آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ شنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
متن سخنان رهبر انقلاب در دیدار اعضای فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس

متن سخنان رهبر انقلاب در دیدار اعضای فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس


مقام معظم رهبری فرمودند: یک جاهایی باید برخی اغماض‌ها را برای یک مصلحت بزرگتری انجام داد؛ که حالا در این مورد بحث ما، مصلحت اتحاد و اتفاق و با هم بودن و ... یک صدا داشتن است. در سایه همین یک صدا داشتن، ای بسا بتوان همان کسی را که شما می‌گویید این مواضع را گرفته- که نباید می‌گرفت- نزدیک کرد به مواضعی که مورد نظر شماست.


به گزارش خبرگزاری فارس، هفته‌نامه "۹ دی" متن سخنان حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در دیدار اعضای فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس را منتشر کرد.

 بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی
در دیدار جمعی از نمایندگان  فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس هشتم
21/10/1388          
بسم الله الرحمن الرحیم
خیلی خوشحالیم از اینکه شما دوستان عزیز اینجور صریح و بی‌ابهام مسائلی را که مورد نظرتان بود، در این نوشته‌ای که آقای دکتر زارعی خواندند، بیان کردید. البته من تا آن حدودی که با مجلس و گذران امور در مجلس آشنا هستم، شبیه همین مواضع را در نطق‌هایی که‌ می‌شود، در اظهاراتی که در روزنامه‌ها منعکس می‌شود، از بعضی از دوستانی که اسم شریفشان در ذهنم مشخص و بارز است، می‌شنوم. خوب، اینجا هم که آقایان به طور کامل عدالت را رعایت کردند، هم به قوه مقننه، هم به قوه مجریه علی‌السواء اعتراض کردند، که از این جهت هیچگونه بی‌عدالتی‌ای در این زمینه نشود. خیلی متشکریم.
من اول یک جمله در باب مجلس عرض بکنم. این مَنشی که شما دارید- یعنی احساس تکلیف، شناخت تکلیف، و بعد پای فشردن برآنچه که احساس شده لازم است و وظیفه شماست و ملاحظه‌ چیزی را نکردن- جوهر نمایندگی است؛ این خیلی چیز باارزشی است. البته این کار در یک شرائطی آسان است، در یک شرایطی هم سخت خواهد بود. مواضعی که امروز شما ابراز می‌کنید- که همین پافشاری بر مبانی انقلاب و اصول انقلاب و ارزشهای انقلاب و اینهاست- اکثریت عظیمی از مردم طرفدار این هستند. حالا ممکن است سلائقی مخالف باشند، لیکن حرف دل عامه مردم و توده مردم و بسیاری از خواص، همین مبانی اصولی و ارزشهای اصولی است. گفتن اینها آنچنان پر هزینه نیست. البته گاهی چرا، به قول شما ممکن است به شما وکیل‌الدوله و چه و چه هم بگویند و از این حرفها بزنند؛ اینها خیلی چیزهای مهمی نیست و هزینه زیادی ندارد. یک وقت همین موضع،‌ هزینه‌های زیادی را بر انسان تحمیل می‌کند؛ ‌باید برای آن شرایط هم آماده بود. من آینده‌نگری نمی‌کنم، نمی‌خواهم هم بکنم، نمی‌توانم هم آینده‌نگری بکنم؛‌ اما شما برای همه شرایط آماده باشید و بیمناک از این نباشید که حالا اگر ما احساس تکلیفی کردیم و عملی انجام دادیم یا حریفی زدیم، ‌این موجب می‌شود که فلان هزینه بر ما تحمیل شود؛ خیلی خوب، بشود؛ دیگر زندگی همین است؛‌ زندگی مجاهدانه همین است. اهمیت مجلس هم به خاطر همین است که می‌تواند تعیین کننده باشد؛ می‌تواند در امروز و فردای کشور تأثیرگذار باشد.
