بررسی جامع انتخابات نهمین دورهی مجلس شورای اسلامی
با نزدیک شدن به موعد انتخابات، تلاش و برنامهریزی جریانها و چهرههای سیاسی برای دستیابی به کرسیهای مورد نظر اوج میگیرد. اما بررسی این انتخاب شوندگان بالقوه (احزاب، جریانها، تشکلها و افراد) به تنهایی در تجزیه و تحلیل فرآیند انتخابات کافی نیست. توجه به وضعیت حاکم بر انتخاب کنندگان (مردم و بدنهی اجتماعی جریانهای سیاسی) نیز مورد نیاز است.
بررسی انتخاب شوندگان بالقوهی انتخابات مجلس نهم
در ایران میتوان نامزدهای احتمالی را به دو گروه سیاسی و غیرسیاسی تقسیم کرد. نامزدهای سیاسی یا وابسته به جناحهای سیاسی (اصولگرا، اصلاحطلب و...) هستند و یا شخصیت محور بوده و متکی به فعالیتهای سیاسی خود یا چهرهی سیاسی معروفی میباشند. کاندیداهای با گرایش غیرسیاسی را نیز میتوان در دو قالب، مورد توجه قرار داد:
1- کاندیداهای محلی
نامزدهای محلی بدون پایگاه سیاسی ملی:
برخی از کاندیداهای محلی، با تکیه بر ظرفیتهای قومی، مذهبی و محلی به عرصهی انتخابات وارد میشوند. مطالبات قومی و محلی و در مواردی ابراز نارضایتی از وجود تبعیضها و فقدان عدالت اجتماعی، در صدر برنامهیاین دسته از نامزدهای مجلس شورای اسلامی برای تبلیغات انتخاباتی قرار دارد. تجربه نشان داده است که کاندیداهای محلی غیرسیاسی، در صورت موفقیت در انتخابات و حضور در مجلس شورای اسلامی به راحتی میتوانند به شعارهای منتقدانهیجریانهای اقلیت جذب شوند. بنابراین، اگر فرض را بر این بگذاریم که جناح اصلاحطلب همچنان در اقلیت مجلسبماند –به ویژه با توجه به محدودیتهایی که این جریان دارد- این جناح، بیشترین رغبت را در جذب نامزد محلی و قومی خواهد داشت. از طرف دیگر امکان دارد چهرههای خاموش اصلاحطلب با سیمای کاندیداهای مستقل محلی وارد صحنه شوند و با عبور از فیلترهای قانونی، موقعیت سیاسی خود را تقویت کنند.
کاندیداهای محلی شناخته شده با گرایشهای تخصصی:
این طیف از داوطلبان، شامل برخی از نمایندگان دورههای گذشتهی مجلس و چهرههای دانشگاهی به ظاهر مستقل با گرایشهای انتقادی هستند.
2- اشخاص و چهرههای مشهور
با توجه به وضعیت جریانهای سیاسی، نبود انسجام در جریان اصلاحطلب و بروز برخی اختلافها در میان اصولگرایان، این احتمال وجود دارد که اشخاص برخوردار از اقبال مردمی (همانند: چهرههای ورزشی، هنری و...) در قالب یک ائتلاف به ظاهر مستقل از جریانهای سیاسی بهصحنهی انتخابات وارد شوند. البته در این میان چهرههای هنری بیشترین گرایش را به جریان انحرافی و سپس اصلاحطلبان خواهند داشت و در صورت راهیابی به مجلس، به طور حتم شعارهای تکثرگرایانه و سکولاریستی فراوانی از زبان آنها شنیده خواهد شد.
پیشبینی وضعیت احزاب و تشکلها در انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی
1- پیش بینی چگونگی حضور جریان اصولگرا در انتخابات مجلس نهم
اصولگرایان بیشترین فرصت را برای حضور منسجم و هدفمند در فضای انتخاباتی اسفند ماه دارند، از این رو بررسی مؤلفههای زیر برای واکاوی و پیشبینی بهتر تحرکات انتخاباتی جبههیاصولگرایی ضروری به نظر میرسد:
وحدت، کار ویژهی اصلی اصولگرایان
مهمترین ابزار این جریان برای حفظ موقعیت کنونی و کسب حمایت مردمی، دستیابی به وحدت است. وحدت نسبی اصولگرایان در 10 سال گذشته و به دنبال آن موفقیتهای انتخاباتی این جریان نشان داده است که تنها راه موفقیت اصولگرایان در انتخابات مجلس، «رسیدن به وحدت درونگفتمانی و حداکثری» است. با نگاه به این هدف، فرآیند دستیابی به وحدت، با فراز و نشیبهای فراوانی همراه است و در نهایت نیز کمیتهی 15 نفره، مأمور برنامهریزی برای وحدت اصولگرایان شده است.[1]
بررسی طیفهای مختلف جریان اصولگرا برای انتخابات مجلس
جریان سنتی
میتوان گفت فعالان اول انقلاب و همچنین حاضران در جریان راست که هماکنون با عنوان «جناح راست سنتی» شناخته میشوند، سعی در تأثیرگذاری بر جریانهای سیاسی کشور را دارند. کمیتهی وحدت اصولگرایان با محوریت این جریان (جریان سنتی) تشکیل شده و هدف اصلی آن، دستیابی به وحدت حول محور جامعتین است.
