آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
محوریت دکترین منجی گرایی در انگیزش صهیونیسم مسیحی

محوریت دکترین منجی گرایی در انگیزش صهیونیسم مسیحی


پایگاه جمعیت دفاع از ملت فلسطین


به باور مسیحیان انجیلی که پیگیر اخبار آخرالزمان هستند، از نظر انجیل، 21 نشانه حتمی برای آخرالزمان وجود دارد که یکی از آنها تجدید قوای پرشیا(ایران) و تبدیل شدن آن به یکی از چند قدرت برتر جهانی است.

درک این معنا که ایران سلاح اتمی ندارد، برای صهیونیسم مسیحی بسیار سخت است. براساس این دیدگاه، ایران مشغول یارگیری در دنیای اسلام است. طرح بحث آزادی فلسطین از سوی ایران و مبارزه تمام عیار با اسرائیل، توهم اتمی بودن ایران را تقویت می کند.

یک. راهبرد انتظار
انگاره انتظار برای ظهور منجی بین همه انسانها و ادیان، بویژه مسیحیت، یهودیت و اسلام مشترک است. نکته قابل تأکید، توجه به دو واژه «انتظار فعال» و«انتظار منفعل» است. منتظران فعال، کسانی هستند که با باور به ظهور منجی امکانات خویش را برای تحقق پایان تاریخ بسیج می کنند. انفعال منتظران نیز بمعنای سلب مسئولیت از خود است وآنان هرگونه اقدام پیش از ظهور را محکوم می کنند. نگاه به کارکردهای صهیونیسم مسیحی، از انتظار فعال هرچند سلبی در روش، حکایت می کند.

برای مشاهده انتظار فعال صهیونیسم مسیحی کافی است در یکی از جستجوگرهای اینترنتی، کلماتی چون «پیشگویی های انجیل»، «آنتی کرایست»، «نازارین» و «آخرالزمان» را جستجو کنیم تا ببینیم چندین هزار مقاله و پایگاه پیش روی ما در فضای سایبر قرار خواهد گرفت.
برای مثال، سایت آرماگدون نیوز(1) (اخبار آرماگدون) هر روز دهها صفحه مطلب به صورت خبر در مورد آخرالزمان عرضه می کند که کاملا اخبار غریبه است. تیمی در این سایت، وظیفه دارد با رصد وقایع مختلف جهان، آنها را به وقایع آخرالزمان ربط دهد. برای نمونه اگر در زمان خاصی در کشوری خورشید با کیفیت خاصی گرفت یا باران سیاه رنگی بارید، تیم یادشده با مراجعه به انجیل، این حوادث را به مثابه خبر آخرالزمانی در سایت منعکس می کنند. سایت آرماگدون آلرت(2)(هشدار آخرالزمان) به مراتب، افراطی تر از سایت قبلی است. این سایت بگونه ای اخبار خود را درج می کند که گویا فردا، آخرالزمان است و زمان ظهور مسیح فرا رسیده است.

پیش از حمله آمریکا به عراق، صهیونیستهای مسیحی با انتشار دهها مقاله، این جنگ را یکی از نشانه های آخرالزمان دانستند. استدلالشان نیز این بود که عراق، محل جغرافیایی بابل باستانی است و یکی از پیشگویی های انجیل در مورد آخرالزمان می گوید بابل از نو پدید می آید و به دلیل گناهانش نابود می شود و حمله آمریکا نیز نابودی همان بابل ثانی است. حتی به دلایل طنزآلودی استدلال می کردند و می گفتند که در عراق روزنامه ای به نام «بابل» منتشر می شود که پسر بزرگ صدام سردبیر آن است یا در عراق سیگاری وجود دارد که نامش «بابل» است.