من یادم هست در آن وقتی که بنا بود انتخابات ریاست جمهوری انجام بگیرد، بنده و یکی دو نفر دیگر از دوستان رفتیم قم خدمت امام. یادتان هست که انتخابات ریاست جمهوری اول انقلاب قبل از انتخابات مجلس برگزار شد. یعنی در زمستان سال 58 انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد، بعد در بهار سال 59 انتخابات مجلس انجام گرفت. اوقاتی که انتخابات ریاست جمهوری بود، خدمت امام رسیدیم و غرضمان این بود که از ایشان درخواست کنیم از نامزدی که مورد نظر ما بود، حمایت کنند؛ یا کمک کنند یا راهنمائی کنند. بالاخره می‌خواستیم نظر خود را با ایشان مطرح کنیم. آن نامزد هم آقای بهشتی بود. یک جلسه کوچک چهار پنج نفری تشکیل شد؛‌ مرحوم حاج احمد آقا هم بود. نشستیم توی آن راهروی بین اتاق بیرونی و اندرونی ایشان، یک مقداری صحبت کردیم. صحبتهای خوبی آنجا شد که حالا تفاصیلش مورد نیاز این جلسه نیست. آن بخشی که مورد نیاز این جلسه است، این است که ایشان گفتند شما بروید مجلس را بگیرید؛ مهم مجلس است. خوب، آن وقت دوره انقلاب بود، اول انقلاب بود، همه کشور انقلاب بود. ایشان به ماها که یک مجموعه‌ای بودیم، مثلاً فرض کنید کسانی بودیم که احساس می‌شد به ایشان نزدیکتریم، توصیه می‌کردند که بروید مجلس را بگیرید. پیش‌بینی می‌کردند که ممکن است اوضاع و احوال جوری بشود که نیاز به چالش و درگیری و اینها پیش بیاید؛ لذا یک سنگر مهم لازم است.
مجلس اینقدر مهم است. یعنی واقعاً در همه اوضاع و احوال،‌ پایگاه مجلس را باید حفظ کرد. من سالها در قوه مجریه بودم، قبلش در قوه مقننه بودم. با ارتباط با این قوای گوناگون، ‌می‌دانم اوضاع و احوال چگونه است. دست قوه مجریه باز است. چه جوری باز است؟ خوب، پول در اختیارش هست، امکانات در اختیارش هست. با توجه به همه اینها، من عرض می‌کنم قوه مقننه یک نقش بسیار مهم و تأثیرگذاری دارد و اگر چنانچه قوه مقننه و مجلس شورای اسلامی بتواند آنچنان که شایسته انقلاب است، به وظایفش عمل کند، مطمئن باشید که همه چیزها- ولو به تدریج، ولو با کُندی- به سمت درستی خواهد رفت.