وحدت نسبی اصولگرایان در 10 سال گذشته و به دنبال آن موفقیتهای انتخاباتی این جریان نشان داده است که تنها راه موفقیت اصولگرایان در انتخابات مجلس، «رسیدن به وحدت درونگفتمانی و حداکثری» است.
جبههی پایداری انقلاب اسلامی
تشکیل جبههی پایداری انقلاب اسلامی، یکی از تحرکهای انتخاباتی جریاناصولگرا است که انجام شدهو بیم و امیدهای فراوانی را به همراه داشته است. تأکید اعضای این جبهه، گفتمان ناب اصولگرایی و همچنین حمایت چهرههای شاخصی، چون حضرت «آیتالله مصباح»، از ویژگیهای جبههی پایداری است که میتواند نوید بخش احیا و بازسازی جریان اصولگرایی ناب و حفظ فاصلهیاصولگرایی با جریانهای صرفاً سیاسی باشد. تحقق این امر میتواند بخشی از افکار عمومی جامعه را که با مشاهدهی زمین ماندن برخی شعارهای وعده داده شده توسط دولت دهم و نفوذ جریان انحرافی در آن، دچار سرخوردگی شدهاند، مجدد وارد صحنهی انتخابات کند.
با نگاه به تفکرها، نوع عملکرد و چینش اعضای جبههی پایداری انقلاب اسلامی، حضور افراد انقلابی در این تشکل و همچنین همایش اعلام موجودیت این گروه (با حضور بزرگانی چون آیتالله مصباح یزدی) به نظر نمیرسد که این جبهه، قصد ایجاد انشقاق و شکاف در وحدت اصولگرایی را داشته باشد و حتی به نوعی مکمل مسیر ائتلاف حداکثری اصولگرایان زیر چتر جامعتین است. میتوان اینگونه نتیجه گرفت که زمان اعلام موجودیت جبههی پایداری و اعضای حاضر در آن و همچنین حضور روحانیون تأثیرگذار در رأس این تشکل به نوعی اعتراضی اساسی و در لفافه به عملکرد غیراصولگرایانهی برخی از فعالان جریان اصولگرایی و حتی اعضای کمیتهی 15 نفره و مکانیسم وحدت اصولگرایان است؛ به عبارت دیگر به نظر میرسد اعضای جبههی پایداری از راه اعلام موجودیت این تشکل تلاش کردهاند تا اعتراض خود را به عملکرد دیگر اصولگرایان اعلام کنند و به نوعی در صدد اصلاح درون گفتمانی این جریان برآیند.
ذکر این نکته لازم است که جریانهای رقیب اصولگرایی در تلاشاند تا تشکیل این جبهه را نماد شکاف و انشقاق درون گفتمانی اصولگرایان قلمداد کنند. از سوی دیگر این گروه سعی دارند با اعلام نزدیکی جبههی پایداری با جریان انحرافی باعث تخریب چهرههای مطرح در این جبهه شوند.
جبههی ایستادگی
یکی از علل اصلی اعلام موجودیت جبههی ایستادگی در عرصهی سیاسی کشور نوعی اعتراض به دعوت نکردن از نمایندهی«محسن رضایی» در کمیتهی وحدت اصولگرایان است. با این حال اعضای این تشکل ادعای یاد شده را نپذیرفته و سعی در تبری جستن از سهمخواهی این جبهه در کمیتهی وحدت اصولگرایان دارند. از جبههی ایستادگی و جبههی پایداری به عنوان بزرگترین انشعاب در جریان اصولگرایان یاد میشود و این موضوع موجب ابراز خرسندی جریان فتنه و انحراف و همچنین رسانههای معارض و ضدانقلاب شده است با این حال به نظر میرسد خطر جبههی ایستادگی برای وحدت اصولگرایان بیش از جبههی پایداری است؛ زیرا نوع موضعگیریهای اعضای جبههی ایستادگی در خصوص جریان اصولگرا شبهه سهمخواهی و حتی ارایهی لیست جداگانه توسط این گروه را تقویت میکند.
