آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
بررسی تقابل موج سوم اسلام خواهی با موج سوم لیبرال دموکراسی   اسلام خواهی یا کابوس دموکراسی غربی؟

بررسی تقابل موج سوم اسلام خواهی با موج سوم لیبرال دموکراسی اسلام خواهی یا کابوس دموکراسی غربی؟


سرویس بین الملل مفیدنیوز :: هانتینگتون مدعی بود که زمان به سود دموکراسی پیش می رود و دموکراسی سراسر جهان را فرا خواهد گرفت در حالی که مأیوس شدن مردم غرب از نظام سرمایه‌داری و حرکت های اخیر اسلام‌‌خواهی منطقه خاورمیانه این نظریه را با چالش جدی مواجه نموده است. اکنون سخن از نظریه‌ی جدید امواج اسلام‌خواهی مطرح است...

تاریخ: ۱۴ بهمن ۱۳۹۰

بیش از 70 سال است که نظام لیبرال دموکراسی در جهان به عنوان یک نظام سیاسی که غرب آن را یک نظام کارآمد توصیف می‌نماید، یکه تازی می‌کند. با وقوع انقلاب اسلامی ایران و تمایل ملت ایران به دین مبین اسلام، نظامی سیاسی و رقیبی جدّی در عرصه‌ی بین‌الملل برای نظام لیبرال دموکراسی غرب پا به عرصه گذارد. غربی‌ها در این روند از هر فرصتی و وسیله‌ای برای سرکوب کردن این رقیب نوظهور خود بهره‌ بردند، اما انقلاب اسلامی ایران زیر بار این فشارها سر خم نکرد؛ در واقع وقوع انقلاب اسلامی را از این جهت می‌توان به عنوان موج اول اسلام‌خواهی در نظام بین‌الملل یاد کرد، موجی که تا به امروز به حرکت بالنده‌ی خود ادامه داده و تأثیرهای شگرفی را در نظام بین‌الملل از خود به جای گذاشته است.

