آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
بازخوانی پیشینه‌‌ی نظری و عملی فتنه‌‌ی 88   پیروان خط امام، از شعار تا عمل!

بازخوانی پیشینه‌‌ی نظری و عملی فتنه‌‌ی 88 پیروان خط امام، از شعار تا عمل!


سرویس سیاسی مفیدنیوز :: در حوادث پس از انتخابات سال 88 که ناظر به انحراف کشیدن خط امام(ره) و هتک حرمت به تمثال ایشان بود، سکوت معنادار تجدیدنظرطلبان نشان داد که مدعیان پیروی از خط امام، بیشترین زاویه را با اندیشه‌ها و دیدگاه‌های ایشان دارند.

تاریخ: ۱۷ اسفند ۱۳۹۰

در بخش اول به بررسی عملکرد تجدیدنظر‌طلبان در راستای امام زدایی از ساحت فکری و عملی جامعه اشاره شد، در این بخش به واکاوی نتایج این عملکردها در حوادث پس از انتخابات سال 88 می‌پردازیم. سؤال این بخش این است که: اقدام‌ها، عملکردها و برنامه‌ریزی‌های تجدیدنظرطلبان در 16 سال حاکمیت کارگزاران و اصلاح‌طلبان برای «امام‌زدایی»، چگونه می‌تواند جزو مقدمات فتنه‌ی سال 88 محسوب گردد؟ همچنین عملکرد سران فتنه در چه نسبتی با اندیشه‌ها، راه و مسلک امام(ره) قرار داشت؟

 مقدمه:
این که فتنه‌ی 88 چه بود؟ و چرا به وجود آمد؟ و ده‌ها سؤال از این دست، سؤال‌هایی است که بعد از ناکام ماندن این حرکت پس از 8 ماه دفاع مقدس امت در رکاب امام‌شان در واکاوی جنبه‌های گوناگون آن مطرح شده است؛ اما در این میان شاید نقش تلاش تجدیدنظرطلبان در زدودن یاد و آرمان امام خمینی(ره) از متن و بطن جامعه، کم‌تر به نظر آمده و درباره‌ی آن سخن گفته شده است، چنانچه مقام معظم رهبری در جمع مسؤولین بزرگداشت سال‏روز 9 دی می‌فرمایند: «فتنه‌ی 88 تنها آن چیزی نبود که توی خیابان به وسیله‌ی تعدادی آدم دیده شد، این یک چیز ریشه‌داری بود، یک بیماری عمیقی درست کرده بودند، اهدافی داشتند، زمینه‌ها و مقدمات فراوانی برایش چیده بودند، کارهای بزرگی شده بود و هدف‌های بسیار خطرناکی دنبال این کار بود...»[1]
تأثیرات 16 سال حاکمیت گفتمان‌‌های سازندگی و اصلاحات  در متن ساختار سیاسی را باید در دو سطح جست‌وجو کرد: «یکی در سطح نخبگان سیاسی و مسؤولین اجرایی کشور و دیگری در سطح عموم مردم و زندگی اجتماعی افراد جامعه»؛ در سطح اول هم به «امام‌زدایی» از ساحت فرهنگ، اندیشه، اقتصاد و ... همت گماشتند و هم تحت تأثیر این حرکت خود قرار گرفته و فکر و عمل‌شان هر روز بیش‌تر از روز قبل از اندیشه‌ها، آرمان‌ها و عملکردهای امام(ره) زاویه گرفت. بسیاری از این نخبگان سیاسی و مسؤولین اجرایی کشور که محضر امام(ره) را درک کرده و در جلسات متعددی جزو مخاطبان فرمایشات ایشان قرار داشتند؛ به دلیل عدم توجه به هشدارها و تذکرهای جدی و اساسی آن خضر راه، اکنون از یک سو در غلبه‌ی حب نفس در وادی حب ریاست و حب جاه، لغزیده بودند و از سوی دیگر با روی آوردن به «رفاه‌طلبی و دنیاطلبی» با الفبای مبارزه بیگانه شده بودند.
