آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
نفی طاغوت بر پایه‌‌ی اندیشه‌‌ی سیاسی اسلامی

نفی طاغوت بر پایه‌‌ی اندیشه‌‌ی سیاسی اسلامی


سرویس سیاسی مفیدنیوز :: امام خمینی(ره) در برپایی حکومت اسلامی و اجرای قوانین و اصول دین اسلام با شهید نواب صفوی هم رأی بودند و بررسی اندیشه‌های ایشان ما را به این نتیجه می‌رساند که در نظرگاه فکری ایشان بحث دین، مذهب و اجرای دستورهای الهی، در اداره‌ی جامعه و حکومت بر مردم از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است.

تاریخ: ۱۲ دي ۱۳۹۰

فداییان اسلام زمانی پا به عرصهی مبارزه با آشفتگیهای جامعه و مبارزه با حکومت گذاشتند که ایران درگیر بحرانهای حاصل از کشیده شدن دامنهی جنگ جهانی دوم به این منطقه بود. حضور نیروهای متفقین در ایران و دامن زدن به اوضاع بد اقتصادی و معیشتی مردم از یک طرف و بیتوجهی حکومت به این اوضاع و عدم تلاش از سوی مسؤولین حکومتی برای بهبود شرایط از طرف دیگر، باعث ناامیدی مردم از اصلاح امور شده بود. در چنین شرایطی «سیدمجتبی نواب صفوی» به عنوان طلبهای جوان به منظور اصلاح اوضاع مردم و جامعه شروع به فعالیت نمود و دیدگاههایی را مطرح کرد که ریشه و اساس حکومت را مورد حمله قرار میداد. به علت اهمیت طرح مسألهی برپایی حکومت اسلامی و زیر سؤال رفتن اساس نظام حکومت سلطنتی در نظرگاه وی و طرح این مسأله از سوی امام خمینی(ره) و جامعه عمل پوشاندن به آن، بررسی دیدگاههای فکری این دو شخصیت تاریخ ساز در این زمینه قابل توجه و تأمل است.

معیار دیدگاههای فکری امام خمینی(ره) و شهید نواب صفوی در زمینهی نظام حکومتی و نحوهی ادارهی جامعه بیش از هرجایی در کتاب «کشف الاسرار» امام خمینی و کتاب «راهنمای حقایق» شهید نواب صفوی قابل پیگیری است، اگر چه در سایر منابع نیز میتوان به نتایجی از آن دست یافت. یکی از مهمترین موارد مورد اشاره و توجه نواب صفوی، بحث حکومت اسلامی است که این مسأله به عنوان مهمترین انگیزهی شکلگیری و حرکت فداییان اسلام محسوب میشود. خلع ید اجانب، رد فرهنگ استعماری و ایجاد فرهنگ اسلامی و اجرای احکام اسلامی[1]
 مصداقهای تحقق یک جامعهی آرمانی در نظر نواب و فداییان اسلام است. فداییان اسلام در اواخر سال 1329 ه.ش. با انتشار کتابچهای با عنوان «راهنمای حقایق یا برنامهی فداییان اسلام» نحوهی ادارهی کشور و اوضاع جامعه را زیر سؤال برده و عملکرد بخشهای مختلف را مورد نقد قرار دادند.
نواب در این کتاب گاهی با تمثیل و گاهی با اشارهی مستقیم، مفاسد رایج در جامعه را بیان میکند. مفاسدی چون رباخواری و کمفروشی، غش در معامله، رشوهخواری و احتکار، وطن فروشی و نفت فروشی، رأی فروشی و عرق فروشی و اعانت به ظلم، ظالم و خائن، حکم به ناحق و...[2].
