آغاز روند نابودي صهيونيسم
پایگاه رصد
نويسنده: آلن هارت، مدير سابق بي بي سي
يك خبرنگار مشهور غربي در يك مناظره در موسسه بينالمللي مطالعات استراتژيك انگليس گفته است، پايان کار دولت صهيونيسم اسراييل آغاز شده است.
آلن هارت كه زماني مدير شبكه بي.بي.سي بوده است، در اين نشست كه برخي سايتهاي اينترنتي آمريكا آن را روز سهشنبه منتشر كردند، به تشريح دلايل اين ايده و پيامدهاي آن پرداخته است.
وي گفته است: هماكنون ما با دو شرايط مواجه هستيم. يكي تشكيل كشور فلسطين براي دستيابي به صلح واقعي و پايدار و ديگري فاجعه براي همه است.
البته منظور من از همه فقط يهوديان اسراييل و اعراب منطقه نيست، بلكه منظور همه هستند.
هارت افزود: زماني كه در حال تهيه متن اين سخنراني بودم، فكر ميكردم من اولين فردي هستم كه به صورت علني اعلام ميكنم، اسراييل آخرين بذرهاي نابودي خود را در لبنان كاشته ولي موقع تكميل اين متن با مصاحبهاي مواجه شدم كه `زبيگنيو برژينسكي` مشاور امنيت ملي جيمي كارتر انجام داده بود.
او در مصاحبه خود گفته بود `در نهايت اگر سياستهاي نومحافظه كاران ادامه يابد، آمريكا از منطقه (خاورميانه) اخراج خواهد شد و اين مساله آغازي بر پايان يافتن اسراييل خواهد بود.`
هارت كه آغاز بمباران لبنان توسط اسراييل را نشاندهنده نمايش عادي تروريسم دولتي صهيونيسم خوانده، گفته است: مطالب بيمعناي زيادي توسط دستنشاندهها و سياستمداران در جهان غيركليمي و غيرمسيحي در مورد علت آغاز اين جنگ گفته و نوشته شد.
`البته بخش اصلي مطالب بيمعنا آنها در مورد اين بود كه حزبالله باعث آغاز اين جنگ شد و اسراييل تنها از خود دفاع ميكند ولي من فكر ميكنم صادقانهترين مطلبي كه ميتوان در مورد نقش حزبالله در آغاز اين جنگ عنوان كرد اين است كه درگيري حزبالله با نيروهاي اسراييل و گروگانگيري دو سرباز اسراييلي، به ژنرالها و سياستمداران اسراييل بهانهاي داد كه آنها براي آغاز جنگ به آن نياز داشتند`.
اين خبرنگار غربي با اشاره به اينكه در جنگ شش روزه سال ۱۹۶۷در حال تهيه گزارش در اسراييل بود، اظهار داشت: در دومين روز از اين جنگ يكي از منابع خبري من سرلشكر `شايم هرزوگ` بود.
``او يكي از بنيانگذاران `مديريت اطلاعات نظامي` اسراييل بود كه در يك گفت وگوي خصوصي به من گفته بود`اگر ناصر اينقدر احمق نبود كه به ما بهانه لازم براي آغاز جنگ را بدهد، ما طي يك سال تا ۱۸ماه آينده يك بهانه بوجود ميآورديم.``
هارت گفته است: هدف حزبالله از اين گروگانگيري اين بود كه بتواند از اين طريق سه تبعه لبناني را كه در زندانهاي اسراييلي بهسر ميبرند آزاد كند بخصوص آنكه حزبالله ميدانست بدون در اختيار داشتن گروگان، اسراييل حاضر به آزاد كردن اين سه لبناني نخواهد بود.
بهگفته وي، اسراييل در ۱۲ژوئيه ۲۰۰۶علاقهاي به تبادل اسرا نداشت و حتي لحظهاي را به ديپلماسي يا مذاكره براي آزادي سربازان خود اختصاص نداد. اسراييل حتي حمله خود را به يك منطقه از (جنوب) لبنان محدود نكرد و فورا وارد جنگ شد به گونهاي كه `عمير پرتز` وزير دفاع اسراييل گفتهبود ما از مرحلهتهديد پرش ميكنيم و مستقيما وارد عمل ميشويم.
