آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ سه شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
مروری بر دلایل 6 گانه‌ی آشفتگی بازار ارز   نوسانات بازار ارز، اقتصادی است یا سیاسی؟

مروری بر دلایل 6 گانه‌ی آشفتگی بازار ارز نوسانات بازار ارز، اقتصادی است یا سیاسی؟


سرویس اقتصادی مفیدنیوز :: پس از گذشت دو هفته از التهابات ارزی، هنوز مشخص نیست که دلیل اصلی آشفتگی بازار ارز چیست؟ دولتی‌ها می گویند جو سازی برخی رسانه‌ها البته با رویکرد هدفمند سیاسی در آشفتگی بازار نقش عمده ای داشته و در مقابل غیر دولتی‌ها نیز معتقدند برخی اقدامات خود دولتی‌ها باعث التهابات ارزی در کشور شده است.

تاریخ: ۲۰ دي ۱۳۹۰

در نگاه تخصص­گرایانه و معتقد به تقسیم­ کار علمی و کارشناسی، همواره این انتظار مطرح است که اقتصاددانان و اقتصاد خوانده­ها در پدیده­ها و چالش‌های اقتصادی که جامعه را از خود متأثر می­کند، تحلیل­هایی ارایه دهند تا نخست به واکاوی دلایل بروز این پدیده پرداخته باشند و دوم به ارایه‌ی راهکارهایی برای رفع آن اقدام کنند و سوم با الگو گرفتن از این پدیده از بروز آن در موارد مشابه جلوگیری شود.

اگر از این که اقتصاددانان افرادی کنجکاو بوده و با توجه به بین رشته­ای بودن و به تعبیر دیگر فرا رشته­ای بودن اقتصاد به ارایه‌ی نظر در تمامی علوم می­پردازند و برای تخصصی کردن این موضوع علوم مختلفی از قبیل اقتصاد کشاورزی، اقتصاد رفاه، اقتصاد منابع، اقتصاد بازرگانی، اقتصاد مدیریت، اقتصاد صنعت، اقتصاد کار، اقتصاد آموزش و پرورش، اقتصاد بهداشت، اقتصاد انرژی، اقتصاد هنر، اقتصاد مهندسی، اقتصاد جنگ، اقتصاد سیاسی و غیره و غیره را پایه­ریزی کرده­اند، بگذریم می­توانیم بیان کنیم که از طرف دیگر این علم مظلوم نیز واقع شده و نه تنها فارغ­التحصیلان علوم مختلف در انواع پست­های اقتصادی دولتی و غیردولتی قرار می­گیرند بلکه می­توان در مورد تخصصی­ترین موضوعات اقتصادی از مردم کوی و برزن، شهر و روستا استعلام گرفت و گزارش رسانه­ای تهیه کرد و یا مهمانی فامیلی گرفت و اتفاقاً اظهارنظرهایی کارشناسی و تخصصی از طرف عموم مردم، دوستان و آشنایان شنید که بسیار به اظهارنظرهای کارشناسان خبره‌ی این حوزه شبیه باشد و تفاوت چندانی میان آن‌ها وجود نداشته باشد.
حال سؤال این است که آیا اذهان عامه‌ی مردم آن قدر پویا و تخصصی است که نظر کارشناسی و فنی ارایه دهند و یا این کارشناسان اقتصادی ما هستند که تحلیل­هایی در سطح عموم مردم بیان می­­کنند. پاسخ این سؤال و نزدیکی تحلیل­های کارشناسی به تحلیل­های عمومی و خانوادگی در دو موضوع نهفته است:
1- ابزار دسترسی عمومی مردم به اطلاعات به وسیله‌ی رسانه­­های مختلف دیداری و شنیداری آن قدر توسعه یافته است که با توجه به حساسیت موضوعات اقتصادی، همگان به آخرین اطلاعات ارایه شده از طرف متخصصان دست یافته و آن‌ها را پیگیری می­کنند.