 نواب اساس تمام بدبختیها را نبودن ایمان و تربیت اسلامی میداند. وی معتقد است که اگر در کشور احکام و قوانین اسلام پیاده شود، نه فساد اخلاقی در جامعه وجود خواهد داشت و نه فساد اقتصادی و همه با محبت و کمک به یکدیگر در کنار هم زندگی خواهند کرد. وی با ارایهی تصویری از سالهای آغازین ظهور اسلام، درصدد پیاده کردن و تشکیل جامعهای با همان مشخصات است که در آن قانون مجازات اسلام اجرا شود؛ دست دزد بریده شود و در صورت تکرار در دفعهی چهارم کشته شود، نه این که در زندان که نواب از آن با عنوان آسایشگاه و شهوت خانه یاد میکند، استراحت کند و رشوهخوار در هر مقامی که باشد، مجازات شود.[3]
نواب به حوزههای فرهنگ، آموزش و علوم، موسیقی، اخلاق، عملکرد وزارتخانههای مختلف پرداخته و آنها را مورد نقد قرار داده است. در ادامهی همین توجهات، فداییان اسلام به عنوان نمود عملی اعتقادها و بینش نواب صفوی برای فرهنگ دو وظیفه قائل شدهاند: 1- تربیت جامعه و پرورش فضایل انسانی و اخلاق حسنه در روح مردم و آموختن علم اخلاق به جامعه که هدف از آن، انسان نمودن جامعه و حفظ فضایل انسانیت در بین افراد است. 2- آموختن دانشها و علومی که نیازها و احتیاجات اجتماعی و شخصی جامعه را برطرف میکند و معتقد است که اگر فرهنگ، این وظایف خود را به درستی انجام ندهد، بسیاری از کسانی که در مراکز دولتی و اداری و سایر امور مشغولاند، گرفتار صفات زشت و رذیله خواهند شد و اگر فرهنگ وظیفهی خود را در بخش دوم به درستی انجام ندهد، چشم گدایی مردم و مسلمانان به دروازههای غرب دوخته میشود، تا جایی که حتی سوزن و دکمهی لباسشان را هم از غرب گدایی خواهند کرد.
موضع نواب در مقابل غرب بسیار منتقدانه و پس زننده است. از نظر وی تمدن غربی تمام فضایل انسانی را، هضم در شهوات حیوانی و رنگهای فریبنده کرده و به منزلهی حیوانات وحشی و فاقد تمدن انسانیت شدهاند. وظیفهی ملل مسلمان را نیز در مقابل این تمدن وحشی، چنگ زدن به اخلاق عالی اسلام و معارف قرآن تعیین کرده تا در پرتو آن به مدارج عالی انسانیت برسند و معتقد است که در غیر این صورت، در مقابل ظواهر فریبندهی غرب عقل مستقلشان را از دست خواهند داد.
راه حلی که نواب برای طی طریق به سوی اتوپیای مورد نظرش طرح میکند این است که شروع به یک حرکت بزرگ علمی و اخلاقی نموده و با اتکا به عقل و استقلال دو نهضت را به راه بیاندازند؛ یکی نهضت اتحاد اسلامی و دیگری نهضت علمی و عالی انسانی بر مبنای معارف و اخلاق اسلام در برابر اروپای گمراه.[4]
 فداییان در روابط اجتماعی قائل به حضور زنان نیستند و این تا زمانی است که برخورد زنان و مردان در اجتماع بدون پوشش و حریم صورت میگیرد که در این صورت بیعفتی فراگیر در جامعه مانع از کار کردن و فعالیت سالم و صحیح خواهد شد. رفع سریع، نسبت به گسترش مشروبات الکلی، مواد مخدر، قمار بازان، رشوهخواری و سایر بیاخلاقیها در جامعه از توصیههای دیگر فداییان اسلام در کتاب راهنمای حقایق است که اصلاح این امور را متوجه دولت کرده است.
نواب پس از آن که مفاسد و اوضاع کشور و ملت را بیان کرد در قسمت دوم کتاب به ارایهی راه حل و نحوهی صحیح ادارهی جامعه میپردازد و در این کار بیش از هر چیزی به امور اخلاقی و ایمان درونی تأکید دارد. گروههای مختلفی که در قسمت اول کتاب مورد نقد فداییان قرار گرفته بودند در این بخش نیز از جهت بیتوجهی به عملکرد صحیح در وظایف خود مورد اشاره قرار گرفتهاند.
