آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ يكشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
ليبراليسم در پايان راه

ليبراليسم در پايان راه


سرویس اقتصادی مفید نیوز :: شايد بتوان گفت پيش بيني هاي برخي متفكران در اين باره كه ليبراليسم با دست خويش خود را نابود خواهد كرد، در حال تحقق باشد. عده اي معتقدند اين تفكر در عرصه نظريه پردازي و تئوري دوران بلوغ خويش را سپري كرده، به ركود خود رسيده و نمي تواند مسئله جديدي را براي بازگشت آرامش به اقتصاد جهان ارائه كند.

تاریخ: ۱۰ آذر ۱۳۹۰

بحران اقتصادي در دنيا بارها اتفاق افتاده به طوري كه در طول 200 سال گذشته هر 30 سال يك بار جهان شاهد يك بحران بوده است. در ميان اين بحران ها مهم ترين و شديدترين بحران ها، بحران بزرگ اقتصادي سال 1930 در آمريكا بود. اين بحران كه نرخ بيكاري را به بالاي 20 درصد رساند، براي چندين سال دنيا را درگير خود كرد و به تحولات جديدي در علم اقتصاد و به عبارت ديگر ليبرال سرمايه داري منجر شد. رفته رفته اوضاع براي جامعه سخت و سخت تر مي شد و موجب به وجود آمدن اعتراض هايي در بين بسياري از مردم شد.
شرايط به گونه اي پيش مي رفت كه كمونيست ها را مطمئن كرد ليبراليسم در حال اضمحلال است، در اين وضعيت سرمايه داري به شدت، دنبال يك منجي بود كه سر و كله يك اقتصاددان انگليسي پيدا شد. جان مينارد كينز با انتشار كتاب «نظريه عمومي اشتغال، پول و بهره» نظريات جديدي در باب چگونگي گذر از اين بحران ارائه كرد.
نظريات كينز كه بيشتر به حوزه اقتصاد كلان ارتباط داشت، علم اقتصاد را با مباحث جديدي آشنا كرد. تا پيش از اين اغلب تئوري ها در حوزه مباحث اقتصاد خرد جاي مي گرفت، اما تئوري هاي كينز توانست بحران اقتصاد سرمايه داري را رفع و به رونق نزديك كند.
پيش از اين تئوري هاي مكتب كلاسيك و نئوكلاسيك بر وجود تعادل در اشتغال كامل تاكيد داشت، براساس اين نظريه در شرايط رقابت كامل همواره اقتصاد در شرايط اشتغال كامل قرار دارد اما كينز با رد اين نظريه مدعي شد اشتغال كامل استثنا به شمار مي آيد و همواره تعادل اقتصاد در اشتغال ناقص است و مداخله نكردن دولت در اقتصاد، موجب ايجاد دوره هاي ركود مي شود. تنها در شرايطي اين ركود رفع خواهد شد كه دولت با ابزارهاي در اختيار خود اقتصاد را هدايت كند. در واقع كينز برخلاف نظر نئوكلاسيك ها معتقد به مداخله در اقتصاد بود. تئوري هاي كينز با ارزيابي شرايط اقتصادي آن روز غرب نگاشته شد. بنگاه ها با پايين ترين قيمت كالاهايشان را به فروش مي رساندند و بخش قابل توجهي از ظرفيت صنايع خالي بود. اين شرايط موجب كاهش شديد دستمزد واقعي شد. كينز با بررسي اين شرايط دريافت كه علت اصلي ايجاد ركود در اقتصاد، كمبود تقاضاي موثر است و اين پديده موجب كاهش تقاضاي نيروي كار توسط كارفرما و گسترش بيكاري و ركود شد.
