آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
برآورد استراتژیک آخرین وضعیت جریان فتنه

برآورد استراتژیک آخرین وضعیت جریان فتنه


سرویس سیاسی مفیدنیوز :: جریان فتنه رویکرد انتخاباتی خود را در قالب یک «سناریوی چند وجهی» و مبتنی بر هدف‌گذاری‌های «میان مدت» و «بلند مدت» در دستور کار قرار داده است. با این اوصاف بازشناسی تنوع استراتژی‌ها و تمایز تاکتیک‌های واقعی و فریب، متضمن ارزیابی دقیق‌تر از شرایطی است که اکنون جریان فتنه در آن قرار گرفته‌ است.

تاریخ: ۱۲ دي ۱۳۹۰

نوشتار پیش رو برداشتی از آخرین راهبردهای اتاق فکر جریان فتنه در آستانه‌ی انتخابات مجلس شورای اسلامی است. این پژوهش نشان می‌دهد که جریان فتنه رویکرد انتخاباتی خود را در قالب یک «سناریوی چند وجهی» و مبتنی بر هدف‌گذاری‌های «میان مدت» و «بلند مدت» در دستور کار قرار داده است. با این اوصاف بازشناسی تنوع استراتژی‌ها و تمایز تاکتیک‌های واقعی و فریب، متضمن ارزیابی دقیق‌تر از شرایطی است که اکنون جریان فتنه در آن قرار گرفته‌ است. یافته‌ها حاکی از آن است که شرایط کنونی جریان فتنه «ناهمگن» و همراه با «بی‌ثباتی» است، از این‌رو، «تلاش برای ماندن»، اصلی‌ترین هدف‌گذاری راهبردهایی است که از اتاق فکر این جریان صادر می‌شود. در متن پیش رو، ابعاد سناریوی چندوجهی مورد اشاره و شرایط پیش روی جریان فتنه مورد واکاوی قرار گرفته ‌است. وقایع پس از انتخابات 88 و عملکرد اصلاح‌طلبان در آن، تبعات سنگینی را برای آن‌ها به دنبال داشت، از جمله آن که:

* بدنه‌ی اجماعی فتنه دچار ریزش شد؛

از هم گسیختگی و چندگانگی گسترده‌ای بر اتاق‌ فرمان این جریان مستولی گردید؛

* عرصه بر هرگونه فعالیت آشکار فتنه‌گران تنگ شد.

در طول 8 ماهه‌ی آشوب‌های پس از انتخابات، فتنه‌گران که خود را در آستانه‌ی پیروزی ارزیابی می‌کردند، از نهایت ظرفیت عاطفی بدنه‌ی اجتماعی خود برای فشار بر حاکمیت استفاده کردند. در این راستا پروژه‌های کشته‌سازی، سیاه‌نمایی وضع کشور و بسیاری اقدام‌های دیگر منجر به تحریک شدید مردم گردید. در حوادث پس از انتخابات، سرمایه‌ی آشوب جریان فتنه، هر آنچه در توان داشت را به کار گرفت اما در نهایت در نبرد فرسایشی و هوشمندانه‌ی نظام دچار یأس و دلسردی عمیقی شد. فراخوان‌های بی‌نتیجه‌ی «شورای هماهنگی راه سبز امید» در مناسبت‌های مختلف خرداد ماه 90 به خوبی نشان ‌دهنده‌ی این دلسردی است؛ بعد از آن نیز در بازه‌ای یک ‌ساله رخوت بسیاری در سیاسیون و حلقه‌ی اول این جریان دیده شد.

تجربه‌ی سکوت یک‌ ساله و تکاپوی رقیب جریان فتنه- یعنی جریان انحراف - برای بحران‌سازی در جامعه؛ تئوریسین‌های فتنه را به این جمع‌بندی رساند که سکوت بیش‌تر، جریان اصلاحات را تبدیل به برگی از تاریخ خواهد کرد بدون آن که نظام با کم‌ترین درجه‌ای از بحران مواجه شود. همه‌ی این شرایط، دوگانه‌ای را برای سران فتنه رقم زد که سرفصل‌های اصلی آن «بازگشت به نظام» و یا «عبور از نظام» بودند. اکنون اما جریان اصلاحات در باتلاق خود ساخته‌ای گرفتار شده ‌است. از سویی در صورت تصمیم برای بازگشت به عرصه‌ی سیاسی حمایت بدنه‌ی مردمی خود را نخواهد داشت و از سویی در صورت عدم حضور در انتخابات بدون کم‌ترین هزینه‌ای حذف خواهد شد.