در این نوشته ضمن پرداختن به امواج دموکراسی «هانتینگتون» به علل شکست این نظریه در چارچوب نظریه‌ی «مردم‌سالاری دینی» مقام معظم رهبری، بحران اقتصادی لیبرالیسم، گسترش ارزش‌های انقلاب اسلامی و جنبش بیداری اسلامی اشاره می‌گردد.
نظریه‌ی هانتینگتون
«هانتینگتون» در کتاب مشهور خود با عنوان «موج سوم دموکراسی در پایان سده‌ی بیستم» سه موج دموکراسی را از زمان شکل‌گیری نظام‌های دموکراتیک در اروپا تا کنون از یک‌دیگر تفکیک کرده است:
موج اول؛
این موج در طی سال‌های 1820م. تا پس از جنگ جهانی اول فعال بوده است و ریشه در انقلاب‌های آمریکا و فرانسه دارد. پیدایش نهادهای دموکراتیک ملی و انتخابات با رأی اکثریت و حق رأی یافتن 50 درصد مردان از موفقیت‎های کسب شده در این مقطع از دموکراتیزاسیون بوده است. برگشت موج اول دموکراسی با به قدرت رسیدن هیتلر در 1933م. در آلمان و سلطه‌ی توتالیتاریسم در کشورهای اروپایی و ظهور ایدئولوژی‌های کمونیسم، فاشیسم و میلیتاریسم آغاز گردید.[1]
موج دوم؛
سال‌های 1922–1942م. در موج دوم که پس از جنگ جهانی آغاز می‌شود،‌ برخلاف موج اول که عوامل اقتصادی-اجتماعی عامل دموکراسی شدن بوده‌اند،‌ عوامل سیاسی- نظامی تأثیر بیش‌تری بر رشد لیبرال دموکراسی داشته است. کشورهای دموکراتیک شده در این موج عمدتاً‌ از 3 الگوی دموکراسی‌های تحمیلی (ژاپن- آلمان)، دموکراسی‌های الگوپذیر (ترکیه) و خیزش‌های مستعمراتی پیروی کرده‌اند. در موج دوم بازگشت که در دهه‌های 60 و 70 میلادی روی داد،‌ غالب کشورهایی که به اقتدارگرایی بازگشتند از راه دکترین مبارزه با کمونیسم کسب مشروعیت می‌کردند. این حکومت‌ها هم‌چنین با روش‌های دیگری مانند اعمال زور و ایجاد یک تهدید خارجی یا برگزاری انتخابات نمایشی تلاش در کسب مشروعیت داشتند.[‍2]
موج سوم؛
‌زمان حاضر، 1974م. موج سوم در تئوری‌های هانتینگتون از اروپای جنوبی (اسپانیا و اروپا) آغاز شده و در انتهای خود تمامی کشورهای اروپای شرقی را در می‌نوردد و در نهایت‌ منجر به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی می‌گردد. در بررسی نقش مذهب در روند دموکراسی شدن، هانتینگتون به یک رابطه‌ی مستقیم بین مسیحیت غربی (پروتستانتیزم) و دموکراسی شدن اعتقاد دارد. وی معتقد است مذهب کاتولیک که در دو موج اول و دوم نقش منفی و ضددموکراسی ایفا کرده و در برابر جنبش‌های دموکراسی خواهی ایستاده است، در موج سوم و به دنبال روی کار آمدن «پاپ ژان پل دوم» و سیاسی شدن کلیسا، نقش مهمی در این روند داشته است که نمونه‌ی بارز آن در لهستان و پیروزی ائتلاف همبستگی به رهبری «لخ والسا» بروز یافت. رویدادی که به نوعی آغازگر فروپاشی کشورهای شرقی بود. هانتینگتون هم‌چنین سیاست‌های «ریگان» و «کارتر» در آمریکا و اصلاح‌طلبان شوروی را که عملاً‌ منجر به همراهی دو ابر قدرت در روند تغییرات اروپای شرقی شد،‌ عامل مهمی در گسترش موج سوم می‌داند.[3]
از خصوصیات این نظریه به ویژه آنچه که در موج سوم دنبال می‌شود، سراسری شدن روند دموکراسی در جهان و گسترش اقتصاد «آمریکا-محور» می‌باشد. روندی که از نظر هانتینگتون سبب گرایش نظام‌هایی استبدادی و دیکتاتوری به آن می‌شوند و اقتصاد جهان بر پایه‌ی نوعی اقتصاد لیبرال آمریکایی قرا می‌گیرد. اما این نظریه به شکست انجامید، چرا که بحران سرمایه‌داری در اقتصاد آمریکایی و گسترش موج سوم اسلام خواهی در جهان، خلاف نظریه‌ی موج سوم هانتینگتون را ثابت می‌کند.
امواج گرایش به اسلام در دنیا
رهبر معظم انقلاب با تقسیم‌بندی امواج گرایش به اسلام در دنیا به سه مقطع که اولین آن با پیروزی انقلاب اسلامی ایران رقم خورد و دومین موج آن نیز بعد از شکست نظام مارکسیستی شکل گرفت، اشاره می‌نمایند. ایشان حرکت‌های مردمی اخیر در منطقه و مأیوس شدن مردم غرب از نظام سرمایه‌داری را موج سوم گرایش به اسلام دانستند.