1- در خطاب به روحانیت آورده شده است: کسانی که در لباس روحانیت هستند ولی صلاحیت این مقام را ندارند بایستی بیرون رانده شوند و دروس حوزه بایستی طبقهبندی شده و برای نیل به درجهی اجتهاد منظم شوند. مبلغین و روضه خوانهای تمام ولایات را بررسی و آزمایش کنند و برای هر یک حدود و وظیفهی خاصی تعیین کنند و به کسانی که از درجهی علمی و تقوای لازم برخوردار نیستند، اجازهی رفتن به بالای منبر ندهند. دایرهای از علمای پاک و مطلع برای تبلیغات و امر به معروف و نهی از منکر تشکیل دهند، صندوق منظمی برای حقوق شرعیه تهیه کنند تا محصلین و مبلغین مستغنی شده و ارزش واقعی خود را در اثر بعضی کوته نظران از دست ندهند.
2- وزارت فرهنگ بایستی: مقاطع تحصیلی را از دروس غیرمشروع مثل موسیقی پاک کنند، اساتید مرد برای مدارس دخترانه تدریس نکنند، دروس علمی و عملی، هر دو گنجانده شود و کلاسها را طوطی وار طی نکنند. فداییان اعتقاد دارند از آن جا که ممالک اسلامی و ایران مهد علوم جهان هستند بایستی محتوای آموزشها، اسلامی باشد و این مبنای حل مشکلات عمومی عالم گردد. در تمام شهرها مرکزی برای تربیت یتیمان ایجاد کنند، رادیو و تلوزیون عمومی شده و تریبونی آزاد برای اظهارنظر تمامی اصناف و طبقات باشد به شرط آن که سخنان بیجایی گفته نشود، این مهم در مورد روزنامه نیز صدق میکند. اینان همچنین معتقد به نابودی سینماها با محتوای شهوت انگیز بودند، اما با اصل سینما در صورتی که دارای محتوای اسلامی و اخلاقی باشد، مخالفتی نداشتند.
3- وزارت دادگستری: ملزم به اجرای مو به موی احکام اسلامی است؛ مثلاً این که حکم زناکار باید در انظار عمومی اجرا شود. از مأمورین صالح و لایق در رسیدگی به پروندهها استفاده شود.
4- وزارت کشور: را موظف به اجرای احکام اجتماعی اسلام کردهاند که از راه شهربانی و امنیه ایجاد میشود. بر اینها تکلیف کرده است که مشروب فروشیها بسته شود، از رفت و آمد زنان بدحجاب در شهرها جلوگیری کنند، بنگاههایی برای رسیدگی به حال بینوایان ایجاد کنند، رسیدگی به حال در راه ماندگان، زنان بیسرپرست، ایجاد امکان ازدواج موقت برای زنان و مردان به منظور جلوگیری از زنا و به فحشا کشیده شدن و ... .
5- وزارت دارایی: باید از خرید جنسهای خارجی بیمصرف جلوگیری کند، بانکهای رباخوار را به قرضالحسنه تبدیل نمایند. همچنین این وزارتخانه را موظف کرده است که حقوق همهی کارکنان خود را در هر سمتی که باشند به اندازهی رفع احتیاجات ضروریشان تأمین کند. همچنین لازم دانستهاند که سکههای طلا، نقره و همچنین سکههایی با نام امام زمان ضرب کنند.
6- در رابطه با مجلس شورا: فداییان اعلام کردند انتخابات بایستی آزاد بوده و نمایندگان مسلمان و شیعه و پاک انتخاب شوند. تمام قوانین مخالف با اسلام بایستی الغا شود، نمایندگان حق قانونگذاری ندارند و تنها حق دارند بر طبق قانون مقدس اسلام در راه عظمت ملت مسلمان شور نمایند و در انجام وظایف خود تحت نظر حوزه، روحانیت و علمای طراز اول قرار گیرند.
