آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ پنجشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
در خصوص روشنگری! های صادق زیبا کلام درمورد اسکار "جدایی"   استاد! شما ديگه چرا؟

در خصوص روشنگری! های صادق زیبا کلام درمورد اسکار "جدایی" استاد! شما ديگه چرا؟


سرویس فرهنگی مفیدنیوز :: استاد چنانچه به همان علوم سياسي بپردازید و براي همفكران خوش خيالتان تئوري بپردازید، شايد مؤثرتر باشید... و سينما را به حال خود وابگذارید و عقده هاي سركوب شده تان را جاي ديگري بگشايید، چرا كه به يقين «برخي نظريه پردازان سينماي ايران اگر بيش از استاد زيباكلام، سرشان نشود، كمتر از ايشان هم نمي دانند!».

تاریخ: ۲۰ اسفند ۱۳۹۰

استاد معروف علوم سياسي دانشگاه تهران، دكتر صادق زيباكلام پس از روشنگري هاي فراواني(!) كه در عرصه هاي گوناگون سياسي و اجتماعي كشور به خصوص در راهنمايي جريان هاي مدعي اصلاح طلبي ، داشته اند اين بار به سراغ مقوله سينما آمده اند تا براي اين كه در اين زمينه هم نظريات ارزشمندي از خود به يادگار بگذارند، جايزه اسكار به فيلم «جدايي نادر از سيمين» را «نشانه شكست كامل سينماي دولتي در ايران» بدانند!
اين استاد زيباكلام، در گفت وگويي، همانند برخي ديگر از ايرانيان، از كسب جايزه اسكار توسط فيلم جدايي نادر از سيمين، ابراز خوشحالي كرده است، اما نه از اين بابت كه اين فيلم علي رغم برخي اشكالات فني و محتوايي- به هر علت و دليل هنري يا سياسي- توانسته است سد محكم و نفوذناپذير(!) داوران اسكار را بشكند، بلكه خوشحال است، چون فكر مي كند «جايزه اسكار اصغر فرهادي، مشت محكمي بر سر سينماي دولتي در ايران» بوده است.
استاد زيباكلام كه هميشه دلسوزي اش در دفاع از منافع ملي در بسياري از مقالات، سخنراني ها، و گفت وگوهايش (به خصوص در كتاب «هاشمي رفسنجاني بدون روتوش») زبانزد خاص و عام است، و حتي هيچگاه براي آن كه كوچك ترين خدشه اي به منافع ملي مورد نظرش وارد نشود، در بيان نظرات دانشگاهي اش هم حمايت از «انگلستان» (يعني همان جايي كه از سال 1363 به عنوان دانشجوي صلح شناسي دانشگاه برادفوردش تا 1369 تحصيل مي كرده است) را فراموش نمي كند، و براي اين خوش خدمتي واقعيت تاريخي «تغيير حكومت قاجار به پهلوي توسط بريتانيا» را نيز انكار مي كند و صراحتا روح انگلستان را هم از به قدرت رسيدن رضاخان بي خبر مي داند! او اين بار به خلاف تمامي ايرانيان مدافع منافع ملي، از اعطاي جايزه اسكار به فيلم اصغر فرهادي، به گونه ديگري برداشت كرده است؛ تا خداي ناكرده! وجه مثبتي از اين اقدام نصيب منافع ملي كشور ايران نگردد. اين استاد فهيم! سينماگراني چون اصغر فرهادي، عباس كيارستمي و جعفر پناهي را افرادي مي داند كه بدون برخورداري از رانت هاي سياسي موفق شده اند، خودشان را بالا بكشند.(!)
جعفر پناهي در كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان فيلم ساز شده و در دانشكده صدا و سيما درس خوانده و كارمند تلويزيون بوده و اولين فيلم سينمايي اش «بادكنك سفيد» را با پول شبكه دو سيماي جمهوري اسلامي و با حمايت عباس كيارستمي مي سازد و فيلم «آفسايد»ش را با سرمايه حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي جلوي دوربين مي برد؛ و برخي فيلم هاي ديگرش را نيز در لواي سرمايه بخش خصوصي، اما درواقع (متأسفانه) با حمايت و بودجه دولتي به تصوير درمي آورد؛ هر چند هيچ كدام از فيلم هايش ارزش سرمايه گذاري را نه به لحاظ فني و هنري، نه از بعد اقتصادي، و نه از نظر محتوايي نداشته اند. اين، به نظر استاد رانت محسوب نمي شود، و ممكن است از ديدگاه ايشان، اين فيلم ساز تنها به خاطر رفتار غيرمسئولانه و ضدفرهنگي اش، قابل ستايش است! حتي وقتي اين استاد قانونگرا مي داند كه دستگاه قضايي كشور مطابق با قانون، او را محاكمه كرده، مجرم تشخيص داده و محكوم كرده باشد!... اما، انصافا جعفر پناهي خارج از تصويرسازي هاي موهوم و دروغين رسانه ها و عوامل غربي، چه جايگاه ارزشمندي در ميان مردم و هنرمندان دارد كه استاد به آن مي بالد؟
