آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ يكشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
امپراطوري آقازاده​هاي فرهنگي  پديده​اي خطرناک در کمین فرهنگ

امپراطوري آقازاده​هاي فرهنگي پديده​اي خطرناک در کمین فرهنگ


سرویس فرهنگی مفید نیوز :: چالشی ترین بخش سخنان این دختر جوان، اعتراضش به موضوعی بود که خود نام آن را پدیده «آقازاده های فرهنگی» گذاشته بود. اگرچه اين عبارت براي نخستين بار در حضور رهبري استفاده مي​شد اما موضوع زياد تازه​اي براي اهالي مطبوعات و فعالان عرصه فرهنگ نبود.

تاریخ: ۱۷ آبان ۱۳۹۰

داستان از حاشیه یک دیدار رسمی آغاز شد: مهتاب ترک بیات، نفر سوم کنکور هنر در ديدار نخبگان دانشجويي وقتي پشت تریبون رفت نکته​اي را مطرح کرد که واکنش رهبر انقلاب را هم در پي داشت. 

چالشی ترین بخش سخنان این دختر جوان، اعتراضش به موضوعی بود که خود نام آن را پدیده «آقازاده های فرهنگی» گذاشته بود. اگرچه اين عبارت براي نخستين بار در حضور رهبري استفاده مي​شد اما موضوع زياد تازه​اي براي اهالي مطبوعات و فعالان عرصه فرهنگ نبود. 

خانم بیات معتقد بود یکی از معضلات کنونی عرصه فرهنگ حضور فرزندان مسئولان در این عرصه و اعتماد بالای مسئولان به آنها و سرعت بالای پیشرفت و تصدی مسئولیت های حساس فرهنگی است. 

رهبر از وجود چنین پدیده ای ابراز تعجب کرد و گفت: «راجع به آن مسئله اَشرافیت فرهنگى و آقازاده‌هاى فرهنگى که آن دختر عزیزمان گفتند، من در این زمینه واقعاً چیزى نشنیده‌ام. با اینکه تصور خودم این است که در مسائل گوناگون گزارش​هاى متنوعى را می​شنوم، اما این براى من خیلى حرف تازه‌اى بود. ایشان گفتند مصادیقى هم در اختیار دارند. حتماً به من منعکس بشود، یعنى گزارش بنویسید. واقعاً اگر چنین چیزى هست، خیلى بد است. من چیز قابل توجهى در این زمینه نشنیده‌ام. البته ممکن است پسر یا دخترِ فلان مسئول توى دبیرستان یا توى دانشگاه پُز بدهد که من مثلاً پسر فلانى‌ام، اما این به صورت یک فرآیند تربیتى دربیاید، تأثیراتى بگذارد بر روى گزینش، بر روى سوادِ بیشتر پیدا کردن و چه و چه، خیلى چیز بدى است. اگر چنین پدیده‌اى وجود داشته باشد، باید جلویش را گرفت. از آن خواهر عزیزم می خواهم گزارش دقیق به همراه جزئیاتی از این موضوع برای من ارسال کنند تا من بررسی کنم.» 

*** 

اول: بفرما شغل!
فارغ التحصيل اقتصاد از دانشگاه شريف، کارشناس ارشد ارتباطات از دانشگاه علامه، نفر اول المپياد بسيج در رشته ادبيات، برگزيده جشنواره خوارزمي و دارنده مدال از مسابقات ژنو، فارغ التحصيل مهندسي صنايع از دانشگاه اميرکبير، ليسانس عمران و دو سال کارورزي در يک شرکت ساختماني، دارنده نشان تقدير از رييس جمهور در همايش پژوهشگران جوان، کارشناسي ارشد مديريت از دانشگاه تهران و...اينها چند نمونه از درخواست​هايي است که روزانه به دستمان مي​رسد و همگي يک درد مشترک دارند؛ «سواد لازم را دارند، تخصص هم دارند و دنبال کار مي​گردند و جايي برايشان نيست...» اين جداي از هزاران هزار فارغ التحصيل دانشگاه هاي مختلف کشور است که بدجوري با بيکاري افسرده شده​اند. در چنين اتمسفري، آقاي (...) هنوز فارغ التحصيل نشده، يک ميز و يک پست و يک عالمه شغل ديگر برايش فراهم است و خانم(...) بدون حتي تحصيلات عاليه، کلي شغل پيشنهادي دارد؛ يا حتي آقاي(...) و يا خانم(...) که هر دو هنوز به ۲۵ سالگي نرسيده​اند کلي پست مديريت(؟!) پيش روي مبارک دارند و بايد از منوي متنوع حاضر شده، لطف کرده و يکي را انتخاب کنند اما اغلب چندتايي را با هم انتخاب مي​کنند و به نام «مشاور» چندجايي با هم سر مي​زنند و براي رضاي خدا کمي هم حقوق مي​گيرند. 