این در حالی بود که انقلاب اسلامی برای عبور از گردنه‌های سختی که پیش رو داشت به نخبگانی انقلابی و پیرو امام(ره) نیاز داشت تا با شجاعت و غیرت از گفتمان «مردم سالاری دینی» حمایت کرده و با جد و جهد در پی تحقق «عدالت»، «دفاع از محرومان و مستضعفان» و «حاکمیت ارزش‌های الهی» باشند؛ اما روی آوردن به رفاه‌طلبی و سرمایه‌داری نه تنها در حوزه‌ی اقتصادی که در حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی نیز موجب تضعیف عناصر کانونی گفتمان انقلاب اسلامی و امام راحل(ره) گردیده و در چنین فضایی بود که دشمنان با تحلیل محتوای گفتار و عملکرد این دسته از مسؤولین اجرایی کشور؛ جرأت انجام بسیاری از نقشه‌ها و طرح‌های خود را پیدا کردند.
آنچه در روزهای بعد از انتخابات 88 روی داد به تعبیر مقام معظم رهبری به مثابه‌ی یک اختلاف و دعوای خانوادگی بود که باید در میان همان خانواده حل و فصل می‌شد اما عقده‌ی حقارت نهفته در جان و دل سران فتنه این اجازه را به ‌آن‌ها نداد تا به بیگانه باج ندهند و پای او را در میان خانواده خود باز نکنند. اینان با ادعای خط امامی اکنون در راهی قرار گرفته بودند که دقیقاً برعکس شاخصی بود که امام(ره) برایشان به یادگار گذاشته بود.

این تأثیرات در سطح دوم که عموم مردم را شامل می‌شد به اندازه‌ی سطح اول نبود و عموم مردم هیچ‌گاه به اندازه‌ی مسؤولین از اندیشه‌های امام(ره) و آرمان‌های انقلاب فاصله نگرفتند؛ اما نمی‌توان تأثیر عملکرد رسانه‌های در اختیار تجدیدنظرطلبان را از یک سو و بازخورد عملکرد آن‌ها در حوزه‌ی اقتصاد و معیشت مردم از سوی دیگر را نادیده گرفت. عملکرد تجدیدنظرطلبان، هم در حوزه‌ی فرهنگی و معرفتی و هم در حوزه‌ی اقتصادی و معیشتی در 16 سال حاکمیتشان، دو وجه داشت و موجبات شکل‌گیری طبقه‌ای اجتماعی را فراهم آورد که چون از لحاظ اقتصادی در سطحی بالاتر از عامه‌ی جامعه قرار داشتند، بدون شایستگی و گاه از راه استفاده از رانت‌های دولتی به ثروت هنگفتی رسیده و مرفهینی بی‌درد شده بودند.

در مقابل این اقلیت سرمایه‌دار، عموم مردم جامعه قرار داشتند که با وجود تأکیدهای امام(ره) و تذکرهای رهبری در رسیدگی به وضع معیشتی‌شان، در حاشیه‌ی تصمیم‌گیری‌های دولت‌های کارگزاران و اصلاح‌طلبان قرار داشتند و با این وجود با حفظ روحیه‌ی انقلابی و امام مداری خود، حضور خود را برای تحقق آرمان‌های انقلاب و امام در صحنه حفظ کرده و حمایت معنوی و فکریشان را از رهبری نظام دریغ نکردند.
برای پاسخ به این سؤال که عملکرد سران فتنه در چه نسبتی با اندیشه‌ها، راه و مسلک امام(ره) قرار داشت باید عملکرد آن‌ها را با میزان خط و اندیشه‌های امام‌(ره) و رهبری سنجید. به این منظور به چند مورد از تعارض‌های به وجود آمده میان ادعا و عمل سران فتنه اشاره می‌کنیم.