1- پیروزی انقلاب اسلامی ایران
با وقوع انقلاب اسلامی ایران و تمایل ملت ایران به دین مبین اسلام، نظام سیاسی و رقیبی جدی در عرصه‌ی بین‌الملل برای نظام لیبرال دموکراسی غرب پا به عرصه گذارد؛ غربی‌ها در این روند از هر فرصتی و وسیله‌ای برای سرکوب کردن این رقیب نوظهور خود بهره‌ بردند، اما انقلاب اسلامی ایران زیر بار این فشارها سر خم نکرد؛ در واقع وقوع انقلاب اسلامی را از این جهت می‌توان به عنوان موج اول اسلام‌خواهی در نظام بین‌الملل یاد کرد، موجی که تا به امروز به حرکت بالنده‌ی خود ادامه داده و تأثیرهای شگرفی را در نظام بین‌الملل از خود به جای گذاشته است. شعار اصلی انقلاب اسلامی، «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» بود و پایه‌ی این تفکر را مقاومت در برابر فشار غرب‌ و شرق برای پذیرش الگوی تحمیلی آنان تشکیل می‌داد؛ این پایه‌ی فکری آهسته آهسته در منطقه و بخشی از نظام بین‌الملل نهادینه شد.
2- شکست نظام مارکسیستی
پس از وقوع انقلاب اسلامی و به دنبال آن فروپاشی شوروی سابق، نماینده‌ی اصلی نظام‌های کمونیستی در جهان به وقوع پیوست؛ حادثه‌ای که امام خمینی (ره) پیش از آن، این حادثه‌ی بزرگ را نوید داده بود. این واقعه مجالی تازه برای رشد اسلام‌گرایی و اسلام‌خواهی شد و مردم کشورهایی که تحت سلطه‌ی نظام کمونیستی شوروی قرار داشتند با فروپاشی این نظام، به سمت اسلام‌خواهی و اسلام‌گرایی متمایل شدند و همین موضوع سبب گردید تا موج دوم اسلام‌خواهی در منطقه و سطح جهان شکل گیرد. با این اتفاق یک دشمن از دشمنان اصلی بزرگ دنیای اسلام که حامی سرسخت ایدئولوژی مارکسیسم که رقیب اصلی اسلام بود، شکست خورد و فرصت برای نقد ایدئولوژی لیبرالیسم و لیبرالیسم - دموکراسی فراهم شد.
با وقوع انقلاب اسلامی ایران و تمایل ملت ایران به دین مبین اسلام، نظام سیاسی و رقیبی جدی در عرصه‌ی بین‌الملل برای نظام لیبرال دموکراسی غرب پا به عرصه گذارد؛ غربی‌ها در این روند از هر فرصتی و وسیله‌ای برای سرکوب کردن این رقیب نوظهور خود بهره‌ بردند، اما انقلاب اسلامی ایران زیر بار این فشارها سر خم نکرد.
3- موج سوم اسلام خواهی
حال پس از 33 سال، شاهد آغاز موج سوم اسلام‌خواهی در منطقه با نام بیداری اسلامی هستیم؛ موجی که با شدت هر چه تمام‌تر در سطح منطقه و جهان گسترش یافت و حتی به قلب نظام سرمایه‌داری لیبرال- دموکراسی نیز رخنه کرد. موج سوم اسلام‌خواهی که بر پایه‌ی استراتژی مقاومت شکل گرفت، دارای شاخصه‌های فراوانی است که وجه بارز آن را می‌توان در استکبارستیزی و حرکت ضدصهیونیستی مشاهده کرد.
تحکیم مبانی نظری به همراه تشکیل و ایجاد گروه‌های سازمان یافته باعث تقویت گروه‌های اسلام‌خواه در منطقه و از طرف دیگر باعث تضعیف غرب و حکومت‌های دیکتاتوری وابسته‌ی آن‌ها در منطقه شد. پایه و اساس این موج را نیز باید رجوع به ساختارهای اصیل اسلام‌خواهی در منطقه و مخالفت با نظام‌های ناکارآمد شرقی و غربی دانست؛ چرا که در تحولاتی که در عرصه‌ی منطقه به وجود آمده است، به تأسی از انقلاب اسلامی ایران، تسخیر سفارت رژیم‌ صهیونیستی در مصر صورت گرفت تا این پیام را به غرب برساند که انقلابیون خواهان تشکیل نظام سیاسی خود بر اساس مبانی اسلام هستند و با شعار «لا شرقی و لا غربی» این پیام را به گوش مجامع غربی رساندند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی خود در جمع روحانیون کرمانشاه که امسال ایراد فرمودند، بیان کردند: «انقلاب اسلامی که پیروز شد، اسلام در دنیا یک رونق تازه‌ای پیدا کرد. خیلی‌ها در دنیا به فکر افتادند که این چه بود؟ این کدام موتور پر قدرت بود که توانست یک چنین حادثه‌ی ‌عظیمی را به‌وجود آورد که غرب را تکان داد. پیروزی انقلاب اسلامی و عظمت امام، غرب را تکان داد، نظام سلطه را تکان داد. خیلی‌ها به فکر افتادند بروند ببینند، این چیست؟ به قرآن مراجعه کردند، حقایقی از اسلام دستشان آمد؛ لذا مشتاق اسلام شدند، گرایش به اسلام پیدا کردند، در آن برهه، یک فصل، یک حمله، یک موج به سمت اسلام به‌وجود آمد که ادامه هم پیدا کرد.»