شبکه های ماهواره ای متعددی نیز برنامه های مذهبی جنبش صهیونیسم مسیحی را شبانه روزی پخش می کنند. تمام برنامه های شبکه TBN که متعلق به کلیسای اونجلیست هاست، بر محوریت آخرالزمان تعریف شده است. شخصی به نام هایلینزی که از چهل سال پیش بر مبنای پیشگویی های کتاب مقدس، اخبار آخرالزمان را پخش و بررسی می کند در این شبکه، سخنرانی هفتگی دارد. این شخص در یکی از سخنرانیهای تازه اش به صراحت، از نبرد دنیای مسیحیت با اسلام و فرا رسیدن آخرالزمان به میان آورد.(3)

القای تفکر آخرالزمانی در افکار عمومی مسیحیان و یهودیان و آمادگی آنان برای جنگ با مسلمانان در جنگ جهانی آرماگدون، رقابت تسلیحاتی را تشدید کرده و بازار تولید و مصرف تجهیزات نظامی را رونق داده است.
دو. عملیاتی سازی مقدمات ظهور
اول. حادثه سپتامبر 2001
نومحافظه کاران حاکم بر امریکا که باورهای صهیونیستی داشتند پس از حمله تروریستی به برجهای دوقلوی نیویورک در 11 سپتامبر 2001، برای یافتن مقصر، اذهان عمومی را به سمت خارج از امریکا و کشورهای اسلامی هدایت کردند. این در حالی است که باید دریابیم متهم کردن مسلمانان برای چه گروهی سودمند است. می دانیم که اسرائیل برای تحقق رویای سرزمین موعود از نیل تا فرات با مانع سختی روبروست که همان مسلمانان و کشورهای اسلامی هستند.
از آنجا که اسرائیل به تنهایی قدرت رویارویی با کشورهای اسلامی را ندارد، تلاش می کند با درگیر کردن امریکا با مسلمانان، از توان نظامی و اقتصادی امریکا برای شکست دادن دشمنانش استفاده کند. در این میان شواهدی نشان دهنده دستان نامرئی صهیونیستها در رویداد 11 سپتامبر است مانند به تعویق افتادن سفر شارون به امریکا و حاضر نشدن چهار هزار صهیونیست در ساختمان دوقلوی تجارت جهانی(4) واژه «انتقام» برای اسرائیل همانقدر مقدس است که واژه «دفاع» برای مسلمانان. به این ترتیب، می توان میان «بیگانه ستیزی» و«دفاع از حقوق بشر با مداخله نظامی» (یعنی دفاع از حقوق بیگانگان) در امریکا جمع کرد.

خویشتن داری غیر معمول امریکایی ها در این رویداد، تاکید جرج بوش، رئیس جمهور امریکا بر اینکه باید «منافع ملی امریکا، منافع جهانی تلقی شود»(5)(یعنی همه جهانیان از آن دفاع کنند) و درخواست کالین پاول، وزیرامور خارجه وقت امریکا، برای تشکیل ائتلاف بین المللی با شرکت کشورهای اسلامی و غیراسلامی در روند مبارزه با تروریسم جهانی نشان دهنده اراده امریکا برای دفاع همه جانبه از کیان رژیم صهیونیستی است. در این صورت با مشغول کردن افکار جهانی به مبارزه با تروریسم مورد نظر امریکا اسرائیل توانست با آزادی کامل و خارج شدن از تیتر اول جهان، به شهرک سازی و کشتار فلسطینیان در سرزمینهای اشغالی ادامه دهد.
دوم. طرح خاورمیانه بزرگ
طراحی حوادث 11سپتامبر به دست صهیونیستها برای عملیاتی سازی «طرح خاورمیانه بزرگ» بود که پیش از آن برای ایجاد سرزمین موعود اسرائیلی و فراهم کردن مقدمات ظهور مسیح ترسیم کرده بودند.

با توجه به تاثیر فزاینده لابی صهیونیستی بر سیاستهای کلان ایالات متحده امریکا بنظر می رسد«طرح خاورمیانه بزرگ» بیش از آنکه صرفا امریکایی باشد طرحی امریکایی- صهیونیستی است. توجه ویژه یهود به خاورمیانه برای رسیدن به سرزمین موعود سبب شده است اسرائیل طرحهای گوناگونی را برای نفوذ بیشتر در منطقه طراحی کند. آخرین و خطرناک ترین طرحی که شیمون پرز، نخست وزیر اسبق اسرائیل در اوایل دهه 90م. ارائه کرد، «خاورمیانه جدید» بود. پرز در کتاب خاورمیانه جدید(6) که در سال 1993م. منتشر شد، با تاکید بر ایجاد منطقه تجاری مشترک در خاورمیانه همراه با صلح و امنیت فراگیر، اسرائیل را بخشی از این منطقه دانست و آن را تنها دولت مسلط بر مقدرات منطقه قلمداد کرد. پرز در فصلنامه الشرق الاوسط (مارس 1995م) نیز از اهداف نهایی اسرائیل برای این طرح پرده برداشت و اعلام کرد هدف آینده اسرائیل، پیوستن به جامعه کشورهای عربی است.(7)