حفظ جمهوری اسلامی یا تلاش برای هدم آن؟
حفظ نظام جمهوری اسلامی این شجره‌ی طیبه‌ای که در سایه‌ی عنایات الهی، تلاش‌ها و شجاعت‌های بی‌نظیر امام خمینی‌(ره) و مجاهدت و جان‌فشانی ملت ایران شکل گرفت، از نظر امام از اوجب واجبات شمرده می‌شود و ایشان می‌فرمایند: «تکلیف مال یک نفر دو نفر نیست، آحاد مردم یکی یکیشان تکلیف دارند برای حفظ جمهوری اسلامی، یک واجب عینی به اهم مسایل واجبات دنیا، اهم است، از نماز اهمیتش بیش‌تر است برای این که این حفظ کلید اسلام است و نماز فرع اسلام است.»[2]
جمهوری اسلامی موجب حفظ اصل اسلام و به دنبال آن آسیب دیدنش موجب آسیب و ضربه به اصل اسلام خواهد شد و از همین روست که دشمنان قسم خورده‌ی اسلام و انقلاب نیز برای تضعیف اسلام، در پی ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی برآمدند و اکنون که در میدان جنگ نرم قرار داریم از راه عناصر داخلی تجدیدنظرطلب، فرصت انتخابات را برای اجرای نقشه‌های شوم خود مناسب می‌بینند. مجموعه اقدام‌هایی که در ادامه اشاره خواهیم کرد، در جهت براندازی نرم مدنظر استکبار جهانی قابل تحلیل است که ارکان اساسی نظام و کشور را هدف قرار داده است.
هتک حیثیت از نظام اسلامی
وقتی در روز بعد از انتخابات 22 خرداد سال 88 رهبری در پیام به ملت، احتمال این که دشمنان بخواهند با گونه‌هایی از تحرکات بدخواهانه، شیرینی این رویداد را از کام ملت بزدایند را متذکر می‌شدند کم‌تر کسی پیش‌بینی می‌کرد که 8 ماه غبار فتنه در فضای سیاسی کشور آکنده شود و سران  فتنه تا هتک حیثیت نظام اساسی در جهان پیش روند. «یک عده‌ای آنچه را که بعد از انتخابات اتفاق افتاد، آن ظلمی که به مردم شد، آن ظلمی که به نظام اسلامی شد، آن هتکی که از آبروی نظام در مقابل ملت‌ها به وسیله‌ی بعضی انجام گرفت، این‌ها همه را ندیده می‌گیرند ... مسأله‌ی اصلی این است که مردم در یک حرکت عظیمی، در یک انتخابات پرشور خوب کم‌نظیری حضور پیدا کردند و این رأی بالا را توی صندوق‌ها ریختند. 85 درصد شوخی است؟ این انتخابات، نظام را که در این یکی دو سال اخیر همین‌طور پی‌درپی پیشرفت‌های اقتصادی و علمی و سیاسی و امنیتی و بین‌المللی برای خودش کسب کرده بود، در یک مرحله‌ی عالی از امتیاز و آبرو قرار می‌دهد، بعد ناگهان مشاهده می‌کنیم یک حرکتی صورت می‌گیرد برای نابود کردن این حادثه‌ی افتخارآمیز؛ مسأله‌ی اصلی این است.»[3]
از نظر رهبری بزرگ‌ترین جرمی که انجام گرفت؛ زیر سؤال بردن اصل انتخابات بود که مجموعه‌ای از مردم را که هیچ نیت سویی نداشتند و فقط طبق عقیده‌شان عمل کرده بودند در مواجهه‌ی با نظام قرار داد.
اتهام پراکنی برضد نظام و طرح موضوع تقلب بدون استدلال
این جرم بزرگی که به فرموده‌ی رهبری صورت گرفت از راه طرح موضوع تقلب بود. موضوعی که به « کلیدواژه‌ی» کودتای نرم بیش‌تر شباهت داشت تا یک شبهه برای کاندیداهای معترض! در همین راستا در گزارش کمیسیون اصل 90 مجلس آمده است: «طرح موضوعات تقلب از جانب سران فتنه و جریان اصلاحات یک دروغ‌گویی عمدی با هدف پیشروی پروژه‌ی کودتای مخملی بوده است نه شبهه‌ای که ‌آن‌ها مایل به رفع آن باشند.»