دلایل محور قرار گرفتن انقلاب اسلامی ایران در میان بیداری اسلامی، عبارت‌اند از:
نخست این که ایران در زمان بسیار دورتر به این انقلاب دست یافته و مخاطرات بسیاری را از سر گذرانده است.
دوم، انقلاب اسلامی ایران دارای رهبر، عالمان و متفکران بسیاری بوده است که هر کدام بحث‌ها و اسلوب‌های ریشه‌ای و عمیقی را مطرح نموده و به هزاران شبهه‌ای که از جانب دشمنان طرح شده و ممکن است در انقلاب‌های کشورهای اسلامی نیز مطرح شود، پاسخ داده‌اند. تمامی انقلاب‌های رخ داده از داشتن یک رهبر محروم هستند، به همین دلیل برای به ثمر رساندن انقلاب‌های خود به دنبال رهبری هم‌چون امام راحل و مقام معظم رهبری می‌باشند که تمامی این موارد لرزه‌ای عظیم بر اندام غرب خواهد انداخت.
موج سوم بیداری اسلامی محصول ناکارآمدی نظریه‌های مارکسیسم و لیبرالیسم
فاصله‌ی اقتصادی، طبقاتی و تضاد اجتماعی در جوامع و بین انسان‌ها نشان می‌دهد که لیبرالیسم اقتصادی و اجتماعی در نظریه‌ها و دیدگاه‌های خود با شکست روبه‌رو گشته است. بیکاری و فقر شدید توده‌های مردم در جوامع لیبرال غربی و تزلزل هنجارها و الگوهای اخلاقی اجتماع نشان از شکست مکتب لیبرالیسم در ارایه‌ی الگوهای اجتماعی است. امروز جبهه‌ی بیداری و پایداری اسلامی در جهان اسلام شکل گرفته و فراتر از آن جبهه‌ای از ملت‌های محروم و مستضعف تحت تأثیر افکار و اندیشه‌های امام خمینی(ره) در سراسر جهان برضد آمریکا و متحدان او صف‌آرایی کرده است. وجوه اشتراکی را که فرو خوردن آن در طی سه دهه، مردم امروز کشورهای عربی را به قیام مجبور ساخته، می‌توان در چند نکته‌ی اصلی خلاصه کرد:
1- اسلام‌گرایی و تقاضای عمومی ‌برای پیاده شدن احکام اسلامی؛
2- مردم‌سالاری دینی برابر حاکمیت‌هایی که عمدتاً در اختیار یک گروه نظامی ‌است و به صورت هزار فامیلی اداره می‌شود؛
3- عدالت‌خواهی و اعتراض به اشرافیت خاندان حکومتی، در حالی‌ که مردم با فقر و تبعیض دست و پنجه نرم می‌کنند؛
4- حقارت زدایی در مسأله‌ی فلسطین و برچیدن توسعه‌ی ارتباطات آشکار و پنهان رژیم‌های عربی با رژیم صهیونیستی.
مؤلفه‌ها و ماهیت حقیقی بیداری اسلامی؛
اولین مؤلفه در بیداری اسلامی‌ مردمی، عمومی‌ و خودجوش بودن آن است، به عبارت دیگر حضور همه‌ی مردم و همه‌ی احزاب در صحنه، این حرکت را قدرتمند و مداوم نموده است. این بیداری، دعوایی طایفه‌ای و قومی‌ نیست بلکه خیزشی عمومی ‌است که مانند انقلاب اسلامی ‌ایران از سوی تمامی جریان‌ها و گروه‌ها صورت گرفته است.
دومین مؤلفه در تحولات منطقه، اسلامی ‌بودن آن است. روح و ماهیت این خیزش‌ها کاملاً دینی و اسلامی ‌است. حضور علما و جنبش‌های اسلامی ‌هم‌چون «اخوان المسلمین»، وجود شعارها و نمادهای مذهبی و شعار الله اکبر و اقامه‌ی نمازهای جماعت نشان دهنده‌ی بیداری عمومی ‌ملت‌ها در جهت حذف سکولاریسم و توجه به هویت اسلامی‌ این کشورهاست.
سومین مؤلفه‌ی بیداری اسلامی، الگوگیری آن‌ها از انقلاب اسلامی ‌در ردّ غرب و ماهیت استکبارستیز، ضد آمریکایی و ضد اسراییلی این قیام‌هاست. نکته‌ای که نفوذ انقلاب ایران را بیش از پیش تأیید می‌کند.
فاصله‌ی اقتصادی، طبقاتی و تضاد اجتماعی در جوامع و بین انسان‌ها نشان می‌دهد که لیبرالیسم اقتصادی و اجتماعی در نظریه‌ها و دیدگاه‌های خود با شکست روبه‌رو گشته است. بیکاری و فقر شدید توده‌های مردم در جوامع لیبرال غربی و تزلزل هنجارها و الگوهای اخلاقی اجتماع نشان از شکست مکتب لیبرالیسم در ارایه‌ی الگوهای اجتماعی است.

