بعد از برگزاری چندین کنفرانس بی نتیجه و ناکام، اپوزیسیون خارج نشین جمهوری اسلامی در تاریخ 28 و 29 ژانویه در هامبورگ، لندن و پاریس؛ این بار بنیاد بین المللی «اولاف پالمه» بود که جاسوسان و اپوزیسیونهای ایرانی را گرد هم جمع کرد تا شاید بتواند روح تازهای به این خارج نشینها ببخشد. نام کنفرانس نیز «اتحاد برای دموکراسی در ایران!» عنوان شده بود. برگزاری کنفرانس 2 روزهی ضد انقلاب خارج از کشور که در 4 و 5 فوریه (15 و 16 بهمن) به دعوت بنیاد اولاف پالمه در استکهلم سوئد و با هدف طرح توطئههای جدید برضد نظام جمهوری اسلامی و دخالت بیگانگان در سرنوشت مردم ایران تشکیل شده بود، از همان آغاز با افتراق و شکست روبهرو شد.
طبق گزارشهای مختلف، اسامی برخی حاضران در این نشست به این شرح است: «عبداله مهتدی (رییس گروهک تروریستی کومله)، شهریار آهی، حسن شریعتمداری، محسن سازگارا، مهرانگیز کار، فریدون احمدی، رضا طالبی، محسن مخملباف، نوشابه امیری، ضیاء صدراشرافی، شهران طبری، احمد باطبی، خالد عزیزی (رییس گروهک دموکرات)، لیلی پورزند و چند تن دیگر از همکاران فراری نشریات زنجیرهای.»
چرا کنفرانس محرمانه؟
آنچه که در این نشست 2 روزه قابل اهمیت بود، برگزاری محرمانهی آن است.براساس اطلاعیهی مرکز اولاف پالمه، در این کنفرانس نمایندگانی از احزاب سیاسی، دانشگاهیان، ژورنالیستها، نویسندگان، فعالان حقوق بشر، فعالان زنان و فعالان دیگر از جوامع ایرانی در خارج کشور شرکت خواهند داشت. محل برگزاری و نام دعوت شدگان به کنفرانس محرمانه اعلام شده است.
پایگاه اپوزیسیونی «خودنویس» در گزارشی تصریح کرد: «با وجود حضور تعدادی از خبرنگاران در این کنفرانس 2 روزه، هیچ خبری از درون جلسات و کارگاههای آن بیرون نیامده است.» «محسن سازگارا» که گفته میشود یکی از افراد مؤثر بر تشکیل این گردهمایی بوده است، به بخش فارسی رادیو سوئد گفت، این همایش به خواست تعدادی از شرکت کنندگان و به دلایل امنیتی مخفیانه برگزار شد. بر پایهی گزارش رادیو سوئد، «ینس اوربک» مدیر بنیاد گفته برخی از شرکت کنندهها نمیخواستند اسامی منتشر شود، وگرنه 99 درصد کنفرانسها «علنی و آشکار» برگزار میشوند. «بهرام رحمانی» یکی از اعضای کمونیست خارج نشین، در این باره میگوید: «همین که محل برگزاری کنفرانس و دعوت شدگان محرمانه است خود به خود نشان دهندهی اپوزیسیون سازی کاذب و شخصیت سازی اولاف پالمه سنتر در راستای اهداف احزاب راست و دولتهای غربی، برضد منافع و مصالح اکثریت مردم ایران است.»
حاضرین و مدعوین غایب
عدهی زیادی از عناصر ضد انقلاب دعوت شده به این نشست، دعوت بنیاد را رد کردند. یکی از دعوت شدگان به این کنفرانس، «امیر حسین گنج بخش» نام دارد که در سایتهای اینترنتی از او به عنوان یکی از بنیانگذاران «سازمان جمهوری خواهان» نام برده میشود. وی به «خودنویس» میگوید، به خاطر نامعلوم بودن اهداف و برنامههای جلسه در بنیاد «اولاف پالمه» به استکهلم نمیرود. او دربارهی تردیدهایش دربارهی گردهمایی استکهلم میگوید: «شفاف نبودنش به این شکل است که هیچکسی نمیداند چه خبر است ... یکی میگوید «آلترناتیو سازی» است، یکی میگوید میخواهند «دولت موقت» درست کنند، یکی میگوید «یک سمینار ساده» است، یکی میگوید «دیالوگ ملی» است، خب این غلط است!»