تحلیل وضعیت جریان اصولگرا برای حضور در انتخابات مجلس نهم
با وجود تلاش اصولگرایان برای تحقق وحدت و ایجاد انسجام انتخاباتی، بهنظر میرسد برخی از عوامل ساختاری و انضمامی در مسیر وحدت آنان اختلال ایجاد کند. مهمترینآنهاعبارتاند از:
1- نداشتن التزام عملی برخی اصولگرایان به محور وحدت یعنی ولایت فقیه و رهبری؛
2- تشتت و اختلاف بین برخی چهرههای شاخص جریان راست سنتی و چهرههای اصولگرای انقلابی و نبود انعطاف کمیتهی 15 نفره در پذیرش مطالبات و معیارهای جریانهایی مانند جبههی پایداری؛
3- سهمخواهی و کارشکنی جریانهای فرد محور و ایجاد حس جنگ قدرت در بین اصولگرایان (که این امر میتواند آیندهی فعالیت انتخاباتی جریان یاد شده را تهدید کرده و اختلافها را افزایش دهد.)؛
4- موضعگیریهای نسنجیدهی برخی اصولگرایان نسبت به مسایل جاری کشور و تشکلهای خودی مانند جبههی پایداری؛
5- فقدان ظرفیت تحمل سلایق مختلف در میان بخش عمدهای از طیفهای جریاناصولگرا؛
6- نفوذ جریان انحرافی در میان اصولگرایان؛
7- اختلاف افکنیهای جریان فتنه و استقبال آنان از هرگونه واگرایی در جریان اصولگرایی؛
8- وابستگی برخی از اصولگرایان به «هاشمی رفسنجانی» و نارضایتی این امر برای بخش گستردهای از حامیان اصولگرایی.
2-پیشبینی چگونگی حضور جریان اصلاحطلب در انتخابات مجلس نهم
بقای سیاسی،کار ویژهی اصلی جریان اصلاحات
جریان اصلاحطلب، برای حضور در انتخابات مجلس نهم ظرفیت و توان کمتری نسبت به دورههای قبل دارد اما این احتمال وجود دارد که با چشمپوشی شورای نگهبان و یا حتی تذکر رهبر معظم انقلاب، تعدادی از چهرههای معتدلتر آنها امکان حضور در انتخابات مجلس را پیدا کنند. با توجه به این که جریان اصلاحات از بدنهی رأی دهندگان خود تخمین دقیقی ندارد، از نبود بسترهای قانونی برای فعالیت وسیع انتخاباتی و تشکیلاتی در این دوره آگاه هستند و هدف اصلی آنان حضور در انتخابات –حتی بهصورت حداقلی- برای حفظ موجودیت و جلوگیری از نابودی کامل است. شرطگذاریهای این جریان و فعالیت وسیع رسانهای با هدف حفظ این موقعیت صورت میگیرد. این در حالی است که به تازگی طیفهای تندروی اصلاحطلب که بر تحریم انتخابات تأکید داشتند با تبلیغات متفاوت، از حضور در انتخابات دفاع میکنند. بخشی از اصلاحطلبان با پیشبینی حضور مردم در انتخابات مجلس نهم تلاش میکنند، ایدهآلهای خود برای شرکت در انتخابات را کنار گذاشته و به حداقل شرایط (تأیید صلاحیت بخشی از کاندیداها و کسب رأی آنان) اکتفا کنند.
