

در اين راستا "اوباما " در جريان اعلام صدور قطعنامه جديد عليه ايران صراحتاً اذعان كرد اين تحريم طوري تنظيم شده است كه به مخالفين سياسي كمك كند تا به برنامه هاي اتمي ايران پايان دهند.

با اين تفاسير، جريان فتنه پذيرفته است كه به عنوان پياده نظام آمريكا و برخي از كشورهاي اروپايي به ايفاي نقش بپردازد.

* سخن آخر:

اگرچه نگارش اين يادداشت در هفته دفاع مقدس و يادآوري پايداري مردم غيرتمند كشورمان در برابر دسيسه‌هاي دشمنان خود مي تواند بهترين پاسخ به بلاهت جديد جريان فتنه باشد، اما با اين حال ذكر چند نكته ضروري است.

موضوع اول پيرامون تحريم هاي آمريكاست كه آقاي "م.م " اميد بسياري به اثربخشي آنها دارد. در اين راستا كافي است به اعترافات مقامات و نشريات آمريكايي و اروپايي توجه كرد تا عمق درماندگي و عجز آنان را در برابر جمهوري اسلامي ايران دريافت.

نشريه آمريكايي "فارين پاليسي " كه برجسته ترين نشريه در عرصه روابط بين الملل مي باشد، پيرامون عدم اثربخشي تحريم ها مي نويسد: "در آخرين قطعنامه شوراي امنيت عليه تهران، شصت روز به كشورها مهلت داده شد تا گزارش خود را ارائه كنند. اما با وجود اينكه اين مهلت، چند هفته پيش به پايان رسيد، تنها سي و دو كشور از صد و نود و دو كشور، گزارش خود را ارائه كرده اند و البته شماري از اين كشورها، گزارششان شامل نوشته هايي است كه فاقد اطلاعات مفيد مي باشد ".

روزنامه "كريستين ساينس مانيتور " در تازه ترين گزارش خود مي نويسد: "شايد وقت آن فرا رسيده است كه واقعيت ايران هسته اي را بپذيريم ".

"ري تكيه "، كارشناس خاورميانه در شوراي سياست خارجي و مشاور سابق وزير خارجه آمريكا در روزنامه واشنگتن پست نوشت: "به احتمال زياد تحريم ها نمي توانند ايران را متوقف كنند. زيرا سياست هاي رهبري و رياست جمهوري ايران هيچ‎گاه تحت تاثير فشارهاي مالي و اقتصادي قرار نمي گيرند ".

و بالاخره اينكه وزير خزانه داري آمريكا و مسئول اجراي تحريم هاي اين كشور عليه ايران با نااميدي در خصوص تحريم ها اذعان داشت: "هيچ كس مطمئن نيست نتيجه چه خواهد بود ".

مطلب دوم، اميد داشتن به اقدام نظامي آمريكاست. در اين رابطه و براي فرونشاندن حباب توهم، تنها به بخشي از مقاله "نيويورك تايمز " اشاره مي شود. اين نشريه آمريكايي اخيراَ در مقاله اي با عنوان "سخن گفتن از اقدام نظامي عليه ايران را متوقف كنيد "، مي نويسد: "ايران كشوري است با هفتاد ميليون نفر جمعيت و فرماندهان اين كشور كه هشت سال متحمل يك جنگ ظالمانه با عراق شدند، توانايي آن را دارند تا در يك جنگ طولاني و درازمدت عليه منافع اسرائيل و آمريكا شركت كنند ".

نكته سوم، ظرفيت اجتماعي جريان فتنه است. آقاي "م.م "، خوب است بداند پس از آن كه در هفته گذشته از حاميان خود خواست كه به پشت‌بام‎ها رفته و در حمايت از وي "الله اكبر " سردهند، بر اساس گزارش هاي موثق، در تهران تنها كمتر از هزار نفر دعوتش را اجابت كردند.
همچنين براي اطلاع بيشتر پيرامون پايگاه اجتماعي جريان فتنه از فضاي مجازي نيز مي توان براي ايشان استناد آورد. سايت ضدانقلابي گويا نيوز اخيراً در گزارشي تاكيد كرده كه آمار بازديدهاي روزانه از سايت هاي مخالف جمهوري اسلامي بسيار پايين است. اين سايت، آمار بازديدكنندگان را به اين شرح اعلام مي دارد:

جرس 3200 بازديد، بي‌بي‌سي فارسي 6500 بازديد، صداي آمريكا 3000 بازديد، كلمه 8500 بازديد، هرانا 5500 بازديد، و دانشجو نيوز 6600 بازديد.

