کودکان ایرانی تحت سیطره فیلم های هالیوودی
رجا نیوز
سه شنبهی هفتهی گذشتهی آئین اختتامیهی بیستوچهارمین جشنوارهی فیلم کودک و نوجوان در همدان برگزار شد. این اتفاق و برگزاری این جشنواره فرصت خوبیست تا نگاهی داشته باشیم به وضعیف اسفناک سینمای کودک در ایران، و همچنین بررسی چرایی این وخامت حال.
به گزارش رجانيوز، درست است که سالهای زیادی از اکران شدن یک فیلم مختص کودکان در سینمای ایران میگذرد، ولی در سکوت برگزار شدن و به حاشیه رانده شدن جشنواره فیلمهای کودک- که در همهی این سالها جزو مهمترین جشنوارههای سینمای ایران بوده- به وضوح نشان از این دارد که این بخش مهم از سینما بیش از پیش اهمیت خود را نزد مسئولین و همچنین فیلمسازان از دست داده است که این خود بهترین نشانه از مسیر غلط سینمای ایران در طی این سالهاست.
در این مسئله که سینمای کودک مهمترین بخش سینماست شکی نیست، چرا که کودکان و نوجوانان قشری هستند که بیشترین تاثیرپذیری را از سینما دارند و خوراکدهی مناسب به این گروه باید سرلوحهی کار هر مدیر سینمایی قرار گیرد. ولی اگر قرار باشد از جنبهی صنعتی و اقتصادی هم به سینما نگاه کنیم، سینمای کودک بازهم جزو مهمترین بخشهای سینمای دنیاست. اگر نگاهی به پرتماشاگرترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران بیندازیم به نام تعدادی از فیلمهای حوزهی کودک برمیخوریم، که نشان از حکمرانی مطلق این نوع سینما در حدود 15-16 سال پیش دارد. کلاه قرمزی و پسرخاله هشتمین فیلم پرمخاطب سینمای بعد از انقلاب تا به امروز است و این ثابت میکند که نهتنها برخلاف رویهی امروز ساخت فیلم کودک یک ریسک و حتی اشتباه نبوده که حتی پتانسیل بالقوهی این را داشته که جزو پرمخاطبترین(از نظر تعداد تماشاگر نه مقدار فروش) فیلمهای سینمای ایران هم بشود. ولی رویهی غلطی که از آخرین روزهای اوج سینمای کودک- اواخر دورهی دوم دولت سازندگی، اواسط دههی هفتاد- طی شد باعث شد که امروز نهتنها هیچکدام از فیلمهای کودک امیدی به اکران نداشته باشند، که حتی همان جشنوارهی فیلم کودک هم که تنها دلخوشی فعالین این حوزه بود از روزهای اوجش فاصلهی زیادی داشته باشد.
روزگاری در سینمای ایران مهمترین و کاربلدترین سینماگران در حوزهی فیلم کودک فعال بودند ولی مسیر غلط مدیران سینمایی باعث شد به مرور این سینماگران هم به ساخت فیلم بزرگسال روی بیاورند و به همین دلیل سینمای کودک رفتهرفته خالی از سینماگران متخصص شد و همین باعث نابودی کامل این سینما شد.
متاسفانه بر خلاف روند داخلی سینمای کودک، در غرب و اللخصوص هالیوود در دو دههی اخیر سرمایهگذاری زیادی در زمینهی فیلم کودک شده و انیمیشنها و فیلمهای هالیوودی رونق زیادی را در سراسر جهان کسب کردهاند. امروزه متاسفانه شاهد این هستیم که انیمیشنهای هالیوودی در سریعترین زمان با بهترین کیفیت دوبله میشوند و به راحتی در اختیار کودکان ایرانی قرار میگیرند و خانوادههای ایرانی نیز به ناچار و بدون اینکه از اثرات مخرب این آثار اطلاعی داشته باشند فرزندان خود را تحت آموزش غیرمستقیم سران کمپانیهای هالیوودی قرار میدهند، بدون آنکه جایگزین مناسبی از تولیدات داخلی برای این محصولات هالیوودی وجود داشته باشد. از همه مهمتر اینکه حتی صدا و سیما نیز برای پرکردن کنداکتور پخش برنامههای کودک خود مجبور به استفاده از این تولیدات منحرف است، آخرین نمونهاش هم انیمیشن 9 که به صورت کاملا مستقیم به ترویج عرفان کابالا میپرداخت و از رسانه ملی هم پخش شد.
اما نکتهی مهم دیگری که در این میان وجود دارد این است که سران هالیوود علاوه بر اینکه محتوای مورد تائید خود را در این آثار به خورد مخاطبان بیدفاع میدهند، سود هنگفتی نیز از این صنعت- سرگرمی نصیبشان میشود، و ما، هم از آن بار محتوایی غافلیم و هم از این سود مادی بیبهره. در مورد سودهای هنگفت حاصل از این صنعت هم مثالهای زیادی وجود دارد. به عنوان مثال انیمیشن داستان اسباب بازی 3 با فروش بیش از یک میلیارد دلار به جایگاه پنجمین فیلم پرفروش تاریخ سینمای جهان دست یافت، و یا در بین ده فیلم پرفروش تاریخ سینمای جهان به دو عنوان از سری فیلمهای هری پاتر برمیخوریم که خود نشانگر اهمیت این بخش سینماست.
برای حل مشکل چه باید کرد؟
برای برون رفت سینمای کودک از این بحران و بازیابی رونق دوبارهی روزهای گذشته نیاز به هماهنگی ارگانهای مختلف فرهنگی است. در این قضیه علاوه بر دولت و وزارت ارشاد باید صدا و سیما و حتی آموزش و پرورش هم با تمام قوا وارد شوند. برای حل این مشکل باید اهمیت سینمای کودک و تاثیرگذاری عمیق آن بر شرایط آیندهی کشور دوباره تبیین شود و همچنین چرخهی اقتصادی درستی برای جلوگیری از ضرردهی این سینما بنا شود. علاوه بر اینها برای درک بهتر شرایط امروز و دیروز باید فیلمهای مهم و تاثیرگذار سینمای کودک تاریخ سینمایمان را تحلیل کنیم تا به چرایی این موضوع پی ببریم که آثاری مثل «کلاهقرمزی» و «شهرموشها» و «بچههای آسمان» و ....به چه علتی به چنین توفیقی دست یافتند و تا به امروز همچنان استوار و سرپا باقی ماندهاند و چرا امروز قادر به تکرار آن توفیق نیستیم.
با وجود همهی این موارد متاسفانه امروزه بازهم شاهد آن هستیم که تشکلی مثل خانه سینما که میتواند تاثیر گذاری زیادی در حل مشکلات سینما و اللخصوص سینمای بحرانزدهی کودک داشته باشد، خود درگیر بازیها و بحرانهای سیاسی است و به جای اینکه نقشهی راهی برای برون رفت از این مشکل ارائه دهد مشغول برگزاری میتینگهای مختلفی است که هیچ نتیجه و حاصلی برای سینمای ما ندارد.
باشد که شاهد روزی باشیم که فکر و ذهن کودکانمان تحت کنترل و سیطرهی تولیدات هالیوودی نباشد.
http://www.rajanews.com
|