فعالیت انتخاباتی رسمی اصلاحطلبان
در این حالت فعالیت انتخاباتی رسمی اصلاحطلبان را در دو بخش میتوان بررسی کرد:
نمایندگان اصلاحطلب فعلی مجلس
بخشی از اصلاحطلبان که به منظور حفظ کرسیهای نمایندگی خود بهویژه در جریان فتنهی 88، چهرهی به نسبت معتدلتری از خود به نمایش گذاشتند؛ فرصت مناسبتری برای فعالیت انتخاباتی دارند. این افراد غالباً پشتیبانان «سیدمحمد خاتمی» هستند و تلاش مینمایند هر از چند گاهی با دفاع از وی، صدای حمایت از خاتمی را از درون حاکمیت بلند کنند. گرچه شروط خاتمی برای انتخابات محقق نشده است، اما این طیف خواهند کوشید برای حضور مجدد بستر مساعدی بیابند. بهاحتمال بسیار زیاد، برخی از عقبنشینیهای خاتمی در خصوص حضور در انتخابات و یا اعتراف به اشتباه جریان اصلاحات با هدف حفظ موقعیت این اشخاص در انتخابات و قدرتنمایی خاکستری از این راه است. ایشان طیفی از اصلاحطلبان هستند که در مقابل تحریم (پیشنهاد طیف افراطی اصلاحات و جریان سبز)، حضور مشروط و حضور بیقید و شرط، نوع سوم را برگزیدهاند. این جریان گرچه به شرایط خاتمی پایبند نیستند، اما همانطور که ذکر شد بهدنبال احیای جریان اصلاحات و پیشگیری از نابودی آن هستند. برهمین اساس است که حتی جناحهای تندروی اصلاحطلب نیز هیچگاه از عدم پایبندی آنها به شروط خاتمی، ابراز ناخرسندی نکردهاند؛ بلکه هر از چندگاهی خاتمی راه مفری هم برای این جریان میگشاید.
اصلاحطلبان خاموش
بخشی از پتانسیل جریان اصلاحات همواره اشخاصی با وجههی دانشگاهی، علمی، هنری و... هستند که ظرفیت قابل توجهی از حضور جریان اصلاحطلب در مجلس را به خود اختصاص میدهند. اصلاحطلبان خاموش که ممکن است به راحتی با نمادهای متفاوت وارد مجلس شوند، فرصت مناسبی برای زنده نگاهداشتن گرایش اصلاحطلبی خواهند بود، ضمن این که با موانع قانونی نیز برخورد نخواهند کرد و در کنار جریان معتدل، فراکسیون قویتری تشکیل خواهند داد. این طیف میتوانند در سراسر کشور بهویژه در پایتخت رقیب جدی اصولگرایان باشند. هر چه اصولگرایان با تشتت بیشتر وارد صحنه شوند، امکان حضور پررنگتر اصلاحطلبان خاموش جدیتر است. نکتهی مهم این است که احتمال ائتلاف برخی از چهرههای در ظاهر اصولگرا با این جریان و تشکیل جبههی واحدی از اصولگرا، مستقل و اصلاحطلب وجود دارد. در این صورت بعید نیست این دسته حتی شعارهای اصولگرایی داده و وجههی اصلی خود را تنها با نقد دولت و رییس جمهور به نمایش بگذارند. افرادی مانند: «افروغ، مطهری و...» پتانسیل مناسبی برای تقویت جبههی اصلاحطلبان خاموش هستند. این افراد با دادن آدرس غلط و ایجاد هیجانهای انتخاباتی میتوانند بخشی از آرا را به دست آورند. با این وضعیت، به نظر میرسد برخی از ادعاهای رهبرهای اصلاحات در خصوص غیر آزاد بودن انتخابات و یا طرح مجدد دخالت نظامیان در انتخابات، با نزدیکتر شدن به انتخابات رنگ باخته و آنان به امید کسب حداقل کرسیهای مجلس، به رقابتی تنگاتنگ با سایر جریانهای سیاسی، روی بیاورند.
اصلاحطلبان خاموش که ممکن است به راحتی با نمادهای متفاوت وارد مجلس شوند، فرصت مناسبی برای زنده نگاهداشتن گرایش اصلاحطلبی خواهند بود، ضمن این که با موانع قانونی نیز برخورد نخواهند کرد و در کنار جریان معتدل، فراکسیون قویتری تشکیل خواهند داد.
3- پیش بینی چگونگی حضور جریان انحراف در انتخابات مجلس نهم
با توجه به فعالیتهای سازماندهی شده توسط جریان نفوذ کرده در درون دولت–بهویژه در استانهای غیر از پایتخت- و هدفگذاری برای تصاحب 150 الی 200 کرسی همگرا در مجلس، جریان انحراف به صورت جدی وارد صحنهیانتخابات میشود. این جریان میتواند با سوء استفاده از موقعیت (محبوبیت) رییس جمهور در مناطق محروم، در اختیار داشتن منابع مالی کافی و عدم وجود شناخت از اهداف و برنامههای آن نزد افکار عمومی، در برخی از مناطق دور دستتر (نسبت به مرکز) موفقیتهایی را به دست آورند. این جریان بیشتر روی برخی از مدیران دولتی، چهرههای جوان و توان توزیع منابع مالی خود سرمایهگذاری کرده است.