نواب با تکیه بر اعتقاد استواری که به برقراری حکومت اسلامی و اجرای دستورهای اسلام دارد، بدون ترس و واهمه از هیچ قدرتی، تمام سران مملکت حتی شخص شاه را مورد خطاب قرار داده و امر به معروف و نهی از منکر میکند:
«برای آخرین بار به دشمنان اسلام و غاصبین حکومت اسلامی، شاه، دولت و سایر کارگزارانی که سر خویش کبک صفت به زیر برف نموده، به جنایات خویش مشغولاند، ابلاغ میشود که چناچه سریعاً دستورات قانونی و اسلامی مذکور را مو به مو اجرا نمایید و به سوی خدا بازگشته و توبه کنید، از انتقام جنایات دیرین شما چشم پوشیده... و چنانچه سریعاً وظایف محوله و مقررات اسلامی اصلاحی و قانونی را، مو به مو اجرا ننمایید، یا در اجرای آنها حقه بازی و مردم فریبی کنید... نابودتان میکنیم و انتقام اسلام و نوامیس و هستی مسلمین را باز میگیریم و حکومت اسلامی و قانونی تشکیل و احکام اسلام را سراسر اجرا مینماییم.[6]
به اجرا در آمدن اسلام به معنای واقعی و همه جانبهی آن، تنها خواستهی شهید نواب صفوی و فداییان بود و این آرزوی بزرگی برای آنها است به طوری که در صورت تحقق آن حاضر بودند به عنوان یک سپور در آن خدمتگزاری کرده[7] اما شاهد پیاده شدن منطق الهی باشند.
امام خمینی(ره) نیز در برپایی حکومت اسلامی و اجرای قوانین و اصول دین اسلام با شهید نواب صفوی هم رأی بودند و بررسی اندیشههای ایشان ما را به این نتیجه میرساند که در نظرگاه فکری ایشان بحث دین، مذهب و اجرای دستورهای الهی، در ادارهی جامعه و حکومت بر مردم از جایگاه ویژهای برخوردار است. حفظ و بقای نهادها و قوانین اسلامی، اجرای قوانین جزایی و کیفری در اسلام، استقرار عدالت، نظم، قانون و ممانعت کردن از ظلم، استبداد و تجاوز، جمع آوری مالیاتهای اسلامی برای فراهم کردن نیازهای مردم و ارایهی خدمات عمومی مربوط به آموزش، بهداشت، دفاع، رفع تجاوز و آمادگی پایدار برای دفاع از استقلال، تمامیت ارضی و حفظ عزت و شوکت مسلمانان، ایجاد شرایط مطلوب برای آموزش، ریشه کن کردن گروههایی که منبع فساد و خسارت به جامعهاند، رفتار مساوات طلبانه و پرهیز از برخوردهای تبعیض آمیز، حل مسألهی فقر و تهیدستی و توزیع عادلانهی ثروت[8]
همهی این اصول که از طرف امام خمینی(ره) به عنوان وظایف و نحوهی عملکرد دولت، طرح شده است، همان مواردی است که نواب صفوی نیز در کتابچهی راهنمای حقایق فداییان اسلام، آنها را در ذیل وظایف حکومت و دولت قرار داده است. از جمله امام خمینی(ره) در انتقاد از وضعیت غیراخلاقی و عملکرد نامناسب دستگاهها و بخشهای مختلف جامعه، نهادهای اجتماعی و وضعیت آنها را مورد اشاره قرار میدهد:
«[....] مقصود شما از زندگی که دین با آن بسازد چیست[،] همین زندگی است که الآن دارید میکنید که دست به سوی هر یک دراز کنیم میبینیم خلاف مصالح کشور و توده است[،] همین زندگی که باز یک دسته از عمال زمان دیکتاتوری برنگ دیگر و گفتار دیگر مانند تعزیه گردانها به جان مردم افتادند و آنها را میمکند [،] همین زندگانی که وضع وزارت و وکالت و همه چیز او را میبینید و میدانید. همین زندگانی که مجالس تأتر و سینماها و