اين خبرنگار غربي افزوده است: يكي ديگر از تفاوتهاي واكنش اسراييل به حادثه ۱۲ژوئيه اين بود كه از زمان خروج اسراييل از لبنان در سال ،۲۰۰۰ حزبالله و اسراييل بارها با يكديگر در منطقه مرزي درگير شده بودند، ولي اين بار اسراييل براي اولين بار تصميم گرفت مستقيما دولت جديد و منتخب لبنان را مسئول بداند هرچند كه اسراييل به خوبي ميدانست دولت جديد لبنان توانايي كنترل حزبالله را ندارد.
`علاوه بر آن، اسراييل ميدانست كه دولت لبنان در حال انجام مذاكرات با حزبالله بود تا به آن اجازه دهد دولت بيروت كنترل خود را بر تمامي خاك لبنان اعمال نمايد لذا در اين زمان بود كه اسراييل تصور كرد با متهم كردن دولت لبنان، از بهانه مناسبي براي آغاز يك حمله گسترده عليه اهداف خود در سراسر لبنان برخوردار است`.
هارت گفته است: البته من نميدانم كه هدف جنگ طلبان اسراييل اين بود كه با بيثبات كردن دولت لبنان و ايجاد شرايط براي آغاز جنگ داخلي در اين كشور، بتوانند اين فرصت را بدست آورند كه يك دولت مسيحي دست نشانده بر سر قدرت بياورند يا خير ولي من اين را ميدانم كه وقتي شارون در سال ۱۹۸۲به لبنان حمله كرد و تا بيروت پيش رفت، هدف آن روي كار آوردن يك دولت دست نشانده مسيحي بود كه به اين ترتيب با اسراييل صلح كند.
`در مورد موشكهاي حزبالله نيز كه با موشكهاي فوق مدرن اسراييل قابل مقايسه نيست، نميتوان گفت اين موشكها پاسخي به اولين بمبارانهاي لبنان توسط اسراييل بوده است`.
اين خبرنگار غربي افزوده است: تصور اينكه حزبالله آغازگر اين جنگ بوده تنها تبليغات بيمعناي صهيونيستياست و اينگونه تبليغات از سوي اسراييل چيز جديدي نيست.
وي گفته است: مسالهاي واقعا جديد اين است كه تونيبلر نخست وزير انگليس بدون هيچ سووال، جديت و حتي شرمساري به گسترش اين تبليغات صهيونيستي پرداخته است.
هارت افزوده است: در واقع من فكر نميكنم بلر همانند `سگ پشمالوي` بوش است بلكه فكر ميكنم بلر به اندازه هر نومحافظهكار آمريكايي، هر اصولگراي مسيحي و هر صهيونيسم، به عدالت و تقوي خود معتقد است.
اين خبرنگار غربي در ادامه اظهارداشت: براي كساني كه واقعا ميخواهند درك كنند چرا دولت صهيونيستي اسراييل يك دولت تروريستي است تنها ميتوانم بگويم كه كتاب من تحت عنوان `صهيونيسم: دشمن واقعي يهوديان` را بخوانند و بخصوص به صفحه ۴۸۵جلد اول آن توجه كنند.
``در اين صفحه من از `موشه دايان` جنگ سالار و استاد نيرنگ اسراييل در ماه مه ۱۹۵۵نقل قول كردهام. زماني كه دولت آيزنهاور، اسراييل را تحت فشار قرار داده بود تا سياستهاي حملات تلافيجويانه را كنار بگذارد، او در جلسهاي كه در پشت درهاي بسته با سفراي اسراييل در واشنگتن، لندن و پاريس برگزار كرده بود به تشريح علت مخالفت خود با فشارهاي غرب براي پايان دادن به اين سياست پرداخته بود``.
وي افزوده است: در آن زمان، آيزنهاور ميدانست كه ناصر تمايلي به جنگ با اسراييل نداشت و آماده بود در زمان ممكن با آن به توافق برسد.
``آيزنهاور همچنين ميدانست كه حملات تلافيجويانه اسراييل شرايط را براي اينكه بتواند زمينه صلح با اسراييل را فراهم سازد غيرممكن ميساخت.