اين البته فرق دارد با آن دست فعاليت​هاي شخصي که خودشان يک موسسه يا شرکت يا نشريه و بنگاه برپا مي​کنند و با استفاده از بودجه​هاي کلان دولتي، حالش را مي​برند...و جوان نخبه کشور بدنبال يک شغل آبرومند با حتي کمترين دستمزد...آقاي و خانم (...) اما محال ممکن است کمتر از دو ميليون تومان در ماه _ به عنوان حداقل _ دريافتي داشته باشد؛ بالاخره مشاوره دادن به شکل دو ساعت جلسه هفتگي، مگر کم مشغله​اي است؟! جولان بي​حساب و کتاب آقازاده​هايي از جنس فرهنگ که نیازمند انتشار جدولي از اسامي اين نوگلان بيابان رانت و پارتي است؛ دیگر یک حرف پنهانی در یک جلسه خصوصی نیست؛ دغدغه خیلی از نخبه ها و عموم مردم است...

دوم: کار اقتصادي کلاس ندارد! 

قبل ​تر، واژه آقازاده با زدوبند اقتصادي و کارتل​هاي تجاري و فعاليت​هاي بازرگاني گره خورده بود اما حالا زمانه عوض شده است و دوره آن کارهاي چيپ(!) گذشته است؛ ديگر نمي​شود با لپ تاپ و آي​پد و تب​لت، کشتي واردات و صادرات را بارگيري کرد و دنبال رتق و فتق گمرک بود؛ بي کلاسي است در عصر ارتباطات! حالا دور دور فعاليت​هاي فرهنگي است؛ بالاخره پسر وکيل و وزير شدن، داماد وزير و وکيل شدن، عروس و دختر همين دوستان بعلاوه برخي نظامي​هاي دانه درشت شدن، بايد يک اسم و رسمي براي آدم بياورد؛ چه بهتر که اين اسم و رسم «فرهنگي» باشد.
ببينيد چقدر شيک و دهان پرکن و تميز است! هم پول دارد، هم اعتبار و هم کلي جوايز نقدي و غير نقدي! کافي است آقازاده شويد؛ بشتابيد که غفلت موجب پشيماني است! 

سوم: چرا فرهنگ؟ چرا ويژه​خواري؟تکاپو در عرصه فرهنگ برخاسته از یک نگرش پرستیژی و يا آرمانخواهانه است و تفاوت آن با فعالیت در عرصه اقتصادی آن است که آقازاده های فرهنگ دوست، برخلاف دیگر آقازاده ها مایل هستند که نام و نشان و عنوانی از خود به یادگار بگذراند و چه نشانی ماندگارتر از حوزه فرهنگ! شما در يکسال چهار عنوان کتاب منتشر کنيد؛ بد است؟ از سويي برخلاف فعالیت های اقتصادی که تحت عناوین مستعار و به صورت پوشیده انجام می گیرد، تکاپوی فرهنگی آقازاده ها به صورت نسبتاً باز انجام می شود، دلیل آن هم این است که فعالیت های فرهنگی با پز روشنفکری همراه است، به عنوان مثال فعالیت در عرصه نشر یا چاپ کتاب در موضوعات مختلف سیاسی، فرهنگی و همچنین راه اندازی کانون​های فرهنگی، ایجاد سایت و مدیریت منابع کلان بخش فرهنگ از جمله مواردی است که در این چارچوب تعريف مي شود. 
 