مجالس رقص و بال و مانند اینها در آن است [،] همین زندگانی که لخت کردن زنهای زیبا [،] ... و اختلاط با جوانهای شهوتران اصول آن است و بسیاری از روزنامه نویسان بیخرد از آن ستایشها میکنند و با وجدان و شرف مبارزه مینمایند. همین زندگانی که کلاه لگنی اجانب و عادات و اخلاق ناستوده آنان پایهی شرف و افتخار آن است. همین زندگانی که استعمال مشروبات و مسکرات اساس بزرگ آن است.... همین زندگانی که رشوه خواری و کیسه بری بزرگترین اساس آن است؟»[9]
همچنین در مورد تشکیل حکومت اسلامی نیز نظرهای امام(ره)، مؤید اعتقادهای نواب و همراهانش میباشد. امام(ره) در کتاب کشف الاسرار که در بردارندهی مهمترین نظرهای ایشان در خصوص حکومت و نحوهی ادارهی جامعه است، آوردهاند:
«خدای تعالی در این آیه «اطیعوا ا... و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» تشکیل حکومت اسلام را داده است... ما نمیگوییم، حکومت باید با فقیه باشد، بلکه میگوییم حکومت باید با قانون خدایی که صلاح کشور و مردم است، اداره شود و این بی نظارت روحانی صورت نمیگیرد... ما میگوییم مجلس مؤسسانی که تشکیل میشود، برای تشکیل یک حکومت یا تغییر یک رژیم، باید از فقها و ملاهای خردمند عالی مقام باشد... تا در انتخاب سلطان، مصالح کشور و توده را سنجیده و شاه عدالتخواه و مطیع قوانین کشوری که همان قانونهای خدایی است، انتخاب کند... و روشن کردیم که این که میگوییم، حکومت باید دست فقیه باشد، نه آن است که فقیه باید شاه و وزیر و سرلشکر و سپاهی و سپور باشد، بلکه فقیه باید نظارت در قوهی تقنینیه و قوهی مجریه و مملکت اسلامی داشته باشد... ما نمیگوییم و نگفتیم که شاه باشد، فقیه باشد، یا مقدمه واجب بداند، شاه باید نظامی باشد ولی از مقدمه که قانون رسمی مملکت است تخلف نکند[10]
به این ترتیب دیدگاه و نقطه نظرهای فکری امام خمینی(ره) و فداییان در دو چیز مشترک بوده است، یکی در مورد نحوهی ادارهی جامعه و ویژگیها و وظایفی که دولت در مقابل مردم و اجتماع دارد و دوم در مورد نوع و ماهیت نظام حاکم در یک جامعهی اسلامی که امام(ره) و فداییان در هر دو مورد بر نظارت روحانیت بر حکومت و قوانین صادره و مصوبهی حکومتی اعتقاد داشتند. یک نقطه نظر مشترک سومی نیز بین آنها وجود دارد. امام خمینی(ره) میفرمایند:
«مجتهدین هیچ وقت با نظام مملکت و با استقلال ممالک اسلامی مخالفت نکردند. فرضاً که این قوانین را برخلاف دستورات خدایی بدانند و حکومت جائرانه تشخیص دهند، باز مخالفت با آن نکرده و نمیکنند، زیرا که این نظام پوسیده را باز بهتر میدانند از نبودنش... آنها (مجتهدین) همین بیهوده (نظام سلطنتی) را هم تا نظام بهتری نشود تأسیس کرد، محترم میشمارند و لغو نمیکنند... البته تشکیلاتی که بر اساس احکام خدا و عدل الهی تأسیس شود، بهترین تشکیلات است، لکن اکنون که آن را از آنها نمیپذیرند، اینها هم با این نیمه تشکیلات، هیچگاه مخالفت نکرده و اساس حکومت را نخواستند به هم بزنند و اگر گاهی هم با شخص سلطانی مخالفت کردند، مخالفت با همان شخص بوده از باب آن که بودن او را مخالف صلاح کشور تشخیص دادند وگرنه با اصل سلطنت تاکنون از این طبقه مخالفتی ابراز نشده، بلکه بسیاری از علمای بزرگ عالی مقام در تشکیلات مملکتی با سلاطین، همراهیها کردند مانند خواجه نصیرالدین و علامه حلی و محقق ثانی و شیخ بهایی و محقق داماد و مجلسی و امثال آنها و هر قدر هم که دولت یا سلاطین با آنها بد سلوکی کردند و به آنها فشار آوردند، باز با اصل اساس تشکیلات و حکومت، مخالفتی از آنها بروز نکرد.»[11]