همچنین «مهرداد درویش پور» دیگر مدعو این نشست، دلایل خود را جهت شرکت نکردن در این نشست در نامهای عنوان کرده است. وی در نامهی خود مینویسد: «بدیل سازی توسط قدرتهای خارجی، تشکیل دولت در تبعید و آن چه که موسوم به چلبی سازی است، حمایت نکردهام ... اولویت و راستای عمل من و بسیاری از همفکران جمهوریخواه من، نزدیک کردن گروههای جمهوریخواهی است که طرفدار جدایی دین و دولت و استقرار دموکراسی در ایران هستند. این نزدیکیها نیز باید با جنبش دموکراتیک در داخل کشور گره بخورد و نه آن که در خارج از کشور برای آنان دولت جایگزین تعیین کند، من ترجیح میدهم بدلیل تردیدهایم و نظر نه چندان مثبت بسیاری از همفکران جمهوریخواه خود از شرکت در این کنفرانس که قرار است به صورت بسته و بدون حضور رسانهها برگزار شود، خودداری کنم.»
«عبدالستار دوشوکی» نیز این نشست را بی نتیجه و پروژهی سردار «مدحی» نامید. وی در ادامه به «ایران گلوبال» میگوید: «بسیاری از افرادی که به این جلسه دعوت شدهاند، در نشست پاریس بودهاند. آن نشست هم ظاهراً با دعوت فیلسوف بزرگ و معتبر فرانسه یعنی پروفسور «برنار هنری لویی» صورت گرفته بود و خود ایشان در آن جلسه بودند. اما بعدها ثابت شد که سردار مدحی بخشی از آن پروژه بوده است. به عقیدهی من اکثریت شرکت کنندگان از آن خبر نداشتند و در نتیجه هیچگونه ایرادی به آنها وارد نیست به جز این که باید بصیرت و دقت بیشتری از خود نشان میدادند و مسایل را با سادگی ظاهری خود چشم بسته قبول نمیکردند. بعدها مشخص شد که از اعتبار پروفسور برنار هنری لویی در راستای اهداف اعلام نشده هزینه شده بود؛ انتقاد من این است که مرکزی که هدف آن ترویج فرانمایی (شفافیت) میباشد چرا باید خود را درگیر یک پروژهی «پشت نمایی» و غیر شفاف و بسته بکند؟»
عدهی زیادی از عناصر ضد انقلاب دعوت شده به این نشست، دعوت بنیاد را رد کردند. چنانچه «عبدالستار دوشوکی» نیز این نشست را بی نتیجه و پروژهی سردار «مدحی» نامیده و میگوید: «به عقیدهی من اکثریت شرکت کنندگان از آن خبر نداشتند و در نتیجه هیچگونه ایرادی به آنها وارد نیست به جز این که باید بصیرت و دقت بیشتری از خود نشان میدادند و مسایل را با سادگی ظاهری خود چشم بسته قبول نمیکردند.»
در فهرست دعوت شدگان، نام تعدادی از سبزهای پاریس به چشم میخورد؛ همچنین برخی به دلیل دیدگاههای سیاسی خود که با کنگرهی ملی و شورای ملی همراه نیست در این جلسه حضور نمییابند. تعدادی از دعوت شدگان به خاطر نداشتن گذرنامه یا اجازهی خروج از کشورهایشان امکان حضور را از دست دادهاند. «مجتبی واحدی» نیز در تماس با خودنویس گفت که در این جلسه حاضر نخواهد بود.
