آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
انجمن حجتیه و انتخابات دهم  بخش پایانی

انجمن حجتیه و انتخابات دهم بخش پایانی


به قلم سید مهدی دبستانی :: نکته بعدی عدم دشمن شناسی صحیح انجمن است. این امر باعث شد که برغم حمایت های آشکار کشورهای استعماری مثل آمریکا و انگلیس از جناح اصلاح طلب در طول سالیان اخیر، انجمن با نادیده گرفتن این امر به طرفداری از این گروه پرداخت. البته خود افراد اصلاح طلب هم همین اشتباه را داشتند و هنوز هم دارند که به نظر می رسد این مطلب روشن تر از آن است که نیاز به توضیح داشته باشد.

تاریخ: ۲۰ مرداد ۱۳۸۹

مبانی فکری انجمن حجتیه

 در باب تفکرات انجمن حجتیه سخن بسیار است. در این مقاله به صورت بسیار گذرا تلاش من بر این است که تصویری اولیه از این تفکرات ارائه دهم. شکل ارائه شده به عنوان معماری فکری انجمن حجتیه به صورت بسیار خوبی گویای مدل­های فکری این انجمن است. در شکل زیر نقطه شروع تفکرات را می توان همان دایره سبز یا "غلو در جایگاه ائمه اطهار" دانست. دایره های قرمز نکاتی هستند که شاخص های بسیار خوبی برای سنجیدن قرابت فکری یک فرد با  انجمن حجتیه هستند. دایره های آبی مواضع مستقیماً سیاسی انجمنی هاست؛ هرچند که موارد دیگر هم به صورت غیرمستقیم تا حدودی در مواضع سیاسی محسوب می شوند. ضمناً نقاط خط چین نشان دهنده این است که آن نتیجه گیری عمومی نیست و گاهاً پیش می آید که آن نتیجه گیری محقق نشود.

یکی از نقاط بسیار مهم در تفکر انجمن، اخباری گری آن هاست. این تفکر باعث می شود که معارف از دین به صورت سطحی باقی بماند و جلوی راه تفکرات عمیق در دین را می گیرد. یکی از عوامل اجتماعی به وجودآمدن این امر ورود فرهنگ های پایین به عنوان مدعی اسلام و در نتیجه ساده انگاری آن ها نسبت به دین است. این در حالی است که بین اخبار دینی تناقضات قطعی وجود دارد که باید آن ها را با فهم روح درست حاکم بر دین و استفاده از اصول رفع کرد. اخباری گری شایع در انجمن حجتیه که منشأ اصلی آن هم خود شیخ محمود حلبی بود، یکی از عواملی بود که منجر عدم درک درست از مفاهیم دینی و درک نکردن روح دین شده بود. خیلی از جلسات انجمن به موضوعاتی چون قدرت بازوی علی (ع) و چهره زیبای ائمه علیهم السلام و مواردی شبیه این می­گذشت. انجمنی ها به خاطر همین دیدگاه، نسبت به اصولیون بسیار بدبین بوده و گاهاً حتی آن ها را تکفیر کرده و نجس می دانستند که داستان آب نخوردن این متحجرین از ظرفی که پسر امام از آن نوشیده بود در این باره معروف است.

اخباری گری مذکور و وجود حدیثی درباره باطل بودن پرچم های قبل از ظهور منجر به یکی از مهمترین موارد موجود در این تفکر یعنی "یأس و ناامیدی از جامعه قبل از ظهور" است. موارد دیگری نیز از جمله اینکه جامعه قبل از ظهور غرق در فساد می شود و یا اینکه وقتی امام زمان (عج) ظهور می کنند انگار دین جدیدی آورده اند، مزید بر این ناامیدی است. این ناامیدی تبعات بسیاری دارد. از جمله این که این افراد نسبت به جهان و جامعه پیرامون خود بی تفاوت می شوند و تلاش برای حکومتی صالح قبل از ظهور را کاملاً عبث می دانند. از نظر کسی که در چارچوب این تفکر قرار دارد وضعیت یک انسان منتظر در موارد زیر خلاصه می شود:

1.       انتظار: وضعیت انتظار و ندیدن امام معصوم از بزرگ ترین مصیبت هاست.
2.       تقلید از مجتهد جامع الشرایط
3.       غمگین بودن به جهت مفارقت آن حضرت
4.       دعا برای تعجیل در فرج آن حضرت
5.       گریستن از دوری وی
6.       تسلیم و انقیاد داشته باشد که برای امر امام عجله نکند.
7.       صدقه به قصد سلامت آن حضرت[10]

این دید انجمن کجا و دید انقلابی تفکر امام خمینی کجا:

دعاگران همه البته مجرب است دعاهاشان                                ولی حقیر یقین دارم که انتظار همان جنگ است[11]

این بی تفاوتی نسبت به جامعه منجر به یک مسأله بسیار مهم دیگر هم می شود و آن این است که در فرد فرهنگی به وجود می آید که نسبت به مشکلات و محرومان جامعه خودش احساس بی تفاوتی می کند و کمک به محرومین را در حد همان انفاق روزمره می بیند. در واقع این یک روش بسیار خوب برای تئوریزه کردن زندگی ثروتمندانه همراه با احساس معنویت و عدم عذاب وجدان است. از طرف دیگر کسانی که می خواهند برای مدل زندگی مرفهانه خودشان توجیهی هم درست کنند، می توانند به این تفکر پناه برند.

انجمن برای پیشبرد نوع انتظار مد نظر خویش و در واقع تربیت یار برای امام زمان (عج) دست به استفاده از مدارسی از جمله علوی، نیکان و ... زده است. وجه مشخص این مدارس رفاه زدگی، زمین های ورزشی مختلف (حتی اسکواش!)، دین داری فردی و عدم توجه به انقلاب اسلامی است. مثلاً در دهه فجر هیچ برنامه ای در این مدارس برگزار نمی شود. در عوض در ایامی مثل فاطمیه، نیمه شعبان یا عید غدیر فعالیت بسیار زیادی از ناحیه آن ها دیده می شود که این آخری اخیراً در دانشگاه ها هم دیده شده است[12].

مسأله بعدی در باب نسبت انجمن با سکولاریزم است. سکولاریسم چیست؟ سکولاریسم به معنی بی دینی نیست. بلکه به معنی جدا انگاشتن دین از امور جامعه و اداره آن است. به این معنی تفکر انجمن حجتیه در عمل دقیقاً در راستای سکولاریزم حرکت می کند. این نقطه ی دیگر افتراق انجمن با خط امام است. درست است که این ها خودشان را سکولار نمی دانند، ولی نوع تفکر این ها به محوی است که با سکولارها هر دو دسته های یک قیچی را تشکیل می دهند که ظاهراً مخالف هم حرکت می کنند، ولی در عمل یک چیز را می برند. حجتیه ای ها نسبت به اجتماع و سکولارها نسبت به دین ناامیدند و نتیجه هردو این است که دین در عرصه جامعه ظهور پیدا نمی کند. انجمن به صورت جدی و در اساسنامه اعضای خود را به عدم مداخله در امور سیاسی دعوت می کرد:

"انجمن به هیچ وجه در امور سیاسی مداخله نخواهدداشت و نیز مسئولیت هر نوع دخالتی را که در زمینه های سیاسی از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گیرد، بر عهده نخواهدداشت." [13]

همچنین انجمن از اعضای خود تعهدی مکتوب، مبنی بر عدم فعالیت سیاسی می گرفت. در صورتی که اعضای انجمن کوچکترین فعالیت سیاسی می کردند، اخراج می شدند.[14]

برخلاف این ها این خط امام است که می گوید:

" بايد بسيجيان جهان اسلام در فكر ايجاد حكومت بزرگ اسلامى باشند و اين شدنى است، چرا كه بسيج تنها منحصر به ايران اسلامى نيست، بايد هسته‏هاى مقاومت را در تمامى جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ايستاد."[15]

 آقای خامنه ای به عنوان اصلی ترین منادی خط امام خمینی در امروز مدام تأکید دارند که باید روح امید را در میان جوانان ما حاکم کرد و ایجاد ناامیدی و بدبینی توطئه بیگانگان است.