خوب، توی مجلس آدمهای جورواجوری هستند؛ هر دوره‌ای هم که پیش می‌آید، وضع خاصی پیدا می‌کند؛ لیکن وقتی یک هسته‌ای مثل شماها، یک مجموعه‌ای مثل شماها در مجلس وجود دارد، این پایداری، این ایستادگی، ‌این پافشاری بر مبانی، خیلی چیز خوبی است؛ اینها به عنوان یک سنتهایی در مجلس‌ها می‌ماند و به پیشرفت مجلس کمک می‌کند. بنابراین از اصرار بر امر صحیح و حق، ولو با هزینه‌هایی هم همراه باشد، شما هرگز نبایستی پشیمان باشید؛‌ که البته می‌دانم که پشیمان نیستید. بحث،‌ بحث اثبات و تثبیت آن حقی است که این کشور و این ملت برای آن قیام کرده. خوب، قبل از انقلاب، در دوران مبارزه و نهضت هم همین‌جور بود. یک عده‌ای بودند که حرف را قبول نداشتند، یک عده‌ای قبول هم داشتند- یا اجمالاً یا تفصیلاً- لیکن آماده نبودند بیایند توی میدان. آن وقت انسان به خاطر اینها خون دل می‌خورد. اینها می‌فهمیدند هم که دستگاه، دستگاه ظالمی است و باید در مقابل او ایستاد و باید مبارزه کرد؛ اما نمی‌آمدند دیگر، حاضر نبودند دردسرهایش را قبول کنند. امروز هم همین جور است؛ ‌خیلی‌ها هستند حرفها را قبول دارند، منتها حاضر نیستند بیایند توی میدان و دردسرهایش را قبول کنند، تحمل کنند. اگر  چنانچه کسی احساس می‌کند که واقعاً توی میدان است و با آن جبهه‌ای که به نظر او جبهه‌ ناحق و باطل است، دارد می‌جنگد و مبارزه می‌کند، باید افتخار کند، باید خدا را شکر کند، باید این توفیق را مغتنم بشمارد و نگه دارد. این مطلب اول.خوب اشکالاتی که اینجا ذکر شد؛ چه به رئیس این قوه، چه به رئیس آن قوه، اینها درد دلهایی است که ممکن است بعضی‌اش مورد تأیید بنده هم باشد، بعضی‌اش هم نباشد؛ بعضی‌اش را ندانم، بعضی‌اش را بدانم؛ لیکن باید دید حالا در مقابل اینها چه باید کرد؟ چگونه باید عمل کرد؟ علاج چیست؟
یک مطلب کلی را ما باید همیشه در نظر داشته باشیم و آن این است که توقع کم‌گذاشتنِ در کفه حق را از همه کس باید داشت؛ یعنی انسان نباید بی‌توقعی‌اش بشود. انسان کامل و بی‌عیب و نقصی که آدم هیچ راهی برای اشکال بر او نداشته باشد، پیدا نمی‌کنیم؛ بجز معصومین. باید یک مقداری آماده بود برای آنچه که انسان آن را کوتاهی بنامد، جفا بنامد، بی‌وفائی بنامد. بالاخره واقعیت عالم این است. حتی در میان نزدیکان به امیرالمومنین(ع)‌ هم چنین کسانی بودند. در روایات بعد از رحلت پیغمبر، درباره بعضی از بزرگان آمده است: «حاص حیصة ثمّ رجع»؛ یعنی خیلی از آن خوبها یک تکانی خوردند. بعد البته گذر زمان و هدایتهای نفسِ‌گرمی مثل امیرالمومنین اینها را به راه برگرداند؛‌ والّا اینجور نبود که انسان خیال کند حالا همه آن اصحابی که از نظر ما اینها ستاره‌های درخشانی هستند- و واقعاً هم هستند- بی‌عیب و بی‌نقص بودند؛ نه، بالاخره از اینجور اشکالات را باید انتظار و توقع داشت؛ پیش می‌آید. یک مقداری باید تحمل کرد، یک مقداری بایستی پذیرفت؛ والّا انسان اگر چنانچه با دیدن یک ناهنجاری‌ای در یک عملکردی،‌ در یک شخصی، آنچنان بهم بریزد که دچار یأس بشود، دچار آشفتگی بشود، دچار افسردگی بشود، در اینصورت کار نمی‌گذرد. بنابراین انسان بایستی تحمل کند. بله، این اشکال وجود دارد؛‌ اگر نداشت،‌ بهتر بود. حالا که اشکال وجود دارد،‌ ما چه کار باید بکنیم؟ مبنای عملکرد باید این باشد. آرمان‌گرایی باید ما را به سمت بالا بکشاند. جوری نباشد که به خاطر دیدن برخی از ناهنجاری‌ها که با آرمان گرایی ما مخالف است، حرکت ما دچار توقف بشود، یا دچار اشتباه و انحراف بشود، یا از آن مسیری که دارد، به جای دیگری سرش گرم بشود و مشغول بشود. با این دید نگاه کنیم.
