منشور قرآنی انقلاب های مردمی
رهبر انقلاب اسلامی در فراز پایانی سخنانشان در اجلاس بین المللی بیداری اسلامی، به آیاتی اشاره فرمودند كه در آغاز بیاناتشان تلاوت كرده بودند: «آیاتى كه در طلیعه ى سخن تلاوت شد، دستورالعمل كامل و كارسازى است براى همیشه و به ویژه در این برهه ى حساس و سرنوشت ساز.» // سید علی كشفی
تاریخ: ۶ مهر ۱۳۹۰
رهبر انقلاب اسلامی در فراز پایانی سخنانشان در اجلاس بینالمللی بیداری اسلامی، به آیاتی اشاره فرمودند كه در آغاز بیاناتشان تلاوت كرده بودند: «آیاتى كه در طلیعهى سخن تلاوت شد، دستورالعمل كامل و كارسازى است براى همیشه و بهویژه در این برههى حساس و سرنوشتساز.»
با پیروی از دستور پیامبر اعظم صلّیاللهعلیهوآله كه فرمودهاند: «فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَیكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّیلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیكُمْ بِالْقُرْآن؛1 هرگاه آشوبها و فتنهها چون شب تار شما را در بر گرفت، به قرآن روی آورید،» رهبر انقلاب نیز از سه آیهی آغازین سورهی احزاب به عنوان دستورالعملی كامل و كارساز برای مسلمین جهان یاد كردند. ایشان سپس چهار امری را كه خداوند متعال به پیامبرش امر فرموده، فهرستوار برشمردند. لذا در ادامه به تبیین بیشتر این آیات بیان برخی نكات دربارهی آنها میپردازیم.
بِسْمِاللَّهِالرَّحْمنِالرَّحِیمِ* یا أَیهَا النَّبِی ٱتَّقِ اللَّهَ وَ لا تُطِعِ ٱلْكافِرِینَ وَ ٱلْمُنافِقِینَ إِنَّ ٱللَّهَ كانَ عَلِیماً حَكِیماً(1) وَ ٱتَّبِعْ ما یوحىٰ إِلَیكَ مِنْ رَبِّكَ إِنَّ ٱللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیراً(2) وَ تَوَكَّلْ عَلَى ٱللَّهِ وَ كَفى بِاللَّهِ وَكِیلاً(3)2
مفسران در مورد این آیات شأن نزولهاى مختلفى نقل كردهاند كه تقریباً همه یك موضوع را تعقیب مىكند. از جمله اینكه گفتهاند این آیات در مورد «أبوسفیان» و بعضى دیگر از سران كفر و شرك نازل شد. آنان پس از جنگ «اُحُد» از پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله امان گرفتند و وارد مدینه شدند. سپس به اتفاق «عبداللَّه بن اُبَىّ»3 و بعضى دیگر از دوستانشان خدمت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله آمدند و عرض كردند: اى محمد! بیا و از بدگویى به خدایان ما -بتهاى لات و عزُى و منات- صرف نظر كن و بگو آنها براى پرستشكنندگانشان شفاعت مىكنند تا ما هم از تو دست برداریم، و آزاد هستى هر چه كه مىخواهى دربارهی خدایت توصیف كنی.
این پیشنهاد آنان پیامبر صلیاللهعلیهوآله را ناراحت كرد. عمر برخاست و گفت: اجازه بده تا آنها را از دم شمشیر بگذرانم. پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمودند: «من به آنها امان دادهام. چنین چیزى ممكن نیست.» اما دستور داد آنها را از مدینه بیرون كنند. آیات فوق نازل شد و به پیامبر صلیاللهعلیهوآله دستور داد كه به اینگونه پیشنهادها اعتنا نكند.4
خطابی فراگیر به همهی مؤمنین
اگرچه مخاطب این آیات شخص پیامبر صلیاللهعلیهوآله است، ولى آشكار است كه این دستور براى همهی مؤمنان و همهی مسلمانان جهان است؛ نسخهاى است نجاتبخش براى هر عصر و هر زمان، همانگونه كه امام جعفر صادق علیهالسلام فرمودهاند: «نَزَلَ الْقُرْآنُ بِإِیّاكِ أَعْنی وَ ٱسْمَعِی یا جَارَةُ»5 یعنی قرآن مانند این ضربالمثل عربى نازل شده كه: «ایّاك أعْنى وَ ٱسْمَعى یا جَارَة» یعنى به تو میگویم، ولى اى همسایهی تو گوش كن.