به دلیل همین تفکر سکولاریزم موجود در انجمن، آن ها موضع صریح و روشنی در قبال غرب و شرق ندارند. در واقع این تفکر طوری رفتار می کند که انگار تمام حق و باطل در همان صدر اسلام بوده است و تنها حق خورده شده، حق حکومت حضرت علی (ع) و ائمه اطهار است. حق و باطل را همان شیعه و سنی می دانند. چراکه در روایت آمده است که کسی که دشمن اهل بیت باشد به بهشت نمی رود. در حالی که مساله در اسلام اصلاً اهل بیت به معنای شخص نیستند بلکه مساله حق طلبی آن هاست. ملت های دنیا حق پرستند ولی انحرافات طوری نیست که بتوان به این راحتی درمانشان کرد. دشمن اصلی ما که ناحق مطلق است امریکا و استبداد است. انجمن حجتیه این را درک نمی کند که ارزش ائمه ما به این خاطر است که اجراکننده کامل حق بوده اند، نه اینکه چون آن ها در جهتی بوده اند، آن جهت حق است! این همان نکته ایست که منجر به عدم دشمن شناسی درست می شود که در بحث تاریخی هم مصداق های آن را ذکر کرده ایم.

در مقابل این ها تفکر امام خمینی خودِ غدیر را هم یک مسئله حکومتی می بیند:

"روز عيد غدير روزى است كه پيغمبر اكرم- صلى اللَّه عليه وآله و سلم- تكليف حكومت را معيّن فرمود و الگوى حكومت اسلامى را تا آخر تعيين فرمود"[16]

"غدير آمده است كه بفهماند كه سياست به همه مربوط است، در هر عصرى بايد حكومتى باشد با سياست، منتها سياست عادلانه كه بتواند به واسطه آن سياست اقامه صلوة كند، اقامه صوم كند، اقامه حج كند، اقامه همه معارف را بكند و راه را باز بگذارد براى اينكه صاحب افكار، يعنى آرام كند كه صاحب افكار، افكارشان را با دلگرمى و با آرامش ارائه بدهند."[17]

نتیجه مهم این تفکر و این نوع انتظار در صحنه سیاست، دشمنی با انقلاب اسلامی و حداقل بی تفاوتی نسبت به آن است. علامه اصغر کرباسچیان که مؤسس مدرسه علوی است بچه ها را به خاطر شرکت در جبهه از مدرسه اخراج می کرده است. وی به امام خمینی علناً بد و بیراه می گفته است.

با توجه به مطالب پیش گفته و این که انجمن حکومت اسلامی قبل از ظهور را قبول ندارد، بدیهی به نظر می رسد که انجمن ولایت فقیه مدنظر امام را قبول نداشته باشد. اما توضیحی بیشتر در این زمینه به ما در درک بهتر از انجمن کمک می­کند. چراکه انجمن مدعی شده که به ولایت فقیه معتقد است و در این زمینه به مواردی چون اصلاحیه انجمن بر پیش نویش قانون اساسی اشاره می کنند که انجمن در آن ولایت فقیه را اضافه  کرده است. نکته اینجاست که ولایت فقیه مدنظر انجمن، همان ولایت عامه مراجع است و هرجا انجمن سخن از ولایت فقیه به میان آورده، به سرعت آن را به ولایت عامه مراجع سوق داده است. این با نظر امام متفاوت است که می گوید: "ولایت فقیه همان اختیارات رسول اکرم (ص) را دارد."[18] شهید بهشتی نیز می گوید:"حتی می نشینیم مسائل زمامداری و حکومت را می خواهیم با فرمول های مربوط به مرجعیت معمولی حل کنیم و این محال است، محال؛ چون فرمول های مرجعیت کافی نیست".[19] این گونه نگاه انجمن به ولایت فقیه را می­توان در پیشنهادهای ایشان برای قانون اساسی نیز یافت. در این پیشنهادها فقهای شورای نگهبان را مراجع تعیین می کنند و فرماندهی کل قوا با رئیس جمهور است و رهبری عملاً یک دکور و شیء زینتی است.