2- ابزار دسترسی به اطلاعات فنی خاص در زمینه­های تخصصی با توجه به حساسیت برخی بازارها و عناوینی از جمله تحریم اقتصادی محدود شده است و بسیاری از کارشناسان خبره نیز با توجه به عدم دسترسی به اطلاعات طبقه­بندی­ شده تحلیل­هایی در سطح اطلاعات عموم مردم ارایه می­دهند.
بنابراین نزول سطح تحلیل­های کارشناسی به تحلیل­هایی در سطح عمومی جامعه را می­توان ناشی از توسعه‌ی نشر اطلاعات عمومی و محدود شدن نشر اطلاعات خاص و بعضاً محرمانه به دلیل برخی مسایل از جمله تحریم اقتصادی مربوط دانست.
اما پیش از آن که تحلیلی مختصر از دلایل اقتصادی و یا سیاسی (خارجی- داخلی) نوسانات نرخ ارز و عدم تعادل موجود در چند هفته‌ی اخیر ارایه دهیم، توجه به این نکته ضروری است که در ادبیات اقتصادی دو روش عمده به شرح زیر برای تحلیل مسایل اقتصادی وجود دارد:
1- روش اثباتی: این روش شامل بحث‌های واقعی و مبتنی بر هست­ها و نیست­ها است. به همین دلیل تنها بر اساس استدلال‌های علمی و روابط علی و معلولی بین پدیده‌های اقتصادی و پیش‌بینی رفتار متغیرهای اقتصادی می­توان مسایل را ریشه‌یابی کرد.
2- روش دستوری: بر عکس روش قبل، این روش بر اساس توصیه، تجویز و مبتنی بر مصلحت اندیشی است و به بایدها و نبایدها می­پردازد و به دنبال ریشه‌یابی مسأله نیست.
این جاست که این سؤال مطرح می­شود که در تحلیل وضعیت ارز در کشور آیا باید از روش اثباتی استفاده کرد و یا تحلیلی مبتنی بر روش دستوری ارایه داد؟
برای مثال اگر تشدید تحریم­های اعمال شده بر فروش نفت و تحریم­های اخیر بانک مرکزی موجب سخت­تر شدن انتقال وجوه حاصله از فروش نفت و موجب بروز عدم تعادل در بازار ارز شده باشد، شرایط را باید براساس روش دستوری و مبتنی بر بایدها و نبایدهای اتخاذ شده در سطح کلان نظام در برخورد با اثرات تحریم و آستانه‌ی مقاومت کشور در ایستادگی بر برخی حقوق حقه‌ی کشور از جمله دست‌یابی به انرژی صلح­آمیز هسته­ای تحلیل کرد ولی اگر علت این نابسامانی معلول حرکت نقدینگی سرگردان از سپرده­های بانکی به سمت بازارهای دیگر به دلیل کاهش نرخ سود بانکی باشد، به طور حتم سطح تحلیل متفاوت خواهد بود.
به همین دلیل به نظر می­رسد نوسانات بازار ارز در چند هفته‌ی اخیر را باید از هر دو روش اثباتی و دستوری مورد نظر قرار داد. با این قید که سطح دسترسی به اطلاعات محرمانه و امکان ارایه‌ی آن در سطح عمومی مستلزم رعایت تمامی طبقه­بندی­های حاکم بر آمار و اطلاعات است، تا روند شفاف­سازی که با هدف اصلاح امور انجام می­گیرد بر ضدمنافع ملی کشور مورد استفاده قرار نگیرد. تحلیل نوسانات چند هفته‌ی اخیر بازار ارز، بیانگر علل زیر در بروز این پدیده است:
1- لزوم توجه بیش‌تر به مکاتبات و تذکرات برخی کارشناسان و مسوولان اقتصادی کشور در خصوص مخاطره­آمیز بودن افزایش نرخ ارز، یکی از راهکارهای جلوگیری از بروز این گونه عدم تعادل­هاست. در طول دو سال گذشته و به خصوص در فصول بررسی لوایح بودجه در مجلس شورای اسلامی، بحث‌های مختلفی پیرامون نوع سیاست‌گذاری کشور در تعیین نرخ ارز مطرح و هر بار برخی کارشناسان نسبت به افزایش نرخ ارز در بازار هشدار می‌دادند؛ برای مثال در مطلبی که در تاریخ 1390/3/23 در سایت برهان[2] منتشر شد، آشکارا اعلام گردید «در شرایطی که ساختار مناسبی برای کنترل لازم بر قیمت کالاها و خدمات در بازارهای مختلف وجود ندارد و انتظارات تورمی بالایی در جامعه حاکم است، توسل به سیاست افزایش نرخ ارز دارای ریسک بالایی برای اقتصاد و بخش تولید است و در شرایط حال حاضر که جامعه به واسطه‌ی اجرای طرح هدفمند کردن یارانه­ها دارای ظرفیت افزایش تورم است اجرای چنین سیاست‌هایی می­تواند برای اقتصاد، مخرب نیز باشد.