اسامی برخی از شرکت کنندگان کنفرانس مرکز اولاف پالمه که در رسانهها به آنها اشاره شده است عبارتاند از: «شهریار آهی، جواد اکبرین، کاظم اکبرین، کاظم علمداری، رضا علیجانی، نوشابه امیری، علی افشاری، جمشید اسدی، اکبر عطری، مریم معمارصادقی، مهران براتی، احمد باطبی، مسعود بهنود، پرویز دستمالچی، شاهین فاطمی، شهلا فرید، امیرحسین گنجبخش، سعید قاسمینژاد، فریدون احمدی، رامین احمدی، فاطمه حقیتجو، عباس حکیمزاده، فواد پاشایی، احمد رفعت، نیما راشدین، ضیا صدرالعشراقی، مصطفی حجری، بیژن حکمت، پویا جهاندار، مهرانگیز کار، بهزاد کریمی، مرتضی کاظمیان، جواد خادم، محسن خاتمی، فریدون خاوند، منوچهر مقصود نیا، محسن مخملباف، حسن منصور، سراج میردامادی، عبداله مهتدی، مرجانه ستراپی، شهلا عبقری، نسیم سرابندی، علیرضا نوریزاده، ماشااله سلیمی، خالد عزیزی، آرش بهمنی، محسن سازگارا، حسن شریعتمداری، محمدعلی توفیقی، نیره توحیدی، مجتبی واحدی، مهرداد درویش پور، رامین پرهام، گیتی کاوه، پروین اردلان، فریبا موحبی، گلاله شرافکندی، مهشید پگاهی، ناهید حسینی، شهران طبری، شهلا شفیق، آرام حسامی، رضا حسین بر، هوشنگ اسدی و...»
صدای بالاترین هم در آمد!
«بالاترین» یکی از سایتهای ضد انقلاب، اعضای این نشست را علفهای هرز نامید. این سایت در ادامه آورده است: «از هر طرف نگاه کنیم، یک مشت علاف را میبینیم که در پی آلاف و علوفی روان و گاه دوان هستند و این بار نوبت چریدن در بنیاد اولاف پالمه بود! با پوزش از روح مرحوم اولاف پالمه که باعث شد نام اولاف! با علف و آلاف و علوف! و پالمه هم با پالان! یک وزن و هماهنگی در نظم و نثر پیدا کرد و باعث ریشخند شدن بیشتر این علافان پالان به دوش شود. اگر نگاهی به فهرست نامهای شرکت کنندگان در این کنفرانس بیندازیم، در مییابیم بخش بزرگی از آن را زالوها تشکیل میدهند که به رگهای اپوزیسیون واقعی چسبیدهاند و از آنان ارتزاق میکنند و باقی از ساده لوحان، فرصت طلبان و بیکارهها تشکیل شده است.»
این پایگاه تصریح کرد: «بررسی نامها نشان میدهد که در این زمان، اپوزیسیون ایران تا چه اندازهای خوار، خفیف و زبون شده است. اپوزیسیون دوران شاه نتوانستند هیچ کاری در برابر خمینی، آخوند یک لاقبا انجام دهند و خمینی، آنان را مانند گرد و غباری با تکان دادن گوشهی عبایش به خارج پرتاب کرد. اکنون به این گروه بی بو و خاصیت چه امیدی میتوان بست؟ آیا زمان آن نرسیده یک تعریف روشنی از اپوزیسیون ارایه شود و قمپزیسیونی که مانند غدهی سرطانی در بطن اپوزیسیون در حال رشد و گسترش است، جراحی شود؟»
«بالاترین» یکی از سایتهای ضد انقلاب، در توصیف این نشست نوشت: «از هر طرف نگاه کنیم، یک مشت علاف را میبینیم ... اگر نگاهی به فهرست نامهای شرکت کنندگان در این کنفرانس بیندازیم، در مییابیم بخش بزرگی از آن را زالوها تشکیل میدهند که از رگهای اپوزیسیون واقعی ارتزاق میکنند و باقی از ساده لوحان و فرصت طلبان تشکیل شده است...آیا زمان آن نرسیده تعریفی روشن از اپوزیسیون ارایه شود و قمپزیسیونی که مانند غدهی سرطانی در بطن اپوزیسیون در حال گسترش است، جراحی شود؟»
اهداف این سمینار چه بود؟
«حسن شریعتمداری» دیگر شرکت کنندهی کنفرانس اولاف پالمه دربارهی اهداف این کنفرانس به سایت خودنویس گفت:«تلاش برای جمع کردن نیروهای پراکندهی اپوزیسیون، برای نمایش اتحاد میان گروههای سیاسی و قومی به قدرتهای بزرگ است تا به این گروه به عنوان «آلترناتیو» رژیم نگاه شود.»