مطلب دیگر نزدیکی انجمن به مکتب تفکیک و مخالفت با فلسفه است که از آن جایی که مقاله حاضر بیشتر سعی دارد به ابعاد سیاسی انجمن بپردازد، از این موضوع صرف نظر می کنیم. البته این موضوع تا حدود خوبی در توضیح اخباری گری بحث شد.

جمع بندی و نتیجه گیری

قصد ما تا به این جا این بود که از بعد تاریخی و عقیدتی نگاهی سیاسی به انجمن حجتیه داشته باشیم. همچنین در بحث عقیدتی به مواردی که مستقیم یا غیرمستقیم به سیاست مربوط می شد قناعت کردیم و به ابعاد دیگر نپرداختیم. در این بخش می خواهیم ببینیم که این پیشینه چگونه به موضع گیری این انجمن در انتخابات کمک کرد. نکته اول این است که همان طور که در ابتدای مقاله هم اشاره کردیم، خود این امر که انجمن در این انتخابات موضع گیری کرد امر جدیدی بود. این امر را می توان به این مسأله مربوط دانست که این انتخابات به حدی پرشور و حرارت بود که هر ضدانقلاب و هر بی تفاوتی را هم به میدان آورد. حتی رسانه های ضدانقلاب که همیشه دم از تحریم انتخابات می زدند، این بار همگی وارد گود مبارزات انتخاباتی شدند. بنابراین دور از انتظار نبود که انجمن هم برخلاف دفعات دیگر وارد میدان شود. ابتدا می خواهیم یک جمع بندی از نکاتی که ذکر شد و به نظر بنده در این موضع گیری سهیم هستند داشته باشیم. می توان گفت چند مورد از موارد پیش رو با عقاید و عملکرد اصلاح طلبان همخوانی دارد و چند مورد هم به وضوح با تفکرات احمدی نژاد تنافر دارد. البته بحث و بررسی عقاید اصلاح طلبان خود مقاله و یا شاید مقالات جداگانه ای می طلبد و این بحث بیش از این کشش ندارد که بخواهیم در همین جا به تفصیل به عقاید اصلاح طلبان بپردازیم.

1.        جدایی اسلام از سیاست و دین داری فردی (دسته دوم قیچی سکولاریزم)

در بحث اول یعنی جدایی اسلام از سیاست و سکولاریزم به جرأت می توان گفت که عقاید اصلاح طلبان هم بر همین خط پیش می رود. دراین باره فقط به  نقل قولی از دکتر عبدالکریم سروش اکتفا می کنیم:

"عرفی شدن به این معناست که نهاد دین که در اعصار گذشته دارای کارکردهای گوناگونی بوده (آموزش و قضاوت و تدوین امور شهر و ...) به علت پیچیده شدن مناسبات زندگی اجتماعی و تخصصی شدن نقش ها همچون سایر نهادها متمرکز شده و وظایف خود را واگذار می کند ... راه دیگری برای دخالت عرف، گسترش منطقه الفراغ شرعی است یعنی پذیرش این معنی که حوزه ی مباحات، اساساً میدان جولان عقل عرفی است، و این میدان را می توان به طرق گوناگون توسعه داد به قدری که حوزه واجب و حرام شرعی تنها محدوده اندکی از حقوق خصوصی را دربرگرفته و عمدتاً معطوف به شعائر و مناسکی گردد که به تنظیم رابطه انسان و خدا می پردازد. ... اساساً فقه در امر پول و بسیاری از مقولات عصر مدرن ساکت است. دامنه بلاموضوع کردن احکام شرعی به قدری وسیع است که می توان کلیت اقتصاد سرمایه داری و تنظیمات جامعه صنعتی و حتی خود انسان عصرمدرن را از حوزه دسترسی به فقه دور داشت."[20]

همانگونه که دیده می شود در این متن به صراحت تمام از سکولاریزم و عدم بروز دین در سطح جامعه دفاع می شود.