هم‌چنین در شرایط کنونی اقتصاد که نقدینگی سرگردان در جامعه هر از چند گاهی بازار خاصی را هدف قرار داده و آن را از تعادل خارج می­سازد بهتر است به جای ایجاد فضای انتظاری از افزایش قیمت‌ها در بازار ارز و با هدف ایجاد ثبات در بازارهای مختلف در اقتصاد کشور بر استمرار نظام ارزی شناور مدیریت شده تأکید نمود و در خصوص پیشنهاد افزایش نرخ ارز به منظور حمایت از صادرات بسیار با احتیاط عمل کرد زیرا افزایش فزاینده‌ی نرخ ارز هم‌چون شمشیری دو لبه است که می‌تواند نظام تجاری و تولیدی کشور را با چالش‌هایی جدی مواجه سازد.»
افزون بر این مطالب، مراجع نظارتی از جمله ریاست کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی نیز طی مصاحبه­های متعدد و مکاتبات رسمی با بانک مرکزی و وزارت امور اقتصادی و دارایی، نسبت به ایجاد اختلال در بازار ارز در صورت افزایش نرخ ارز به ارایه‌ی نکاتی پرداختند که علی­رغم این تذکرات و ده‌ها تذکر دیگر از طرف سایر کارشناسان و مسوولان می­توان این سؤال را مطرح کرد که آیا مسوولان نظام ارزی کشور به این تذکرات توجه کافی داشته­اند یا خیر؟
2- یکی دیگر از عوامل بروز این پدیده در مصاحبه­های متعدد بازرگانان و رؤسای اتاق‌های بازرگانی و صنایع و معادن مبنی بر پایین بودن نرخ ارز و ایجاد ضرر به صادر کنندگان با توجه به ثبات نرخ ارز نهفته است.
در طول 2-3 سال اخیر شاهد آن بوده­ایم که صادر کنندگان و در رأس آن‌ها رؤسای ارشد اتاق‌های بازرگانی از هر تریبونی به ثبات حاکم بر نرخ ارز معترض بوده و با توجه به تورم داخلی، ثبات نرخ ارز را به عنوان عاملی در از بین رفتن مزیت رقابتی برای کالاهای صادراتی تلقی می­کردند. در سال‌های اخیر یکی از مطالبات اتاق­های بازرگانی در قامت نماینده‌ی بخش خصوصی و یکی از بندهای مندرج در بیانیه‌ی عمده‌ی همایش­های برگزار شده توسط این اتاق‌ها، لزوم افزایش نرخ ارز بوده و در تمامی جلسات مشترک اتاق با مسوولان دولت از جمله جلسات صبحانه‌ی اتاق ایران و هم‌چنین جلسات کمیسیون‌های مجلس شورای اسلامی افزایش نرخ ارز جزو مطالبات اصلی اتاق بازرگانی بوده است و به همین دلیل بروز شایعاتی مبنی بر قبول اصرار صادر کنندگان برای افزایش نرخ ارز را می­توان به عنوان یکی از علل روانی بروز تقاضا برای ارز در طول هفته­های اخیر قلمداد کرد.
