مرثيه برنامه «هفت» براي سينماي فاسد عصر پهلوي

در آخرين دقايق روز جمعه هشتم بهمن ماه و در آستانه سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي، در برنامه «هفت» شبكه سوم سيما ناباورانه شاهد تصاوير و شنونده جملاتي از سوي مجري اين برنامه بوديم، كه باور كردنش آن هم در اين روزها، بسيار دشوار و سخت بود.
جالب اينكه گردانندگان «هفت» با عنايت به طولاني بودن برنامه شان، پخش اين آيتم را در «كنداكتور» پخش در فهرست اولويت هاي نخست قرار داده بودند، مبادا ديدن اين تصاوير از كف بينندگان برنامه برود!
در اين برنامه به بهانه بحث پيرامون به بن بست رسيدن سينماي ايران در سالهاي پاياني رژيم پهلوي- كه اصولا موضوع بحث اصلي و حتي فرعي برنامه هم نبود- اقدام به پخش فيلم جلسه اي با حضور و سخنراني محمد علي فردين چهره شاخص فيلمهاي آبگوشتي، علي عباسي يكي از عوامل مؤثر در شبكه تلويزيوني بهائيان (ثابت) در سال 1346، حبيب اله روحاني كلان سرمايه دار بهايي، عضو ثابت و بانفوذ محفل بهائيان و صاحب سينماهاي مصادره شده آزادي و شهرقصه، منوچهر صادق پور توليدكننده وكارگردان فيلمهاي كثيف و آلوده اي همچون «شهر هرت»، عباس شباويز عضو حزب توده و... نمود.
و شگفت تر از همه اينكه مجري برنامه كه همگان او را به عنوان دايره المعارف سينماي ايران در رژيم پهلوي ها مي دانند در اقدامي سؤال برانگيز و غيرمنتظره ضمن اعلام اسامي افراد حاضر درآن جلسه كذايي با تقدير و تجليل از آنان براي مردگان آن جمع آرزوي غفران الهي و براي زندگان فراري اين جمع به عنوان خادمين سينماي ايران! آرزوي توفيق و سعادت و سلامت نمود و پرسش هاي زيادي را در ذهن بينندگان اين برنامه بي پاسخ گذاشت.
- اينكه حبيب اله روحاني كلان سرمايه دار فراري بهايي كه تمام توان خود را وقف كمك به رژيم صهيونيستي و تبليغ بهائيت نموده و به مدد پولها و امكانات اهدايي او به جوانان ناآگاه بسياري جذب اين فرقه شدند، كسي كه ادعا مي نمود دو سينماي شهرفرنگ (آزادي) و شهر قصه را صرفاً به دليل علاقه رفيقه اش «عهديه»- بهايي مسلك ]خواننده ثابت ترانه هاي پر از تباهي فيلمهاي آبگوشتي ساخته تا هرگاه اين دو اراده كنند به صورت خصوصي به تماشاي فيلم بنشينند. كسي كه با تشكيل نخستين سينه كلوپ ها و عضوگيري از ميان علاقه مندان سينما، خاصه جوانان و نمايش فيلمهاي مستهجن به نام سينماي روشنفكري مجري برنامه رژيم در راه از خود بيگانه ساختن جوانان و نابودي باورهاي ديني و حتي غيرت و تعصب در ذهن آنها و... با چه متر و معياري خادم شناخته شده است، آن هم از سوي كسي كه نمي تواند ادعا كند نسبت به اين اطلاعات بيگانه است؟!
و يا در كارنامه علي عباسي بهايي مسلك كه پس از بسته شدن تلويزيون بهائيان، وام هاي بلاعوض زيادي از دفتر فرح پهلوي اخذ كرد تا تحت لواي كمك به سينماي معترض و روشنفكري، جريان دروغين اپوزيسيون و ناراضيان حقوق بگير رژيم پهلوي را راه اندازي كند غير از سياهي و تباهي چه ديده است كه براي او آرزوي سلامت و سعادت مي كند؟
و اين كه به چه دليل، جاي سردمدار شاخص فيلمهاي آبگوشتي و سازندگان و توليدكنندگان فيلمهاي كثيفي همچون دختري به نام شراب، شهر هرت و عناصر كليدي فرقه ضاله بهائيت را در سالگرد پيروزي انقلابي كه بساط آنها را برچيده است، خالي مي داند؟! و...
- آيا زمان آن فرا نرسيده كه مديران دلسوز رسانه ملي خطر حضور اينگونه چهره ها كه موريانه وار در حال نفوذ در عموم شبكه هاي صدا و سيما هستند را جدي تر تلقي كرده و در يك بازنگري قاطع و كلان به شناسايي و طرد آنان دست بزند؟!