تجربه‌ی سکوت یک‌ ساله و تکاپوی رقیب جریان فتنه- یعنی جریان انحراف - برای بحران‌سازی در جامعه؛ تئوریسین‌های فتنه را به این جمع‌بندی رساند که سکوت بیش‌تر، جریان اصلاحات را تبدیل به برگی از تاریخ خواهد کرد بدون آن که نظام با کم‌ترین درجه‌ای از بحران مواجه شود.

 از سوی دیگر جریان فتنه اکنون با معضلی دوسویه دست به گریبان است که یک ‌سر آن در داخل به شکل تضعیف پایگاه اجتماعی و سر دیگر آن در خارج و در قالب کم‌رنگ شدن اعتماد طرف غربی در اثر ناکارآمدی فتنه‌گران بروز کرده است. نزدیکی انتخابات مجلس نیز به مثابه‌ی کاتالیزوری، جریان فتنه را وادار به اقدام‌های مقتضی نموده ‌است؛ اما حقیقت آن است که انتخابات پیش رو تنها یک هدف میانی برای احیای این جریان محسوب می‌شود و به نظر می‌رسد اصلاح‌طلبان برنامه‌ای دراز مدت را برای ریاست‌ جمهوری آینده پیگیری کرده و تب انتخاباتی جامعه را فرصتی برای بازگشت به نظام (در ایده‌آل‌ترین حالت) ارزیابی می‌کنند. شاهد مثال این ادعا، جلسه‌ی چندی قبل «خاتمی» با شورای هماهنگی اصلاح‌طلبان است که در آن خاتمی، ‌شورا را دعوت به کارهای اجتماعی می‌کند، آن هم در آستانه‌ی انتخابات![1] در مجموع به نظر می‌رسد جریان اصلاحات برای برون‌رفت از بحران سه‌جانبه‌ی پیش رو (عدم مشروعیت از جانب نظام، بدنه‌ی اجتماعی دلسرد و کاهش حمایت‌های خارجی) دست به ارایه‌ی چند رویکرد زده ‌است تا با نسبت دادن هر رویکرد به یکی از چهره‌های شاخص خود، از تحمیل هزینه‌های احتمالی آن به کل جریان اصلاحات جلوگیری کند و در صورت لزوم با حذف و انزوای آن چهره، موجودیت جریان اصلاحات را حفظ نماید. در این رابطه دو نکته‌ی مهم وجود دارد:

اول آن که، این استراتژی‌های به ظاهر متناقض‌ نما، در واقع تقسیم کار آگاهانه و دقیق بین اعضای وفادار به جریان اصلاحات است تا با تست‌زنی تمامی راه‌حل‌های موجود، در نهایت با کسب برآورد دقیق از فضای انتخاباتی بیش‌ترین بهره‌وری را با صرف کم‌ترین هزینه از آن خود کند.

و دوم این که، طرف غربی بدون شک به دنبال ایجاد یک چالش فراگیر امنیتی در انتخابات آینده است. اصلی‌ترین دلیل این رویکرد آن است که در صورت برگزاری انتخاباتی همراه با سلامت و رقابت بالا، سلامت انتخابات دهمین دوره‌ی ریاست جمهوری عملاً تأیید شده و کم‌ترین تردید داخلی و خارجی باقی نمی‌ماند که فتنه‌ی 88 مبنایی جز براندازی نداشته و نیز نظام جمهوری اسلامی از بالاترین درجه‌ی امانت‌داری و سلامت انتخاباتی برخوردار است. از این رو، دستورالعمل قطعی کشورهای غربی تلاش برای برهم زدن الگوی ثبات و سلامت جمهوری اسلامی در انتخابات آینده است. این موضوع البته نه تنها به دلیل پیش گفته بلکه به دلایل بسیاری که طرح آن‌ها خارج از حوصله‌ی این متن است، هم اکنون روی میز طرف غربی قرار دارد.

براساس این فرمول، جریان فتنه همانند سال 88 نقشی کلیدی و تعیین کننده را در این صحنه بر عهده خواهد داشت؛ از همین رو است که اتاق فرمان فتنه از ارایه‌ی یک رویکرد برای انتخابات آینده پرهیز دارد تا مبادا طرح عملیاتی از پیش لو رفته و خنثی گردد. با این تفاصیل ضرورت بازخوانی رویکردهای جریان فتنه در موضوع انتخابات دو چندان می‌گردد که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد.