حالا من چه کار می‌توانم بکنم با این دو بزرگواری که اسم آوردید؟ نصیحت کنم؟ سفارش کنم؟ یک بابی از این قبیل هست. اگر چنانچه نسبت به من پیشنهادی وجود داشته باشد، آقایان بگویند، ما استفاده می‌کنیم. ما به این آقا چه بگوئیم، یا چه جوری با او عمل کنیم؟ به آن آقا چه بگوییم؟ چه جوری با او عمل کنیم؟ البته تا آن حدی که به ذهنمان می‌رسد و می‌فهمیم که می‌شود کرد و باید کرد، برخی از کارها را می‌کنیم؛ اما اگر آقایان هم پیشنهادی دارند، به من پیشنهاد کنند؛ که الان توی این نامه، ‌به خصوص پیشنهادی به من نبود.
اما اینکه شما چه کار کنید، به نظر من قضیه را دو بخش کنیم؛‌ یکی نسبت به دولت، یکی نسبت به مجلس. در مورد دولت، خوب، این اشکالاتی که شما گفتید،‌ ممکن است بعضی‌اش وارد باشد؛ منتها باید جمع‌بندی کرد. من این را بارها گفته‌ام؛ اثبات و نفی ما نسبت به اشخاص،‌ ناشی است از جمع‌بندی‌ای که ما نسبت به این آدم یا نسبت به این دولت یا نسبت به این جریان داریم. این به معنای این نیست که هیچ نقطه‌ منفی‌ای در این جائی که ما داریم تأییدش می‌کنیم،‌ نیست؛ خوب، چرا، نقطه‌ منفی هم هست؛ منتها من وقتی مقایسه می‌کنم بین آن نقطه‌ منفی و آن نقاط مثبت،‌‌‌ می‌بینم که آن نقاط مثبت ترجیح پیدا می‌کند. خوب، نتیجه جمع‌بندی می‌شود این. به نظر من باید اینجوری عمل کرد. شما هم تذکراتتان را بدهید. اگر منکری می‌بینید، نهی از منکر کنید؛ اگر چنانچه معروفی هست که زمین مانده، امر به معروف کنید؛ اما این موجب نشود که آدم این منکر را یا این نقطه منفی را بهانه قرار بدهد و راهش را جدا کند، یا فرض کنید که فاصله ایجاد شود، یا تعارض کند، یا تخریب کند؛ کمااینکه بعضی‌ها هم همین‌جورند. از همه جا به بنده مراجعات گوناگون هست؛ بعضی می‌آیند یک نقطه‌ منفی را در یک شخصی،‌ در یک دولتی می‌گیرند، آن را مستمسک و دلیل قرار می‌دهند برای اینکه باید با او معارضه کرد، باید با او مخالفت کرد، باید با او دشمنی کرد، باید چه کرد. این درست نیست؛ باید جمع‌بندی کرد؛ بله، این اشکالات، برخی هست؛ برخی کوچک هم نیست، ممکن است بزرگ هم باشد؛ منتها در عین حال باید در جمع‌بندی ملاحظه کرد، دید که این جمع‌بندی نتیجه‌اش چه می‌شود. به نظر ما در این جمع بندی، آن نقاط مثبت غلبه دارد بر نقاط منفی. آنی که ما تا حالا فهمیدیم، این است. خوب، دارد کار می‌شود، دارد زحمت کشیده می‌شود،‌ دارد شعارهای انقلاب گسترش پیدا می‌کند؛ اینها چیزهای خوبی است؛‌ اینها چیزهایی است که کشور به اینها احتیاج دارد؛ اگرچه چیز منفی‌ای هم ممکن است باشد و هست.