وضعیت تحرک انتخاباتی جریان حامی دولت (جریان انحراف)
از نگاه جریان انحرافی، کسب کرسیهای مجلس شورای اسلامی مهمترین وسیله برای باقی ماندن در قدرت است. با توجه به نفوذ افراد منتسب به این جریان در بدنهی دولت، کسب کرسیهای مجلس (به ویژه در حالت حداکثری) از سویی موجب افزایش قدرت جریان انحرافی میشود و از سوی دیگر نزدیکترین و مهمترین راه برای «ماندن در قدرت» است از این رو تلاشهای جدی برای کسب حداکثری کرسیهای مجلس، از ماهها قبل آغاز شده و به نقطهی اوج خود نزدیک میشود.
فعالیتهای انتخاباتی جریان جریان انحراف
جریان انحرافی از ماهها قبل با تشکیل شوراهای راهبردی در استانداریهای سراسر کشور، اقدامهای سازماندهی شدهی خود را برای کسب کرسیهای مجلس کلید زده است. در روزهای پایانی اردیبهشت ماه سال جاری اخباری مبنی بر رایزنی اعضای شوراهای راهبردی در استانهای غیر از پایتخت، با چهرههایی که احتمال بیشتری برای ورود به مجلس نهم را دارند، منتشر شد. این رایزنان در مذاکره با چهرههای مورد نظر خود از مدل «پیش خرید» استفاده میکردند؛ به این شکل که از طرف مورد مذاکره میخواستند تا با قرار گرفتن در لیست انتخاباتی این جریان، هزینههای تبلیغات انتخاباتی و ورود به مجلس را به عهدهی جریان انحرافی گذاشته اما در قبال این امکانات، تمامی امضاها و رأیهایی که ایشان در مجلس - بهعنوان یک نماینده- مجاز به استفاده از آنها هستند در اختیار جریان آنان قرار دهد. این رایزنان برای پذیرش مدل خود، مبالغ قابل توجهی نیز (جهت پرداخت به این چهرهها) پیشنهاد کردهبودند. از سوی دیگر رایزنیهایی برای جذب برخی کاندیدهای احتمالی اصلاحطلبان و حضور در لیست انتخاباتی جریان انحرافی صورت گرفته است. این جریان برای سرمایهگذاری بر کاندیداهای نهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی، از نمایندگان فعلی (مجلس هشتم) نیز چشمپوشی نکرده است. در چند ماه اخیر، بسیاری از نمایندگان مجلس اظهارنظرهایی را پیرامون تلاش برای تطمیع و اعطای تسهیلات به برخی همکاران خود و تخصیص اعتبارات عمرانی و فرهنگی برای حوزههای انتخابیه از خزانهی ملی و بیتالمال بیان کردهاند.
در اوایل خرداد ماه سال جاری، معاون اول رییسجمهور، گفت: «انتخابات مجلس بسیار مهم است و با انتخابات مجلس، کشور زیر و رو میشود.»[2] بهدنبال این اظهارنظر و سخنانی مشابه آن، شایعاتی پیرامون دخالت دولت در انتخابات مجلس منتشر شد. شائبهی دخالت و تأثیرگذاری دولت در انتخابات مجلس نهم زمانی شدت گرفت که «عباس امیریفر» -رییس شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری- در گفتوگو با روزنامهی «شرق» اعلام کرد:
«ما دو سوم کرسیهای مجلس را به دست میآوریم. شما بدانید که این طیف در مجلس آینده، اکثریت مطلق خواهد بود؛ چرا که مردم فهمیدهاند طرفداران احمدینژاد کم نیستند.»
استراتژیهای جریان انحرافی برای انتخاب کاندیداها
الف) استفاده از چهرههای سفید
جریان انحرافی در تلاش است تا با سرمایهگذاری و جذب چهرههای سفید (بدون سوءپیشینه و چه بسا دارای حسن سابقه) و یا چهرههای دانشگاهی و علمی، عبور حاضران در لیست انتخاباتی خود را از فیلتر شورای نگهبان آسانتر کند، از این رو در بیشتر شهرهای کشور، جلب نظر چهرههای جوان و علمی شناخته شده و بدون سوءپیشینه اولین راهبردی است که این جریان به صورت بسیار گسترده به کار گرفته شده است. از سوی دیگر این احتمال وجود دارد که جریان انحرافی، چهرههای شناخته شده و دارای حسن سابقه را با ترفندهایی جذب کرده و بهعنوان کاندیدای مطلوب خود در حوزههایی که احتمال معرفی و پیروزی کاندیداهایاصولگرا وجود دارد، معرفی کنند. در این وضعیت با صرف هزینههای کلان تبلیغاتی و وعدهی پیگیری فعالیتهای عمرانی دولت در حوزهی انتخابیهی مربوطشانس پیروزی در مقابل کاندیدای اصولگرا بسیار افزیش مییابد.