رویکردهای عمده‌ی جریان اصلاحات نسبت به انتخابات مجلس

1- رویکرد مشارکت مشروط

این رویکرد از آذر ماه سال گذشته به محوریت خاتمی کلید خورد و نتیجه‌ی آن ارزیابی و سنجش میزان مقاومت حاکمیت در برابر بازگشت اصلاح‌طلبان بود. در این پروژه که پیش از هر بازتابی، دلخوری و تهاجم بدنه‌ی مردمی جریان اصلاحات را به دنبال داشت، شروطی مطرح شد که با شرایط موجود نظام، غیرقابل اجرا و پذیرش بود و خاتمی نیز به خوبی می‌دانست. واکنش شدید اصول‌گرایان و شورای نگهبان دور از ذهن طراحان این پروژه نبود اما اهداف قابل توجهی در طرح این شروط پیگیری می‌شود که اهم آن‌ها به شرح زیر هستند:

1.1. اعلام موجودیت اصلاح‌طلبان و کاهش قبح حضور آنان در انتخابات؛

1.2. پیگیری بازگشت بدون هزینه: ساختار این طرح به گونه‌ای است که ابتدا شروطی مطرح می‌شود و در نزدیکی انتخابات با عقب‌نشینی از مواضع قبلی، نظام را برای پذیرش دوباره‌ی خود و چشم‌پوشی از اقدام‌های براندازانه‌ی خویش تحت فشار قرار می‌دهند.

1.3. تست‌زنی اقتدار حاکمیت و مقاومت‌سنجی از دستگاه‌های نظارتی؛

1.4. ارسال پیام موجودیت به طرف خارجی؛

1.5. تحمیل هزینه‌ی عدم حضور احتمالی اصلاح‌طلبان به نظام؛

1.6. تلاش برای برگزاری انتخابات آزاد با مدیریت فضای رسانه‌ای کشور: با توجه به این که این رویکرد نوعی ژست سیاسی محسوب می‌شود، تاکتیک خاصی نمی‌توان برای آن در نظر گرفت. «بنیاد باران»، «مجمع روحانیون مبارز» و افرادی نظیر «عبدالله نوری» را می‌توان از حامیان این رویکرد محسوب کرد. احزاب نزدیک به «هاشمی» هم‌چون «کارگزاران»، «اعتدال و توسعه» و «مردم‌سالاری» نیز از این رویکرد استقبال کردند اما مقصود آنان از انتخابات آزاد تأیید صلاحیت کاندیداهای این احزاب است و به نظر می‌رسد که برنده‌ی این منازعه هم همین احزاب باشند.

در این بخش نوعی «شکاف فعال» میان جبهه‌ی اصلاحات مشهود است.

2- رویکرد مشارکت در انتخابات با چراغ خاموش

بعضاً اخباری از بخش‌های گوناگون جریان اصلاحات نظیر «فراکسیون خط امام» و «شورای هماهنگی جبهه‌ی اصلاحات» مبنی بر تشکیل لیست (7+1) و اخباری مشابه متشکل از «محمدرضا عارف»، «محسن هاشمی»، «رسول منتجب‌نیا»، «علی اکبر محتشمی‌پور»، «سیدهادی خامنه‌ای»، «صادق خرازی» و «مجید انصاری» منتشر شد که به سرعت تکذیب گردید.(منظور از 1، سید حسن خمینی است) بر این اساس به نظر می‌رسد جبهه‌ی اصلاحات در تکاپوی انتخابات است اما به دو دلیل از اعلام آن خودداری می‌کند:

الف) جلوگیری از تسریع اتحاد اصول‌گرایان؛

ب) جلوگیری از ایجاد نارضایتی و جوسازی منفی در بدنه‌ی اجتماعی و حامیان خود.