گويا نيوز در ادامه خاطرنشان مي سازد كه تعداد بازديدها، نشانگر تعداد افراد بازديد كننده نيست. چرا كه معمولاَ هر فرد در روز چند بار از سايت مورد نظر خود بازديد مي كند و بخشي از آنها هم طرفدار جمهوري اسلامي مي باشند.

گويا نيوز در عين حال مدعي شده كه اين سايت به همراه سايت بالاترين از بازديد كنندگان بيشتري برخوردار هستند (در حال حاضر حداكثر بازديدها در سايت بالاترين طبق ثبت خود اين سايت 3000 نفر مي باشد).

آنچه بايد به خبر گويا نيوز افزود، اين واقعيت است كه 70 درصد مراجعات به سايتهاي مذكور توسط عناصر ضدانقلاب خارج از كشور صورت مي پذيرد.

و بالاخره موضوع چهارم، ذكر چند نكته آماري از يك نظرسنجي معتبر مي باشد كه با حجم نمونه 142 هزار نفر در 350 شهر و روستاي تابعه آن(71.2 جمعيت شهري و 28.8 جمعيت روستايي) انجام شده است.

در پاسخ به اين سؤال نظرسنجي مذكور كه "آمريكا دشمن اصلي ماست "، بيش از 82 درصد سؤال شوندگان موافق و كاملاَ موافق بوده و تنها 10 درصد نظر مخالف و كاملاَ مخالف اعلام كرده اند و 7.9 درصد نيز نظري نداده اند.

همچنين در خصوص "ضرورت مبارزه با مستكبران و زورگويان جهاني و در راس آنها آمريكا "، 76 درصد پاسخگويان موافق و كاملاَ موافق بوده اند و حدود 10 درصد مخالف و كاملاً مخالف و حدود 14 درصد نيز نظري اعلام نكرده‌اند.

در پاسخ به اين سؤال نيز كه "آيا جريان فتنه، خواسته يا ناخواسته در راستاي اهداف دشمنان خارجي عمل كرده است "، بيش از 75 درصد از پاسخ دهندگان موافق و كاملاَ موافق بوده اند و 10.7 درصد نظر مخالف و كاملاً مخالف داشته اند و 14.2 نيز نظري نداده اند.
آمار مذكور به وضوح جايگاه افراد و جريان هايي را كه خود را به تحريم ها و تهديدات دشمنان گره زده و به پياده نظام آمريكا تبديل شده اند نمايان مي سازد.

همچنين در پاسخ به اين سؤال كه "آيا حكومت بايد بر اساس احكام دين اسلام اداره شود، حتي اگر عده اي آن را قبول نداشته باشند "، 83 درصد پاسخگويان موافق و كاملاَ موافق بوده اند و در مقابل 7 درصد مخالف و كاملا‌ مخالف و 10 درصد نيز نظري نداشته اند يا مردد بوده اند.
اين سؤال و پاسخ هاي داده شده به آن نيز وضعيت ائتلاف كنندگان با سكولارها، لائيك ها، بهائيان و اهانت‌كنندگان به مقدسات و شعائر ديني در روز عاشورا را به خوبي نمايان مي سازد.

در بخش ديگري از اين نظرسنجي سؤال شده است "آيا اطاعت از رهبري در هر شرايطي لازم است "، حدود 80 درصد پاسخگويان موافق و كاملاَ موافق بوده اند، 9 درصد مخالف و كاملاَ مخالف و حدود 10 درصد از پاسخگويان نيز مردد بوده و نظري نداشته اند.

بنابراين سران فتنه به‏ويژه آقاي "م.م " بهتر است بدانند همان‏طور كه ايران، گرجستان و اوكراين نشد، يوگسلاوي نيز نخواهد شد و قطعاً به آخر خط رسيده اند.



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.