ب) سرمایهگذاری بر حوزههای انتخابیهی دارای شانس موفقیت بالا
1- حوزههای انتخابیهی تک نماینده
احتمال موفقیت جریان انحراف در این حوزههای انتخابیه بالاتر است؛ چرا که اول، دامنهی رقابت انتخاباتی بسیار محدودتر است و حداکثر بین دو یا سه کاندیدا دنبال میشود و دوم، شکلگیری افکار عمومی در این حوزههای انتخابیه عمدتاً در بازهی زمانی نزدیک به انتخابات و با تبلیغات صورت میگیرد. شواهدی در دست است که جریان انحرافی، سرمایهگذاری ویژهای برای کسب کرسیهای مجلس از راه این حوزههای انتخابیه، ترتیب داده است.
2- حوزههای انتخابیهی خارج از پایتخت
پس از حوزههای تک نماینده، سیاست گریز از مرکز بیشتر از سایر برنامههای جریان انحرافی، دنبال میشود. از جمله دلایل اتخاذ چنین سیاستی این است که اول، 85% آرای دولت از راه استانها و شهرستانهای غیراز پایتخت بهدست آمده است و از این رو این جریان پیشبینی میکند که در انتخابات آیندهی مجلس شورای اسلامی نیز اقبال عمومی در این حوزههای انتخابیه به کاندیداهای منتسب به دولت بیشتر باشد. بنابراین از تمام ظرفیت و امکانات در اختیار خود استفاده میکند تا کاندیداهای منتسب به دولترا در این حوزهها معرفی نماید. سوم، سرمایهگذاری در این حوزههای انتخابیه این فرصت را به جریان انحرافی میدهد تا خدمات و فعالیتهای دولتهای نهم و دهم را هر چه راحتتر به خود منتسب کرده و کاندیدای معرفی شده از سوی جریان را پیرو و پیگیر این برنامهها بخواند تا شانس پیروزی ایشان افزایش یابد.
مهمترین برنامههای این جریان حامی دولت برای انتخابات آینده
1- طراحی استراتژی گریز از مرکز با هدف جلب رأی در مناطق دوردست؛
2- تشکیل شورای راهبردی استانداریها برای شناسایی چهرههای رأیآور؛
3- ارایهی پیشنهادهای مالی به برخی کاندیداهای احتمالی با هدف جذب آنها در لیست انتخاباتی خود، بالابردن میزان عددی لیستهای انتخاباتی و مدیونسازی کاندیداهای با توان مالی تبلیغاتی ضعیف به خود؛
4- نزدیک شدن به چهرههای خاموش اصلاحطلب و شخصیتهای تکنوکرات؛
5- تلاش برای تطمیع برخی نمایندگان فعلی مجلس.
4- پیش بینی چگونگی حضور جریانهای فرد محور
هاشمی رفسنجانی
در شرایط فعلی نمیتوان جبههی مستقلی را برای جریان «هاشمی» در نظر گرفت، نه تنها طیفهایی از اصلاحات و اصولگرایان از ظرفیت پنهان هاشمی در انتخابات استفاده خواهند کرد بلکه جریان انحرافی نیز در صورت امکان به طور ضمنی و غیرعلنی از مواهب جریان هاشمی سود خواهد جست، این که جریانهایی بتوانند حول هاشمی به ائتلاف برسند چندان با واقعیتهای سیاسی همخوانی ندارد، اما نباید از ظرفیت وحدت آفرین و در عین حال اختلافافکن هاشمی در مسایل سیاسی غفلت نمود. جریان مورد حمایت هاشمی میتواند با لیست جناحهای مختلف وارد مجلس شده و در مجلس جبههی واحدی را تشکیل دهد؛ بنابراین در فضای انتخاباتی انتظار میرود حامیان هاشمی با یک همکاری دوطرفه با احزاب و جریانهای گوناگون در سیمای اصولگرا، اصلاحطلب و یا حتی حامی دولت ظاهر شوند. در عین حال به نظر میرسد بخشی از اصولگرایان سنتی در ادای دین به هاشمی آَشکارتر از جریانهای دیگر ظاهر شوند.