این حرکت خاموش می‌تواند تا زمان کوتاهی مانده به انتخابات ادامه پیدا کند. در زمان انتخابات با برآورد دقیق از فضای پدید آمده و به خصوص تحرکات جریان انحراف، اصلاح‌طلبان دو گزینه و استراتژی را در پیش رو دارند:

2.1. ارایه‌ی لیستی از افراد بسیار شاخص جبهه‌ی اصلاحات هم‌چون وزرای دولت خاتمی هر چند که این وضعیت بسیار بعید می‌نماید اما اتفاق‌های این 3 ماه، تعیین‌ کننده خواهد بود. جریان اصلاحات چنانچه چراغ سبزی از جانب حاکمیت دریافت کند، چنین استراتژی را اتخاذ خواهد نمود و برای به سرانجام رسیدن آن احتمالاً از تاکتیک ایجاد یک شوک و بحران برای احیای سرمایه‌ی رأی خود استفاده خواهد کرد. این شوک باید آن قدر قوی باشد که منجر به ایجاد شعار و تئوری جدید در میان اصلاح‌طلبان و بازگشت حامیان آن‌ها به سوی صندوق‌های رأی شود. اگر شورای نگهبان این افراد را رد صلاحیت کند، پروژه‌ی «مظلوم‌نمایی» پیگیری خواهد شد.

در هر صورت زمزمه‌هایی برای مخدوش نمودن سلامت انتخابات و ایجاد چالش برای امنیت آن در زمره‌ی سرفصل‌های بسیار محتمل راهبرد اصلاح‌طلبان در آینده‌ی پیش رو است. این رویکرد مبتنی بر یک فرمول بیرونی و با لحاظ شرایط بغرنجی است که آمریکا و اروپا اکنون درگیر آن هستند. بدون شک ایجاد بحران در ایران، اکنون از نان شب برای غربی‌ها واجب‌تر است؛ چراکه بیداری اسلامی با الگوپذیری از جمهوری اسلامی در مراحل حساس و بسیار خطرناکی قرار گرفته ‌است و لازم است پاسخ تحولات منطقه هرچه سریع‌تر در مبدأ داده شود.

بدون شک ایجاد بحران در ایران، اکنون از نان شب برای غربی‌ها واجب‌تر است؛ چراکه بیداری اسلامی با الگوپذیری از جمهوری اسلامی در مراحل حساس و بسیار خطرناکی قرار گرفته ‌است و لازم است پاسخ تحولات منطقه هرچه سریع‌تر در مبدأ داده شود.

2.2. استفاده از مهره‌های متعادل‌تر به صورت انفرادی (به خصوص در شهرستان‌ها) بدون ذکر نام اصلاحات؛

«محمدرضا خاتمی» و «محمدعلی ابطحی» آشکارا اصلاح‌طلبان منفرد را دعوت به شرکت در انتخابات می‌کنند. به این ترتیب، اگر چنین مهره‌هایی کسب رأی کنند، شرایط آینده را برای اصلاح‌طلبان فراهم می‌کنند و اگر رأی کافی نیاورند با ژست عدم مشارکت در انتخابات، انتصاب این افراد به جریان اصلاحات را رد خواهند کرد و می‌توانند ادعا کنند که اگر می‌آمدیم، رأی می‌آوردیم و هزینه‌ی عدم مشارکت خود را به نظام تحمیل کنند، هر چند شرکت انفرادی اصلاح‌طلبان شانس رأی آوردن آنان را بیش از پیش کاهش می‌دهد.

2.3. استفاده از مهره‌های متعادل‌تر (با صبغه‌ی فرهنگی و اجتماعی) به صورت یک لیست واحد میانه‌رو؛

با توجه به این که هدف غایی اصلاح‌طلبان شرکت در انتخابات مجلس نیست و اتاق فکر فتنه نگه داشتن وزن جریان اصلاح‌طلب در مجلس آینده را در حد وضعیت کنونی مطلوب می‌داند، این گزینه معقول‌تر به نظر می‌رسد؛ چراکه این طرح مزایای بسیاری برای اصلاح‌طلبان خواهد داشت. شرکت در انتخابات با چراغ خاموش و ورود مهره‌های سفید به مجلس به منزله‌ی حضور حداقلی بوده و اصلاح‌طلبان برای انتخابات ریاست‌جمهوری به آن احتیاج خواهند داشت.

«عباس عبدی» در مصاحبه با «ایلنا» (28 آبان 1390) می‌گوید: «برای حضور در انتخابات که شرط نمی‌گذارند. یک نیروی سیاسی باید شرایط خودش را فراهم کند. تنها شرط، وجود آزادی حداقلی در مطبوعات و تشکیلات سیاسی است.»

