آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ جمعه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
نگاهی به تاریخچه و تاکتیک‌های روزنامه نگاری زرد   علیه ژورنالیسم زرد

نگاهی به تاریخچه و تاکتیک‌های روزنامه نگاری زرد علیه ژورنالیسم زرد


سرویس فرهنگی مفیدنیوز :: نشریات زرد تمایل دارند تا با مردمی نامیدن و تکیه بر تیراژ بالای خود، نوعی پوپولیسم مطبوعاتی را به وجود بیاورند که بر این اساس هر نشریه‌ای که مخاطب دارد و فروش می‌رود، مشروعیت داشته و بلکه الگوی دیگر نشریات است! برخی از آن‌ها معتقدند نشریات باید همان چیری را بنویسند که مردم می‌خواهند حتی اگر مبتذل‌ترین حاشیه‌ها را شامل بشود!

تاریخ: ۸ بهمن ۱۳۹۰

گرچه از تولد واژه‌های زرد و زردنویسی در عرصه‌ی‌ مطبوعات جهان بیش از 100 سال می‌گذرد‌ اما جایگاه این گروه از نشریات د‌ر عالم مطبوعات، هم‌چنان بحث‌برانگیز و همراه با نقد‌ و نظرهای بسیار است اما این نشریات جایگاه خود‌شان را د‌ر جهان حفظ کرد‌ه‌اند‌، به گونه‌ای که نشریه‌ای مانند «سان» امروز هیچ علاقه‌ای به «گارد‌ین» یا «لوموند‌« شد‌ن ند‌ارد‌ و حتی با افتخار خود‌ را «زرد» می‌نامد.
د‌ر سطح جهان هم گرچه نشریات مهم و تأثیرگذاری مانند: «گارد‌ین، ایند‌یپند‌نت» و یا «لوموند»‌ وجود‌ د‌ارند‌، اما تیراژهای افسانه‌ای د‌ر اختیار نشریات عام‌تر از جمله «اوست فرانس، بیلد یا سان» است که مرز 7 میلیون تیراژ را هم پشت سرگذاشته‌اند. ‌این د‌ر حالی است که با وجود حضور نزد‌یک به 40 عنوان نشریه‌ی‌ زرد‌ د‌ر کشور‌،‌ برخی از روزنامه‌نگاران حرفه‌ای یا استاد‌ان ارتباطات، روزنامه‌نگاری زرد‌ را «مبتذل» و فاقد‌ حد‌اقل استاند‌ارد‌های بصری و محتوایی د‌ر حرفه‌ی‌ روزنامه‌نگاری د‌انسته‌ و حتی معتقد‌ند‌ بهتر است بساط این سبک از روزنامه‌نگاری به کلی از کیوسک‌های مطبوعاتی برچید‌ه شود‌.

به‌طور کلی روزنامه‌نگاری زرد از تاکتیک‌هایی نظیر درشت‌نمایی پیام، دست‌چین کردن پیام، تحریف، جنجال‌آفرینی خبری، شایعه، نزدیکی منبع پیام به مخاطب، فوریت ‌بخشیدن ساختگی به خبر، استفاده از عقاید و گرایش‌های فکری و یا سمبل‌های ملی مخاطبان و همسو ‌سازی پیام با مخاطبان و هم‌چنین عاطفه‌ی‌ گیرندگان پیام به میزان بسیار زیادی بهره می‌گیرد.
در این نوع روزنامه‌نگاری، اولین و آخرین هدف، سود است. در زرد نویسی، مخاطب به عنوان بازار یا کالا یا شیء قلمداد شده و رسانه‌ی مخاطب خویش را در برخوردی تعاملی (interactive) مدنظر قرار می‌دهد. برای تبیین مفهوم نشریات زرد که فاقد ارزش‌های فرهنگی یا ناقل عناصر با ارزش فرهنگی کم‌تراند متغیرهای بسیاری وجود دارد؛ این گونه نشریات ناگزیرند زبان خود را ساده‌تر کرده و به اقتصاد نشر توجه کنند ضمن این که گرچه از اصول کلی مطبوعات بهره می‌گیرند، اما هدف تمامی آن‌ها کسب سود بیش‌تر است، چرا که اساس رسانه‌های غرب که محل زایش اولین تابلوییدها و نشریات عامه پسند است، بر سود دهی متمرکز است.
برخلاف نشریات دیگر که تقریباً هیچ‌گونه تلاشی برای جذب خوانندگان سطوح متوسط خود نمی‌کنند، گردانندگان این نشریات بسته‌های متفاوتی را برای سنین و اقشار مختلف اجتماعی تدارک می‌بینند. سطحی نگری به موضوعات مختلف، بارزترین شاخصه‌ی نشریات زرد است.