بازار این اتهام پراکنی‌ها که از سوی رسانه‌های بیگانه و مجامع به ظاهر حقوق بشری دنیا حمایت و پشتیبانی می‌شد وقتی که با اظهارنظرها و ادعاهای کذب رقیب آرای باطله در انتخابات (کروبی)! داغ‌تر می‌شد، بیش‌تر از گذشته زاویه‌ای را که سران فتنه با افکار و اندیشه‌های امام راحل داشتند آشکار می‌کرد و دشمنان اسلام و نظام اسلامی را که طی سه دهه‌ی گذشته همواره در حال اتهام وارد کردن به نظام جمهوری اسلامی بوده‌اند گستاخ‌تر از گذشته می‌نمود و فرصت سوء استفاده را برای آن‌ها فراهم می‌کرد، فرصتی که اگر به دست آن‌ها داده نمی‌شد می‌توانست جایگاه بین‌المللی ایران را در نظام جهانی بالاتر برده و تأثیرگذاری آن را در بین ملت‌های آزاده‌ی جهان افزون‌تر نماید.
سکوت در برابر حمایت دشمنان
آنچه در روزهای بعد از انتخابات 88 روی داد به تعبیر مقام معظم رهبری به مثابه‌ی یک اختلاف و دعوای خانوادگی بود که باید در میان همان خانواده حل و فصل می‌شد اما عقده‌ی حقارت نهفته در جان و دل سران فتنه این اجازه را به ‌آن‌ها نداد تا به بیگانه باج ندهند و پای او را در میان خانواده خود باز نکنند. اینان با ادعای خط امامی اکنون در راهی قرار گرفته بودند که دقیقاً برعکس شاخصی بود که امام(ره) برایشان به یادگار گذاشته بود که عصبانیت و مخالفت دشمن را نشانه‌ی در صراط مستقیم بودن و خوشحالی و خوشایند دشمن را نشانه‌ی انحراف دانسته بودند. چنانچه رهبر انقلاب تذکر دادند:
«آن کسی که برای انقلاب، برای امام،‌ برای اسلام کار می‌کند، به مجردی که ببیند حرف او، حرکت او، موجب شده است که یک جهت‌گیری‌ای علیه این اصول به وجود بیاید، فوراً متنبه می‌شود. چرا متنبه نمی‌شوند؟ وقتی شنفتند که اصلی‌ترین شعار جمهوری اسلامی - «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»- اسلامش حذف می‌شود، باید به خود بیایند، باید بفهمند که دارند راه غلط می‌روند، اشتباه می‌کنند، باید تبری کنند. وقتی می‌بینید در روز قدس که برای دفاع از فلسطین و علیه رژیم غاصب صهیونیست است، به نفع رژیم غاصب صهیونیست و علیه فلسطین شعار داده می‌شود باید متنبه بشوند، باید خودشان را بکشند کنار، بگویند نه ما با جریان نیستیم.»[4]
متأسفانه با نگاهی هر چند گذرا به عملکرد سران فتنه و حامیان تجدیدنظرطلبشان می‌توان دریافت که آن‌ها نه تنها از این حمایت‌ها ناراحت و ناراضی نبودند و از حمایت دشمنان تبری نجستند بلکه با سکوت خود تأییدگر ادعاها و اتهام‌های وارده از سوی دشمنان به نظام اسلامی شده و مجریان سناریوهای صهیونیستی برای براندازی نرم جمهوری اسلامی گردیدند. حرکت‌هایی که بنا به پیش‌بینی رهبری و تذکر آن به سران فتنه بعد از مدتی از کنترل و اختیار این افراد خارج شده به اتحاد جریان‌های معارض با نظام انجامید که فضای غبارآلود جامعه را برای اعمال خرابکارانه و تروریستی خود مهیا می‌دیدند؛ هزینه‌ای که حتی ماه‌های بعد از فرو نشستن غبار فتنه، در ترور دانشمندان هسته‌ای بر ملت و نظام اسلامی تحمیل شد.
