بحران اقتصادي در اروپاي واحد جدي تر مي شود ادامه خشكسالي در منطقه يورو

هنوز کمتر از يکماه از آغاز سال جديد ميلادي گذشته است اما در همين مدت اندک ابرهاي سياه آسمان منطقه يورو را فرا گرفته است.اوضاع براي کشورهاي اروپايي روز به روز
سخت تر مي شود و سياستمداران اروپايي ديگر توان کنترل و مقابله با شورشها و اعتراضات عمومي را ندارند.به نظر مي رسد در اين شرايط نسخه هاي مرکل و سارکوزي براي اروپاي واحد ديگر موضوعيتي ندارد !

واقعيت امر اين است که اروپا از سه سال پيش تلاش هاي فراواني براي غلبه بر بحران کنوني و حمايت از رشد اقتصادي، کاهش کسري بودجه کشورها و نجات بانک ها انجام داده است اما همه اين تلاشها نتيجه معکوس داده است .کاهش رتبه اعتباري کشورهاي اروپايي از جمله فرانسه و اتريش نيز به خوبي نشان مي دهد سال 2012 سالي بسيار سخت براي مقامات منطقه يورو خواهد بود .کارشناسان اروپايي ضمن تاکيد بر واگرايي ايجاد شده در اتحاديه اروپا معتقدند که کشورها واحد پولي يورو را رواج دادند و از پول واحد برخوردار شدند اما به موازات آن مديريت واحد ايجاد نشد.با فرارسيدن بحران، کشورها به اين نتيجه رسيدند که بايد به صورت يکپارچه اقدام کنند.نشستي نبوده است که در اين جهت حرکت نکرده باشد اما نمي توان با يک نشست راه حلي معجزه آسا براي بحران کنوني پيدا کرد.يافتن راه حل مستلزم تلاش هايي مستمر است و همان گونه که باروسو رئيس کميسيون همواره مي گويد اين تلاش ها شبيه دو ماراتن است و بايد همچنان ادامه پيدا کند.

تجزيه منطقه يورو مسئله اي است كه سياستمداران اروپايي سعي دارند از آن فرار كنند و در مصاحبه ها و سخنراني هاي خود كمتر از آن سخني به ميان آورند.اما اين حقيقتي است كه سران كشورهاي غربي بايد دير يا زود آن را پذيرفته و به عنوان يك گزينه اصلي نسبت به آن فكر كنند.در اين ميان كشورهايي مانند انگليس گزينه تجزيه منطقه يورو را جدي گرفته و در خصوص آن برنامه ريزي كرده اند.حال آنكه كشورهايي مانند آلمان و فرانسه سعي دارند به هر نحو ممكن آشفته بازار يورو را از وضعيت فعلي خارج كنند.انگليس يكي از 10 كشور اتحاديه اروپاست كه عضو منطقه ارزي يورو نيست اما نگران است آشفتگي در منطقه يورو تاثير شديدي بر اقتصاد اين كشور داشته باشد زيرا 40 درصد از تجارت انگليس با كشورهاي منطقه يورو است.در هر حال باروسو،مرکل وسارکوزي بايد حقايق موجود در منطقه يورو را بپذيرند!بدون شک در صورت ادامه روند فعلي خطر تجزيه منطقه يورو دو چندان خواهد شد . كشورهاي
يونان،ايرلند،پرتغال،لهستان،مجارستان،ايتاليا،اسپانيا و...همگي داراي درجه هايي متفاوت از بحران اقتصادي هستند و اين بحران در آينده اي نزديك به سرتاسر اروپاي واحد سرايت خواهد كرد.در هر صورت شواهد ومستندات موجود نشان دهنده تداوم بحران اقتصادي در اروپاي واحد است.در چنين شرايطي تجزيه منطقه يورو و خروج يك به يك كشورهاي مذكور از منطقه يورو امري كاملامحتمل خواهد بود.