کلام و عمل امام خمینی(ره) نیز تا اوایل سال 1340ه.ش. در تأیید همین نکاتی است که از مجتهدین ذکر کردهاند تا این زمان امام سخنرانیها، نامهها و اشارات خود را متوجه اصلاح شخص شاه و نظام سلطنتی کرده است و از براندازی نظام شاهنشاهی حرفی نمیزند. همین نکته را نیز در مشی فکری و عملی نواب و فداییان اسلام، میتوان یافت. نواب با وجود زبان تندی که از آغاز شکلگیری گروه فداییان اسلام در بازگو کردن خواستههایش برای اصلاح امور کشور و اوضاع مردم داشت، به ندرت شخص شاه و نظام سلطنتی را هدف گرفته است و همان طور که در مورد امام خمینی(ره) نیز گفتیم، نواب نیز به جای این که خواستار حذف شاه باشد، امیدوار به اصلاح شاه و اطرافیان در ادارهی کشور بود.(*)
  منابع و مآخذ:
اخوان مفرد، حمیدرضا، ایدئولوژی انقلاب ایران، تهران، پژوهشکدهی امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی،چاپ اول، 1381
ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی، 2ج، مجموعه مقاله، کمیتهی علمی ستاد بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(ره)، تهران، عروج،1382
امینی، داوود، جمعیت فداییان اسلام و نقش آن در تحولات سیاسی، اجتماعی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1381
خمینی، روح ا...، مجموعه آثار
خمینی، روح ا...، کشف اسرار، قم، آزادی، بی تا
دیوید ای اپتر و چالرز الف. اندی، اعتراض سیاسی و تغییر اجتماعی، محمدرضا سعیدآبادی، تهران، پژوهشکدهی مطالعات راهبردی، چاپ اول، 1380
عراقی، مهدی، ناگفتهها، محمود مقدسی، حمیدرضا شیرازی، تهران، رسا، چاپ اول،1370
نواب صفوی، مجتبی، راهنمای حقایق، بی جا، بی تا
نواب صفوی، مجتبی، «خاطرات فداییان اسلام»، مجلهی خواندنیها، آرشیو روزنامهها و مجلات کتابخانهی ملی ایران، سال 11و16
پی نوشت ها:
[1]. عراقی، مهدی، ناگفتهها، محمود مقدسی، حمیدرضا شیرازی، تهران، رسا، چاپ اول1370، ص121
[2]. نواب صفوی، تاریخ، عملکرد و اندیشه، به کوشش سید هادی خسروشاهی، تهران: اطلاعات، 1375،ص 200
[3]. همان، ص 202
[4]. همان، صص 71.72
[5]. نواب صفوی، راهنمای حقایق (خلاصه و برداشت نگارنده)
[6]. نواب صفوی، فداییان اسلام، تاریخ، عملکرد، اندیشه، ص 329
[7]. عراقی، ناگفتهها، ص 74
[8]. حمیدرضا اخوان مفرد، ایدئولوژی انقلاب ایران، تهران: پژوهشکدهی امام خمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1381،ص 241
   [9].روح ا...خمینی، کشف اسرار، قم: آزادی، بی تا،صص 224 و 225
[10]. همان، صص 233-109
[11]. همان، صص 187-186

* برهان-خدیجه داداشی

 



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.