در مورد مسائل داخل مجلس و رئیس خودتان، به نظر من این اشکالات را تذکر بدهید، مانعی ندارد؛ منتها اینجا هم شما سعی کنید بیش از آن مقداری که حد و حق این اشکالات است، برایش حساب باز نکنید. اولاً‌ راه حمل بر صحت را به کلی و در مواردی نبندید؛ چون ممکن است واقعاً در برخی از این چیزهایی که آقایان گفتند، راه‌های حمل بر صحت وجود داشته باشد. انسان کاری را انجام می‌دهد؛ ممکن است یک تحلیلگری از دور بنشیند این کار را تحلیل کند، بگوید بله، هدف این بود و با این نقشه انجام گرفت، که در واقع این نباشد. در مورد خود ماها هم این مسئله مشاهده می‌شود. آدم یک چیزی می‌گوید، یک حرکت کوچکی انجام می‌دهد، می‌بینید تحلیلگرهای آن طرف دنیا می‌گویند که بله، هدف این بود. ما می‌بینیم که نه، این نبوده؛ منتها خوب، تحلیلگر تحلیل سیاسی می‌کند. بنابراین گاهی اینجوری است؛ یک چیزی است، یک حرکتی است، یک حرفی است، کاری است، کسی انجام می‌دهد و از روی یک غفلتی است، از روی یک اختلاف در دیدگاهی است که این انجام می‌گیرد، ‌نه اینکه از روی غرضی یا روی نقشه‌ای باشد. پس راه حمل بر صحت را نباید بست؛‌ باید این راه را باز گذاشت.
ثانیاً این مجموعه اصولگرا و انقلابی که امروز در مجلس هستند و بحمدالله در کشور هم اکثریت قاطعی دارند- به دلیل همین انتخابی که انسان می‌بیند انجام گرفته؛ خوب، این نشانه این است که مردم این جهت‌گیری و این راه را دوست می‌دارند- حتی المقدور نگذارید متشتّت شود. این وحدت مهم است. البته ما در سطح کشور هم معتقد به وحدتیم، در این مجموعه معتقد به ارزشها و اصول هم معتقد به وحدتیم؛ این را باید حفظ کرد، ولو با یک اغماض‌هایی. بعضی از اغماض‌ها ممکن است اعتراض برخی دیگر را متوجه انسان بکند؛ خوب، بکند؛ ولی آدم باید ببیند حق چیست. یک جاهایی باید برخی اغماض‌ها را برای یک مصلحت بزرگتری انجام داد؛ که حالا در این مورد بحث ما، مصلحت اتحاد و اتفاق و با هم بودن و یک حرف زدن و یک صدا داشتن و اینهاست. در سایه همین یک صدا داشتن، ای بسا بتوان همان کسی را که شما می‌گویید این مواضع را گرفته- که نباید می‌گرفت- نزدیک کرد به مواضعی که مورد نظر شماست. البته ما هم یک مواردی که به نظرمان رسیده، سفارش می‌کنیم. البته من در مورد لوایح دولت که به مجلس می‌آید، یک اعتقاد اصولی دارم که حالا نمی‌دانم این اعتقاد اصولی چقدر با قوانین تطبیق می‌کند. من بارها این نکته را به بعضی از همین آقایان هم گفته‌ام. بنده معتقدم لایحه دولت را باید گرفت؛ اگر اشکالی دارد، اشکال را به دولت گفت تا خود دولت برطرف کند و مجدداً لایحه را بیاورد و تصویب شود. این حرفی که دولت می‌زند و می‌گوید لایحه من را می‌گیرند و یک صددرصد را تبدیل می‌کنند به پنجاه درصد، شصت درصد، به اعتقاد ما این اشکال واردی است، این اشکال درستی است. حتی در مورد وزرا هم اعتقادم همین است. یک وقتی هم اینجا گفتیم، آقایان هم بودند؛ رؤسای سه قوه همه‌شان