تظاهرات اخير ملتهاي اروپاي شرقي نشان
مي دهد که امسال بحران مالي اروپا در سرتاسر اين منطقه شعله ور خواهد شد .ملتهاي اروپايي به شدت از نوسانات صورت گرفته در منطقه يورو نگرانند.طي ماههاي اخير رسانه هاي غربي بارها مسئله اخراج برخي اعضا را از منطقه يورو مطرح كرده اند.شاخص ترين اين اعضا يونان و اسپانيا هستند كه بحران بدهي و استقراض خارجي در آنها هر روز بيشتر مي شود.اما اخراج كشورها از منطقه يورو معادله اي است كه صرفا در قالبي رئاليستي و در دل مناسبات بين دولتي اعضاي اروپاي واحد و منطقه يورو معنا و مفهوم پيدا
مي كند.شايد بهتر باشد كمي معادله را از سوي ديگر آن،يعني از ديد ملتهاي اروپايي مورد بررسي قرار داد .به نظر مي رسد در آينده اي نزديك «اخراج ناخواسته از منطقه يورو»به «خروج خودخواسته از منطقه يورو»تبديل شود.واقعيت امر اين است كه ملتهاي اروپايي ديگر پذيراي بازي سران كشورهاي خود در چرخه يورو نيستند.از سوي ديگر،هم اكنون ديگر بر اكثر شهروندان اروپايي محرز است كه كشورهاي غير عضو در منطقه يورو طي سالهاي اخير وضعيت مالي، رفاهي و اقتصادي بهتري نسبت به اعضاي يورو داشته اند.از اين رو نوعي حس حسادت نسبت به موقعيت ديگر كشورها در ذهن ساكنان عضو منطقه يورو شكل مي گيرد.

بدون شک در سال 2012 ميلادي هيچ کس ديگر نمي تواند به مرکل و سارکوزي اعتماد کند! آنگلامركل صدر اعظم آلمان و نيكلاساركوزي رئيس جمهور فرانسه طي سالهاي اخير سعي داشتند وقوع بحران اقتصادي در منطقه يورو را به مولفه هاي مقطعي و گذرا نسبت داده و عامل زمان را فاكتوري براي حل مسئله بدانند.بسياري از سياستمداران اروپايي نيز از رويكرد ساركوزي و مركل پيروي كردند.حتي برخي از اين سياستمداران به ملتهاي خود وعده دادند كه سال 2010 ميلادي سال پايان بحران يورو خواهد بود و پس از آن رفاه عمومي و اقتصادي نمود ويژه و منحصر به فردي در اروپاي واحد خواهد داشت .اما هم اكنون نه تنها چنين رفاهي به وجود نيامده است،بلكه مقامات غربي از آغاز موج دوم بحران اقتصادي دركشورهايشان خبر مي دهند.ديگر نمي توان از وجود يک منجي در منطقه يورو سخن به ميان آورد و شرايط به سختي براي اعضاي اتحاديه اروپا پيش مي رود .

رئيس جمهور فرانسه در دوره اي كه رياست اتحاديه اروپا بر عهده فرانسه بود نتوانست گام موثري در راستاي ايجاد وحدت در اروپاي واحد بردارد.چنين روندي در خصوص آنگلامركل نيز صادق بود.

با اين حال صدر اعظم سرزمين ژرمنها و رئيس جمهور فرانسه همچنان از اروپاي واحد سخن مي گويند! اين در حالي است كه بحرانهاي اقتصادي و اجتماعي سرتاسر اروپا را فرا گرفته و مردم اروپا نيز خواهان استقلال اقتصادي خود هستند.در اين ميان ساركوزي و مركل سعي دارند طرحهاي اقتصادي خود را به صورت مشترك ارائه داده و فورا آن را به مقوله وحدت در اروپا نسبت دهند.

به قلم محمد امين ستاري- رسالت