مقایسهی اجمالی حضور مردم در انتخابات میتوان با اطمینان ادعا کرد همیشه میزان مشارکت در انتخابات مجلس پایینتر از انتخابات ریاست جمهوری بوده و مقایسهی میزان مشارکت مردمی در انتخابات مجلس نهم با ریاست جمهوری دهم اشتباه تحلیلی است.
قالیباف
«محمدباقر قالیباف» از کسانی است که برای معرفی نماینده در کمیتهی وحدت اصولگرایان دعوت شده است اما به نظر میرسد هدف اصلی قالیباف شرکت و موفقیت در انتخابات دورهی یازدهم ریاست جمهوری باشد و در همین زمینه با توجه به برخی از خدمات مردم پسندانه در شهرداری تهران احتمال موفقیت وی برای دستیابی به کرسی مجلس شورای اسلامی وجود دارد. این در حالی است که نوع رفتار و عملکرد قالیباف به نسبت انتخابات ریاست جمهوری دورهی نهم تغییر کرده است. بهعنوان نمونه ادعای تمایل نداشتن به اشرافیگری در راستای همین تغییر قرار میگیرد.
از سوی دیگر شهرداری تهران برای جذب تمامی اقشار و جریانهای موجود در کشور تلاش میکند. شهرداری تهران از یک سو با کمک به مساجد و حتی پایگاههای بسیج، سعی در جلب نظر قشر مذهبی و متعهد به انقلاب و از سوی دیگر با برپایی برنامههای مخالف با موازین اسلام در فرهنگسراها و همچنین بوستانها سعی در جذب برخی جوانان و اقشار غیر مذهبی دارد. در راستای فعالیت انتخاباتی قالیباف و یاران او در شهرداری تهران، اخباری مبنی بر استعفای عدهای از همکاران وی برای شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی منتشر شده است. البته باید گفت به نظر نمیرسد که قالیباف و یارانش قصد جدایی از کمیتهی وحدت اصولگرایان را داشته باشند و احتمال ارایهی لیست جداگانه از سوی آنها بسیار پایین و حتی منتفی است. باید گفت قالیباف در تلاش است که یارانی در مجلس داشته باشد اما نوع فعالیت او نشان دهندهی برنامهریزی بلند مدت برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری آینده است. به نظر میرسد با توجه به خدمات قالیباف در تهران، احتمال موفقیت او زیاد است.
علی لاریجانی
احتمال کاندیداتوری «علی لاریجانی» در انتخابات بسیار قوی است اما وجود جریانی منتسب به جریان علی لاریجانی ادعای مستدلی نیست. باید گفت در میان نامزدهای احتمالی انتخابات مجلس نهم، علیلاریجانیجزو افرادی است که فعالیت انتخاباتی او در فضای آشکار، قابل رصد نمیباشد؛ زیرا تجربه نشان داده است که او افزون بر فعالیتهای آشکار و رسانهای، از راه ارتباطگیری پنهان با فعالان سیاسی کشور سعی در تأثیرگذاری بر تمامی گروهها را دارد.
نحوهی حضور احتمالی علی لاریجانی در انتخابات مجلس
علی لاریجانی در صورت شرکت در انتخابات مجلس نهم از حوزهی انتخابیهی تهران، به احتمال زیاد از کمیتهی وحدت اصولگرا خارج نمیشود. زیرا شواهد نشان میدهد که اقبال مردمی برای او به اندازهای نیست که بتواند بدون پشتوانهی حزبی وارد عرصهی انتخابات شود. از سوی دیگر اخباری دال بر فعالیت سیاسی او برای تشکیل تیم انتخاباتی وجود ندارد.
در صورت عدم دستیابی به وحدت از سوی علی لاریجانی با کمیتهی وحدت اصولگرایان در تهران، احتمال حضور او در حوزهی انتخابیهای خارج از تهران وجود دارد.[3]
بررسی شرایط انتخاب کنندگان (مردم) در انتخابات مجلس نهم
با توجه به نوع صفبندی نامزدها در انتخابات مجلس نهم و غلبهی جنبهی منطقهای و محلی کاندیداها، حضور مردم در انتخابات مجلس نهم با انتخابات ریاست جمهوری دهم متفاوت خواهد بود. فاکتورهای متعددی در میزان و نحوهی حضور مردم در انتخابات مجلس مؤثر است؛ از جملهی این عوامل تأثیرگذار میتوان به حضور کاندیداهای مطرح و سرشناس محلی، شکلگیری رقابت جدی میان کاندیداهای مستقل و لیستهای انتخاباتی، میزان آرامش یا تنش سیاسی، ثبات یا عدم ثبات اقتصادی اشاره کرد اما با مقایسهی اجمالی حضور مردم در انتخابات میتوان با اطمینان ادعا کرد همیشه میزان مشارکت در انتخابات مجلس پایینتر از انتخابات ریاست جمهوری بوده و مقایسهی میزان مشارکت مردمی در انتخابات مجلس نهم با ریاست جمهوری دهم اشتباه تحلیلی است.