2.       عدم اعتقاد به ولایت فقیه

در همین جا می توان اشاره کرد که وقتی خواستار دور کردن همه چیز از فقه سنتی باشیم، به طریق اولی مفهوم ولایت فقیه هم دیگر معنایی نخواهد داشت. اتفاقاً مرجعیتی که دکتر سروش در این مقاله خواستار آن است که "عمدتاً معطوف به شعائر و مناسکی گردد که به تنظیم رابطه انسان و خدا می پردازد" هیچ منافاتی با انتظاراتی که انجمن حجتیه از مرجعیت دارد، نداشته و با آن سازگار است. در همین زمینه دکتر حسین کچوئیان می گوید: " از سال 76 تا 84 با اصول سيستمي مخالفت کردند. يعني مي‌خواستند نظام را سکولار کنند، ولايت فقيه را قبول نداشتند. کارهاي عجيب و غريبي کردند. به جريان‌هاي ضدسيستمي بها دادند و بعد با آنها همکاري کردند. اينها اصلاً آن اصول را قبول نداشتند. دعوا بر سر اصول است والا اگر بر سر اين اصول نبود امروز با اين چيزي که مواجهيم، مواجه نمي‌شديم ... من از افرادي بودم که تا سال 76 جزو جناح چپ بودم. وقتي در سال 76 اعمال و رفتار اين مجموعه را ديدم از آنها جدا شدم. براي اين که آنها را ضد سيستمي ديدم. براي اينکه ديدم همه سيستم را دارند زير سؤال مي‌برند. "[21]

3.      ناامیدی از جامعه اسلامی قبل از ظهور

ناامیدی از جامعه اسلامی قبل از ظهور هم ارتباط وثیقی با همان جدایی دین از سیاست دارد و مبنای دین داری فردی آن هاست. در همین مورد می بینیم که دقیقاً بر خلاف انجمن، احمدی نژاد با امیدواری بسیار زیاد حتی می خواهد ایران را به ابرقدرت جهانی تبدیل کند.

4.      عدم دشمن شناسی صحیح و عدم مرزبندی با استبداد و استکبار

نکته بعدی عدم دشمن شناسی صحیح انجمن است. این امر باعث شد که برغم حمایت های آشکار کشورهای استعماری مثل آمریکا و انگلیس از جناح اصلاح طلب در طول سالیان اخیر، انجمن با نادیده گرفتن این امر به طرفداری از این گروه پرداخت. البته خود افراد اصلاح طلب هم همین اشتباه را داشتند و هنوز هم دارند که به نظر می رسد این مطلب روشن تر از آن است که نیاز به توضیح داشته باشد.

5.      بی توجهی به مستضعفین و مدل زندگی مسلمانی سازگار با رفاه و بی دردی

در بحث عدم توجه به مستضعفین هم، اصل و اساس دولت احمدی نژاد بر خلاف این امر سامان یافته است و گفتمانی که ترویج می کند دقیقاً بر خلاف ثروتمداران و بر مبنای توجه همه جانبه به محرومین است. اما تجربه سال های اصلاحات نشان می دهد که دغدغه اصلی آن ها مسائل دیگری بوده است و توجه به محرومین جزو اولویت های آنان نبوده است.

6.       تعریف نادرست از انتظار و عدم مبارزه

مدل انتظار انجمن هم  که بر مبنای دعا کردن و عدم مبارزه سامان یافته است، با مشی بسیار استکبارستیزانه احمدی نژاد و در واقع خط امام که پس از پیروزی بر استبداد داخلی در پی مبارزه با استکبار جهانی است همخوانی ندارد.

7.      دشمنی با انقلاب اسلامی

بالاخره می توان گفت جماعتی از انجمن که ضدانقلاب شده اند به صورت آگاهانه و با دانستن این که گروه های ضدانقلاب همگی در پشت سر کاندیدای اصلاح طلبان قرار دارند، به این جماعت پیوستند.