ناگفته پیدا است كه مفهوم این دستورها به پیامبر این نیست كه ایشان در مسألهی تقوا و ترك اطاعت كافران و منافقان كوتاهى كردهاند، این بیانات از یك سو جنبهای تأكیدی در مورد وظائف پیامبر صلیاللهعلیهوآله دارد و از سوى دیگر درسى است براى همهی مؤمنان. شاهد دیگر براى چنین تعمیمی این است كه جملهی «إِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیراً» خطاب به جمع و با فعل جمع آمده است. این آیه مىگوید: خدا بر آنچه شما میكنید آگاه است، در حالی كه اگر تنها پیامبر صلیاللهعلیهوآله مورد خطاب این آیه بودند، چهبسا باید گفته میشد كه: خدا بر آنچه تو میكنی آگاه است.
عمومیت عدم تبعیت از كافر و منافق
همانگونه كه از شأن نزول آیات مشخص است، این آیات در مكه و پس از جنگ اُحُد نازل شده است. در آن هنگام كافران امید داشتند كه قیام پیامبر صلیاللهعلیهوآله را شكست بدهند و دوباره بر كرسی قدرت تكیه بزنند. از طرفی منافقین نیز كه از روی ناچاری یا برای رسیدن به جایگاه حكومتی، ظاهراً مسلمان شده بودند، به كارشكنیهای خود ادامه میدادند. در این شرایط بود كه این آیات نازل شد؛ آیاتی كه پیامبر صلیاللهعلیهوآله و مؤمنین را در اطاعت امر الهی مستحكم میساخت و كافران و منافقان را ناامید میكرد.
آیهی آغازین این سوره در حق هر كافر و منافقی جاری است. حكم این آیه عمومیت دارد و تنها مختص زمان یا افراد نامبرده نیست؛ اگرچه دربارهی این اشخاص نازل شده است.
آسیبشناسی انقلابهای اسلامی
از خطرناكترین پرتگاههایى كه بر سر راه رهبران بزرگ قرار دارد، مقولهی پیشنهادهاى سازشكارانهاى است كه مخالفان مطرح مىكنند. از همینجا است كه خطوط انحرافى بر سر راه رهبران قرار میگیرد و چهبسا كه آنان را از مسیر اصلى بیرون ببرد و این آزمون بزرگى براى آنها است. مشركان مكه و منافقان مدینه بارها كوشیدند تا با طرح پیشنهادهایى سازشكارانه، پیامبر گرامى اسلام صلیاللهعلیهوآله را از خط توحید منحرف كنند؛ از جمله همان كه در شأن نزول آیهی فوق خواندیم.
اما نخستین آیات سورهی احزاب كه نازل شد، به توطئهی آنها پایان داد و پیامبر صلیاللهعلیهوآله را به ادامهی روش قاطعانهاش در خط توحید، بدون كمترین سازشی فراخواند. رهبر انقلاب نیز خطاب به مردم منطقه فرمودند: «شعارها و اصول باید تنقیح و با مبانى و محكمات اسلام تطبیق داده شوند. استقلال، آزادى، عدالتخواهى، تسلیم نشدن در برابر استبداد و استعمار، نفى تبعیضهاى قومى و نژادى و مذهبى، نفى صریح صهیونیزم؛ اینها اركان نهضتهاى امروز كشورهاى اسلامى است و همه برگرفته از اسلام و قرآن است.»
پس باید تمام ملتها قاطعانه بر اصول خود ایستادگی كنند و به هیچوجه به قدرتهای اروپایی و آمریكایی و دیگر ابرقدرتهای جهان توجه نكنند، زیرا اینان میخواهند روند قیامها را به نفع خود تغییر دهند.