اگر تشدید تحریم های اعمال شده بر فروش نفت و تحریم ­های اخیر بانک مرکزی موجب سخت تر شدن انتقال وجوه حاصله از فروش نفت و موجب بروز عدم تعادل در بازار ارز شده باشد، شرایط را باید براساس روش دستوری و مبتنی بر بایدها و نبایدهای اتخاذ شده در سطح کلان نظام در برخورد با اثرات تحریم و آستانه‌ی مقاومت کشور در ایستادگی بر برخی حقوق حقه‌ی کشور از جمله دست یابی به انرژی صلح آمیز هسته ای تحلیل کرد ولی اگر علت این نابسامانی معلول حرکت نقدینگی سرگردان از سپرده های بانکی به سمت بازارهای دیگر به دلیل کاهش نرخ سود بانکی باشد، به طور حتم سطح تحلیل متفاوت خواهد بود.
3- از دیگر عوامل بروز عدم تعادل در بازار ارز، آثار مخرب ناشی از سوء استفاده اخیر از نظام بانکی کشور باز است. هرچند در فساد اخیر اشخاص حقیقی و حقوقی مختلفی مورد اتهام واقع شدند ولی آنچه بیش‌تر مورد تردید قرار گرفت، ضوابط و آیین­نامه­هایی بود که توسط بانک مرکزی به نظام بانکی ابلاغ شده بود. از طرف دیگر نحوه‌ی اطلاع­رسانی در خصوص این سوء استفاده منجر به شکل­گیری انتظاراتی منفی در خصوص عدم کارایی نظام بانکی گردید. این امر بانک مرکزی را بر آن داشت که به منظور جلوگیری از سوء استفاده­های مشابه به سرعت صدور اعتبارات اسنادی داخلی و ارزی را محدود کند تا بتواند با اصلاح آیین‌نامه­ها و ضوابط حاکم بر آن از تکرار تخلفات مشابه جلوگیری نماید که همین امر موجب بروز مشکلات و محدودیت‌هایی در تأمین ارز مورد نیاز برای واردات از راه گشایش اعتبار اسنادی ارزیشد و شاید این عامل را بتوان به عنوان یکی از تأثیرگذارترین عوامل مؤثر بر تقاضای بازار قلمداد کرد زیرا میزان تقاضای بیش از 60 میلیارد دلاری برای واردات در سال در مقایسه با محدودیت‌های ارز مسافرتی و سفته­بازی آن قدر زیاد است که می­تواند هر بازاری از جمله بازار رسمی و غیررسمی ارز کشور را با نوسان مواجه سازد.
4- یکی دیگر از دلایل بروز تقاضای فزاینده‌ی ارز در هفته­های اخیر، عدم وجود دورنمای شفاف از رونق اقتصادی در بخش‌های مولد است. انسان اقتصادی همواره دارای رفتارهایی عقلایی است و در همین راستا تلاش می­کند دارایی خود را به صورتی نگهداری نماید که ارزش آن نه تنها کاهش نیابد بلکه بتواند با رشدی بالاتر از نرخ تورم مواجه شود تا قدرت خرید خود در آینده را حفظ نماید. حال اگر به دلایل مختلف از جمله افزایش هزینه‌ی تولید ناشی از هدفمند کردن یارانه­های انرژی و عدم اجرای کامل بسته­های حمایت از صنایع، انگیزه‌ی سرمایه­گذاری در این بخش کاهش یابد، به طور حتم نقدینگی سرگردان موجود در جامعه باید به سمت بازارهایی جذاب هدایت شوند.
این هدایت نقدینگی باید توسط بازارهای پولی و مالی انجام شود، بازارهایی که به دلایل مختلف نتوانستند جذابیتی برای جذب این نقدینگی داشته باشند. برای مثال بانک‌ها می­توانستند با جذب این نقدینگی نقش مهمی در هدایت آن به بازارهای هدف ایفا و از تزریق آن‌ها در بازار سکه و دلار جلوگیری کنند، موضوعی که به دلیل عدم سیاست‌گذاری صحیح در تعیین نرخ سود بانکی در بسته‌ی سیاستی و نظارتی سال 1390 از ابتدای سال جاری جریان معکوس گرفت و سیاست اتخاذ ­شده توسط شورای پول و اعتبار منجر به بی­انگیزگی در سپرده­­گذاری در نظام بانکی و کاهش حجم سپرده­های کوتاه مدت در نظام بانکی شد یعنی نظام بانکی به واسطه‌ی نبود تناسب نرخ سود بانکی با نرخ تورم، نه تنها نقدینگی سرگردان در بازار را جذب نکرد بلکه بخشی از این سرمایه‌ی سرگردان در اقتصاد، پول‌هایی است که به موجب کاهش دستوری نرخ سود بانکی به جامعه تزریق شد. به همین نسبت ابزارهایی مانند اوراق مشارکت منتشره نیز به دلیل پایین بودن نرخ نتوانستند نقدینگی سیال در جامعه را جذب کنند و همین عامل، منجر به سر ریز شدن منابع به بازار طلا و ارز شد.