دايان به سفراي اسراييل گفته بود اين حملات تلافيجويانه همانند `داروي زندگي` است زيرا به گفته او اين حملات به دولت اسراييل اجازه ميداد `ميزان زيادي تنش در كشور و ارتش حفظ كند.``
هارت با اشاره به اينكه ارتش اسراييل با در اختيار داشتن حدود ۲۳هزار سرباز، ارتشي نسبتا كوچك است اظهارداشت: ۲۵۰هزار زن و مرد ديگري كه در صورت نياز طي ۴۸ساعت بايد بسيج شوند نيروهاي ذخيره اسراييل هستند كه تشكيل شده از تمامي جوامع غيرنظامي اسراييل ميباشد و هدف اصلي آنها اين بود كه اسراييل بدون انجام حملات تلافيجويانه نميتوانست اين احساس را در ميان مردم خود ايجاد كند كه دولت صهيونيست هميشه در معرض خطر نابودي است و به اين ترتيب اين امكان وجود دارد كه درصورت عدم استفاده از اين سياست، نيروهاي ذخيره اسراييل درصورت نياز، تمايلي به شركت در جنگ نداشته باشند.
وي افزوده است: به اين ترتيب ميتوان گفت چيزي كه دايان واقعا از آن بيم داشت `حقيقت` بود زيرا او نيز همانند ديگر رهبران اسراييل ميدانست كه وجود اسراييل از سوي هيچ كدام از كشورهاي عربي و حتي تركيبي از آنها مورد تهديد قرار نداشت اين همان حقيقتي بود كه يهوديان اسراييل نبايستي از آن آگاهي داشته باشند.
`ترس دايان از اين بود كه اگر يهوديان اسراييل از اين واقعيت آگاهي يابند، ممكن بود آنها براساس شرايط مورد قبول اعراب خواستار دستيابي به صلح شوند ولي مساله اينجا بود كه اين شرايط مورد قبول صهيونيستها نبود`.
بهگفته هارت، در اين جلسه كه دايان بر لزوم ادامه حملات تلافيجويانه اسراييل تاكيد داشت، `گيدئون رافائل` ( (Gideon Rafaelوزير امور خارجه اسراييل نيز حضور داشت. او اظهارات دايان را به اطلاع `موشه شارت` ( (Moshe Sharretنخست وزير اسراييل رساند كه به نظر من تنها نخست وزير منطقي بوده كه اسراييل تاكنون داشته است.
براساس كتاب خاطرات شارت، رافائل در مورد اين ديدار به او گفته بود `اينگونه بود كه فاشيسم در ايتاليا و آلمان شكل گرفت.
آلن هارت در ادامه اظهارات خود تصريح كرد: اينگونه بود كه فاشيسم در دولت صهيونيستي اسراييل شكل گرفت.
وي افزوده است: ايده شكلگيري اسراييل بهعنوان يك دولت كاملا دمكراتيك كاملا معيوب ميباشد هرچند اين درست است كه يهوديان اسراييل از آزادي بيان برخوردارند ، ولي در حقيقت و بخصوص از زمان شمارش معكوس براي جنگ سال ،۱۹۶۷اين ژنرالهاي اسراييل بودند كه بيشتر سياستهاي اسراييل را تعيين ميكنند، حتي اگر هيچ كدام از آنها نخست وزير نباشند.
به گفته هارت، در ژوئن ` ،۱۹۶۷لوي اشكول` ( (Levi Eshkolنخست وزير وقت اسراييل نميخواست اسراييل را وارد جنگ كند. اين جنگ توسط ژنرالها كه در آن زمان دايان هدايت آنها را برعهده داشت به او تحميل شد.
هارت گفت: همانگونه كه در جلد دوم كتاب خود توضيح دادهام، اتفاقي كه در لحظات آخر شمارش معكوس آغاز جنگ رخ داد در حقيقت نوعي كودتاي نظامي بود كه حتي بدون شليك يك گلوله در پشت درهاي بسته صورت گرفت و ما در شرايط كنوني قرار داريم كه ژنرالها براي جلب رضايت نومحافظهكاران در اسراييل تصميمگيري ميكنند.
اين خبرنگار مشهور غربي در ادامه به بررسي هدف اصلي ژنرالهاي اسراييلي براي آغاز جنگ در لبنان پرداخت و اظهارداشت هدف آنها قطعا چيزي بيش از تنبيه همه مردم لبنان و نابودي حزبالله بوده است.
وي تصريح دارد: بهنظر من ژنرالهاي اسراييلي دو هدف را دنبال ميكردند.
اولين هدف آنها اين بود كه آنها اعتقاد داشتند ميتوانند و بايستي `قدرت بازدارندگي` نيروهاي نظامي اسراييل را احيا كنند. آنها به درستي بر اين عقيده بودند كه موفقيت مقاومت حزبالله در برابر تهاجم نيروهاي اسراييلي در سال ۱۹۸۲و در نهايت موفقيت آنها در مجبور كردن اسراييل به عقب نشيني از خاك لبنان باعث شكست و تحقير اسراييل شده بود.