البته باید توجه داشت که مواردی که در بالا ذکر شده است در افراد مختلف می تواند یکی یا چند مورد از این ها مشاهده شود. ضمناً این طور نیست که همه ی افراد با فکر قبلی و رسیدن به این نتایج از این فکر دفاع کنند. بلکه اصولاً شخصیت انسان طوری آفریده شده است که ناخودآگاه به سمت کسانی کشیده می شود که شباهت بیشتری با او دارند. این موضوع در مباحث انسان شناسی و فلسفه اخلاق بحث شده است. نکاتی که در این جا به صورت فهرست وار آمده است، تلاشی برای تحلیلی کردن این موضوع است. در یک کلام و به صورت کلی باید گفت که همگرایی جریان انجمن حجتیه و اصلاح طلبی به این خاطر اتفاق افتاد که هر دو مشکل مشترکی به نام اسلام گرایی داشتند؛ یعنی اسلامی که سه مورد زیر را باید در بر بگیرد:

·        دین (اعتقاد)
·        دنیا (شیوه کامل زندگی)
·        دولت (یک نظم سیاسی)[22]

 

در پایان البته باید ذکر کرد که گروهی از افراد انجمن پس از اطلاع از این امر که بهاییان از میرحسین موسوی حمایت کرده اند، رأی خود را به نام محسن رضایی تغییر دادند.


[10] - جزوه آخرین سفیر الهی و حکومت جهانی او، انتشارات هیئت اهل بیت، قزوین
[11] - قصه سنگ و خشت، محمد کاظم کاظمی،
[12] - به عنوان مثال با نفوذ در تشکل هایی مثل کانون انتظار دانشگاه صنعتی امیرکبیر و  ...
[13] - تبصره2، ماده2، فصل یکم
[14] - گفتگوی شرق با سیدهادی خامنه ای 21/11/1383
[15] - صحیفه امام، جلد 21، ص 195
[16] - صحیفه امام، جلد 5، ص 28
[17] - صحیفه امام، جلد 20، ص 115
[18] - ولایت فقیه، امام خمینی، ص 40
[19] - روزنامه عروه الوثقی، ش 85، 22/7/61
[20] - مجله کیان، سال پنجم، شماره 24، ص 20
[21] - گفتگوی روزنامه ایران با دکتر کچوئیان، 11/11/1388
[22] هراس بنیادین، بابی سعید، ص 55

نام: بی نام   تاریخ: ۲۰ مرداد ۱۳۸۹
بسیار جالب بود.لطفا نمودار را با کیفیت بهتر قرار دهید.
نام: بی نام   تاریخ: ۲۰ مرداد ۱۳۸۹
مباحث تحلیلی و انتزاعی به وفور در ایران انجام میشود اما متاسفانه مردم در تطبیق و تعیین مصداق و شناسایی افراد دچار اشتباه میشوند باید در طی تحلیل به افراد اثر گزار جریان دقیقا اشاره کنید.
نام: حسین   تاریخ: ۲۱ مرداد ۱۳۸۹
کاش بقیه دوستان به همین دقت و ظرافت حرف های خودشان را ارایه می دادند.
خدا قوت
نام: احسان   تاریخ: ۳۱ مرداد ۱۳۸۹
"در پایان البته باید ذکر کرد که گروهی از افراد انجمن پس از اطلاع از این امر که بهاییان از میرحسین موسوی حمایت کرده اند، رأی خود را به نام محسن رضایی تغییر دادند."هیچ سندی برای آخرین جمله در مقاله ارایه نشده است. ادعای حمایت بهایی ها و انجمنی ها از میر حسین موسوی بدون ارایه رفرنس یا مدرک معتبری در این مقاله صورت گرفته و ارزش علمی مقاله را به شدت پایین آورده است. "بالاخره می توان گفت جماعتی از انجمن که ضدانقلاب شده اند به صورت آگاهانه و با دانستن این که گروه های ضدانقلاب همگی در پشت سر کاندیدای اصلاح طلبان قرار دارند، به این جماعت پیوستند." طبق کدام سند یا مدرک؟


نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.