تاکتیک‌هایی که جریان اصلاحات برای این رویکرد اتخاذ کرده است، هم اکنون نیز در حال اجرا است:

* ارتباط‌ گیری با جریان همفکر درون حاکمیت و جریان انحراف به‌طور پنهانی؛

* استفاده از محرم برای احیای بدنه‌ی اجتماعی و افزایش سرمایه‌ی رأی خود؛

* استفاده از فشارهای خارجی برای افزایش توان چانه‌زنی؛

* تشکیل جبهه‌ی متحد با محوریت یکی از برجسته‌ترین ریش‌سفیدها (در بین گزینه‌های موجود سیدحسن خمینی و هاشمی مستعدتر از بقیه می‌رسند)؛

استفاده‌ از ظرفیت‌های هاشمی برای افزایش توان لابی‌گری؛

* سیاه‌نمایی شرایط فعلی (به خصوص اقتصادی) برای تخریب مجلس هشتم و دولت به صورت توأمان؛

استفاده از چهره‌های متعادل‌تر و فرهنگی‌تر یعنی اصلاح‌طلبان عمل‌گرا و اجرایی که اولویت آنان مسایل اجتماعی، اقتصادی و عمرانی باشد؛

القای فراوان بودن طرفداران اصلاحات و نیاز جمهوری اسلامی به اصلاح‌طلبان برای فرار از فشارهای فزاینده‌ی بیرونی؛

* بزرگ‌نمایی اختلاف‌های اصول‌گرایان.

3- تحریم انتخابات

این رویکرد که مطلوب مخالفان جمهوری اسلامی و اپوزیسیون خارج از کشور است، متناسب با سیاست‌های تحریمی آمریکا برضد ایران اتخاذ شده و از افراد محوری آن در چند ماهه‌ی گذشته می‌توان «تاج‌زاده» و «شکوری‌راد» را نام برد؛ هرچند براساس راهبردهایی که پیش‌تر شرح آن رفت استراتژی تحریم با هدف‌گذاری پیچیده‌ای در این دوره همراه است که در ادامه به آن می‌پردازیم.

حلقه‌ی اول این جریان (که افراد نامی اصلاحات هستند) بنا است با نامه‌ها، بیانیه‌ها و سخنان رادیکال، متهم کردن جمهوری اسلامی و زیر سؤال بردن ساختارها، نظام را تحت فشار قرار دهند تا حاکمیت برای کاهش این فشارهای روانی دست به پذیرش اصلاح‌طلبان متعادل‌تر بزند. در واقع این افراد به دنبال موازنه‌ی قدرت به نفع خود هستند و برای کسانی هم‌چون «تاج‌زاده» که در زندان به سر می‌برند، چنین هزینه کردنی عجیب نیست. این افراد با سخنان دو پهلو برای خود فرصت فرار را حفظ می‌کنند؛ مثلاً این که می‌گویند: «چون حاکمیت اراده‌ی قوی و جدی برای برگزاری انتخابات سالم ندارد، پذیرش اصلاح‌طلبان تاکتیکی برای گرم کردن تنور انتخابات است.»

اما حلقه‌های دوم و سوم این جریان، ساختارشکن و براندازند و انتخابات را تنها فرصتی برای تکرار اغتشاشات می‌دانند؛ از این رو اگر شرایط برای حضور اصلاح‌طلبان مهیا شود، حلقه‌ی اول فشارهای خود را کاهش می‌دهند و در این صورت کنترل حلقه‌های دوم و سوم را از دست خواهند داد. رادیکال‌های ملی-مذهبی، نیروهای نزدیک به «موسوی»، «کروبی» و اپوزیسیون خارج‌نشین هم‌چون «سازگارا» و «نوری‌زاده» از طرفداران رویکرد تحریم محسوب می‌شوند. تاکتیک‌های این استراتژی عبارت‌اند از:

3.1. زیر سؤال بردن قانون اساسی، انتخابات آزاد و سایر سازوکارهای نظام؛

3.2. تخریب نهادهای مؤثری هم‌چون ولایت فقیه، شورای نگهبان و سپاه؛

3.3. نامه‌پراکنی با هدف ایجاد اغتشاش فکری در سطح افکار عمومی و آماده‌سازی شرایط بحرانی؛

3.4. بزرگ نمایی تحریم‌ها برضد ایران و ادعای انزوای سیاسی ایران؛

3.5. هدایت رسانه‌های وابسته به جریان برای افزایش فشار تبلیغاتی بر حاکمیت.