برای این گروه از نشریات بیش از آن که کیفیت و غنای مطالب، مهم و با ارزش تلقی شود، کمیّت است که عرض اندام می‌کند. نشریات زرد تلاش می‌کنند با جلب توجه مخاطبان خود به وسیله‌ی تیترهای جنجال برانگیز و عامه پسند، مخاطب بیش‌تری را به سوی خود جذب کنند.
در واقع این گونه نشریات از هنگامی شکل گرفتند که رسانه‌های نوشتاری برای ادامه‌ی بقا در برخی دوره‌ها به مخاطب و فروش بیش‌تر برای کسب سود نیاز داشتند به همین دلیل کوشیدند با توسل به هر شیوه‌ی ممکن و با سطحی نگری، غوغاسالاری و جنجال آفرینی قشر وسیعی را به سوی خود جذب کنند. منتهی باید دانست که توفیق آن‌ها در جذب مخاطب مقطعی است و به هیچ عنوان در دراز مدت پاسخ مطلوبی را نخواهد داد. سیر فعالیت این گونه نشریات در دنیا نیز مؤید آن است که هر از چندی اوج می‌گیرند و دوباره افول می‌کنند.[1]
عموم صاحب‌نظران ارتباطاعات معتقدند که اصطلاح روزنامه‌نگاری جنجالی یا ژورنالیسم زرد (Yellow journalism) از نام شخصیت کارتونی جنجالی اواخر قرن نوزدهم (yellow kid) گرفته شده است. دکتر «پیمان جبلی» کارشناس ارتباطات، روزنامه‌نگاری جنجالی (Yellow journalism) را به گونه‌ای دیگر معرفی می‌کند: «علت این اسم گذاری به خاطر این است که اولین روزنامه‌ای که با این طرز روزنامه‌نگاری پا به عرصه گذاشت، سرتیتر زرد رنگی داشت.»[2]
 

به‌طور کلی روزنامه‌نگاری زرد از تاکتیک‌هایی نظیر درشت‌نمایی پیام، دست‌چین کردن پیام، تحریف، جنجال‌آفرینی خبری، شایعه، نزدیکی منبع پیام به مخاطب، فوریت ‌بخشیدن ساختگی به خبر، استفاده از عقاید و گرایش‌های فکری و یا سمبل‌های ملی مخاطبان و همسو ‌سازی پیام با مخاطبان و هم‌چنین عاطفه‌ی‌ گیرندگان پیام به میزان بسیار زیادی بهره می‌گیرد. در این نوع روزنامه‌نگاری، اولین و آخرین هدف، سود است.


تاریخچه
روند تولد نشریات زرد در دهه‌ی‌ 1890م. و در نیویورک آغاز شد؛ شاید بتوان گفت اصلی‌ترین نشریه‌ای که بنیان روزنامه‌نگاری زرد را از نظر جذب مخاطب (نه محتوای آن) پایه‌ریزی کرد، نیویورک‌سان (New York Sun) بود که در سال 1883م. متولد شد و با قیمت «یک پنی» به فروش می‌رسید که این خود‌ یکی از مهم‌ترین رازهای جذب طبقه‌ی پرجمعیت کارگر و متوسط به روزنامه‌خوانی بود‌، ضمن این که نیویورک‌سان بنیان‌گذار دوره‌ای از نشریات است که در غرب به آن‌ها نشریات یک پنی (penny press) گفته می‌شود.

نشریات یک پنی هم تقریباً مانند روزنامه‌نگاری زرد به میدان وارد شدند. این نشریات تیترهای بسیار درشتی داشتند، چراکه شاید در آن مقطع فکر می‌کردند حتی یک پنی هم برای خرید نشریات زیاد است؛ بنابراین آن‌ها را روی دیوارهای شهر نصب می‌کردند تا رهگذران بتوانند تیترها را راحت بخوانند. اما در سال 1896م. «ژوزف پولیترز» نیز نشریه‌ای به نام (New York World) منتشر می‌کرد که با هر شیوه‌ای تلاش می‌کرد تعداد مخاطبانش را بالا برده و تیراژش را افزایش دهد و طبعاً در این ابزارها مواردی مانند خشونت حرف اول را می‌زد.

در همین دوران «ویلیام راندولف هرست» - چهره‌ی با نفوذ روزنامه‌نگاری آمریکا که فیلم «همشهری کین» را از روی شخصیت او ساخته‌اند- هم مشغول انتشار نشریه‌ای به نام نیویورک مورنینگ ژورنال (New York Morning Journal) بود که این نشریه با نشریه‌ی پولیترز در رقابت بود. جنگ تیراژ میان این د‌و رسانه و اشتیاق برای جلب مخاطب باعث گردید، پولیتزر د‌ر این میان با خلق شخصیتی کارتونی به نام «Yellow Kid» (بچه زرد‌)، سلسله ماجراهایی را د‌ر نشریه‌ی خود‌ آغاز کند‌ که بسیار مورد‌ توجه مرد‌م قرار گرفت.

پس از ظهور این شخصیت در نشریه‌ی پولیترز، هرست هم بلافاصله به یک کاریکاتوریست سفارش یک شخصیت مشابه را داد و ضمیمه‌های رنگی و عکس‌های بزرگ و تیترهای د‌رشت، ابزار این مبارزه شد‌ند‌؛ بدین ترتیب پدیده‌ی‌ بچه‌ی زرد متولد شد و مظهر درگیری این دو روزنامه وسپس نماد روزنامه‌نگاری جنجالی گردید.[3]

«ویلیام هرست»، وقتی دریافت که «مرکوری»، مؤسسه‌ی سازنده‌ی فیلم «همشهری کین» حاضر نیست پیشنهاد دریافت پول کلانی را که به منظور نابود کردن نسخه‌ی اصلی و نسخه‌های دیگر این فیلم از سوی وی شده بود را قبول کند، ستون نویس جنجالی خود «لولا پاسونز» را واداشت تا تلفنی مدیران تولید و مدیران پخش فیلم را با افشای زندگی خصوصی آن‌ها تهدید کند.
تلاش او برای راه انداختن جنگی میان آمریکا و اسپانیا بر سر جزیره‌ی کوبا و با استفاده از تیترهای پر هیجان و جنجالی در نیویورک ژورنال، نمونه‌ای از روزنامه‌نگاری زرد است. هرست بر این گفته تعصب می‌ورزید که روزنامه نباید تنها پیام رسان باشد، بلکه باید جریان ساز هم باشد.[4]