بودند، جماعت دیگری هم بودند. بعضی‌ها گفتند آقا دولت خودش ناسازگاری می‌کند، شما هم یک حرفی می‌زنید. گفتم این اعتقاد من است. واقعاً اگر چنانچه رئیس جمهور هیئت وزیران را به مجلس بیاورد و مجلس بگوید نه، من به خاطر این یک نفر، هیئت وزیران را قبول نمی‌کنم؛ برگرداند، او ترکیب را هر جور که می‌خواهد درست کند، مجدداً بیاورد؛ این برای دولت و مجلس بهتر است تا اینکه بگیرند وزرا را یکی یکی تکه پاره کنند. البته باید طبق قانون عمل کرد. شما نگاه کنید ببینید قوانین چه جوری است؛ طبق قوانین باید عمل کرد؛ لیکن این اشکال در مواردی بر مجلس وارد است. یا مثلاً فرض بفرمائید تحمیل یک قانونی بر دولت، در حالی که امکانات لازم برای اجرای آن قانون در اختیار دولت قرار داده نشده- که آقایان دولتی‌ها مواردی را مثال می‌زنند- یا کشاندن وزرا بیش از اندازه لازم به مجلس، به مناسبت سؤالها و این چیزهایی که انجام می‌گیرد، یا وقتها را گذراندن به بحثهای زیادی. به نظر من از این چیزها می‌شود صرف نظر کرد. می‌شود مجلس را کاری‌تر، و ارتباط با دولت را فعال‌تر و نزدیکتر و صمیمانه‌تر کرد. باید هم ان‌شاء‌الله همین جور انجام بگیرد. البته استقلال مجلس هم باید محفوظ باشد؛ این هم عقیده ماست. بنده اعتقاد دارم که مجلس بایستی استقلال خودش را حفظ کند؛ منتها با روشی که به معنای دخالت کردن در کار قوه مجریه و معطل نگهداشتن قوه مجریه نباشد.
این قضایای اخیر هم که در نامه اشاره‌ای شده- که خوب، درست هم هست- برای کشور و برای خود نظام امتحان بزرگی بود؛ در واقع مثل یک رزمایش بود. گاهی اینجور است که تا وقتی اتفاقی نیفتد، انسان نقاط ضعف خودش را و نقاط توجه دشمن را متوجه نمی‌شود و نمی‌فهمد. این قضایا مغتنم بود؛ تجربه‌ بزرگی بود که برای کشور پیش ‌آمد. عبور از این جریان هم برای نظام کاملاً ممکن است. یعنی این تصور که حالا کسی خیال کند نظام جمهوری اسلامی گیر افتاد، ابداً چنین چیزی نیست. نظام الحمدلله خیلی ریشه‌دارتر و خیلی قوی‌تر است؛‌ که خوب، یک جلوه‌اش را شما در روز چهارشنبه نهم دی دیدید. حالا سعی می‌کنند هی کوچکش کنند، ناگفته بگذارند، مسکوتش بگذارند؛ اما حادثه نهم دی واقعاً خیلی حادثه بزرگی بود. مردم اینجور بیایند توی صحنه،‌ اینجور دفاع کنند؛‌ همه جور آدم از همه قشرها، از خواص و عوام بیایند توی صحنه و بگویند ما پای انقلاب و ارزشهای انقلاب و شعارهای انقلاب ایستاده‌ایم؛ ‌این خیلی چیز مهمی است. من پریروز در اینجا صحبت داشتم،(1) گفتم واقعاً هیچ جای دنیا چنین چیزی امکان ندارد که یک فراخوان مختصری بشود و جمعیتی عظیم بیایند توی صحنه. هیچ دولت و هیچ حکومتی در دنیا چنین چیزی را ندارد؛ کمااینکه اتکای به مردم در جشنهای انقلاب هم خودش را نشان می‌دهد. ما در دنیا انقلابی نداریم که در بیست و پنج سالگی یا در سی‌سالگی، جشن سالگردش با حضور مردم در خیابانها اتفاق بیفتد؛ در حالی که انقلاب اولش با حضور مردم