عواملی نظیر انشقاق در جبههیاصولگرایی، عدهای از مردم بهویژه برخی نیروهای متعهد و انقلابی را از شرکت در انتخابات دل زده کرده و با خوشبینی پیشبینی میشود، عدهای در صورت شرکت در انتخابات، با وجود عدم تمایل به انتخاب حامیان جریان انحرافی و یا اصلاحطلب به اصولگرایان نیز رأی نداده و برگهی سفید به صندوق بیندازند. از سوی دیگر تنوع لیستهای انتخاباتی اصولگرایان موجب سردرگمی بدنهی اجتماعی این جریان شده و تشخیص اصلح را با مشکل مواجه خواهد ساخت. همچنین احتمال بسیار ضعیفی پیرامون تحریم انتخابات توسط جریانهای اصلاحطلب بهویژه در شهرهایی مانند تهران وجود دارد که در صورت وقوع میتواند باعث کاهش حضور مردم در انتخابات این دوره شود.
سنجش میزان اقبال مردمی به جریان اصلاحات
از آنجا که باید میان بدنهی اجتماعی جریان سبز و بدنهی رأی دهندگان جریان اصلاحات تفاوت گذاشت به نظر میرسد:
- بخشی از بدنهی مردمی اصلاحات به خاطر مسایل سال 88 و نبود جوّ رقابتی و عدم حضور کاندیدای شاخص از جبههی مورد حمایت خود، در انتخابات شرکت نخواهند کرد. اکثریت جامعهیدانشجویی اصلاحات و بدنهی اجتماعی ناآرامیهای اجتماعی در حوادث پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری را باید جزو این دسته محسوب کرد.
2- بدنهی مردمی معتدل اصلاحات که عملکرد جریان سبز را رادیکال میدانند در انتخابات شرکت کرده به کاندیداهای محلی یا سیاسی با گرایش اصلاحطلبی رأی میدهند.
3- تودهی مردم به لیستهای پرچهرهی متخصص و معتدل تمایل بیشتری خواهند داشت که از آسیبهای آن میتواند حضور اصلاحطلبان خاموش و جریان انحراف در این لیستها باشد.
سنجش میزان اقبال مردمی به جریان اصولگرایی
در شهرهای بزرگ، لیستهای سیاسی کاندیدای اصولگرایان از سوی حداقل جمعیت اصولگرایان کشور مورد اقبال خواهند بود و هر اندازه تعدد لیستها کمتر باشد، اقبال بیشتر خواهد بود. در صورت ورود شناسنامه دار جریان جدید اصولگرایی- بهویژه جبههی پایداری- به فضای انتخاباتی اقبال مردم به این جریان قابل توجه خواهد بود.
سنجش میزان اقبال مردمی به جریان انحراف
1- در شهرهای کوچک و روستاها، مردم به کاندیداهای محلی با معیارهای نظیر: «پیوند قومی، چهرههای محلی، قول و وعدهی انجام کار محلی»، رأی بیشتری خواهند داد. ضمن این که نباید از محبوبیت رییس جمهور در این مناطق و احتمال اقبال مردم به منتسبان به وی غفلت نمود.بنابراین اقبال به جریان انحرافی، با درصدی از احتمال پیروزی، در حوزههای انتخابیه دور از مرکز رخ خواهد داد.
2- در پایتخت و کلان شهرها نیز جریان انحرافی میکوشد تا از آرای خاموش (دل سرد شدگان به انتخابات و حامیان سابق اصلاحطلبان و حتی برخی از حامیان اصولگرایان که از انشقاق موجود دچار دل زدگی شدهاند و به دنبال ورود افراد متخصص به مجلس هستند) استفاده کند.
پینوشتها:
[1]- مسؤولیت رهبری و هدایت این کمیته با آیتالله مهدوی کنی، محمد یزدی و... است.
[2] ـ مراسم آغاز به کار عملیات اجرایی سد گرین نهاوند، 10/3/90
[3]- خبرنامهی دانشجویان ایران، 14/4/90