برای مثال سایت های اطلاع رسانی خبری با هدف تحت الشعاع قرار دادن مسائل روز جامعه در راستای جلب نگرش مخاطبان به موضوعی خاص، با پشتیبانی فرزندان برخی مسئولان و يا راه​اندازي و مديريت برخي مدارس خاص به عنوان مدير و يا دبير، در کنار عضويت در شوراهاي سياستگذاري در جشنواره​ها، رسانه​ها و حتي دبيري علمي جشنواره​ها و همايش​ها از جمله خوراک​هاي مورد علاقه آقازاده​هاي جديدالورود به عرصه ويژه​خواري است.
 
شما تصور کنيد در چنين پست​هايي قصد طي​کردن معمولي مسير را داشته باشيد؛ مثلا سردبيري يک رسانه يا يک پايگاه اطلاع​رساني؛ قاعده بر اين منوال بوده که شما ابتدا بايد خبرنگار خوبي باشيد، بعد از مدتي فعاليت _ کم يا زيادش بسته به هوش و خلاقيت و ظرفيت فردي دارد _ به عنوان معاون دبير گروه و يا دبير يک زيرمجموعه در گروه انتخاب مي​شويد؛ بعد از مدتي، دبير گروه مي​شويد؛ پس از چند سال معاون خبر و يا عضو شوراي سردبيري و بعد از چند سال ديگر شايد گزينه مناسبي براي سردبيري باشيد؛ شايد.
 
در بهترين حالت، طي شدن اين مسير معمولي اما کاملا علمي و منطقي، حدود ۵ تا ۱۰ سال طول مي​کشد و اصولا آقازاده​ها به هيچوجه آدم​هاي صبوري نيستند؛ آنها عادت کرده​اند با يک تماس تلفني و يا اس​ام اس «پاپا يا ماما» سخت​ترين کارها برايشان به خوردن يک ليوان آب شبيه شود حالا ۱۰ سال تلاش کنند؟ شما بفرماييد يکسال! راستي قبل از خواندن باقي گزارش يادتان باشد که عبارت «دغدغه فرهنگي» شعر است؛ نوعي هايکوي ول معطل! گول نخوريد با اين عبارات که کلاه سرتان رفته تا زانو! پذیرش مسئولیت فرهنگی در سازمان‌ها و ارگان‌های کشور علاوه بر آنکه امکان رشد سریع و خارق العاده آقازاده های فرهنگی را فراهم می آورد جابجائی مبالغ کلانی بابت اجرای طرح ها و پروژه ها را نیز در پی دارد. در نمونه های متعدد، دیده شده که برخی آقازاده ها پس از ۲ سال فعالیت در عرصه فرهنگی یا مدیریت میانی بخش‌های مختلف فرهنگ، سنوات خدمتی معادل ۲۰ تا ۳۰ میلیون تومان دریافت کرده اند که این رقم معادل سنوات یک کارگر ساده شهرداری پس از ۳۰سال خدمت است.


چهارم: کرم از خود درخت است! 

داستان عرضه و تقاضا يک جاده دو طرفه است و در داستان رشد آقازاده هاي فرهنگي، مشکل عمده از سوي برخی مسئولان کشور است. فرض بگيريد يک نهادي در پي برگزاري يک همايش ملي است اما بودجه درست و درماني ندارد، آقاي(...) فرزند دکتر(...) به عنوان يک نماينده مجلس را به عنوان دبير علمي جشنواره منصوب مي​کند و به او اطمينان خاطر مي​دهد که جز يک کنفرانس خبري و يک بيانيه در مراسم افتتاحيه؛ کار ديگري با او ندارند و خيالش از بابت پرت بودن از مرحله راحت راحت باشد.
 
مي​دانيد ديگر حالا آقازاده عزيز در پاسخ به اين لطف بزرگ براي سنگين شدن رزومه خالي خود، چه مي​کند؟ يک بودجه درست و درمان از پدر براي همايش جور مي​کند و...دقت داريد که چه همکاري شيريني است و کمي شبيه به کار بنگاه​هاي معاملات ملکي؟! راستي خيالتان راحت مملکت در حال حاضر طوري شده که همه همه​کاري بلدند و در جواب «ببخشيد تخصص شما؟» مي​گويند: «ما از بچگي تو کوچه پس کوچه​هاي نازي آباد فوتبال ...ببخشيد تئاتر کار مي​کرديم و روزنامه ديواري مي​زديم و صبح تا شب تو سينما پلاس بوديم و همه آوازهاي ايرج رو از بر بوديم و خلاصه از نوجواني بچه​هاي محل به ما مي​گفتند وزير ارشاد!» 