و اما عباس كيارستمي كه بيش از 18 فيلم كوتاه در كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان قبل و بعد از انقلاب اسلامي مي سازد و پس از انقلاب به دلايلي احتمالا غير رانتي فيلم هاي اول و دوم و سوم و چهارم و پنجم سينمايي اش را به نام هاي «اولي ها»، «خانه دوست كجاست»، «مشق شب»، «كلوزآپ»، «زندگي و ديگر هيچ» بدون هيچ توجيه فرهنگي و اقتصادي با سرمايه كانون پرورش كه متعلق به وزارت آموزش و پرورش جمهوري اسلامي ايران است، به تصوير مي كشد؛ و فيلم «طعم گيلاس» را زير چتر حمايت معاونت امور سينمايي وقت مي سازد، نه تنها عنوان رانت ندارد، بلكه اين فيلمساز تنها خودش بوده كه خود را بدون هيچ رانتي بالا كشيده است! اين مهم كه فيلمساز بعد از ساخت تعداد فراواني فيلم با پول دولتي و در نتيجه، اندكي صرافت در ميان مسئولان هزينه ساز وطني از يك سو، و ايجاد توهم خود بزرگ بيني و احساس دشمن خواهي مفرط در درون فيلمساز از سوي ديگر، خود را راضي مي كند تا به جاي استفاده از رانت دولت داخلي به رانت دولت هاي خارجي پناه ببرد، براي استاد اهميت ندارد بلكه او را در نگاه استاد زيبا كلام به فيلمساز مستقلي تبديل مي كند كه خودش، خودش را بالا كشيده است...
در رابطه با اصغر فرهادي هم بماند تا بعد...
استاد صادق! در ادامه افاضات خود به انتقاد از فيلمسازان همسو با نظام جمهوري اسلامي تحت عنوان «سينماگران برخوردار از امتيازات و رانت هاي سياسي» پرداخته و غايت هنر اين فيلمسازان را در سينماي دولتي ايران، علي رغم صرف بودجه هاي هنگفت بيت المال جز «لمپنيسم» و يا «ترويج تئوري هاي ورشكسته دايي جان ناپلئوني» نمي داند. البته به احتمال قوي منظور استاد فيلمسازان معتبري مثل فريدون جيراني، مسعود كيميايي، بهمن قبادي، بهروز افخمي، بهمن فرمان آرا، رخشان بني اعتماد، تهمينه ميلاني، داريوش مهرجويي، كيومرث پوراحمد، مرضيه برومند، عليرضا داوودنژاد، ابوالحسن داوودي و... نيستند، چون بسياري از آنان (به دليل اين كه از همان جايي تغذيه مي كنند كه او هم آنجا سير مي شود) مثل عباس كيارستمي و جعفر پناهي حق دارند پول بيت المال را براي ساخت فيلم هايي صرف كنند كه هيچ توجيه فرهنگي، هنري و حتي اقتصادي نداشته باشد! بلكه آنان خودشان بوده اند كه با پول خودشان و با همت خودشان به چنان جايگاه والايي دست يافته اند. جايگاهي كه نه تنها همه فيلمسازان بلكه همه مردم ايران به آن مقام برجسته غبطه مي خورند و فيلمسازان دولتي به آن حسادت مي ورزند. به گمان نگارنده، فحواي بيان استاد فيلمسازاني را نشانه مي رود كه هر ازگاهي توانسته اند پس از معطلي چند ساله در پشت درهاي مسئولان همفكر و همسو، فيلمنامه اي را با ده ها بار بازنويسي به تصويب برسانند و با بودجه نامتناسبي آن را به سختي توليد كنند، بعد هم فيلمشان را علي رغم دارا بودن ويژگي هاي فني و هنري (لااقل) هم عرض با فيلم هاي اساتيد موردنظر استاد صادق! يا اصلا رنگ اكران را نبيند يا در اكران چنان بلايي به سرش بياورند كه براي چندمين بار تصميم بگيرند عطاي سينما را به