`لذا ژنرالهاي اسراييلي طي شش سال گذشته به دنبال فرصتي براي آغاز جنگ عليه لبنان بودند كه به اين ترتيب وجهه تخريب شده خود را مرمت كرده و در حقيقت قدرت بازدارندگي اسراييل را احيا نمايند. علاوه بر آن، به نظر ژنرال هاي اسراييلي، زمان آن فرا رسيده بود كه اسراييل نه تنها به حزبالله، بلكه به تمامي كشورهاي عربي درس ديگري بدهد كه چه كسي از نظر سياسي و نظامي قدرتمندتر است`.
بهگفته هارت، دومين دليل تاكيد ژنرالهاي اسراييلي به اينكه جنگ تنها گزينه آنها براي پاسخ بهاقدام حزبالله بوده، اين است كه آنها فكر ميكردند ميتوانند از اين فرصت براي پاكسازي قومي لبنان تا رود `ليطاني` استفاده كنند و با اشغال اين مناطق، بتوانند در اين منطقه يك پاكسازي قومي انجام دهند.
``به اين ترتيب اسراييل ميتوانست به روياي `ديويد بن گوريون` (-Ben (Gurion Davidبنيانگذار اسراييل براي تشكيل حكومت صهيونيستي در بين مرزهاي طبيعي، يعني رود اردن در شرق و رود ليطاني لبنان در شمال دست يابد`.
وي افزوده است: هرچند اسراييل در جنگ سال ۱۹۶۷كنترل رود اردن را به دست گرفته بود، ولي از زمان آغاز جنگ خود عليه لبنان در ۱۲ژوئيه، تمامي تلاشهاي آن براي به دست گرفتن كنترل رود ليطاني به شكست منجر شد.
هارت با اشاره به افزايش توانايي حزبالله از سال ۱۹۸۲تاكنون، گفته است: وارد آوردن تلفات جاني زياد به نيروهاياسراييلي بسيار بيشتر از چيزي بوده كه افكار عمومي اسراييل آمادگي تحمل آن را داشت.
اين خبرنگار غربي و مدير سابق شبكه بي.بي.سي، با اشاره بهاينكه جنگ عليه لبنان تنها يك نمايش بوده است، اظهار داشت: ژنرالهاي اسراييلي در اين مدت تلاشهاي خود را براي از بين بردن حماس، شديدا تشديد كردند و در حقيقت وقايعي كه در حال اتفاق افتادن بود، بسيار بيشتر از آن چيزي بود كه ما شاهد آن بوديم.
وي تصريح كرد: همواره بر اين عقيده بودهام كه بازي اصلي اسراييل در نوار غزه و كرانه باختري رود اردن اين است كه زندگي را به حدي براي فلسطينيان دشوار سازد كه آنها در نهايت بپذيرند بر سر ميز صهيونيستها بنشينند و يا اينكه خانه و كاشانه خود را ترك كنند و از اين مناطق خارج شوند.
``به گفته كساني كه هماكنون سياستها را تعيين ميكنند (ژنرالها و سياستمداران اسراييل، نومحافظهكاران و افراد نزديك بهدولت بوش و دستياران آنها در دولت انگليس)، نام اين بازي جديد، ساخت `خاورميانه جديد` است.`` هارت گفته است: البته خاورميانه جديد توسط بوش و بلر و تروريسم صهيونيسم كه مورد حمايت آنها است در حال شكلگيري است ولي چهنوع خاورميانه جديدي شكل خواهد گرفت؟
`بهنظر من اين خاورميانهاي است كه در آن دولت صهيونيستي اسراييل كه طي سالها فرصتهاي زيادي را براي دستيابي به صلح با اعراب از دست داده است بيش از پيش آسيبپذير خواهد بود و براي اولين بار در تاريخ كوتاه مدت خود اسراييل با امكان شكست مواجه خواهد بود`.
وي افزوده است: بهنظر من بذر شكل احتمالي اسراييل اخيرا در لبنان كاشته شده است. واقعيت اين است كه تازهترين ماجراجويي نظامي اسراييل به صورت كامل موثر واقع شده، اين اقدام نه تنها باعث شليك موشكها به شمال اسراييل شد، بلكه باعث شده حزبالله توسط اعراب و جهان اسلام مورد تحسين قرار گيرد.