شعار و اهداف این سمینار در ظاهر تلاش برای تحقق انتخابات آزاد و در واقع تأمین شرایط تعیین سرنوشت ملت ایران به دست خود است.
«اقبال اقبالی» در یادداشتی در سایت ضدانقلاب ایران گلوبال مینویسد: «پس از 33 سال جدایی بین طرفداران حکومت شاه و شیخ دوباره این دو طیف بر سر یک میز نشستند تا رأی مردم را ملاک قرار دهند. اقدام برای انتقال قدرت به ملت ایران از طریق ایجاد پیش شرطهای انتخابات آزاد و دموکراتیک و مخالفت با هر نوع از قیم مآبی و حق ویژه برای فرد، حزب، گروه و یا دستهای از اصول بنیادی یک حرکت سالم و شفاف برای تأمین حق مردم در تعیین سرنوشتشان است و از این رو؛ همراهی و همکاری با هر قدم و قلمی که برای حق ملت ایران در تعیین سرنوشتش برداشته میشود، ضرورت سیاسی اکنون و نه شفاف به حکومت موروثی و دینی در ایران امر مهم برای فرداست.»
آنچه که شرکت کنندگان در این کنفرانس اهداف خود میدانند، رسیدن به یک انتخابات آزاد، آزادی مردم، حداکثر دموکراسی برای مردم ایران و نفی هرگونه تبعیض و نقض حقوق بشر میدانند اما در واقع اغلب این میتینگها، بهانهای برای اخاذی از سازمانهای غربی و سرکیسه کردن آنهاست و این در حالی است که سازمانهای دولتی آمریکا و اروپا از مدتها قبل، پرداختهای خود به گروههای اپوزیسیون را با تأکید بر این که از آنان کاری ساخته نیست، متوقف کرده و یا در حد پول توجیبی کاهش دادهاند.
فتنه گران به جان هم افتادند
به گزارش باشگاه خبرنگاران، برگزاری کنفرانس 2 روزهی ضد انقلاب خارج از کشور که به دعوت بنیاد اولاف پالمه در استهکلم سوئد و با هدف طرح توطئههای جدید برضد نظام جمهوری اسلامی و دخالت بیگانگان در سرنوشت مردم ایران تشکیل شده بود از همان آغاز با افتراق و شکست روبهرو شد، به طوری که سؤال مجری صدای آمریکا از «نوریزاده» و «سازگارا» و پاسخ عجولانه و دستپاچهی این دو، وضعیت اسف بار این جماعت متوهم را بیش از پیش واضح و هویدا ساخت.
ماجرا از آن قرار بود که مجری صدای آمریکا در برنامهی تفسیر خبر، با اشاره به برگزاری این کنفرانس 2 روزه که تنها 50 شرکت کننده داشت، با طرح اعتراض طیف دیگر ضد انقلاب که این حرکت را اپوزیسیون سازی در خارج از کشور نام نهاده بودند و اعتقاد داشتند که بخشی از اپوزیسیون با هدف آلترناتیوسازی قصد دارد خود را نمایندهی اکثریت جامعه(ضد انقلاب) معرفی کند! از علت آن پرسید که نوریزاده و سازگارا با دستپاچگی علت را عدم توانایی دعوت بیشتر از ظرفیت 50 نفر به این کنفرانس ضد انقلابی مطرح کردند!
از سویی «حسن شریعتمداری» دیگر ضد انقلاب فراری نیز با صدایی لرزان اینگونه پاسخ داد: «من فکر میکنم حساسیت اوضاع کنونی باعث شده هر گردهمایی سادهای در فضای ذهنی ما ایرانیان خارج از کشور تبدیل به ساختن یک آلترناتیو شود!»
آنچه که از این کنفرانس اندک 50 نفره بر ذهن متبادر شد، آن بود که ضد انقلاب و فتنه گران و دشمنان منافع مردم عزیز کشورمان حتی در تعدادی چنین اندک نیز به دلیل ناتوانی و ضعف جمعی و زیاده خواهیهایشان بر سر توهمهای نداشتهی خود، نه تنها به اتحادی دست نیافتهاند بلکه بیشتر از پیش به جدایی و افتراق خود دامن زدهاند.(*)
*حمید سطوتی-برهان