مجید سفتاج(8) نیز معتقد است بحث «خاورمیانه بزرگ» و ایجاد تغییرات در منطقه کاملا به نفع صهیونیسم است و مقامهای اسرائیل سالها پیش آن را اعلان کرده بودند. آریل شارون، نخست وزیر سابق رژیم صهیونسیتی یکی از کسانی است که ابتدا از«طرح صهیونیسم برای خاورمیانه جدید» سخن گفت. در آن زمان، از«خاورمیانه بزرگ» نام برده نمی شد، چون بخشی از جمهوریهای تازه استقلال یافته شوروی، هنوز بخشی از شوروی بزرگ بودند و بصورت مستقل نمی توانستند با اسرائیل قرارداد داشته باشند. امروزه با عقد قراردادهای مهم اقتصادی و نظامی کشورهای تازه استقلال یافته شوروی با اسرائیل، می توان پیش بینی کرد که طرح اسرائیلی «خاورمیانه بزرگ» در حال عملیاتی شدن است.

باید دانست عنوان «خاورمیانه بزرگ» از پروتکل های صهیونیستها گرفته شده است. رژیم صهیونیستی معتقد است برای رسیدن به آرزوی «ارض موعود» از نیل تا فرات، بخشی از شمال افریقا شامل مصر و سودان تا خلیج فارس و یمن از سوی دیگر عراق و بخشی از ایران تا شیراز و بخشی از کشورهای آسیای میانه باید در حیطه قدرت و نفوذ صهیونیسم قرار بگیرد.

اسرائیل به دلیل جمعیتی نمی تواند در منطقه حضور فیزیکی داشته باشد ولی تلاش می کند با برقراری روابط اقتصادی در منطقه یا عقد قراردادهای نظامی و امنیتی مشترک با برخی کشورها همچون ترکیه، جمهوری آذربایجان و ازبکستان در منطقه نفوذ کند.(9)
در پی اظهارات مقامهای رژیم صهیونیستی درباره «خاورمیانه جدید» برای نخستین بار روزنامه واشنگتن پست در شماره مورخ 2004/2/9 خود، مطالبی را در زمینه طرح «خاورمیانه بزرگ» چاپ کرد که رئیس جمهور امریکا با عنوانی متفاوت، ولی با همان محتوا بیان کرده بود.
مسئولان عالی رتبه کاخ سفید و وزارت امورخارجه امریکا در پی عملیاتی کردن این طرح، با هم پیمانان اروپایی خود درباره چگونگی ترسیم طرح مذاکره کردند تا آن را به هشت کشور صنعتی بزرگ، سازمان پیمان آتلانیتک شمالی[ناتو] و اتحادیه اروپایی ارائه کنند. این طرح، نسخه بدل معاهده هلسینکی (1975م) است که 35 کشور از جمله ایالات متحده امریکا، اتحادجماهیر شوروی و بیشتر کشورهای اروپایی آن را امضا کرده بودند.«جورج بوش در دیدار با گرهارد شرودر در تاریخ 2004/2/28 اعلام کرد که فترت پس از سقوط طالبان، نمونه ای از تغییرسیاسی است و امکان تکرار این تجربه در کشورهای دیگر با ایجاد نهادهای دموکراتیک وجود دارد. بوش اظهار داشت که این تجربه، میراثی است که می توان ازخلال آن به ریشه کنی خشونت، وحشت و ترور در خاورمیانه نایل شد».(10)

مفهوم «خاورمیانه بزرگ» برای نخستین بار در اجلاس سازمان جهانی اقتصاد(WEO) که در ژانویه 2004 در شهر کوهستانی سوئیس بنام داووس(11) برگزار گردید، توضیح داده شد. در آنجا، دیک چنی، معاون رئیس جمهور ایالات متحده امریکا، یک استراتژی پیش رو برای آزادی را مطرح ساخت که امریکا را متعهد به حمایت از کسانی می کند که در راه اصلاحات در «خاورمیانه بزرگ» فعالیت می کنند و فداکاری به خرج می دهند.(12) وی در این اجلاس برای مجموعه ای از نخبگان جهان سخن می گفت که عمدتا غیر امریکایی بودند و مقامهای دولتی و تجاری فرانسوی و آلمانی هم در میان آنها حضور داشتند. او در ادامه صحبتهای خود گفت که دولت بوش اصرار دارد «دموکراسی را در سراسر خاورمیانه و فراسوی آن ارتقا بخشد»(13) اساس این طرح بر آزادی و دموکراسی بنا نهاده شده و این همان چیزی است که منافع امریکا را با براندازی تنها چالش فراروی آن در خاورمیانه یعنی جنبشهای اسلام گرا بوسیله تاسیس حکومتهای دموکراتیک از نوع امریکایی حفظ می کند.

