خشت اين «خانه» كج است

ماجرا از اين قرار بود:
در جشن سينماي ايران يكي از كارگردانان به روي صحنه مي رود. وي با كلمات و جملاتي ساده و كاملاً روشن، آرزو مي كند شرايط كشور تغيير پيدا كند و چند سينماگر مخالف جمهوري اسلامي بتوانند به فعاليت فيلم سازي مشغول شوند.
اين سينماگران چه كساني هستند؟!
الف: برخي از آنان هيچ منعي براي فيلم سازي در كشور ندارند. يكي از آنان دو سال پيش فيلمي ساخت كه در آن، به بهانه نقد پشت صحنه سينماي ايران، جامعه ايران را سياه و سرشار از اختناق توصيف كرد!
وي تا چند سال پيش در كنار عناصري چپ گرا، منافق و سلطنت طلب، بيانيه هايي را امضاء مي كرد كه در آنها، جمهوري اسلامي، رژيمي سلطه گر معرفي شده است. فرد ياد شده در حالي نظام ديني ايران را متهم به سلطه و ستم مي كرد كه خود آزادانه، فيلم مي ساخت، كتاب منتشر مي كرد و با وجود نداشتن تحصيلات آكادميك، در دانشگاهها تدريس و سخنراني مي نمود!
ب: برخي ديگر، اساساً خود جلاي وطن كرده اند و تا هنگامي كه در ايران بودند به راحتي به فعاليت سينمايي مشغول بودند.
يكي از آنها، محسن مخملباف است. وي اكنون نقش پادوي رسانه اي بي بي سي و صداي آمريكا را برعهده دارد. عليه نظام و كارگزاران آن فيلم سازي مي كند و اخيراً نيز متمايل به ساخت فيلم هاي پورنو شده است. او خود را سخنگوي مخالفان نظام در خارج از كشور مي داند و صراحتاً از دولت آمريكا خواهش مي كند كه عليه ايران دست به تهاجم نظامي بزند!
سينماگر ديگر بازيگري از اهالي سينما است. وي با مهاجرت به آمريكا، در فيلمي ايفاي نقش مي كند كه در رديف آثار «ماسوني» طبقه بندي مي شود. او در مراسم سالگرد 11 سپتامبر، به همراه فردي هتاك نسبت به قرآن كريم، به نوازندگي پرداخت و به گونه اي، در فرآيند توجيه تهاجم آمريكا به افغانستان و عراق مشاركت نمود. جالب اينكه سال گذشته، معاونت محترم سينمايي بازگشت اين بازيگر به ايران را «بلامانع» اعلام كرد!
در واقع آقاي كارگردان در آن جشن:
1- به حمايت از سينماگران معاند با نظام و در خدمت دشمنان اسلام و ملت ايران برخاسته است!
2- خواهان تغيير نظام «جمهوري اسلامي» شده است.
3- نظام را به ايجاد اختناق متهم كرده است!
4- تصويري سياه از نظام جمهوري اسلامي و ايران در رسانه هاي خارجي منعكس نموده!
پس از صحبتهاي آقاي كارگردان در جشن خانه سينما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، مجوز فيلم جديد وي را لغو كرد! اين ساده ترين واكنش بخشي از نظام به شهروندي است كه نسبت به اركان نظام هتاكي و قانون شكني كرده و به حمايت از دشمنان نظام و مردم اين مرز و بوم برخاسته است.
نظام و ايراني كه براي ايجاد و بقاي آن، صدها هزار نفر شهيد شدند و توده هاي عظيم مردم در برپايي و حفظ آن سختي ها كشيده و پاكبازي كرده اند.
اما مديريت خانه سينما و برخي از دوستان و همكاران سينمايي و رسانه اي آقاي فرهادي چه كردند؟!
آنها، در موضع «بي صداقتي با مردم»، حرفها و هتاكي هاي كارگردان را آرزويي ساده، معنا نمودند!
آنها تصور مي كردند با فشار به معاونت سينمايي، مي توانند بر عملكرد ناصواب و توهين هاي فرهادي به نظام و مردم ايران، سرپوش بگذارند و مجازات وي را برطرف نمايند.