دکتر پیمان جبلی، معتقد است که ریشه‌ی ژورنالیسم زرد به دو عامل «رقابت با رسانه‌های نوظهور» (مجله‌ها و رسانه‌های صوتی و تصویری) و هم‌چنین «جذب مخاطبین برای درآمد بیش‌تر» باز می‌گردد که نتیجه‌ی این دو، زیر پا گذاشتن اخلاق حرفه‌ای رسانه‌ای است. او نقش عامل نخست را چنین شرح می‌دهد:
علت تولد روزنامه‌نگاری جنجالی بیش‌تر به دو عامل جدی بر می‌گردد
یکی از این عوامل، ظهور رسانه‌ی جدیدی به نام «رادیو» بود و بعد هم رسانه‌ی «تلویزیون» یک عامل دیگر هم ظهور شکل جدیدی از روزنامه‌نگاری بود که ما امروز به عنوان مجله می‌شناسیم. حداکثر تیراژ روزنامه در بهترین شکل، ممکن است به 500 هزار نسخه برسد، این حداقل مخاطبین رادیو در همان زمان است.

مخاطبین رادیو به مراتب از روزنامه بیش‌تر است. از این رو، رادیو ناخواسته یا خواسته گوی سبقت را از روزنامه ربود. پس این یک چالش بود که روزنامه در آن زمان با آن مواجه شد. چالش جدی‌تری که با آن مواجه شد، تلویزیون، رویدادها و اخبارها را به شکل تصویری و به شکل مستند ارایه می‌داد. چون امتیاز مجله نسبت به روزنامه همین رنگ و لعاب بهتر و پرداخت قوی‌تر به مطالب بود. تلویزیون این حربه را از دست مجله گرفت، نتیجه‌اش این شد که تیراژ روزنامه‌ها به شدت افت کرد.»[5]

از آن‌جا که افت تیراژ به معنای ورشکستگی مالی گردانندگان روزنامه‌ها و در کل مطبوعات بود، این مؤسسه‌ها به دنبال نوع جدیدی از روزنامه‌نگاری رفتند که مخاطب عام را به خود جلب کند، البته به بهای زیر سؤال رفتن اخلاق حرفه‌ای: «چاره این بود که به جای مطالب جدی و خسته کننده‌ی خبری، مطالب دلخواه همه را چاپ کنیم. مثلاً فلان هنرپیشه همسرش را طلاق داد یا فلان فوتبالیست با فلانی رابطه دارد و.. یعنی خبرهایی که کاملاً وارد حریم خصوصی افراد می‌شد یا حتی این که مقام سیاسی یا مقام مشهوری را مورد تهمت قرار می‌دادند و به آن پر و بال می‌دادند.»[6]

روزنامه‌نگاری زرد در ایران
در ایران نیز می‌توان نمونه‌هایی از کاربرد روزنامه نگاری زرد را شاهد بود. با این تفاوت که گاهی می‌بایست عریف روزنامه‌نگاری زرد و به خصوص جنجالی را به موضوعات سیاسی هم بسط داد. دکتر جبلی در این باره می‌گوید:
«اگر هدف از روزنامه‌نگاری زرد یا رسالت روزنامه‌نگاری زرد، جذب درآمد و مخاطب بیش‌تر به هر قیمتی باشد، بنابراین هر زمان که عطش اطلاع‌رسانی در جامعه افزایش یابد، باید منتظر ظهور روزنامه‌نگاری زرد هم باشیم.»
او می‌افزاید:
«اگر بخواهیم تعریف روزنامه‌نگاری جنجالی را گسترش دهیم، می‌تواند شامل ژورنالیسم حزبی، ژورنالیسم حکومتی یا ژورنالیسم ایدئولوژیک باشد. اما هر کدام ملاحظه‌های خاص خودش را دارد ... شاید نتوانیم روی ژورنالیسم حزبی و جناحی اسم روزنامه‌نگاری زرد بگذاریم، اما به طور قطع می‌توانیم اسم دیگری برای آن پیدا کنیم. اما آن هم به نوعی دارد از اصول ژورنالیسم زرد تبعیت می‌کند. یعنی جذب مخاطب در راستای اهداف حزبی به هر قیمتی که شده است. هر دو در یک نقطه مشترک‌اند: زیر پا گذاشتن اخلاق حرفه‌ای رسانه‌ای.» [7]

بر همین اساس او مطبوعات ایران در شرایط عطش اجتماعی برای اطلاعات را به سه دسته تقسیم می‌کند که شامل دسته‌بندی جدیدی از روزنامه‌های جنجالی و زرد هم می‌شود:
1. رسانه‌هایی که هدف خودشان را گم نمی‌کنند و به دنبال ارایه‌ی بهترین و صحیح‌ترین اطلاعات به مخاطب هستند.
2. رسانه‌هایی که از فضای جدید سوء استفاده می‌کنند و موج حرکت مردم به سمت رسانه‌ها را دست آویز درآمدزایی و پر کردن جیب خودشان قرار می‌دهند.
3. رسانه‌هایی که با اهداف سیاسی، گروهی و حزبی به دنبال استفاده از فضا هستند تا روی موج سوار شوند و آن را به سمتی که خودشان می‌خواهند، بکشانند.
او معتقد است:
«در تاریخ تحول رسانه‌های ما، این سه دسته همیشه حضور داشته‌اند. البته ما می‌توانیم دسته‌های دوم و سوم را به هم تشبیه کنیم. یعنی رسانه‌های دسته‌ی دوم به دنبال کسب ثروت مالی و رسانه‌های دسته‌ی سوم به دنبال کسب ثروت سیاسی و قدرت هستند.»[8]
بر اساس این دسته‌بندی جدید، می‌توان گفت که روزنامه‌نگاری جنجالی و زرد در چند مقطع در ایران اوج گرفته است:

1. انقلاب مشروطه تا ظهور دیکتاتوری رضاخانی: از روزنامه‌نگاری رادیکال تقلیدی چپ و راست تا عوام فریبی «سید ضیاء‌الدین طباطبایی».
گرچه در آغاز دوره‌ی مشروطه، شاهد نوعی از روزنامه‌نگاری آرمان‌گرایانه و در مقابل نوعی روزنامه‌نگاری عوام فریبانه هستیم، اما پس از چندی در پی به سر آمدن آزادی‌های مشروطه و سلطه‌ی دیکتاتوری رضاخان بسیاری از این نشریات توقیف شدند و روزنامه‌نگارانی چون «فرخی یزدی، میرزاده عشقی، ملک الشعرای بهار و...» به زندان افتادند یا همچون «عارف قزوینی و اشرف الدین گیلانی» تبعید و تحقیر شدند.

در این دوران، کاربرد شعر و طنز برای جذب مخاطب بالا گرفت (مثلاً طنز در روزنامه‌ی «نسیم شمال» و شعر و هجو در «قرن بیستم») و نوعی از روزنامه‌نگاری عامه‌پسند را برای جذب توده‌های غیرسیاسی به سیاست به وجود آورد که البته با عوام فریبی روزنامه‌هایی مثل «رعد» (به مسؤولیت سید ضیاء‌الدین طباطبایی) به کلی متفاوت بوده است.
نتیجه‌ی تقابل دو گروه روزنامه‌نگار، کودتای انگلیسی 1299م. بود که در آن سید ضیاء نخست وزیر شد و رضاخان وزیر جنگ. عوام فریبی امثال سید ضیاء تا حدی بود که روشنفکر و هنرمندی هم‌چون «عارف قزوینی» را هم مجذوب خود ساخت تا جایی که تصنیف «ای دست حق پشت و پناهت بازآ   قربان کابینه سیاهت بازآ» را در دفاع از او در مطبوعات به چاپ رساند. حال آن که نتیجه‌ی نهایی این کابینه سرکوب همه‌ی روزنامه نگاران و روشنفکران مستقل همچون میرزاده عشقی و هم‌چنین خود عارف بود.

2. شهریور 1320 تا مرداد 1332 (دوران پس از اشغال ایران توسط متفقین تا سرکوب نهضت ملی شدن صنعت نفت و تعطیلی روزنامه‌های گروه‌ها و احزاب غیر دولتی) ظهور توأمان روزنامه‌نگاری عوام پسند و روزنامه‌نگاری رادیکال عوام فریب.
از 1320 تا 1332 بار دیگر نشریات آرمان‌گرایانه در کنار احزاب به فعالیت پرداختند و در همین دوره شاهد حضور طیفی از روزنامه‌های سطحی و سخیف با محتوای پایین هستیم که ترجیح می‌دهند به جای پرداختن به موضوعات جدی خبری، سیاسی و یا اقتصادی با انعکاس مطالب جنجال برانگیز خودی نشان دهند.

 به عنوان مثال «محمد مسعود» نیز خود با چاپ دیدگاه‌های سیاسی سطح پایین و ورود به مسایل بازاری و چاپ پاورقی‌های نازل، به بازار این گونه نشریات رونق می‌بخشید. پاورقی «تهران مخوف» که رمان عوام‌گرایانه و بسیار سطحی است، سند به جای مانده از فعالیت‌های وی در این دوران است.

«رحیم زهتاب‌فر»، در کتاب «خاطرات در خاطرات» با ذکر خاطره‌ای به توصیف این شکل از روزنامه‌نگاری می‌پردازد: «بعد از شهریور 20 روزنامه‌ها یکی پس از دیگری راه افتاد و البته و صد البته خط همه‌ی آن‌ها آزادی بود. قلم جای چماق و چاقو را گرفت و هر کس قادر به انتشار روزنامه‌ی چهار صفحه‌ای، دو صفحه‌ای و... بود و خود را مجاز می‌دانست به حیثیت، شرف و ناموس افراد تاخته و هرچه قلم را تیزتر و فحش را رکیک‌تر و افراد مورد حمله را از شخصیت‌های سرشناس‌تر انتخاب می‌کرد.
 از معروفیت بیش‌تری برخوردار می‌شد تا جایی که «محمد مسعود»، برای سر یکی از همین‌ها یک میلیون جایزه گذاشت و روزنامه‌نگار دیگری سلسله مقالاتی با سند و مدرک! درباره‌ی آلودگی به فحشای خانواده‌های مختلف منتشر ساخت. روزنامه‌ی دیگری به نام «ادیب» با یک خورجین فحش در سرمقاله‌ی خود نوشت: ... متأسفانه عفت قلم اجازه نمی‌دهد که به این {.... } و {.... } A گویم که ... ! [9]