امریکا در ژوئن 2004، سند راهنمای «طرح خاورمیانه بزرگ» را به صورت رسمی در جریان گردهمایی سران گروه هشت در سی آیلند جرجیا(35) منتشر کرد، پیش از آنکه کشورهای عرب از محتوای آن مطلع شوند، البته با همه پنهان کاریهای اولیه، محتوای طرح در ماه فوریه 2004، یعنی چند ماه قبل از گردهمایی یادشده، در روزنامه عرب زبان «الحیات» منتشر شده بود. بوش یک ماه پیش از آن نیز در جریان یک سخنرانی پیشنهاد کرده بود که تا یک دهه آینده منطقه تجارت آزاد میان ایالات متحده امریکا و خاورمیانه ایجاد شود.

پیروز مجتهدزاده(14) با اشاره به خاستگاه این طرح، براین باور است که امریکا یک سلسله مفاهیم از جمله«خاورمیانه بزرگ» را از طریق محافل دانشگاهی برای توجیه و از بین بردن موانع موجود بر سر راه تحقق یافتن «نظام نوین جهانی» مطرح می کند. بنظر وی، اصطلاحات جعلی «نظام نوین جهانی» و بحث «برخورد تمدنها» نیز از مواردی بودند که برای توجیه عملیات توجیه ناپذیر در شرایط عادی مطرح شدند.(15) توجیه افکار عمومی درباره توسعه طلبی و امپریالیسم فرانو، به تعریف مشروع اقدامات سیاسی نیاز دارد و این «غیری»(16) که امریکا پس از فروپاشی جبهه کمونیسم بدان تمسک جسته، همان «اسلام گرایی»(17) در خاورمیانه است. امریکا همه اقدامات خود را با هدف از بین بردن خشونت و ترور ناشی از اسلام و مسلمانان در منطقه توجیه می کند و با استفاده از باورهای دینی مردم امریکا اقدام خود را «رسالت الهی» می داند که خداوند بر عهده مردم امریکا نهاده است تا مردم دنیا را از قید استبداد و دیکتاتوری برهانند و به آزادی کامل برسانند.
1. نگاهی گذرا به محتوای طرح «خاورمیانه بزرگ»(18)
در مقدمه طرح «خاورمیانه بزرگ» با اشاره به دو معضل اساسی در کشورهای منطقه خاورمیانه و بیان آمارهای متعدد نشان دهنده عقب ماندگی ساکنان آن، نسخه درمان آنها تنها پناه بردن به دامان غرب معرفی می شود.

متن طرح به نقل از روزنامه الحیات به اختصار چنین است:
این طرح، راهکار مهم، مناسب و فرصت استثنایی برای جامعه جهانی است تا در پرتو آن نسبت به رفع دو نقیصه مهم در کشورهای خاورمیانه شامل آگاهی در مورد ضرورت نهادینه شدن مفهوم آزادی و ایجاد بستر مناسب برای مشارکت زنان در توسعه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، اقدامهای بایسته صورت گیرد تا زمانی که سیاست دور کردن مردم ار فعالیتهای سیاسی و اقتصادی در خاورمیانه رو به افزایش باشد و کانونهای قدرت تنها در دایره بسته باقی بمانند، فعالیتهای تروریستی میزان جرایم و مهاجرتهای غیرقانونی به کشورهای غربی روند صعودی خواهد داشت.
2. راه برون رفت از بحران «خاورمیانه بزرگ»
از منظر این طرح، تنها گزینه برون رفت از دایره بسته فقر و عقب ماندگی، اجرای اصلاحات در همه زمینه ها و اجرای نتایج تحقیقات کارشناسان و دانشگاهیان بوسیله حکومتهای عرب است. در این بین، طرح مشارکت اقتصادی کشورهای حوزه دریای مدیترانه، طرح مشارکت کشورهای خاورمیانه و امریکا با هدف اجرای اصلاحات بنیادین و کوششهایی که برای بازسازی افغانستان و عراق می شود، همگی بخشی از سیاستهای کلان هشت کشور صنعتی جهان برای خروج کشورهای خاورمیانه از وضعیت نابسامان است.