خوشبختانه بيانيه صريح چهارشنبه گذشته معاون سينمايي-جواد شمقدري- در تقبيح وقايع جشن خانه سينما و مواضع روز پنج شنبه آقاي دكتر حسيني وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در محكوميت اهانت به نظام، گوياي اين است كه اراده براي برخورد با موضوع قانون شكنان و معاندان نظام، كاملاً جدي است.
پس از بيانيه آقاي شمقدري، برخي از سينماگران، در تلاش اند تا برخورد ارشاد با فرهادي را تبديل به يك مسئله بزرگ و حيثيتي براي نظام نمايند و اين گونه جلوه دهند كه فضا براي فعاليت سينماگران در ايران نامساعد است و كوچ اجباري نخبگان فرهنگي-سينمايي به عنوان يك ضرورت، در حال اجراست.
اين تلاش را كساني مي كنند كه علي رغم فعاليت آزادانه در ايران همواره با ناجوانمردي در محافل خارجي، خود را قرباني «سانسور» معرفي نموده اند! بنابراين موضع و تلاش امروزشان چندان، غيرمنتظره و دور از انتظار نيست!
البته اين افراد كه به دليل ناهمسويي با مردم، نه خود و نه آثارشان پايگاهي در جامعه ندارند، تنها در يك حالت از طرف محافل سينمايي و رسانه اي مخالف نظام، هدف اعتنا قرار مي گيرند. آن هم اينكه؛ در داخل مرزهاي كشورمان زندگي كنند و در عين حال مدعي نبود آزادي و حصر و تحديد فعاليت خود شوند. در غير اين حالت، از آنجا كه هنر در خور توجهي ندارند و در عرصه سينما، افراد دم دستي ارزيابي مي شوند براي محافل بيروني غير از هتاكي به نظام، كاربردي ندارند.
بنابراين تهديد به جلاي وطن را هم نبايد جدي گرفت! اگرچه در صورت ترك ايران خدمت بزرگي به فرهنگ و هنر اين سرزمين كرده اند.
در اين ميان آنچه ضروري مي نمايد، جديت و مقاومت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي نسبت به مجازات افراد خاطي است.
چرا كه:
-هتاكان، بايد بدانند نظام در برابر حق خود و مردم كاملاً مقتدرانه برخورد مي كند.-
- به مخالفان بايد تفهيم كرد شأن سينماي ايران، بالاتر از آن است كه معاندان و به سخره گيرندگان دين و ايران و ايراني به منظور عرض اندام و بدست آوردن اعتبار در محافل خارجي، مجال سوءاستفاده از نام و جايگاه اش را بيابند.
- جريان بيمار خزيده در پيكره خانه سينما، درك نمايد كه عرصه براي حضور و بقايش فراهم نيست و در قبال خوش رقصي هاي خود براي جلب توجه بيگانگان محكوم به پرداخت هزينه است.
-سينماگران ارزشمند و متعهد و دلسپرده به ايران، در سايه قرار نگيرند و با به دست گرفتن سكان خانه سينما، مسير تحقق سينماي ملي را فراهم آورند!
پس از صدور بيانيه هاي جواد شمقدري و پاسخ مديريت خانه سينما به اين بيانيه شجاعانه، ضرورت پالايش خانه سينما بيش از پيش روشن شد. اين مديريت بدون كوچكترين اشاره اي بر هتاكي هاي فرهادي، يكسره به معاونت سينمايي تاخته است.
در واقع بيانيه نويسان، با دفاع از فرهادي نشان دادند كه نه تنها مدافع عنصري هتاك اند، بلكه از انتشار اين هتاكي ها در سطح بين المللي و به دنبال آن مخدوش گرديدن چهره نظام و ايران و ايراني آزرده خاطر و دلواپس نيستند. آيا بواقع چنين مديريتي سزاوار سينماي ايران و دوام و بقاست؟!
قوه قضائيه، به عنوان مدعي العموم، شايسته است با صادركنندگان بيانيه در دفاع از فيلمساز هتاك برخوردي قاطع نمايد، تا راه براي تغيير مديريت خانه سينما هرچه زودتر فراهم شود.
ايجاد اين تغيير، احترام به اهالي فرهيخته سينماي ايران، جايگاه خانه سينما و در نهايت پاسداشت حرمت نظام و كشورمان ايران است!