اين خبرنگار غربي گفته است: لذا باتوجه به اين مساله آيا واقعا تعجب برانگيز است كه اعراب و مسلمانان جهان به اين مساله فكر كنند كه `اگر سه هزار نيروي چريكي حزبالله توانستند براي هفتهها در برابر اسراييل قدرتمند ايستادگي كنند و در پايان نيز به صورت جدي به آن خسارت وارد كنند، چه اتفاقي رخ ميدهد اگر همه آنها در اين جنگ شركت كنند؟`
هارت تصريح دارد: من تصور ميكنم كه حتي فكر شكست اسراييل روزي باعث ايجاد شادي در تمامي كشورهاي عربي و اسلامي خواهد شد ولي قطعا هيچ جاي شادي وجود ندارد زيرا هيچ معمايي در مورد اين وجود ندارد كه اگر اسراييل در آستانه شكست قرار بگيرد چه اتفاقي رخ خواهد داد.
وي گفته است: در يكي از مصاحبههايم با `گولدا ماير` ( (Golda Meirنخست وزير اسراييل از او اين سووال را پرسيدم: ميخواهم بدانم كه آيا منظور شما را درست متوجه شدهام يا خير... شما گفتهايد اگر اسراييل در معرض نابودي در ميدان جنگ قرار گيرد، آماده خواهد بود تا منطقه و كل جهان را با خود نابود كند؟` و او نيز بدون كوچكترين مكثي پاسخ داد `بله دقيقا همان چيزي است كه من گفتهام.`
هارت تصريح كرد: اسراييل اين كار را با شليك موشكهاي هستهاي خود به سمت پايتخت كشورهاي عربي انجام خواهد داد البته اين مساله لزوما نميتواند به نوعي جنگ تمدنها ميان يهودي-مسيحي و اسلام تبديل شود زيرا ما سناريوي خاورميانه جديد را به عنوان جايگزين در اختيار داريم. البته اين مساله نيازمند آناست كه دستور كاري نومحافظهكاران و دستياران آنها به زبالهداني تاريخ سپرده شود تا بتوان راهحلي براي مشكل فلسطين به دست آورد مشكلي كه من از آن به عنوان سرطان در قلب امور بينالمللي ياد ميكنم.
اين خبرنگار غربي در ادامه تصريح كرد: متاسفانه باتوجه به اين واقعيت كه براي دستيابي به راهحلي براي تشكيل كشور اسراييل و فلسطين در كنار يكديگر و بازگشت اسراييل به مرزهاي قبل از جنگ ۱۹۶۷دير شده است، من فكر ميكنم براي اينكه بتوان به تمامي اين فجايع پايان داد بايد مساله فلسطين را از طريق تشكيل يك كشور براي همه حل كرد.
`لذا به اين ترتيب تشكيلات مستعمراتي صهيونيسم و خود صهيونيسم پايان خواهد يافت. به نظر من اتفاقي كه بايد در خاورميانه جديد رخ دهد اين است كه يك كشور براي اعراب و يهوديان تشكيل شود كه به اين ترتيب همه آنها بتوانند در امنيت و صلح در كنار يكديگر زندگي كنند`.
هارت گفته است: من در پايان بايد بگويم شديدا از اينكه شهروند كشوري هستم كه دولت آن همانند دولت بوش با اقدامات تنبيهآميز جمعي اسراييل عليه مردم لبنان و فلسطين همدستي ميكند، شرمسار هستم زيرا تنبيه جمعي يك جنايت جنگي است و به اين ترتيب ميتوانيم و بايد بگوييم توني بلر و جرج بوش نيز در جنايات جنگي ژنرالهاي اسراييلي و سياستمداران اسراييلي كه خواستههاي آنها را اجرايي ميكنند، شريك هستند.
اين خبرنگار غربي افزوده است: من ميدانم كه با چنين اظهاراتي، اولين قانون سخنراني عمومي، يعني پايان سخنان با اظهاراتي كه منجر به تشويق شود را شكستهام، ولي من به دنبال تشويق نيستم.
وي تصريحكرده است: من يك سياستمدار نيستم و ديگر بهعنوان يك ژورناليست فعاليت نميكنم كه مجبور باشم به گونهاي سخن بگويم و بنويسم كه باعث رنجاندن منافع مقرره نگردد.
هارت افزوده است: من فردي آگاه هستم كه اهميت ميدهم و ميتوانم براي خود فكر كنم. من فكر ميكنم اين معادله بسيار ساده است، تا زماني كه عدالت براي فلسطينيان رعايت نشود، براي هيچ كدام از ما صلح وجود نخواهد داشت.
پایگاه رصد
|