سرنگون شدن دو رژیم دیکتاتور در افغانستان و عراق، فرصت استثنایی برای کشورهای صنعتی غربی بوجود آورد تا رهبری جریان اصلاحات را در کشورهای خاورمیانه بدست گیرند. کشورهای صنعتی غرب با در دستور کار قرار دادن برنامه توسعه انسانی سازمان ملل متحد باید برای اجرای اصلاحات در خاورمیانه فعالیت جدی و موثری داشته باشند. حمایت از نهادینه شدن اصول دموکراسی، روی کار آمدن حکومتهای منتخب مردمی، بسترسازی برای گسترش دانش و فن آوری در جوامع خاورمیانه و ایجاد فرصتهای مناسب اقتصادی که منافع دراز مدت این کشورها را تامین کند، بخشی از اقدامهای کشورهای صنعتی غربی در این منطقه مهم جهان را تشکیل می دهد.

براساس طرح «خاورمیانه بزرگ» کشورهای عرب از نظر آزادیهای اجتماعی، بویژه آزادی بیان در همسنجی با دیگر کشورهای جهان در پایین ترین جایگاه قرار دارند. هشت کشور صنعتی جهان برای اجرای تغییرات بنیادین در جوامع عرب باید نهادینه شدن دموکراسی و ضرورت اجرای بنیان های دموکراسی را در کشورهای عرب در نظر بگیرند. کشورهای پیشرفته غربی برای برگزاری انتخابات آزاد می توانند آموزه ها و تجربه های خود را در زمینه برگزاری انتخابات سالم و به دور از تقلب در اختیار این کشورها بگذارند. افزون براین، با توجه به حضور کم رنگ زنان در مجالس نمایندگان این کشورها باید مراکز غیردولتی با هدف آشنا کردن زنان دانشگاهی برای استیفای حقوق سیاسی و اجتماعی شان تاسیس شود.

شاید در نگاه نخست، این طرح را دخالت در امور داخلی کشورها بپنداریم و عملیاتی سازی آن را با حمله امریکا به افغانستان، عراق و کمک به اسرائیل در حمله به لبنان، جنون سیاسی بدانیم. با این حال، وقتی با عینک آخرالزمانی صهیونیسم مسیحی به وقایع بنگریم، همه این کارها توجیه پذیر و معقول می نماید. طرح «خاورمیانه بزرگ» با پاک سازی منطقه خاورمیانه از اسلام سیاسی به بهانه مبارزه با تروریسم و محوریت بخشیدن به اسرائیل در این منطقه، با واسطه سازی موعودگرایی و آماده ساختن مقدمات ظهور مسیح صورت می گیرد.
سوم. ایران اتمی
به باور مسیحیان انجیلی که پیگیر اخبار آخرالزمان هستند، از نظر انجیل، 21 نشانه حتمی برای آخرالزمان وجود دارد که یکی از آنها تجدید قوای پرشیا(ایران) و تبدیل شدن آن به یکی از چند قدرت برتر جهانی است. درک این معنا که ایران سلاح اتمی ندارد، برای صهیونیسم مسیحی بسیار سخت است؛ چرا که بر مبنای نگاه آخرالزمانی ایران باید اکنون این سلاح را داشته باشد. نبود ایران هسته ای، الگوی آخرالزمانی آنها را خدشه دار می کند. آنان معتقدند 12لشکر از 12 منطقه دنیا متحد می شود و زیر نظر حکومت پرشیا که قویترین حکومت است، به سمت آرماگدون حمله می کنند و جنگ جهانی سوم موسوم به آرماگدون شکل می گیرد.(19)