برنامه‌ی آینده‌ی جریان فتنه

جریان فتنه فارغ از استراتژی‌های انتخاباتی‌اش، به خوبی متوجه از بین رفتن کارکردهای قبلی خود شده ‌است و تئوریسین‌هایی که روزی گفتمان اصلاحات را بر فضای جامعه حاکم کرده‌اند؛ به طور قطع امروز به دنبال چاره‌ای برای احیای موقعیت خویش هستند، اما از آن جا که گفتمان اصلاحات و به دنبال آن سبک زندگی منشعب از آن در جامعه‌ی ایران، به مرگ خویش نزدیک شده ‌است، بعید به نظر می‌رسد که بزرگان این جریان به فکر احیای همان گفتمان با همان مؤلفه‌های قبلی باشند.

تئوریسین‌های جریان فتنه که روزی گفتمان اصلاحات را بر فضای جامعه حاکم کرده‌اند؛ به طور قطع امروز به دنبال چاره‌ای برای احیای موقعیت خویش هستند، اما از آن جا که گفتمان اصلاحات و به دنبال آن سبک زندگی منشعب از آن در جامعه‌ی ایران، به مرگ خویش نزدیک شده ‌است، بعید به نظر می‌رسد که بزرگان این جریان به فکر احیای همان گفتمان با همان مؤلفه‌های قبلی باشند.

 بررسی تحرکات اصلاح‌طلبان در رسانه‌های نوشتاری آنان هم‌چون «مهرنامه»، «تجربه» و «شهروند امروز» – که عمدتاً توسط جریان تکنوکرات تولید می‌شوند- تلاش این جریان برای ایجاد گفتمانی نو را ثابت می‌کند. گفتمانی که تأثیر آن را نه امسال و نه در انتخابات 90 باید جست‌وجو کرد؛ بلکه همانند حلقه‌های مطالعاتی مرکز استراتژیک ریاست ‌جمهوری دوره‌ی هاشمی، تأثیر خود را 4 سال بعد نشان خواهد داد. نگاهی به حرکت مبنایی و آرامی که اکنون حلقه‌ی «محمد قوچانی» در مطبوعات بر آن متمرکز هستند، این یافته را جدی‌تر می‌سازد. تشکیل مؤسسه‌های تحقیقاتی، روزنامه‌ها و نشریات پر وزن سیاسی و حلقه‌هایی هم‌چون «کیان»، از تاکتیک‌هایی است که می‌تواند مورد استفاده‌ی این جریان قرار گیرد و با بررسی بیش‌تر، هم اکنون نیز نشانه‌هایی برای آن یافت می‌شود.

دغدغه‌ی دیگری که هر جریان سیاسی برای احیای خود خواهد داشت، وجود تئوریسین‌ها و عوامل اجرایی از نسل‌های آینده و به عبارت دیگر کادرسازی است. گمانه‌زنی‌ها این‌ است که این‌بار هم جریان سراغ نخبگان دانشگاهی و نسل نواندیش خواهد رفت. هر گفتمانی برای ایجاد پایگاه در بین مردم باید مؤلفه‌های جدیدی برای فرهنگ آنان داشته باشد و هر نشانه‌ای از فرهنگی انحرافی اما جدید، می‌تواند برخاسته از تلاش‌های جریان اصلاحات – و در گستره‌ای محدودتر، جریان انحراف- محسوب شود. در این صورت اگر جریان فتنه نتواند مشروعیت سیاسی خود را باز یابد با عنوانی جدید و چهره‌هایی نو شروع به فعالیت خواهد کرد و در 4 سطح گفتمان‌سازی، تئوری‌پردازی، عملیات تاکتیکی و عرصه‌ی سبکی نو از زندگی، موج‌سازی خواهد کرد و اصلاحاتی دیگر متولد خواهد شد. با این تفاصیل، اهم ضعف‌های ساختاری و رفتاری که هم اکنون جریان فتنه با آن‌ها دست به گریبان است، به شرح زیر هستند:

1- کم‌شدن جذابیت جریان اصلاحات (تکراری)؛

2- دلسردی بدنه‌ی اجتماعی؛

3- عدم وجود افراد مورد وفاق تمام جریان (عدم وجود فصل‌الخطاب)؛

4- چندپارگی اعتقادی گروه‌های ائتلافی؛

5- منفعت‌طلبی و عدم تعهد برخی از گروه‌های وابسته به اصلاحات.(*)
پی نوشت:

[1]. http://www.barankhorasan.com/index.php?option=com_content&view=article&id=3852:1390-09-20-12-20-21&catid=26

*محمد عبدالهی؛سردبیر برهان

 



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.