3. از کودتای 28 مرداد تا پیروزی انقلاب اسلامی: ظهور روزنامه‌نگاری زرد بخش خصوصی در دهه‌ی 50 شمسی از دل روزنامه‌نگاری عوام پسند دولتی دهه‌ی 40. پس از کودتای 28 مرداد، اختناق بالا گرفت و تنها روزنامه‌های دولتی و یا مورد تأیید دولت همچون «اطلاعات» و «کیهان» فعالیت خود را ادامه دادند که البته عوام را هم مد نظر داشتند، به عنوان مثال مصاحبه با چهره‌های روز بازیگری و خوانندگی تا جایی که اطلاعات اولین مصاحبه‌ها را با خواننده‌ها و بازیگران تازه مطرح شده، انجام می‌داد. ماجرای نایاب شدن روزنامه‌ی اطلاعات به خاطر چاپ مصاحبه‌ای با «حمیرا» پس از اولین اجرایش در برنامه‌ی گل‌ها، معروف است.
 در کنار این ژورنالیسم محافظه کار دولتی و سپس نشریات عوام پسند درون همین مؤسسه‌های مورد تأیید رژیم، موج جدیدی از روزنامه‌نگاری غیرسیاسی با به وجود آمدن «تهران مصور»، «زن روز» و ... پا گرفت که اسلاف نشریات زرد امروزاند. این نشریات، ستاره‌های رادیو و تلویزیون را به عنوان خدایان مدرنیته‌ی ایرانی تبلیغ و مدگرایی را دامن می‌زدند.

4. دی ماه 1357 تا تیر ماه 1360 (ظهور مجدد رادیکالیسم عوام فریبانه‌ی احزاب چپ و ملی به سبک دوران ملی شدن صنعت نفت)
همان طور که نشریات متعدد حزب توده در دوران ملی شدن صنعت نفت با به کار بردن عبارات و اصطلاحات دهن پرکن سیاسی، مردم را فریب داده و بدترین تهمت‌ها و شایعه‌ها را برضد رهبران ملی و مذهبی مطرح می‌کردند، در دوران آغازین انقلاب - پس از خروج شاه از ایران تا شورش ناموفق مجاهدین خلق که به برخورد قاطعانه‌ی جمهوری اسلامی با گروهک‌ها انجامید- هم فرصتی برای جریان‌ها و اشخاص مختلف به وجود آمده بود تا با انتشار جراید عوام پسند و پر از اصطلاح و ادعا، اما خالی از محتوا، آرای خود را نشر دهند.
دکتر جبلی در این باره می‌گوید:
«همان سال 58 – اول پیروزی انقلاب- بود که انواع و اقسام احزاب، گروه‌ها، جمعیت‌ها و طرز فکرهای مختلف – از کمونیست‌ها گرفته تا مسلمانان انقلابی- همه برای خودشان مجله و روزنامه داشتند. شاید تعداد نشریاتی که در سال 58 منتشر می‌شد، به مراتب از نشریاتی که طی سال‌های اخیر منتشر شده، بیش‌تر باشد. چرا؟ چون در آن مقطع، فضا تغییر کرده بود و مردم برای گرفتن اطلاعات عطش شدیدی داشتند. به محض این که کسی حرف جدیدی می‌زد، همه توجه می‌کردند ببینند چه می‌گوید.»[10]

5. دوم خرداد 1376 تا 1379 (از پیروزی اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست جمهوری نهم تا توقیف نشریات زنجیره‌ای): ظهور رادیکالیسم سیاسی و موج جدید ژورنالیسم جنجالی در مطبوعات به بهانه‌ی آزادی بیان در فضای اصلاحات.
این روند با شروع به کار روزنامه‌ی «جامعه» در 16 بهمن 76 و تغییرات اساسی در روزنامه‌ی همشهری آغاز شد و با انتشار روزنامه‌های زنجیره‌ای به اوج رسید. عملکرد ضد‌‌دینی مطبوعات ساختارشکن ادامه داشت تا جایی که در اردیبهشت ماه سال 1379، رهبر معظم انقلاب در هشداری صریح، نارضایتی خویش را از عملکرد مجرمانه‌ی‌برخی مطبوعات اظهار داشتند و آن‌ها را «پایگاه دشمن در داخل ایران» خواندند. پس از این ماجرا، نهادهای نظارتی برخورد جدی‌تری با گروهی از رادیکال‌ترین این مطبوعات انجام دادند که به توقیف برخی از آنان انجامید.
دکتر جبلی خود در این باره می‌گوید:
«پس از دوم خرداد، فضای جامعه و شعارها عوض شده و چهره‌ها و جریان‌های حاکم تغییر کرده‌اند. خب جامعه‌ای که 8 سال یک مدل حرف خاص را از رسانه‌ها می‌شنیده، الان منتظر دریافت حرف‌های جدید از طیف‌های جدید بود. طبیعی است که آن جا هم از این عطش اطلاع رسانی سوء استفاده شود. این تفکیک سه دسته‌ای در آن مقطع هم اتفاق افتاد و در بعضی موارد، دسته‌های دو و سه به هم نزدیک شدند.» [11]

6. از 1379 تاکنون: ظهور ژورنالیسم غیرسیاسی عامه پسندانه و زرد در مقابل روزنامه‌نگاری متعهد و انقلابی.
پس از توقیف مطبوعات زنجیره‌ای که به آرامش و منطقی شدن فضای مطبوعاتی، اجتماعی و سیاسی کشور انجامید؛ موج جدیدی از روزنامه‌نگاری زرد به سبک تهران مصور و زن روز، ظهور کرد که اگرچه به ظاهر غیرسیاسی بود اما ادامه‌ی خط «تهاجم فرهنگی» را دانسته و نادانسته دنبال می‌کرد. این نشریات در خلاءِ نظارتی دوم خرداد و در فضای به اصطلاح «آزادی بیان» رشد کردند و به تدریج مخاطبان خود را گسترش دادند تا جایی که غالب فضای نشریات جوان پسند و هم‌چنین نشریات خانوادگی را به خود اختصاص دادند.
 البته در دوران پس از روی کار آمدن دولت عدالت، موج جدیدی از روزنامه‌نگاری عامه پسند و هم‌چنین زرد به وجود آمده که اگرچه ظاهری غیرسیاسی دارد اما اهدافی سیاسی و سکولار را دنبال می‌کند. نشریاتی که مخاطبان خود را در قشر به اصطلاح «خاکستری» می‌جویند و می‌کوشند با جذب جوانان و زنان، سکولاریسم سیاسی و آرای روشنفکرانه را به رگ‌های جامعه تزریق کنند.