بیداری اسلامی‌ سرآغازی بر بیداری انسانی

به نظر می‌رسد آنچه که غرب را بیش‌تر از همه به هراس انداخته، بُعد فکری و نظری جریان بیداری اسلامی است. این که پس از قرن‌ها دین ستیزی و تلاش برای به حاشیه راندن دین و تئوریزه کردن سکولاریسم و ارزش‌های مادی، امروز جنبشی فراگیر و آزادی بخش با محوریت دین در منطقه‌ای حساس، به وسعت خاورمیانه و شمال آفریقا به وقوع می‌پیوندد و معلوم نیست تا کجا ادامه خواهد یافت، کابوسی بس وحشتناک است که تعبیر آن می‌تواند، افول اندیشه‌های اومانیستی و رکود ارزش‌های سکولاریستی و لیبرالیستی و در نهایت بن‌بست فلسفی مکاتب مادی باشد و بر این اساس به نظر می‌رسد کم کم در جوار کمونیسم باید جایی هم در موزه‌ی تاریخ برای لیبرالیسم در نظر گرفت. به یقین آن روزی که معمار حکیم و ژرف اندیش بیداری اسلامی، وقوع انقلاب اسلامی ایران را به انفجار نور تعبیر کرد، به رسالت جهانی این انقلاب می‌اندیشید و ایمان داشت که بیداری اسلامی سرآغازی بر بیداری انسانی در جهان خواهد شد.
سخن آخر
بی‌شک انقلاب‌های شکل گرفته بیش‌ترین برد و سود سیاسی‌اش در جهان اسلام برای جمهوری اسلامی خواهد بود، چرا که ملت ایران آرمانش اسلام‌خواهی است و فریاد انقلاب‌های زنجیره‌ای نیز فریاد اسلام‌خواهی است و همین نکته موجب هم‌گرایی و نزدیک شدن کشورهای منطقه‌ی خاورمیانه و جهان اسلام به ایران اسلامی خواهد شد. جهان اسلام که نظام سلطه با انواع تزویر و خدعه، 32 سال آن را از پیوستن به جریان اسلام‌گرایی با بصیرت در ایران دور کرده بود.
آینده‌پژوهی در نهضت اسلامی اخیر از اهمیت بالایی برخوردار است. این که انرژی آزاد شده ناشی از بیداری اسلامی تا چه میزان می‌تواند به طراحی و تحقق نظام‌های جدید همت گمارد، حرکت اسلامی خویشتن را ارزیابی و نقد کند، آسیب‌شناسی منطقی در آن صورت پذیرد، فرصت‌ها و تهدیدهای پیش ‌روی آن مورد مداقه قرار گیرد و بالاخره مانیفست جامعی که در بردارنده‌ی تمامی اقدام‌های انجام شده برای پیروزی نهضت و همه‌ی اقدام‌های بایسته و ضروری آینده باشد، نسبت منطقی انقلاب عظیم اسلامی در ایران با این تحولات و مهم‌تر از همه تکلیف و رسالتی که انقلاب اسلامی و ملت ایران و به‌ویژه نخبگان و اندیشمندان متعهد کشورمان در قبال نهضت اسلامی دارند، از جمله سرفصل‌های مهمی هستند که پرداختن به آن‌ها، حیاتی است.
در آخر باید به این نکات اشاره کرد که بیداری اسلامی یک فرصت برای جهان اسلام است که اگر به درستی و به موقع عملی نشود به تهدیدی جبران ناپذیر تبدیل خواهد شد. گرگ‌های بسیاری برای به دندان کشیدن این انقلاب‌ها در انتظارند که اگر نتوانیم با یک مدیریت درست میخ بیداری اسلامی را در کشورهای انقلاب شده محکم بکوبیم، حکومت‌های مردمی و اسلامی تازه تأسیس توسط استکبار جهانی بار دیگر مصادره خواهند شد.(*)
پی‌نوشت‌ها:
[1] ـ هانتینگتون، ساموئل؛ موج سوم در پایان سده‌ی بیستم، ترجمه‌ی احمد شهسا، تهران، روزنه، 1373، ص18.
[2] ـ همان، ص25.

[3] ـ همان،ص30.
* زهرا صادقی نقدعلی-برهان

 



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.