تلاش برای تضعیف جایگاه ولایت فقیه
مقام معظم رهبری در ماه‌های منتهی به خرداد ماه سال 88 که همه چیز از یک انتخابات سرنوشت‌ساز حکایت داشت، برای کاستن از آسیب‌ها و تهدید‌های احتمالی و فرصت‌آفرینی برای اقتدار هر چه بیش‌تر نظام اسلامی درباره‌ی سعی دشمنان برای بدنام و مخدوش کردن چهره‌ی انتخابات هشدار داده، از تکرار این تلاش‌ها در داخل توسط دوستان و اعضای ملت ابراز تعجب می‌کردند: «از دو سه ماه قبل از این، رادیوهای بیگانه شروع کردند به بدنام کردن و مخدوش کردن چهره‌ی انتخابات در کشورمان، برای بدبین کردن مردم. گاهی گفتند این انتخابات نیست، انتصابات است. گاهی گفتند: بازی کنترل شده‌ی درون حکومت است... گاهی گفتند: در انتخابات قطعاً تقلب انجام خواهد گرفت... مقصود از همه‌ی این تخریب‌ها یک چیز است و آن این که می‌خواهند ملت در انتخابات، مشارکت قوی و نمایان نکند...»[5]
اما آنچه که موجبات تأمل را پیش می‌آورد، تکرار ادعاهای دروغین بیگانگان و دشمنان نظام در داخل و توسط نخبگان سیاسی و سیاستمداران داخلی [تجدیدنظرطلبان] و همسویی با آن‌ها بود؛ پیشنهادها و تلاش‌ها برای تحمیل «کمیته‌ی صیانت از آرا» به مسؤولین نظام جزو اقدام‌هایی قلمداد می‌گردد که هدف آن خدشه در سلامت انتخابات قبل از برگزاری آن بود.
موسوی که در ابتدا با عنوان «نخست وزیر زمان امام» سعی در به فراموشی سپرده شدن عملکرد خود در زمان امام(ره) را داشت، هرگز نتوانست از خودخواهی‌های خود در برابر ولی فقیه زمانش بگذرد و سرباز ولایت باشد و همین خودخواهی‌ها بود که او را به سربازی دشمن درآورد. رهبری در یک هفته پس از انتخابات با تبیین جنبه‌های مختلف انتخابات و نقاط مثبت و منفی مناظره‌های قبل از آن و متعلق دانستن تمامی کاندیداها به نظام و آسیب‌شناسی حرکت‌های صورت گرفته در روزهای بعدی از تلاش بعضی افراد برای از بین بردن آرامش و وحدت ملی، پرده برداشتند و درباره‌ی افراطی‌گری و عواقب آن در سطح جامعه به نخبگان سیاسی هشدار دادند و نخبگان را به موضع‌گیری صریح در برابر تشنج‌ آفرینی و اغتشاش آفرینی عده‌ای دعوت کردند.
ایشان با یادآوری آخرین وصایای امام(ره) مبنی بر فصل الخطاب بودن قانون؛ مسؤولیت پاسخ‌گویی برای همه در برابر خدای متعال را یادآور شدند. «هیچ‌کس نباید به این تشنج آفرینی و اغتشاش آفرینی کمک کند و همه باید در مقابل او صریح موضع بگیرند، کما این که مواضع حقیقی شماها هم جز این نیست، صریح موضع بگیرند، روشن کنند که این خواست آن‌ها نیست.»[6]
اما سران فتنه، بدون توجه به هشدارها و آسیب‌های رهبری هم‌چنان بر طبل وقوع تقلب در انتخابات می‌کوبیدند و با انتشار بیانیه‌های متعدد غیرقانونی و کذب، دعوت به ادامه‌ی آشوب‌ها، با القای بی‌اعتمادی به نظام موجبات شکل‌گیری فضای فتنه‌ای عمیق را فراهم آوردند که توطئه‌‌های بسیاری در بطن خود می‌پرورید و این در حالی بود که امام خمینی(ره) سال‌ها قبل درباره‌ی چنین اعمالی تذکر داده بودند: «وظیفه‌ی ما ایرانی‌ها و همه‌ی مسلمان‌ها و همه‌ی کسانی که علاقه به اسلام دارند این است که به بهانه‌های مختلف، با ناراحتی‌های شخصی و صنفی ایجاد تشنج نکنند. امروزه روزی است که اگر در ایران آرامش نباشد، هیچ کار اصلاحی را نمی‌شود انجام داد. آن‌ها که می‌خواهند جمهوری اسلامی تحقق پیدا نکند در این کشور و کشور مستقل و آزاد نباشد تشنج ایجاد می‌کنند. به اسم اسلام کارهای غیراسلامی می‌کنند. به اسم خدمت به مستضعفین کارهای برخلاف می‌کنند. موجب تشنج و تحصن می‌شوند.»[7]
حرکت‌هایی که بنا به پیش‌بینی رهبری و تذکر ایشان به سران فتنه بعد از مدتی از کنترل و اختیار این افراد خارج شده به اتحاد جریان‌های معارض با نظام انجامید که فضای غبارآلود جامعه را برای اعمال خرابکارانه و تروریستی خود مهیا می‌دیدند؛ هزینه‌ای که حتی ماه‌های بعد از فرو نشستن غبار فتنه، در ترور دانشمندان هسته‌ای بر ملت و نظام اسلامی تحمیل شد.
در این میان از جمله راهکارهای ارایه شده از سوی رهبری برای خنثی کردن این توطئه‌ها می‌توان به این موارد اشاره کرد:
پای‌بندی به قانون و پرهیز از بی‌قانونی، تلاش برای حفظ آرامش جامعه، ابراز اعتماد نخبگان به نظام، حفظ درهم‌تنیدگی ابعاد جمهوری اسلامی، ایجاد فضای حسن ظن و برادری در جامعه و فراموش نکردن اصول انقلاب که از نظر ایشان اموری سلیقه‌ای نیست و اسلام، قانون اساسی، رهنمودها و وصیت‌نامه‌ی امام و سیاست‌های کلی نظام را شامل می‌شود. اما عملکرد تجدیدنظرطلبان و در رأس آ‌ن‌ها سران فتنه در ضدیت آشکار با این راهکارها قرار گرفت و آن‌ها هم‌چنان بر راه اشتباهی که می‌رفتند، پافشاری کردند و 8 ماه با عدم تمکین به قانون و عدم احترام به رأی مردم، به عوامل اجرایی پروژه‌ی براندازی نرم «جین شارپ» و «جورج سوروس» تبدیل شدند.
حمایت از هتک حرمت ‌کنندگان به امام(ره) و روز عاشورا
با گذشت حدود 6 ماه از انتخابات خرداد سال 88 که با جنگ روانی دشمن همراه بود؛ رهبری انقلاب و ملت ایران با سعه‌ی صدر انقلابی و با پای‌بندی و پافشاری به «مر قانون»، در راه امام(ره) ثابت قدم مانده و قدرت نظام جمهوری اسلامی در هضم و هدم بحران‌ها را به رخ دشمنان کشیدند و همین  امر بیش از گذشته کینه‌ی انباشته در دل‌های بیمار دشمنان و صهیونیست‌ها را به غلیان درآورده بود که تلخی دیگری به کام ملت نشاندند؛ این بار با حماقت تمام به عکس و تمثال امام نیز بی‌حرمتی کردند و به زعم خود حرمت ایشان را شکستند و رهبری را برای پذیرش خواسته‌های خود تهدید کردند. رهبری این حرکت را این‌گونه ریشه‌یابی و بیان می‌کنند:
«آن قانون شکنی، آن اغتشاش جویی‌شان- تشویقشان به اغتشاش و کشاندن مردم به عرصه‌ی اغتشاشگری- این هم نتایجش. این ‌خطاها اتفاق می‌افتد، عمل خلاف انجام می‌گیرد، کار غلط انجام می‌گیرد، بعد برای این‌که این کار غلط بودنش پنهان بشود،‌اطراف او فلسفه درست می‌شود! فلسفه می‌بافند: استدلال برایش درست می‌کنند!»[8]