چهار فرمان قرآن دربارهی انقلابهای اسلامی
این آیات مجموعاً چهار دستور مهم به پیامبر صلیاللهعلیهوآله و مؤمنین مىدهد:
1. تقوى: نخستین دستور در مورد تقوى و پرهیزكارى است كه زمینهساز هر برنامهی دیگرى است. مىفرماید: «اى پیامبر تقواى الهى پیشه كن؛ یا أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللَّهَ»
حقیقت تقوى همان احساس مسئولیت درونى است و تا این احساس مسئولیت نباشد، انسان از هیچ برنامهی سازندهى دیگری پیروی نمىكند.6 باید توجه كنیم كه منظور از این فرمان قطعاً همهی ابعاد تقوا است. لذا هر جامعهای باید روی همهی ابعاد تقوا سرمایهگذاری كند و برای هركدام آنها برنامهریزی داشته باشد؛ یعنی تقوای فردی، تقوای اجتماعی، تقوای جمعی، تقوای سیاسی و ...
خداى متعال میفرمایند: «یا أیُّهَا الَّذینَ اٰمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیداً یُصْلِحْ لَكُمْ أعْمالَكُم وَ یَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُم وَ مَنْ یُطِع ٱللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظیماً»7 تقواى الهى را در رفتار، در گفتار، حتى در پندار خود باید رعایت كنیم. یعنى مراقب باشیم كه در رفتار خود، در كردار خود یا در گفتار خود ذرهاى از رضاى الهى و حق، تعدى و تجاوز نكنیم.
به قول رهبر انقلاب: «غالباً وقتى گفته میشود تقوا، پرهیزگارى، ذهن انسان میرود به رعایت ظواهر شرع و محرمات و واجباتى كه دم دست ما است؛ نماز بخوانیم، وجوهات شرعىمان را بدهیم، روزه بگیریم، دروغ نگوییم. البته اینها مهم است، همهاش مهم است، لیكن تقوا ابعاد دیگرى نیز دارد كه غالباً ما از اینها غفلت میكنیم. در دعاى شریف مكارمالاخلاق یك فقرهاى در توضیح این ابعاد دیگر هست: «اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحمّدٍ وَ آلِهِ وَ حُلَّنى بِحِلْیَةِ ٱلصّالِحینَ و ألْبِسْنى زینَةَ ٱلْمُتَّقینَ»8 از خداى متعال درخواست میكند كه: پروردگارا مرا با زیور صالحان زیور بده و با لباس پرهیزگاران ملبّس كن. خوب، این لباس پرهیزگاران چیست؟ آن وقت این شرح جالب است: «فى بَسْطِ الْعَدْلِ»؛ لباس پرهیزگاران در گستردن عدالت، «وَ كَظْمِ ٱلْغَیْظِ»؛ در فروبردن خشم، «وَ إطْفاءِ النّائِرَةِ»؛ در فرونشاندن آتش؛ آتشهایى كه بین افراد جامعه برمىافروزند. اینها تقوا است. «وَ ضَمِّ أهْلِ ٱلْفرْقَةِ»؛ افرادى كه از شمایند، اما جدا شدند، سعى كنید اینها را گرد بیاورید. این جزو موارد تقوا است.»9
اینها مصادیقی از موارد تقوا بود و ما باید به جنبههای دیگر تقوا نیز بپردازیم كه آیات و روایات به آنها اشاره دارند.
2. نفى اطاعت از كافران و منافقان: دستور دوم نفى پیروی از كافران و منافقان است. مىفرماید: از كافران و منافقان اطاعت مكن؛ «وَ لا تُطِعِ ٱلْكافِرِینَ وَ ٱلْمُنافِقِینَ». در پایان این آیه نیز براى تأكید مىگوید: خداوند عالِم و حكیم است؛ «إِنَّ ٱللَّهَ كانَ عَلِیماً حَكیماً».
اگر خداوند فرمان ترك پیروى از منافقان و كافران را به تو مىدهد، بر اساس علم و حكمت بىپایان او است. هم او است كه مىداند در این تبعیت و سازشكارى چه مصائب دردناك و چه مفاسد بىشمارى نهفته است. به هر حال، پس از تقوا و احساس مسئولیت، نخستین وظیفه شستوشوى صفحهی دل از اغیار و ریشهكن كردن خارهاى مزاحم از این سرزمین است.