خوب یا بد؟
مهم‌ترین ایراد وارد بر روزنامه‌نگاری زرد این بوده که جذب مخاطب و دنبال آن کسب درآمد بیش‌تر، اخلاق حرفه‌ای روزنامه‌نگاری را تحت الشعاع خود قرار داده است. دکتر جبلی در این باره می‌گوید: «تا قبل از این، اخلاق روزنامه‌نگاری در درجه‌ی اول اهمیت بود و حرفه‌ی روزنامه نگاری یک حرفه‌ی شریف محسوب می‌شد و با دروغ، تهمت و ورود به حریم خصوصی افراد تعارض داشت. اما با روزنامه نگاری زرد این حرمت‌ها شکسته شد و این حریم‌ها زیر پا گذاشته شد.
شعار روزنامه‌نگاری زرد این است: «مخاطب را باید جذب کرد، به هر قیمتی که شده است.» در صورتی که هیچ وقت شعار روزنامه‌نگاری اصیل و حرفه‌ای این نیست. شعار روزنامه‌نگاری حرفه‌ای و اصیل این است که «حقایق را باید کشف کرد و حرمت جامعه و فرد را نگه داشت.» یعنی چه در تئوری‌های هنجاری لیبرالی رسانه‌ای و چه در تئوری‌هایی که بعدها به تئوری مسؤولیت اجتماعی تبدیل شد، قائل به شکست حرمت اخلاق یا افراد در جامعه نبوده‌اند.[12]

شاید یکى از تفاوت‌هاى اصلى بین روزنامه‌نگارى زرد امروز در غرب و نوع مشابه آن در ایران این است که مطالب آن‌ها کاربردى است. به طور مثال هنگامى که رویدادهاى حادثه‌اى مثل سرقت در آن‌ها درج مى‌شود، غالباً راهکارهاى سوزاندن، شگردهاى آن سرقت را هم عرضه مى‌کنند. راه‌هاى ایمن سازى در برابر حادثه‌هاى مشابه را هم توصیه مى‌کنند و یا توصیه‌ها و پیشنهادهاى پلیس را هم ضمیمه مى‌کنند.
تجارب مشابهى که در گذشته رخ داده است را هم به عنوان پیشینه‌ی موضوع به شما ارایه مى‌دهند. یعنى در یک ساخت ژورنالیستى‌تر و متکى بر آموزش، گام بر مى‌دارند که در نشریات زرد داخلى این عنصر دیده نمى‌شود. نکته‌ی دیگر آن که، معمولاً بین آگهى‌هاى نشریات زرد خارجى و مطالب آن‌ها یک نوع هماهنگى وجود دارد.
 به طور مثال در کنار مطلبى که از بکهام نوشته‌اند، یک آگهى از مؤسسه‌ی زیبایى وجود دارد که تبلیغ آن تاتو (خالکوبى) پشت گردن دیوید بکهام است.[13]

«مسعود کوثرى»، کارشناس ارتباطات، درباره‌ی کارکردهای مثبت و منفی نشریات زرد در جامعه مى‌گوید: «در جوامع مدرن یکى از کارکردهاى نشریات زرد این است که به مردم مى‌گویند جرم، جنایت، فساد و چیزهاى وحشتناک در جامعه وجود دارد اما جاى تو امن است و این حول و حوش تو نیست، مردم هم از این که متوجه بشوند خیلى چیزها در جامعه وجود دارد و خدا را شکر کنند که دچارش نشدند و یا مراقب باشند که دچارش نشوند خوششان مى‌آید.»[14]

«دیوید رندال»، در کتاب روزنامه‌نگاری حرفه‌ای خود می‌نویسد: «... حتی روزنامه‌های نامطلوب هم بیش از زیانی که ممکن است برسانند، خدمت می‌کنند. از روی اطمینان می‌توان ادعا کرد که در این حرفه، مهارت‌های منفی بسیاری وجود دارد که در تاریخ روزنامه‌نگاری می‌توان آن را زشت‌کاری نامید. دست‌آوردهای عظیمی هم وجود دارند که برای این حرفه افتخار آفریده‌اند.»
مهارت‌های منفی مجموعه‌ای از تکنیک‌های ساده و مبتذل ارتباطی است که برخی از روزنامه‌نگاران آن‌ها را برای تأثیرگذاری و جلب مخاطبان خود به کار می‌گیرند. با این تعبیر گاه رسانه‌ها برای جذاب بودن و رعایت اقتضائات رسانه‌ای خود حد عدم قطعیت را نادیده گرفته و به مقتضیات اقتصادی خویش می‌اندیشند، در چنین رویه‌ای ابتذال در ارایه‌ی اطلاعات شکل خواهد گرفت؛ مفهومی که امروزه از آن با عنوان زرد نویسی در نشریات یاد می‌کنند. [15]