5- از دیگر عوامل تشدید کننده‌ی این جریان، افزایش حجم نقدینگی و در نتیجه افزایش تورم و کاهش ارزش پولی ملی است که به طور اخص می­توان به افزایش حجم نقدینگی در 4 ماه گذشته اشاره کرد. هرچند برخی کارشناسان این افزایش نقدینگی را به دلیل لزوم تأمیناعتبارات مورد نیاز مسکن مهر و پرداخت یارانه‌ی نقدی ضروری می­دانند ولی به هر حال این امر بر پایه‌ی پولی تأثیر گذاشته و منجر به کاهش ارزش پول ملی و ایجاد زمینه برای افزایش نرخ ارز خواهد شد.
6- در شرایط فعلی به اعتقاد برخی کارشناسان، بازار ارز را نمی­توان بدون توجه به شرایط تحریم اقتصادی مورد تحلیل قرار داد و معتقدند که می­توان تحریم اقتصادی را به عنوان اصلی‌ترین علت التهاب‌های اخیر در بازار ارز عنوان نمود. بنابراین شرایط بازار ارز به شدت از سیاست خارجی کشور و نحوه‌ی برخورد و مقابله با آثار منفی تحریم اقتصادی متأثر است زیرا در صورتی که تشدید تحریم از طرف کشورهای غربی به خصوص تحریم بانک مرکزی بر شیوه‌ی فروش نفت به عنوان اصلی­ترین منبع درآمد ارزی کشور تأثیر بگذارد، می­تواند نوسانات ارز را به دنبال داشته باشد.
 نکته‌ی اصلی در این بحث آن است که دولت‌های غربی به دلایل مختلف از جمله سهم و نقش بالای ایران در تأمین منابع نفتی در جهان قصد اخلال در بازار کشورهای خریدار نفت از ایران را ندارند بلکه هدف اصلی آن‌ها عدم دسترسی ایران به درآمدهای نفتی است. موضوعی که در تاریخ اقتصادی و سیاسی ایران تازگی ندارد و در برخی مواقع حساس مانند پایان جنگ تحمیلی و یا دوران یکسان­سازی نرخ ارز و ... نیز زمزمه­هایی مبنی بر اعمال فشار بر ایران از راه جنگ نفتی شنیده می­شد. این بار نیز می­توان تحریم­های وضع­ شده در زمینه‌ی ایجاد مشکل برای انتقال وجوه حاصل از فروش نفت به ایران را در همین راستا قلمداد کرد.
شایان توجه است که درآمدهای ارزی حاصل از فروش نفت در حدود دو برابر ارزش ارز مورد نیاز ایران برای واردات است و تنها می­توان نیمی از درآمدهای نفتی را به شکل کالای مورد نیاز از کشورهای خریدار نفت ایران دریافت کرد. مابقی این مطالبات باید از راه نظام بانکی به صورت ارز قابل برداشت و تبدیل به اسکناس (دلار) به کشورمان پرداخت شود که به دلیل تحریم بانک‌های ایرانی و تهدید به تحریم بانک‌های کشورهای خارجی در این موارد، انتقال دلار به کشور باید از راه دور زدن تحریم و قرار دادن واسطه­های متعدد در این مسیر صورت پذیرد که عدم این اقدام می­تواند دریافت دلار به صورت اسکناس را با مشکلاتی مواجه سازد. بنابراین برای دور زدن تحریم در زمینه‌ی تأمین ارزی ایران توجه به دو موضوع محوریت دارد و لازم است به عنوان یک ضرورت مورد نظر سیاست‌گذاران قرار گیرد.