بخش آخر بیانات رهبری در اینجا ناظر به بیانیه‌هایی است که آقای موسوی در توجیه اقدام صورت گرفته در دانشگاه تهران منتشر کرده است که به جای اعراض از عاملان این کار و اعتراض به آن‌ها و متهم کردن چنین حرکت‌هایی، با فلسفه‌بافی سعی در متهم نمودن دانشجویان مذهبی دانشگاه‌ها و نظام می‌کند و به استدلال ‌تراشی روی می‌آورد. اما رهبری با بیان عمق حرکت صورت گرفته در واقع چهره‌ی واقعی مدعیان طرفداری از امام را نیز آشکار می‌کنند و تبعات بعدی چنین حرکت‌هایی را متذکر می‌شوند:
«این‌ها ایجاد فتنه می‌کند، یعنی فضا را فضای غبارآلود می‌کند؛ شعار طرفداری از قانون می‌دهند، عمل صریحاً برخلاف قانون انجام می‌دهند. شعار طرفداری از امام می‌دهند. بعد کاری می‌کنند که در عرصه‌ی طرفداران آن‌ها، یک چنین گناه بزرگی انجام بگیرد: به امام اهانت بشود، به عکس امام اهانت بشود. این کار کمی نیست، کار کوچکی نیست. دشمنان از این کار خیلی خوشحال شدند. فقط خیلی خوشحالی نیست، تحلیل هم می‌کنند. براساس آن تحلیل، تصمیم می‌گیرند، براساس آن تصمیم عمل می‌کنند؛ تشویق می‌شوند علیه مصالح ملی، علیه ملت ایران.»[9]
در حافظه‌ی تاریخی استکبار جهانی به خوبی ثبت شده بود که امام خمینی(ره) در برپایی مبارزه برضد نظام ستم‌شاهی و حامیان مستکبرش و استمرار نهضت اسلامی همواره از آموزه‌های عاشورا بهره جسته و جوانان شهادت‌ طلبی تربیت کرده بودند که در 8 سال تهاجم نظامی دشمن، مردانه برای دفاع از اسلام و نظام اسلامی از، جان و مال خود دریغ نکرده بودند؛ همه‌ی این شواهد برای دشمن حکایت از این داشت که اگر خواهان اقدام مؤثری است باید قلب تپنده‌ی انقلاب را هدف قرار دهد و این قلب تپنده چیزی نبود جز محرم و صفر و در واقع عاشورای حسینی!
هم‌چنان که حوادث رخ داده در عاشورای سال 61 غبار فتنه‌ی لشکر یزیدیان را فرونشانده و چهره‌ی اسلام ناب محمدی را بر مشتاقانش نمایانده بود، حوادث عاشورای سال 88 نیز چهره‌ی خبیث اسلام‌های التقاطی، اعم از اسلام آمریکایی، اسلام سوسیالیستی و اسلام منافقین را  آشکار کرد و عاملی شد که ملت در 9 دی ماه با آرمان‌های امام راحل و رهبری عزیز، عهدی تازه کرده و ثابت نمایند که نام و یاد خمینی کبیر را نه تنها فراموش نخواهند کرد بلکه هر زمان احساس کنند که خطری هر چند کوچک آرمان‌های انقلابشان را تهدید می‌کند با تمام هستی خود به میدان خواهند آمد.(*)
 پی‌نوشت‌ها:
[1]. سخنرانی در جمع مسؤولین بزرگداشت سالروز حماسه‌‌ی 9 دی، 9/10/90
[2]. صحیفه‌ی امام، ج 19، ص 486
[3]. بیانات رهبری در دیدار دانشجویان و نخبگان علمی، 4/6/88
[4]. بیانات رهبری در جمع طلاب و روحانیون، 22/9/88
[5]. بیانات رهبری در بیستمین سالگرد رحلت امام خمینی، 14/3/88
[6]. بیانات در دیدار نمایندگان نامزدهای انتخابات، 26/3/88
[7]. صحیفه‌ی امام، ج12، ص 9
[8]. بیانات رهبری در جمع طلاب و روحانیون، 22/9/88
[9]. همان

 



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.