اصلا مساله را باز نمي​کنيم که برخي از اين آقازاده​ها خودشان پول خرج​مي​کنند تا رزومه را سنگين کنند و بعد از يکي دو سال ديگر خودشان هم باورشان مي شود که سردبير يا محقق شده​اند يا مشاور فرهنگي و عضو شوراي سياست​گذاري و يا مدير مدرسه و دبير علمي جشنواره...به عبارتي، آقازاده​ها براي برخي مديران ناتوان ما، به عنوان يک بانک سيار و يا يک معامله سياسي – جناحي و يا حتي پلکاني براي بالارفتن خود آن مدير محسوب مي​شوند؛ بسيار ديده شده که انتصاب آقازاده​ها از سوی مدیران نوعی ابراز ارادت به آن مسئول _ پاپا يا ماما _ و یا یک جناح خاص است. 

از طرفي برخی مسئولان با این پيشنهادها که سرانجام منجر به بادکردن آن فرزند مسئول مي​شود؛ ضمن تثبیت جایگاه مدیریتی خود از بار مسئولیت آن فعالیت فرهنگی نیز شانه خالی کرده و همه انتقادهای احتمالی را متوجه «آقازاده مورد نظر» می کنند آن هم اگر کسی جرات اظهار نظر و يا انتقاد درباره فرد مورد اشاره را داشته باشد. 

البته بخش دیگر فعالان(!؟) عرصه فرهنگ را شبه آقازاده‌هائی تشکیل می دهند که پدران آنها مسئولیت های کلیدی نظام ندارند. فرزندان نظامیان ارشد و مداحان معروف از این جمله هستند. این افراد نیز به علت نفوذ پدرانشان در برخی مراکز فرهنگی به راحتی در پست‌های بالای تخصصی به فعالیت می پردازند.

در مجموع اینگونه است که پسر فلان نماينده مجلس به صرف نام پدر يکشبه بشود سردبير و بعد از اينکه مشخص شد هيچ کاري بلد نيست برود بالاتر! بشود عضو شوراي سياست​گذاري و یا عضو هیئت مدیره مثلا! و بعد هم همين ماجرا، بشود رزومه کاري و تجربه و اينها و طرف اصلا بي هيچ تجربه کاري، يکي از فعالان عرصه مطبوعات و یا فیلمسازی لقب بگيرد! وقتی فرزند فلان آقاي مسئول بشود رييس يک موسسه فيلمسازي و ميلياردي براي توليد فيلم در حمايت از پدر محترم تلاش کند خب سردبیر شدن زیاد هم بد نیست! البته هميشه هم آقازاده هاي فرهنگي از اين رانت پدر و مادر و پدر زن و مادرزن و پدرشوهر و مادرشوهر براي فعاليت​هاي فرهنگي استفاده نمي​کنند و زياد اتفاق افتاده که از اين رانت در تشکيل کارتل​هاي اقتصادي بزرگ بهره گرفته اند. 

باید به هوش باشیم که خطر آقازاده​هاي فرهنگي بسيار بيشتر از آقازاده​هاي اقتصادي است چرا که اين جماعت با حضور در رسانه​ها و موسسات فرهنگي، نبض حيات کشور را به سمت و سويي مي​برند که اغلب حمايت از اقوام خود در کنار تقويت افق نگاه کوچک خودشان است! اينطور مي​شود که مثلا بعد از انتشار يک گزارش در خصوص فرزند يکي از مسئولان که در خارج تحصيل کرده، یک نفر از خانواده خود را به آب و اتش مي​زند که اين گزارش سانسور شود حال آنکه گزارش کاملا منطبق بر واقعيت است! 

آنچه نوشته شد برای همان مقدمه مظلوم است و اینکه دست تان بيايد چه آدم هاي کاربلد و با انگيزه​اي در جستجوي يک کار ساده هستند و چه آدم​هاي کارنابلد و رانت​خواري به شيوه هزاردستان، در هر حوزه و نهادي سرک کشيده​اند و يک صندلي خوب را با همه مزايا اشغال کرده​اند.

به قلم محمد حسینی - جهان نیوز



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.