لقايش ببخشند! اما چون به خلاف نگاه استاد صادق زيباكلام، واقعا به منافع ملي مي انديشيده اند، براي حفظ حرمت برخي مسئولان ساده انگار سينما و تلويزيون، دم بر نياورده اند و همچنان صبر را پيشه خود ساخته اند تا شايد پيگيري هاي شبانه روزي شان بار ديگر روي مسئولان صاحب امضا را راضي كند و پس از بارها بازنويسي فيلمنامه شان را به تصويب برسانند و قس علي هذا... در اين ميان تعداد اندكي فيلمساز هم هستند كه به هر روي غيرقابل حذف و غيرقابل انكارند. آنچه بيشتر استاد صادق! را آزار مي دهد اين گروه از فيلمسازان متعهد هستند. اين گروه غالبا بهترين فيلم ها را به نسبت فيلم هاي ديگر از نظر توجيه فني، هنري، محتوايي و نيز از نظر ارتباط با مخاطب و فروش داشته اند. مسلم است كه ويژگي هاي ارزشمند هنري و اقتصادي اين فيلم ها به دليل بار ارزشي شان توسط استاد بزرگوار علوم سياسي دانشگاه تهران بايد ناديده گرفته شود. طبيعي است كه استاد براي پالايش اذهان ديگران از شكل گيري «نقش موثر صهيونيست ها، صهيونيست هاي مسيحي، دشمنان اسلام، دشمنان انقلاب اسلامي ايران و دشمنان بشريت در هاليوود» و «دشمناني كه همه فكر و ذكرشان مخالفت با دولت ايران است» در موفقيت اصغر فرهادي، احتمال روا دانستن چنين اتهاماتي را به فيلمسازان متعهد نسبت مي دهد، تا ناغافل بر دامن آنان گردي ننشيند، و در واقع به يك كرشمه چند كار كرده باشد، به گمان خود هم پاي «انگلستان» را از اين موضوع بيرون بكشد، هم نيروهاي متعهد را ضايع كند، و هم جا را براي پس گرفتن سخنان مدلل و منطقي اش در آينده باز گذاشته باشد.
استاد مثل هميشه پيش بيني مي كند كه «از اين به بعد بغض و كينه سينماگران دولتي نسبت به نهادها، سازمان ها و مراجع بين المللي هنر هفتم، از جمله هاليوود، بيش از پيش افزايش خواهد يافت.» و با رد انتقاد برخي افراد مبني بر اين كه فيلم «جدايي نادر از سيمين» با حمايت مراكز سياسي داخل كشور و با هدف تلطيف فضاي بين المللي موجود عليه ايران، ساخته شده است، نظريه آدام اسميت را كه 200 سال پيش بيان كرده، پيش مي كشد و از آنجا كه به قول اسميت «دولت تاجر خوبي نيست.» استنباط مي كند كه «دولت، هنرمند و سينماگر خوبي هم نيست.» به نظر او، مسئولان دولتي ايران حتي با وجود چنين نيتي هم قادر به توليد چنين كار بزرگ و هنرمندانه اي نخواهند بود. بلكه به اعتقاد او سقف پرش و ارتقاي سينماي دولتي ايران «لمپنيسم» و «دايي جان ناپلئونيسم» است. استاد معروف علوم سياسي دانشگاه تهران شاهد مثالش را به فيلم سينمايي «قلاده هاي طلا» ارجاع مي دهد، و آن فيلم را شامل نگاه «دايي جان ناپلئوني» يا همان نظريه معروف «توهم توطئه» مي داند. «قلاده هاي طلا» همان فيلمي است كه پشت پرده برخي از اقدامات براندازانه سال 1388 را برملا مي كند.
به نظر نگارنده، اگر توصيه خيرخواهانه اي به استاد فهيم و آينده نگر علوم سياسي دانشگاه تهران جناب آقاي دكتر صادق زيباكلام تقديم شود، بد نباشد! كه، اين استاد چنانچه به همان علوم سياسي اش بپردازد و براي همفكران خوش خيالش تئوري بپردازد و آنان را براي دست يابي به اهداف دست نيافتني شان به خيالبافي بكشاند، شايد مؤثرتر باشد... و سينما را به حال خود وابگذارد و عقده هاي سركوب شده اش را جاي ديگري بگشايد و پيش بيني هاي عوامانه اش را جاي ديگري خرج كند. چرا كه به يقين «برخي نظريه پردازان سينماي ايران اگر بيش از استاد زيباكلام، سرشان نشود، كمتر از ايشان هم نمي دانند!».
به قلم دكتر عبدالله خيرخواه



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.