نشریات زرد در مقابل این انتقادها، موافقانی هم دارد که می‌گویند، نخستین چیزی که باعث می‌شود موضوعی زرد شود، اهمیت آن است و نشریات زرد اگر پدیده‌ی مذمومی است،‌ پس چرا همیشه مخاطب دارد و با استقبال عمومی روبه‌روست، مخاطب سنی این‌گونه نشریات عموماً جوانان هستند.
نگاهی به هفته‌نامه‌های رنگارنگ و پیگیری ماجراهای مختلف جنایی، ورزشی و... نشان می‌دهد تقریباً هم به لحاظ دکه عملکرد خوبی دارند و هم مخاطب را از خود راضی نگه می‌دارند. به عقیده‌ی موافقان این‌گونه کار رسانه‌ای، مردم نیازمند جایی هستند که مطالب و سوژه‌های داغ را بخوانند و دنبال کنند.
به عنوان مثال، موضوع دختران فراری و کشف شبکه‌های فروش دختران ایرانی یا فروش خدمت سربازی و حواشی مربوط به آن که بسیار مورد توجه مخاطبان است. بنابراین حضور این‌گونه نشریات نمی‌تواند آسیب اجتماعی تلقی شود. بپذیریم که امروز مخاطبان ما به خصوص جوانان مثلاً در مباحث ورزشی به دنبال حواشی هستند و جدای از نتایج رویدادها علاقه‌مندند با زندگی و حتی برخی مسایل خصوصی ستارگان تیم ملی یا سینما آشنا شوند. حتی مایلند بدانند در پایان فلان مسابقه‌ی فوتبال چرا بین بازیکنان درگیری ایجاد شده است و در نهایت از این‌گونه موضوعات حاشیه‌‌ای که معمولاً در متن اخبار و برنامه‌‌ها به آن نمی‌پردازیم.
نشریات زرد هم مثل هر پدیده‌ی دیگری چنانچه با برنامه و کار کارشناسی همراه نباشد،‌ نتایج ناگواری خواهد داشت که نمونه‌های آن را بسیار دیده‌ایم و خطرناک‌تر از همه این که در کار این‌گونه نشریات نیت‌های غیرمسؤولانه و غیراخلاقی رسانه‌ای هم وجود داشته باشد که نتایج نامطلوبی را بر جای خواهد گذاشت.

«یونس شکر‌خواه»، استاد ارتباطات نیز در زمینه‌ی رعایت اخلاق حرفه‌ای در کار نشریات زرد می‌گوید: «تفاوت اصلی بین روزنامه‌نگاری زرد در غرب و آن چه در ایران وجود دارد،‌ این است که مطالب نشریات زرد در غرب کاربردی است، یعنی اگر خبرهای مربوط به سرقت در آن‌ها درج می‌شود، راهکارهای سوزاندن شگردهای آن سرقت را هم عرضه می‌کند و راه‌های ایمن‌سازی در برابر حوادث مشابه را هم توصیه می‌کند یا توصیه‌های پلیس را ضمیمه می‌نماید.»[16]

از مردم یا به مردم؟
نشریات عامه پسند و زرد تمایل دارند تا با مردمی نامیدن خود و تکیه بر تیراژ بالایی که نسبت به نشریات وزین دارند، نوعی پوپولیسم مطبوعاتی را به وجود بیاورند که بر این اساس هر نشریه که مخاطب دارد و فروش می‌رود، مشروعیت داشته و بلکه الگوی دیگر نشریات است! برخی از آن‌ها معتقدند نشریات باید همان چیری را بنویسند که مردم می‌خواهند و چون مخاطبان گسترده‌ی آن‌ها به داستان‌ها و گزارش‌های عشقی- اجتماعی و یا اخبار و مصاحبه‌های مربوط به سوپراستارها، علاقه دارند، پس چنین مطالبی حتی اگر خصوصی‌ترین و یا مبتذل‌ترین حاشیه‌ها را شامل بشود، حق انتشار دارد.
در پاسخ به این استدلال، باید دید مردمی بودن در روزنامه‌نگاری به چه معناست؟ دکتر پیمان جبلی در این باره می‌گوید:
«دو رویکرد کلی می‌توان در نظریات ارتباطی یافت. یک رویکرد معتقد است که رسانه‌ها باید «گیرنده مدار» باشند، یک رویکرد هم معتقد است رسانه‌ها باید «فرستنده مدار» باشند. حتی وقتی دسته‌بندی الگوهای هنجاری صورت می‌گیرد، رسانه‌های حزبی و حکومتی و رسانه‌های آرمانی را در دسته‌ی رسانه‌های فرستنده مدار قرار می‌دهند. یعنی برای رسیدن به هدف خودش که با حکومت است یا رویکرد حزبی یا آرمان‌ها کار می‌کند. اما در هر حال به مخاطب توجه «ثانیاً و بالعرض» دارد و «اولاً و بالذات» به خودش توجه دارد. رسانه‌های گیرنده مدار معتقدند باید هر چیزی را که مخاطب می‌خواهد به او داد. حالا این را ممکن است به جامعه مدار، فرد مدار و توسعه مدار طبقه‌بندی کنند.»
او البته معتقد است که از هیچ کدام از این دو نظریه توجیهی برای نظریات پوپولیستی مطبوعات زرد در نمی‌آید:
«اما حتی نظریات مبتنی بر گیرنده مداری هم صد در درصد نمی‌گویند هر چیزی که میل و خواست مخاطب باشد، باید در اختیارش گذاشت. حتی نظریه‌ی لیبرالی وقتی در مقابل نظریه‌ی اقتدارگرایی قرار گرفت، محدوده‌ای برای آزادی رسانه‌ها وضع کرد. در این نظریه هم حق سایر اقشاری که صاحب رسانه و تریبون نیستند و هم حرمت خصوصی اشخاص، مورد توجه قرار گرفت. هیچ نظریه‌ای به آزادی مطلق رسانه‌ها معتقد نیست، حتی نظریه‌ی مسؤولیت اجتماعی که کاملاً نظریه‌ی لیبرالی را تغییر می‌دهد. این نظریه می‌گوید رسانه‌ها اول، باید حقوق جامعه را رعایت کنند، دوم باید حقوق فرد را رعایت کنند و حتی حقوق حکومت را هم باید رعایت نمایند. بنابراین هیچ نظریه‌ای در علوم ارتباطات نگفته هر چیزی را که مخاطب خواست باید صد در صد به او بدهیم.» [17]
در این باره «مک کوایل» (Dines McQuil) می‌گوید: «مخاطبان می‌توانند هم برآمده از خود جامعه باشند، هم از رسانه‌ها ومحتوای آن‌ها» در شکل دوم اگر مخاطبان را آفریده‌ی رسانه‌ها بدانیم در آن صورت خواهیم دید که آن‌ها در پی یک فن‌آوری جدید مانند اختراع رادیو یا تأسیس کانال جدید مانند یک برنامه‌ی رادیویی تازه، پا به عرصه‌ی هستی گذاشته وبه دور آن جمع می‌شوند.
 ایجاد و تکمیل برنامه سازی به سبک و سیاق نشریات زرد با تکنیک‌های رادیویی به طور قطع در جذب بیش‌تر شنوندگان مؤثر خواهد بود. در شرایط ناشی از رقابت شدید بین رسانه‌ها و تغییرات مداوم داشتن آگاهی تاریخی درباره‌ی میزان و ترکیب مخاطبان به هیچ وجه کافی نیست و ضروری است که سلایق و علایق مخاطبان هم پیش‌بینی و هدایت شوند.[18]