براساس این دیدگاه، ایران مشغول یارگیری در دنیای اسلام است. طرح بحث آزادی فلسطین از سوی ایران و مبارزه تمام عیار با اسرائیل، توهم اتمی بودن ایران را تقویت می کند. با تلاش جنبش صهیونیسم مسیحی، ارتباط کشورهای اسلامی با حوادث 11سپتامبر به ورای پیشگویی های کتاب مقدس سرایت کرد. برخی تعبیرهای نوستراداموس در مورد کشورهای اسلامی مصداق یافت. تعبیرThe king of Terror «سلطان وحشت» در مورد اسامه بن لادن تفسیر شد، به این صورت که پادشاه ترس از آسمان می آید و وحشت را با خود می آورد. او از آسمان سخن می گوید، ولی در زمین، بذر مرگ می پاشد.(20)

بن لادن در کنار ایجاد چهره ای دگم و خشن از اسلام که انسان غربی از آن نفرت دارد، شخصی است که پرچم مخالفت با شیعه را نیز یدک می کشد. غرب با انتخاب او به مثابه طرف حساب خود، دلایل مختلفی را دنبال می کند که نشان دادن اسلام به صورت دین تروریست پرور و ایجاد اختلاف بین شیعی و سنی در جهان اسلام از آن جمله است.
3. چشم انداز جنبش صهیونیسم مسیحی
پیش تر اشاره شد که واقع گرایی انتقادی با قوه خلاقیت سیاست پروژه در هم می آمیزد و به تجرید و انتزاع دست می زند و ما را در آینده پژوهی این جنبش کمک می کند.

اسطوره ها در دو صورت کارایی خود را از دست می دهند. نخست، در صورتی که واسطه ها قدرت توجیه خود را درباره اعمال سیاسی قدرتها از دست بدهند و این کار با عیان شدن روابط زیرین قدرت صورت می پذیرد. دوم، در صورتی که موانع پیش روی به اندازه ای جدی باشند که با وجود نیرومندی ساختارها و قدرت توجیه گری واسطه ها، نتوانند به اهداف خویش دست یابند. به نظر نگارنده، هر دو صورت برای آینده این جنبش صهیونیسم مسیحی قابل ترسیم است. برای نمونه، امروزه مبلغان این جنبش در بعد واسطه ها(آموزه های دینی) عقب نشینی کرده اند، بگونه ای که حتی پیامبری حضرت موسی(ع) نزول وحی در کوه سینا و نیز معجزات ایشان را نوعی روان پریشی آن حضرت می پندارند.

بنی شانون، محقق اسرائیلی، مدعی است موسی بر فراز کوه سینا تحت تاثیر مواد مخدر قوی بود و بر اثر آن ادعا کرد که ده فرمان را از طرف خداوند دریافت کرده است. به تعبیر او،«چنین موادی که سبب تغییر و تحول در ذهن انسان می شوند، در آن دوران جزو لاینفک آداب بنی اسرائیل بودند». به گفته وی، «موسی بر کوه سینا یا تحت تاثیر وقایع ماورایی بوده است که من به آن عقیده ندارم یا این موضوع، یک افسانه است که به این هم اعتقاد ندارم یا اینکه موسی و بنی اسرائیل همگی تحت تاثیر مواد روانگردان بوده اند. البته نظر آخر بسیار محتمل تر از دو نظر قبل است. به احتمال زیاد، موسی هنگامی هم که درخت مشتعل را دیده، از مواد مخدر استفاده کرده است»(21)

عبارتهای بالا، کم رنگ شدن آموزه دینی یهود در جنبش صهیونیسم مسیحی و ضعف توجیه پذیری کارکردهای سیاسی این جنبش را نشان می دهد.

صورت دوم ناکارآمدی جنبش، یعنی برخوردن به موانع جدی در راه رسیدن به اهداف هژمونیک گرایانه، در چشم انداز این جنبش پررنگ تر و بااهمیت تر باشد. جدی ترین مانع پیش روی مسیحیان صهیونیست، رشد بیداری اسلامی بویژه اسلام سیاسی در جهان اسلام در خاورمیانه است. اسلام سیاسی که کانونی ترین عنصر آن، مهدوی گرایی اسلامی است، این حرکت را به انتظاری فعال و مثبت واداشته است که برای پاک سازی درونی و بیرونی منتظران و نگاه دکترینال به مقوله منجی عمل می کند.
در ادامه، نگاهی به ماهیت اسلام سیاسی، ما را در ترسیم چشم انداز منجی گرایان یاری خواهد کرد.
4. احیای اسلام سیاسی
شاید مهمترین جلوه انتظار موعود را در بعد عمل مسلمانان، ورود اسلام به عرصه سیاسی و خلق پدیده ای بنام اسلام سیاسی بتوان دانست. اسلام سیاسی بگونه ای موفق عمل کرد که توانست توجه ویژه سیاست مداران و صاحبان اندیشه غربی را بخود جلب کند. فولر در کتاب آینده اسلام سیاسی(22) فصلی را به کاربست اسلام سیاسی اختصاص داده است. وی در این کتاب اسلام سیاسی را از رابطه صرفا فردی انسان با خدا فراتر و شکل گیری آن را پاسخ به نیاز جامعه اسلامی می شمارد.