در اين شرايط كينز برخلاف نظر نئوكلاسيك ها در تحليل خود عرضه كالا و خدمات را به دليل ظرفيت خالي بنگاه ها كشش پذير در نظر گرفت. بر اين اساس علت اصلي ركود، كمبود تقاضاي موثر است و براي ايجاد رونق اقتصادي مهم ترين اقدام بايد تحريك تقاضا باشد. در شرايطي كه بخش خصوصي و خانوارها دچار كمبود منابع هستند تحريك تقاضا با استفاده از سياست هاي مالي و پولي انبساطي پيشنهاد شد.
در واقع راهكار اصلي كينز براي عبور از اين بحران، مداخله دولت در اقتصاد بود كه بر اين اساس عرضه پول با كاهش نرخ بهره و ماليات به افزايش تقاضا انجاميد. به طور طبيعي، با اين اقدام ميزان فروش و تقاضاي نيروي كار توسط بنگاه ها افزايش مي يافت.
به دليل اين كه عرضه كل بدون نياز به سرمايه گذاري در ايجاد خطوط توليد جديد و تنها با به كارگيري نيروي كار افزايش مي يافت و از طرف ديگر به دليل جمعيت بيكار فراوان نرخ دستمزد در حداقل خود قرار داشت، هزينه توليد افزايش چنداني نداشت و اين موجب تثبيت قيمت ها شده بود.
مبحث ديگري كه كينز در اقتصاد باز كرد، وجود اطلاعات ناقص و توهم پولي در اقتصاد بود. طبق اين تئوري افراد در اقتصاد دچار توهم پولي هستند و بر اين اساس نرخ دستمزد اسمي مورد توجه قرار گرفت. به بيان ساده تر اگر نرخ تورم 15 درصد و افزايش دستمزدها در حد 12 درصد باشد علي رغم اين كه قدرت خريد فرد سه درصد كاهش يافته به دليل ناآگاهي از متغيرهاي اقتصادي احساس مي كند كه درآمد واقعي بيشتري نسبت به قبل دارد؛ به اين پديده توهم پولي گفته مي شود كه يكي از پازل هاي تئوري هاي كينز بود.
به هر ترتيب، بحران سال 1930 كه يكي از بدترين بحران ها در طول تاريخ اقتصاد جهان بود، با عمل به تئوري هاي كينز پشت سر گذاشته شد و پس از آن بود كه مكتب جديدي در اقتصاد به نام كينزين ها شكل گرفت.
سال ها تئوري هاي كينز در اقتصاد كشورها حرف اول را مي زد؛ گفته مي شود رئيس جمهور آن زمان آمريكا دقيقاً براساس كتاب منتشر شده كينز، سياست هاي اقتصادي را تدوين مي كرد.
در عين حال زمان به نفع كينزين ها پيش نمي رفت تا جايي كه وقوع بحراني ديگر همانند بحران اقتصادي 1930 دور از انتظار نبود؛ زيرا به تدريج اين نظريات كارآيي خود را از دست داد، اين تئوري ها براي دوران ركود ارائه شده بود و گسترش بيش از حد دولت در اقتصاد و كاهش شديد رشد اقتصادي موجب شد كه مشكل ديگري از راه برسد و سرمايه داري را به خود مشغول كند، اما اين بار اين بحران به هيچ وجه در حد و اندازه هاي بحران 1930 نبود.
ليبراليسم بار ديگر دست به دامن اقتصاددان ديگري شد كه اقتصاد سرمايه داري را نجات دهد. ميلتون فريدمن، اقتصادداني بود كه با رويكرد دوباره به نئوكلاسيك، مقررات زدايي و كاهش مداخله دولت در اقتصاد را مهم ترين راهكار براي ثبات اقتصادي اعلام كرد.
تاثير ديدگاه هاي فريدمن به اندازه اي بود كه آمريكا و انگلستان سياست هاي خود را بر مبناي اين تئوري ها تدوين و اجرا كردند. همچنين بسياري از كشورهاي دنيا شروع به كاهش نقش دولت در اقتصاد از طريق واگذاري شركت هاي دولتي و حذف بسياري از مقررات كردند.
در تئوري هاي فريدمن استفاده از سياست هاي مالي كمتر مورد توجه بود و بيشتر سياست هاي پولي براي كنترل اقتصاد پيشنهاد مي شد، به همين دليل به طرفداران اين نظريات پولگرايان گفته مي شود.