شده- حالا آنجاهایی که انقلاب است؛ آنجاهایی که کودتاست، بحثی نداریم؛ اسمش را انقلاب می‌گذارند- همان جایی که واقعا مردمی است و انقلاب است، بعد از گذشت یک سال، دوسال، مراسم سالگرد انقلاب می‌شود یک مراسم تشریفاتی و صوری؛ عده‌ای را دعوت کنند، یک خطابه‌ای بخوانند، سخنرانی‌ای بکنند، و چائی و شیرینی به یک عده معدودی بدهند. مردم اصلاً‌ شاید نمی‌فهمند که تاریخ سالگرد پیروزی انقلاب فرا رسیده؛ با برگزار شدن رژه‌ای در خیابان، متوجه چنین روزی می‌شوند. در دوره حکومت شوروی اینجوری بود؛‌ رژه‌ای می‌گذاشتند و سران کشور آنجا می‌ایستادند و سلام می‌دادند و از مردم هم خبری نبود. این مخصوص انقلاب اسلامی است که جشن سالگرد انقلاب با حضور مردم است؛ این خیلی چیز عجیبی است. هیچ مراسم رسمی‌ای وجود ندارد؛ مراسم مردمیِ عظیم است. اینها نشانه‌های خیلی مهمی است، اینها نشانه‌های خیلی پرمعنایی است. این موضوع، ریشه در اعتقاد و ایمان دینی مردم دارد. اینها را بایستی دید، اینها را بایستی قدر شناخت. عده‌ای این چیزها را نمی‌بینند و نمی‌فهمند. این قضایا، قضایای گذرایی است؛ منتها گذرا بودن یک قضیه معنایش این نیست که برای عبور از آن، تدبیر و تمهید لازم نیست؛ نه، تدبیر لازم است. بالاخره گردنه سختی است. می‌گویید ما از این گردنه قطعاً عبور خواهیم کرد. اما این عبور آن وقتی است که با چشم باز، با توجه، با دقت و با حزم لازم انجام بگیرد. باید با تدبیر حرکت کرد. حالا تا آن حدی که آدم می‌فهمد و می‌داند، می‌بیند مسئولینی که دارند صحنه‌ها را طراحی می‌کنند- در قوه مجریه، در قوه قضائیه، در جاهای مختلف- با حزم دارند حرکت می‌کنند؛ آدم می‌فهمد درست دارند حرکت می‌کنند. قطع نظر از برخی خطاهایی که یک جاهایی اتفاق می‌افتد- که قابل پیش‌بینی هم هست- مجموعاً حرکت، حرکت درستی است. این هم که فرمودند اگر چنانچه سران فتنه چه نشوند، مردم به تردید می‌افتند، نه، اینجوری نیست. انسان وقتی که به صحنه نگاه می‌کند، بایستی ببیند که الان اولویت چیست؛ آن را رعایت کند. ما اگر در قضایای هجده تیر سال 78 درست عمل کرده بودیم، دستگاههای ما درست عمل کرده بودند و قوه قضائیه آن کاری که باید می‌کرد، کرده بود، و اطلاعات آن کاری که باید بکند، کرده بود، مطمئناً امروز ما این قضیه را نداشتیم؛ آنجا کوتاهی شد. ما نگاه کنیم ببینیم الان اولویت دستگاه چیست. اولویت، مواجهه با آن جریانی است که با سوء استفاده از یک حرف به ظاهر قانونی- که البته ضد قانون بود- آمدند یک دعوای انتخاباتی را تبدیل کردند به دعوای با نظام. این یک جریان خاصی است، جریان جدیدی است؛ این را باید شناخت. اگر ما این را مخلوط کنیم با جریان راهپیمائی‌ای که روز بیست و پنج خرداد در خیابان اتفاق افتاد، اشتباه کردیم. آنها روز بیست و پنج خرداد یک راهپیمائی راه انداختند؛ اما این جریانی که روز عاشورا توی خیابان می‌آید، یا در شانزده آذر توی خیابان می‌آید، آن