این آیه خطاب به پیامبر صلیاللهعلیهوآله نازل شده كه: اى پیامبر از خدا بترس و تابع كفار و منافقین نباش. البته این توجیه به نظر درست نمیآید كه چنین احتمالی بوده كه پیامبر با كفار و منافقین همكاری كند ولذا خداوند با نازل كردن این آیه از این احتمال جلوگیری كرده است، زیرا خداوند میدانسته كه رسولش هیچوقت دست از وظیفهی خود برنخواهد داشت. پس شاید این آیه براى قطع طمع كافرین و منافقین باشد تا آنان بدانند كه حضرتش از جانب خداى تعالى مأمور تبلیغ است و ممكن نیست دست از وظیفه و مأموریتش بردارد.10
شاید این شبهه را نیز مطرح كنند كه پیامبر صلیاللهعلیهوآله با مسیحیان سازش كرد و به آنها اجازهی ماندن در شهر را داد، پس خود پیامبر صلیاللهعلیهوآله هم اهل سازش بوده و هرجا كه پای منافعش در میان بوده، حتی سازش هم میكرده. در پاسخ باید گفت كه اولاً پیامبر صلیاللهعلیهوآله از مسیحیان جزیه میگرفت. ثانیاً هیچگاه بر سر اصول با هیچكس سازش نكرد. ایشان همیشه بر مبانی و اصولش محكم ایستاد و ذرهای از اصولش عقبنشینی نكرد. آنجایی هم كه پیامبر صلیاللهعلیهوآله با دیگران وارد مذاكره میشد، از موضع قدرت وارد میشد و بر اصولش محكم ایستادگی میكرد.
خداوند میفرماید: «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی كُنْتُمْ تُوعَدُونَ».11 این یك قانون الهی است كه میتواند مهمترین عامل پیروزی انقلابهای منطقه باشد. ملتهای مسلمان با شعارهای اسلامی، نماز جماعت و جمعه و اللهاكبر انقلابشان را شروع كردند و اگر بر سر همین شعارها ایستادگی كنند، حتماً پیروزی قطعی با ایشان است.
3. تبعیت از وحى الهى: در سومین دستور، مسألهی تبعیت از وحى الهى مطرح است. مىفرماید: «از آنچه پیروى كن كه از طرف پروردگارت به تو وحى مىشود؛ وَ اتَّبِعْ ما یُوحى إِلَیكَ مِنْ رَبِّكَ.» همچنین مراقب باش و بدان كه «خداوند به آنچه انجام مىدهید، آگاه است؛ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیراً.»
باید طاغوتزدایى كرد تا حكومت اللَّه و نظام الهى جانشین آن شود، زیرا همیشه تأثیر عامل مزاحم، بیشتر از عامل مُعِدّ است. مثل این است كه كسى غذاهاى مفید و مقوى مصرف كند، اما از آن طرف بهطور منظم یك سمّ یا میكروب را نیز وارد بدنش كنند؛ بدیهى است كه غذاها اثر مطلوبى نخواهد داشت. پس نتیجه میگیریم كه از بین بردن عامل مزاحم بسیار مهمتر از عامل مُعِدّ است. پس لازمهی تبعیت از وحی الهی، نفی طاغوتها و مستكبران عالم است.
نمیشود شعار برپایی عدالت را سر داد، ولی با نقضكنندگان عدالت پیمان بست. نمیشود شعار مبارزه با استكبار داد و با آمریكا كه مظهر استكبار جهانی در عصر حاضر است، هم پیمان شد. نمیشود شعار دفاع از حقوق بشر را مطرح كرد و با فرانسه و ایتالیا كه از بزرگترین ناقضان حقوق بشر هستند، دست دوستی داد.