اين نظريات در آن زمان براي كشورهاي توسعه يافته راه گشا بود و از خطر ركودي كه در كمين آنها بود، نجات داد. مي توان گفت اين بار هم خطر از بيخ گوش سرمايه داري گذشت. از اين به بعد بود كه پولگرايان يا طرفداران مكتب شيكاگو حرف اول را در اقتصاد مي زدند. اما باز هم نسخه هاي تجويزي در بلندمدت مشكل ساز شد. مقررات زدايي و كاهش افراطي نقش دولت در اقتصاد عاملي براي وقوع يك بحران ديگر شد؛ بحران اقتصادي سال 2008 ميلادي.
اين بحران از عدم بازپرداخت تسهيلات مسكن آغاز شد و همه بخش هاي اقتصاد آمريكا را دربرگرفت. اولين نشانه اين بحران مصادره شدن منازل مسكوني مردم توسط بانك ها بود. به تدريج بنگاه هاي بزرگ اقتصادي از جمله جنرال موتورز با مشكل نقدينگي و سپس فروش مواجه و به همين دليل مجبور به اخراج كارگران شدند. اين مسئله به بحران دامن زد و تاثير خود را بر متغيرهاي كلان اقتصادي مانند رشد اقتصادي و بيكاري نشان داد.
روند افزايش نرخ بيكاري تا آنجا پيش رفت كه هم اكنون نرخ بيكاري آمريكا به بالاي 10 درصد و حتي در برخي ايالات آمريكا به 15 درصد هم رسيده است.
زاغه نشيني بخشي از مردم و استفاده از بن غذا و ايستادن در صف هاي طولاني براي دريافت مايحتاج روزانه ادامه حيات سرمايه داري را با ترديد مواجه كرد.
بدهي هاي آمريكا در حال حاضر به شدت افزايش يافته و طبق برخي برآوردها نسبت آن با توليد ناخالص داخلي اين كشور برابري مي كند؛ اين شرايط عبور از بحران را بسيار سخت كرده است، البته بحران اقتصادي آمريكا در مرزهاي جغرافيايي اين كشور نماند و اكثر كشورها را در برگرفت. در حال حاضر همه قدرت هاي اقتصادي دنيا از بحران اقتصادي رنج مي برند به طوري كه برخي از كشورهاي اروپايي در مرز ورشكستگي قرار گرفته اند.
بسياري از كارشناسان اقتصادي دليل اصلي وقوع اين بحران را حذف بيش از حد قوانين و مقررات عنوان مي كنند و معتقدند عمل به تئوري هاي فريدمن در بلندمدت موجب وقوع اين بحران بزرگ شده است.
هم اكنون چهار سال از آغاز اين بحران مي گذرد اما هيچ تئوري راهگشايي براي عبور از اين شرايط ارائه نشده است.
و اما نجات دهنده اقتصاد در بحران اقتصادي جديد كه از اقتصاد آمريكا شروع شد و به تدريج همه جهان را در برگرفت كيست؟ ميلتون فريدمن، سال 2006 درگذشت و ديگر نمي تواند پاسخگوي اين شرايط باشد و تئوري ديگري براي نجات ليبراليسم ارائه كند.
شايد بتوان گفت پيش بيني هاي برخي متفكران در اين باره كه ليبراليسم با دست خويش خود را نابود خواهد كرد، در حال تحقق باشد. عده اي معتقدند اين تفكر در عرصه نظريه پردازي و تئوري دوران بلوغ خويش را سپري كرده، به ركود خود رسيده و نمي تواند مسئله جديدي را براي بازگشت آرامش به اقتصاد جهان ارائه كند. حركت ها و اعتراض هاي مردمي در آمريكا و به ويژه تظاهرات مردمي در برابر ساختمان وال استريت و اروپا مي تواند دليل اين ادعا باشد كه ليبراليسم به پايان راه خود رسيده است.



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.