اما در جامعه‌ی ما که بر پایه‌ی ارزش‌های دینی و انقلابی سامان یافته، نظریه‌ی دیگری مطرح است که مبتنی بر تعهد اخلاقی دست‌اندرکاران فرهنگی (اعم از دولتی و غیر دولتی) است.
این نظریه می‌گوید:
«نشریات و رسانه‌ها اگرچه باید مردم را مورد توجه قرار داده و به جای پرداختن به انتزاعیات و تئوری‌های تقلیدی و وارداتی، به مطالبات و نیازهای مردم –به ویژه اقشار محروم از رسانه- بپردازند، اما این مردمی بودن و از مردم جوشیدن به معنای آن نیست که باید از علایق روزمره‌ی مردم الگو بگیرند. بلکه در مقابل آن‌ها وظیفه دارند به جامعه، الگوهای اخلاقی ارایه کنند و در ساماندهی فرهنگی جامعه نقش ایفا نمایند.

بر این اساس حتی اگر علایق عامه‌ی مردم به سمت مسایلی چون حاشیه‌های غیراخلاقی، طنزهای سخیف و... متمایل باشد، رسانه‌ها نباید به ایشان تمکین کرده و بلکه موظف‌اند در جهت تغییر گرایش عمومی گام بردارند. بدین معنا نمی‌شود با این توجیه که مردم، پرداختن به زندگی سوپر استارها در نشریات را دوست دارند یا طنزهای مبتذل را در سینما می‌بینند، به این موضوعات روی آورد.
چنین توجیهات پوپولیستی نه تنها جوابگوی نیاز روز جامعه نخواهد بود، بلکه زمینه را برای سقوط هر چه بیش‌تر اخلاقی جامعه فراهم می‌کند، چراکه بدیهی است همین موضوعات مدتی بعد برای مردم تکراری خواهند شد و ذائقه‌ی عوام را تأمین نخواهند کرد. بنابراین بعید نیست که گزارش‌های حاشیه‌ای سوپراستارها، جایش را به عکس‌های نیمه عریان و عریان خصوصی آن‌ها بدهد و سینمای مبتذل امروز، به پورنوگرافی نینجامد. پدیده‌ای که یک بار در سال‌های پایانی حاکمیت طاغوت تجربه کرده‌ایم. در هر حال آزموده را آزمودن خطاست.(*)

پی‌نوشت‌ها:

[1]مشروعیت نشریات زرد، مصطفی قوانلو قاجار، روزنامه‌یشرق، تاریخ 14/4/83.
[2]. هیاهو برای هیچ: ژورنالیسم زرد از مطبوعات تا تلویزیون، گفت‌وگو با دکتر پیمان جبلی، ماهنامه‌ی سوره، شماره‌ی چهارم، شهریور و مهر 82.
[3]. راز جلب مخاطب د‌ر نشریات زرد چیست؟، ایسنا، تاریخ 23-09/1387.
[4]. همان.
[5]. هیاهو برای هیچ: ژورنالیسم زرد از مطبوعات تا تلویزیون، گفت‌وگو با دکتر پیمان جبلی، ماهنامه‌ی سوره، شماره‌ی چهارم، شهریور و مهر .82
[6]. همان.
[7]. همان.
[8]. همان.
[9]. مصطفی قوانلو قاجار، همان.
[10]. گفت‌ؤگو با دکتر پیمان جبلی.
[11]. همان.
[12]. همان.
[13]. مصطفی قوانلو قاجار، همان.
[14]. راز جلب مخاطب د‌ر نشریات زرد چیست؟، همان.
[15]. مهارت‌های منفی در عصر زرد نویسان حرفه‌ای، مجتبی عظیمی، روزنامه‌ی قدس، تاریخ 24/04/1388.
[16]. سایه‌ی نشریات زرد بر سر برنامه‌سازان‌، مازیار ناظمی‌، جام جم آنلاین.
[17]. گفت‌وگو با دکتر پیمان جبلی، همان.
[18]. مازیار ناظمی‌، همان.

* رضا نساجی - برهان

 



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.