رهبر انقلاب نیز خطاب به ملتهای مسلمان فرمودند: «هرگز به آمریكا و ناتو و به رژیمهاى جنایتكارى چون انگلیس و فرانسه و ایتالیا كه زمانى دراز سرزمین شما را میان خود تقسیم و غارت كردند، اعتماد نكنید. به آنها سوء ظن داشته باشید و لبخند آنها را باور نكنید. پشت این لبخندها و وعدهها، توطئه و خیانت نهفته است. راه حل خود را خود با بهرهگیرى از سرچشمهى فیاض اسلام به دست آورید و نسخههاى بیگانه را به خودشان پس دهید.»12
4. توكل بر خداوند: از آنجا كه در ادامهی این راه، مشكلات فراوان و نیز تهدید و توطئه و كارشكنى بسیار زیاد است، چهارمین دستور را به این صورت صادر مىكند: «بر خدا توكل كن؛ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ.» «و همین بس كه خداوند ولىّ و حافظ و مدافع انسان باشد؛ وَ كَفى بِاللَّهِ وَكِیلاً.»
ما با توكل بر خدا میتوانیم نیروی ناچیز خودمان را به نیروی بینهایت پروردگار متصل كنیم تا كاملاً آسیبناپذیر شویم.
در این میدان كه میدان مبارزه و كارزار است، انسان در انتظار این است كه دشمن به او ضربه بزند و حمله كند، اما به خدا توكل مىكند و همهى قدرت و علم و هوشمندى و عقل خود را به كار مىگیرد و پیش مىرود. قرآن كریم میفرماید: «فَإذا دَخَلْتُمُوهُ فَإنَّكُمْ غالِبُونَ»13 حضرت موسى به بنىاسرائیل گفت: شما بروید وارد شوید؛ همینقدر كه وارد شدید و پشت به میدان نكردید، غلبه با شما است. پس مهم این است كه پشت به میدان نكرد و میدان را حفظ و كار را دنبال كرد؛ خداى متعال هم قطعاً كمك خواهد كرد.
رهبر انقلاب در توصیهای به ملتهای مسلمان فرمودند: «خطر هست، ولى راه مصونیت از آن نیز هست. توجه به خطر نباید ملتها را بترساند. بگذارید دشمنانتان از شما بترسند و بدانید كه «إنَّ كَیْدَ ٱلشَّیْطانِ كانَ ضَعیفاً»14.»15
حركت ملتها هنگامی مصونیت كامل مییابد كه تلاش و تدبیرشان توأمان با توكل بر خداوند متعال باشد؛ «إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزیزٌ».16
پینوشت:
1. «فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآن»
الكافی (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 598
2. احزاب : 1-3 ،
ترجمه آیتالله مكارم، ص: 418
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
اى پيامبر! تقواى الهى پيشه كن و از كافران و منافقان اطاعت مكن كه خداوند عالم و حكيم است. (1)
و از آنچه از سوى پروردگارت به تو وحى مىشود پيروى كن كه خداوند به آنچه انجام مىدهيد آگاه است. (2)
و بر خدا توكّل كن، و همين بس كه خداوند حافظ و مدافع (انسان) باشد! (3)
3. مراد از كافرين كفار اهل مكه ابو سفيان و ابو اعور سلمى و عكرمه است، و مراد از" وَ الْمُنافِقِينَ" ابن ابى، و ابن سعيد، و طعمه مىباشد. (ترجمه الميزان، ج16، ص: 420)
4. تفسير نمونه، ج17، ص: 187
5. الكافی (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 631
6. تفسير نمونه، ج17، ص: 188
7. سوره مباركه الأحزاب آيه 70
8. صحفيهى سجاديه، دعاى 20 (دعای مكارم الاخلاق)
9. بیانات در دیدار كارگزاران نظام 1389/5/27
10. مخزن العرفان در تفسير قرآن، ج10، ص: 193
11. سوره مباركه فصلت آیه 30
12. بیانات در اجلاس بینالمللی بيدارى اسلامى 1390/6/26
13. سوره مباركه المائدة آيه 23
14. سوره مباركه نساء آيه 76
15. بیانات در اجلاس بینالمللی بيدارى اسلامى 1390/6/26
16. سوره مباركه غافر آيه 22
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر مقام معظم رهبری، سید علی كشفی
|