جریان نیست. اگر ما اینها را باهم مخلوط کردیم، دچار اشتباه می‌شویم. خیلی‌ها از آن جریان، توی راهپیمایی روز چهارشنبه نُه دی حضور داشتند. اینی که بنده عرض می‌کنم، حدس نیست؛ اطلاع دارم. خبرهایی به من رسیده که می‌دانم افراد شاخصی هستند که در این راهپیمائی عظیم حضور پیدا کردند. خوب، این خیلی اهمیت دارد. ما این را نباید با آن مخلوط کنیم؛ آن یک چیز دیگری بود، یک تحلیل دیگری دارد، استنتاج دیگری بر آن بار است. امروز ما بایست مواجه بشویم با این چیزی  که توی کف خیابان است؛ ببینیم این چیست؟ اینها از کجا دارند الهام می‌گیرند؟ کی دارد اینها را هدایت می‌کند؟‌ چه جوری دارند هدایت می‌کنند؟ این اولویت دستگاه است. خوشبختانه می‌بینم که هم دستگاه قضائیه، هم دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی دارند به این مسئله می‌پردازند؛ یعنی متوجه این هستند و دارند رویش مطالعه می‌کنند. آن جریانِ دیگر همیشه قابل دسترسی است؛ آن از دست نمی‌رود. بالاخره یک کسی جرمی مرتکب شده و حرفی زده؛ باید مسئولیت حرفش را بپذیرد. از حرفهایی که آقایان می‌زنند، این است که بین معترض و اغتشاشگر بایستی فاصله قائل شد. بله، معترض معنایش این نیست که مسئول نیست؛ معترض هم مسئول است. بالاخره حرفی زده، اعتراضی کرده، باید پایش بایستد و مسئولیت آن را قبول کند. اگر بر اعتراض او یک چیزی بار شده که آن چیز مسئولیت قانونی دارد، آن را باید متحمل شود. نمی‌شود بگوید که من همین طور یک سنگی انداختم. خوب، این سنگ زد شیشه‌ای را شکست؛ این شیشه را باید شما جبران کنید. معترض را از اغتشاشگر جدا می‌کند، منتها این معنایش سلامت معترض نیست؛‌ معترض هم باید مسئولیت اعتراض خودش را تحمل کند و بپذیرد. منتها این دو جریان را باید تفکیک و جدا کرد. جریان عامل مقابله با نظام، یک جریان است؛ جریانی که برای این بستر ساخته- ولو ناخودآگاه- یک جریان دیگر است؛ اینها را باید از هم تفکیک کرد. به هر کدام باید در زمان خودش و در ظرف خودش رسیدگی کرد.
به هر حال شما دعا کنید که خدای متعال همه‌مان را بر آن صراطی که ان‌شاءالله صراط مستقیم است و امیدواریم که از ما دستگیری کند، حفظ و تثبیت کند. خودتان هم مراقبت کنید. این مسئله تبیین و بصیرت‌دهی هم خیلی مهم است؛ این را فراموش نکنید. به نظر من حضور شماها، حالا در حوزه‌های انتخابیه، در بخش‌های گوناگون، چه در دانشگاه‌ها، چه در محیط‌های جوان به هر شکلی، و صحبت کردن و تبیین کردن و مسائل را منطقی و قانع‌کننده برای ذهن مخاطب بیان کردن، خیلی تأثیر دارد؛ این نورافکن انداختنِ توی آن محیطی است که سعی کرده‌اند تاریک باقی بماند. وقتی نورافکن می‌اندازیم، همه توطئه‌های آنها با همین کار باطل می‌شود. نورافکن بیندازید و به مردم بصیرت بدهید. ان‌شاءالله خداوند شما را، ما را، همه را کمک کند تا بتوانیم به وظائفمان عمل کنیم.
والسّلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.