آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ پنجشنبه ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
نبودند، كن‌فیكن شده بود دنیای هزار رنگ‌مان ...

نبودند، كن‌فیكن شده بود دنیای هزار رنگ‌مان ...


اندیشه روشن


هوالشهید

دنیای عجیبی‌ست، زنده‌هایش گاهی بوی مردار می‌دهند و مرده‌هایش عطر شكوفایی و زندگی ...

دنیای عجیبی‌ست، واژه‌ها كم می‌آورند در تشریح این پیكر عظیم‌الجثه ... در مقابل زمین و آسمان و هرچه در آن‌ است ...

هركسی در این وانفسا به كاری مشغول است ... روزمرْگی این روزها باعث شده خودمان را هم فراموش كنیم ... گشتن و چرخیدن و كار و خواب و خور و خشم و شهوت ... گاهی سال و ماه و روز هم از دست‌مان درمی‌رود ...

اما در همین دنیای مخوف، انسان‌هایی زیستند كه نفس‌شان حق بود و بودن‌شان بهانه‌ای برای زندگی، رفتن‌شان بهانه‌ای برای بودن ... رفتند، اما هم‌چنان هستند ...

نبودند، كن‌فیكن شده بود دنیای هزار رنگ‌مان ... نبودند در هم كوبیده می‌شد این آسمان و زمین ... مگر كم شنیده‌ایم از آیات قرآن را كه قومی با سنگ، قومی با صاعقه و قومی با فرورفتن در زمین به یك‌باره نابود شده‌اند ... برخی گلزارها نباشند اتفاقی نمی‌افتد، اما گلزار شهدا نبود، تهران را یا سیل با خود برده بود یا زلزله در هم كوبیده بود ...

فرقی نمی‌كند این‌ها ایران كه نه جهان را با نوك انگشتان خود می‌گردانند ...

البته عطر حضورشان در شامه همه نمی‌پیچد ... ناز دارند و كرشمه ... باید طلب كنی تا طلبت كنند ... باید نازشان را بخری و كرشمه‌شان را نیز ...

باید صید باشی تا صیاد دل، تو را در مرصاد به انتظار بنشیند ... باید كظم غیظ كنی تا از جنس حاج احمد شوی، اگر می‌خواهی تو را دریابد ... باید حدیث نفس‌هایت را بسوزانی تا سید مرتضی فتح قلبت را روایت كند ... باید عزمی مضاعف خرج كنی تا به زیارت چشم‌های زیبا بروی و همت، این‌بار نشاط روحت را مضاعف كند و به چشمانت راه آسمان را بنمایاند ... باید پاچه‌ها را بالا بزنی و پابرهنه شوی تا دست‌های گره‌گشای باكری، قوت بازوانت گردد ... باید به جنگ غم‌ها بروی تا هرم نفس‌های حق چمران، تو را پرنده ملكوت عرفان كند ... باید از سرانگشت هر انگشتت هنرها ببارد تا رجایی به مفتح ابواب جنان بودنت باشد ... باید در اوج مظلومیت بهای دفاع از آرمان‌ها و عقایدت را بپردازی تا بهشت را بهشتی برایت ضمانت كند ...

زر و زور و تزویر این دنیا تمامی ندارد ... آن‌قدر رنگ عوض می‌كند تا تو یكی از رنگ‌هایش را بپسندی و اجیرش شوی ... اما یك رنگ هست كه اگر خود را به آن مزین كنی، دنیا با همه ظواهر و بواطنش در برابرت رنگ می‌بازد ... سرخی‌اش این بار سر سبزت را به باد نمی‌دهد كه بر دامن سبز حسین(ع) می‌نشاند ...