ابتدا باید نیاز کشور در زمینه‌ی واردات کالا به نحوی مدیریت شود تا بتوان نیاز وارداتی کشور را از راه ارز موجود در خارج از کشور به واسطه‌ی صدور نفت تأمین کرد و دوم نیاز ارز مسافرتی را از راه تأمین دلار در داخل کشور با نرخ­هایی نزدیک به نرخ بازار مورد نظر قرار داد تا با تأمین تقاضای تجاری و مسافری در کشور جلوی گسترش نوسانات در بازار ارز گرفته شود.
علی­رغم وجود دلایل شفاف و مشخص مانند مواردی که در بالا ذکر گردید از جمله کم­ توجهی به هشدارهای کارشناسی در خصوص افزایش نرخ ارز، تمایل صادر کنندگان و اتاق­های بازرگانی به افزایش نرخ­ها، تبعات سوء استفاده اخیر از نظام بانکی، عدم وجود دورنمای شفاف از رونق اقتصادی در بخش‌های مولد، افزایش حجم نقدینگی و امکان تشدید تحریم اقتصادی، برخی کارشناسان که تمایل به ارتباط ­دادن موضوعات اقتصادی به حوزه‌ی سیاست داخلی دارند، معتقدند که دولت نه تنها اراده‌ی قوی برای جلوگیری از نوسانات بازار ارز ندارد بلکه ممکن است از شرایط موجود منتفع نیز گردد.
در این زمینه شایان توجه است که بودجه‌ی سال 1390 در شرایطی بسته شده است که دولت نیازی به جبران کسری بودجه‌ی خود از طرقی مانند افزایش نرخ ارز ندارد زیرا بر اساس اعداد و ارقام مندرج در قانون بودجه با فرض ادامه‌ی روند تولید فعلی نفت و فروش آن با قیمت­های فعلی (در حدود 105 دلار برای هر بشکه) و تبدیل آن با نرخ­های حدود 11700 ریالی به ازای هر دلار، کسری بودجه­ای در درآمد پیش­بینی­ شده برای نفت وجود نخواهد داشت و حدود 100 میلیارد دلار درآمد پیش­بینی شده از این راه قابل حصول خواهد بود. به همین دلیل شواهدی برای انتفاع دولت از افزایش نرخ ارز وجود ندارد. ضمن این که خود دولت به عنوان یکی از بزرگ‌ترین مصرف­ کنندگان منابع ریالی و دلاری در کشور مسلماً با افزایش نرخ ارز با افزایش هزینه مواجه خواهد شد و اظهارنظر­های رسمی وزارت امور اقتصادی و دارایی در سال گذشته مبنی بر آثار منفی افزایش نرخ ارز در بلند مدت گواه عدم تمایل دولت و اذعان به عدم انتفاع اقتصاد کشور از نوسانات بازار ارز و افزایش نرخ دلار خواهد بود.
ضمن این که یکی از راهکارهای ایجاد ثبات در بازار ارز پرهیز از هرگونه مجادله‌ی اقتصادی و نکشاندن آن به بازار سیاست است، بازاری که در صورت ورود ارز به آن دیگر اتکا به راهکارهای اقتصادی در برون رفت از آن کارگشا نخواهد بود و باید به جای مباحثات سیاسی داخلی به فکر راهکارهایی مؤثر و تأثیرگذار در بی‌اثر کردن فشارهای بین­المللی و ایجاد ثبات در بازار ارز و سایر بازارها (مانند کالاهای وارداتی، مسکن و ...) بود که در صورت ادامه‌ی این وضعیت از آن متأثر می­شوند. پر واضح است که ادامه‌ی مسیر اقتدار و عزت کشور در پاسداری از حقوق حقه‌ی ملت در گرو حفظ وحدت و هم‌دلی در مقابله با آثار تحریم­­های اقتصادی است.(*)
پی نوشت ها:
[1] - سعید غلامی باغی (مدرس دانشگاه و پژوهشگر ارشد امور اقتصادی)
[2] ـ برای بررسی، مراجعه شود به آدرس (http://www.borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=1244)

*سعید غلامی باغی-برهان

 



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.