ما هم مي خواهيم مثل مريم و مسعود انقلاب ايدئولوژيك كنيم!

نمايش چندماه پيش گروهك تروريستي منافقين در شهر تاورني فرانسه (حاشيه پاريس) به يك افتضاح تشكيلاتي و سياسي بزرگ براي اين گروهك ورشكسته تبديل شده است.
سران اين گروهك خردادماه گذشته تلاش كردند با حمايت نومحافظه كاران آمريكا و دستگاه جاسوسي فرانسه، يك تجمع تبليغاتي راه بيندازند و جريان اپوزيسيون ورشكسته را سرپا نشان دهند اما خبرها حاكي از تنش هاي بزرگ درون اين سازمان بسته و تروريستي پس از بالماسكه تاورني است.
بهزاد عليشاهي عضو اين گروهك كه تا مدت ها مسئوليت خارج كردن اعضاي سازمان از ايران و اعزام آنها به عراق را بر عهده داشت و اكنون ضمن جدايي از سازمان در اروپا زندگي مي كند، در وبلاگ خود ضمن ارائه گزارشي از نمايش تاورني نوشت: در ژوئن گذشته، جمع كردن تعدادي آدم در شهر تاورني براي مجاهدين هزينه هنگفتي به همراه داشت، صحبت از رقم مادي ده ميليون يورويي كه مجاهدين متحمل شدند نيست بحث هزينه هاي هنگفت سياسي و تشكيلاتي است كه بعد از سه ماه از آن تاريخ تمام قد رخ نموده است اكنون با فروكش نمودن تب و تاب تبليغات مجاهدين كابوس تمام عياري از اين گردهمايي مقابل مسئولين سازمان قد برافراشته است، كابوسي در دو بعد تشكيلاتي و سياسي؛ تظاهراتي كه با افراد عمده خوشگذران كه به وعده تفريح مجاني در پاريس آمده بودند شكل گرفته بود؛ يك گردهمايي كه لبريز بود از صحنه هاي عاشقانه زوجهاي جوان كه آمده بودند روزي را بگذرانند بدون اينكه بدانند چه خبر است و صحنه هايي از بدمستي و عشق و دلخوشي؛ چيزي كه سازمان سالهاست از اعضايش دريغ داشته است و همين اعضا و مسئولين، اين صحنه ها را ديدند و خودشان عكس ها را سانسور كردند. خبرهاي رسيده از اورسور و از حكايت از بهم ريختگي مسئولين از اين جريان دارد؛ آنها در خفا و با هم مي گويند اگر اين كارها بد است چرا اينها را به جلسه آورده اند و اگر خوب است چرا براي ما حرام است؛ بطور مضحكي از صدها هزار عكس و ساعتها فيلم فقط تعداد كمي از نظر سازمان قابل استفاده است. اعتراض اعضا بصورت فاكتهايي چهره نشان داده است؛ فاكتهايي مثل اينكه با ديدن تصويري از گردهمايي تاورني دچار لحظه جنسي شدم. اين فاكت ها سران سازمان را مي لرزاند؛ علاوه بر بيدار شدن عشق، خشم اعضا هم بعد از اين گردهمايي بيدار شده است.
وي كه چندي پيش مورد حمله چماقداران سران سازمان در شهر «آرنهم» هلند قرار گرفت، اضافه مي كند: آنها به هم و انقلاب ايدئولوژيك درون سازمان معترضند و مي گويند مگر ما قرار است تا ابد در خانه هاي تيمي و مقرها بمانيم؟ علاوه بر اين هزينه تشكيلاتي؛ سازمان با مشكل ديگري هم مواجه است، حضور جان بولتون سياستمدار آمريكايي كه از نظر احزاب چپ و سوسياليست اروپايي منفور است؛ در اين گردهمايي باعث شده كه اين احزاب مجاهدين را بازيچه و دست ساخته نئوكان ها ديده و تمايل كمتري براي ملاقات با آنها نشان دهند؛ بولتون كه از امضاكنندگان نامه 26 ژانويه 1998 با عنوان پروژه قرن جديد آمريكا مي باشد، از سوي تندروهاي اسرائيلي سفير واقعي اسرائيل در آمريكا ناميده مي شد؛ نظريه پردازي حمله به افغانستان و عراق، جنگي كه تمام كشورهاي اروپايي درصدد خروج از آن و پاك كردن آثار آن از سياستشان هستند از افتخارات جان بولتون است. او امروز باز خواهان جنگ ديگري در خاورميانه است، جنگ با ايران. حتي احزاب راستگراي اروپايي هم امروزه بخاطر بحران اقتصادي دامنگير كه از سويي باعث قد كشيدن آنها هم هست، بيشتر سياستشان معطوف اقتصاد و اسلام و مهاجرت در كشورشان شده تا اينكه مدافع حمله و حتي تحريم كشوري مثل ايران باشند، آنها چه چپ و چه راست امروزه مجاهدين را عروسكهايي مي بينند كه با نخهايي به حركت در مي آيند كه افراطي ترين جنگ طلبان آمريكايي و اسرائيلي در دست گرفته اند و براي همين دستگاه ديپلماسي مجاهدين همچون دستگاه تشكيلاتي اش به گل نشسته است و اما از ديگر هزينه هاي تاورني بايد به بعد استراتژيكي و تاكتيكي آن هم اشاره كرد؛ جمع كردن آدمها در خارج كشور آيا منجر به سقوط جمهوري اسلامي خواهد شد؟ از چه طريق؟ و چرا جنگ آزاديبخش نوين كه استراتژي سازمان بود به شكست انجاميده است؟
يادآور مي شود اين ضد انقلاب خارج نشين از سال 63 جذب منافقين شد و در عمليات موسوم به فروغ جاويدان (مرصاد) مشاركت داشت. و تا سال 84 با اين گروهك در عراق و اروپا همكاري مي كرد.
گروهك منافقين بخشي از نمايش هاي خياباني در اروپا و آمريكا را -كه با خرج كردن پول و گردهم كردن اوباش كلاّش و خوشگذران همراه است- براي ادامه بقاي خود و مزدوري سازمان هاي جاسوسي غرب ضروري مي داند اما در عين حال همين ريخت و پاش ها باعث اعتراض عناصر قرباني و زنجيري در خانه هاي تيمي شده است.