هفتاد و اندی شب و روز مانده است به عاشورا و كربلا تو را به خود می‌خواند ... مختار نباش كه سر حسین(ع) بر نیزه رود و خون پاكش زمین را سیراب كند، آن وقت تو را آشوبی درونی به جهاد و انتقام برخیزاند ... حر باش كه در نزاع دنیا و آخرت، حق را به باطل نفروشی و تا امام(ع) زنده است، دلبری كنی از مولایت و سر را نثارش كنی ...

زهیربن‌قین باش كه نماینده امام(ع)، منزل به منزل پیشاپیش خیمه‌ات ظاهر شود و نتوانی از چشمان امام حاضر، غائب شوی ...

عباس باش ... علم بر دوش ... خشمت را نثار هر امان‌نامه‌ای كن كه قصد شرمگین كردنت را كرده است در برابر مولا و سرورت ... سرت را بلند كن و نعره یاحسین(ع) بركش و مبارز بطلب ...

آری این‌جا میدان جنگ است ... كل یوم عاشورا و كل ارض كربلا را این‌جا باید تفسیر كرد ... چشم فتنه كور نشده است كه تو سكوت پیشه كنی و آسودگی در بغل گیری ... فتنه بیدار است و اگر اندكی چشمانت سنگین شود، با ضربه مهلكی بیدارت می‌كند ...

حسینی باش و با تلنگر مولایت برخیر نه با پتك هجمه دشمن ... بصیر باش و ببین كه هنوز دل مردم به آرامش نرسیده، چوب فتنه لای چرخ اقتصاد مملكت است ... یادت نرود تبار راس‌الفتنه را كه خوردند و بردند و هنوز ما در خواب خوشیم كه شاید ساعتی، روزی، ماهی، سالی، برگردد به ایران ... كه چه؟ كه محاكمه شود!!!

یادت نرود كه برخی با شجاعت تمام خود را از كشتی انقلاب بیرون انداختند، به امید قایق نجات آمریكایی، اما از اسكله خاندان راس‌الفتنه، فانوس دعوت نامه سوسو می‌زند تا به كشتی برشان گرداند ... هیهات ...

یادت نرود شهید را ... یادت نرود عطر شكوفایی بهاری را كه هر روز هفته این شكوفه‌های خلقت ابدی در كوچه‌های شهرت می‌پراكنند كه اگر شامه تیز نكنی و عادت كنی به بوی لجنزار، بازار عطرفروشان هم بروی، برای به هوش آوردنت، باید مشتی لجن جلوی بینی‌ات بگیرند ...

ساقیان میخانه حسین(ع) هر هفته جام می به دست می‌آیند و مست می‌كنند هرآن‌چه هست را ... یادت باشد بی‌پیاله راهی میخانه نشوی ...

"اللهم عجل لولیك الفرج"

خواستم چند خطی درباره بقیع و شهادت امام صادق (ع) بنویسم دیدم این چند خط از قلم داغ‌دار صاحب قطعه مقدس 26 قطعا گویاتر از قلم ناتوان من است:

 
گویی امشب بوی غربت بقیع می‌دهد شهر ما. یا صادق آل محمد! بی‌شهدا رحم کن به ما تا سحر. ما هر ۱۲ امام‌مان را، فقه و اصول مکتب‌مان را، مدیون کلاس درس تو هستیم در کوچه بنی‌هاشم. ما مفتخریم که دماء شهدای ما از مدادالعلمایی جوشید که همه شاگرد تو بودند. در فکه شهیدی که نامش “صادق” بود، لحظاتی قبل از شهادتش وصیت کرد: امام من در بقیع، مزار ش جز تکه‌ای سنگ، نشان ندارد. روی سنگ مزارم چیزی ننویسید و بعد جان داد. هر چه شمع است بیاورید؛ مگر همین نور شهدا همین روشنایی تابوت پروانه‌ها آرام‌مان کند. ای تابوت شهید، صد سینه سخن دارم از جنس بقیع؛ یا بقیه الله. مهدی عجل الله. منتقم کجایی. قُم یا حجت الله.
 
http://andisheroshan.mihanblog.com/


نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.