به باور وی، امروزه جنبشهای اسلامی در دنیای اسلام با نیازی عمومی روبرو می شوند که پس از گذشت چندین دهه از عمل گرایی، احساس میشود و هنوز هم به فرجام خود نرسیده است. کاهش نقش اسلام سیاسی در صورت وقوع، معلول دو علت است: ضعف یا نبود شرایطی که به اسلام گرایی کمک کرده است تا وارد زندگی سیاسی شود؛ ظهور نیرو یا ایدئولوژی دیگری که تلاش کند برخورد موثرتری با این نیاز داشته باشد. به باور فولر، ظهور اسلام سیاسی پدیده ای فوق العاده است. امروزه برای اولین بار احیای اسلامی در صحنه مدرن سیاست، یعنی عرصه دموکراسی سازی و جهانی سازی اجرا شده است.

اسلام به خودی خود، ایدئولوژی سیاسی نیست، بلکه یک دین است. با این حال اسلام گرایی برخی ابعاد ایدئولوژی سیاسی را دارد و این ایدئولوژی اشکال گوناگونی بخود می گیرد. اسلام گرایی شامل مجموعه ای از کارکردهای کاملا متفاوت سیاسی، اجتماعی، روانشناختی و اقتصادی- حتی طبقاتی- می شود. اسلام گرایی معرف انواع مختلف جنبشهایی است که عموما از اسلام الهام گرفته اند. امروزه جنبشهای اسلام گرا صرفا آخرین موج جنبشهای سیاسی و اجتماعی در تاریخ اسلام هستند که در شرایط خاص تاریخی از ایمان و فرهنگ ریشه گرفته اند. برخی گونه های کنونی اسلام گرایی در ادامه مسیر خود، محبوبیت و اهمیتشان را از دست خواهند داد که نشانه های آن را در برخی جنبشهای حاشیه ای و افراطی تر می بینیم.
با این حال، پدیده اسلام گرایی هرگز به طور کلی ناپدید نخواهد شد، چون رسالت آن برای مسلمانان زمان مند نیست. بنابراین اسلام سیاسی تکامل و تغییر خواهد یافت، تقسیم و یکپارچه خواهد شد و در محبوبیتش فزونی یا کاهش رخ خواهد داد، ولی ناپدید نخواهد شد. فولر با مطرح کردن رشد فزاینده اسلام سیاسی، مهمترین جلوه راهبردی آن را که به تعبیر او از تعالیم اسلام و به تعبیر دقیق تر از فرهنگ مهدی گرایی در بین مسلمانان برمی خیزد، مطرح کردن «امت» به جای«ملت» می داند که به امام و اتصال آن به منبع وحی باور دارد. امت، فراتر از مرزها به حکومتی جهانی می اندیشد که در رأس آن، یک امام است امامی که در منابع اسلامی، ظهور او به مسلمانان وعده داده شده است و همگان در انتظارش به سر می برند.(23)
5. امت در مقابل هویت ملی
اسلام از همان آغاز، این ایده برجسته و مترقی را مطرح کرد که قبیله گرایی و پیوندهای خونی، مبنای سالمی برای ایجاد دولتها، روش حکومت داری یا سیاست ورزی نیست.

بنابراین، «امت» را به مثابه یک ایدئال فراتر از دولت- ملت بنیان نهاد. وحدت معنوی امت هدفی ثابت و دایمی است حتی اگر هرگز بطور کامل در قالب سیاسی آن تحقق نیابد. برخلاف دولت- ملت، خداوند مفهوم «امت» را تقدیس کرده است. این تمایز وفاداری به دولت- ملت را نفی نمی کند، بلکه به معنای وفادار نبودن به دولتی است که رژیم سرکوب گر آن را اداره می کند.

در دوره ای که جهان اسلام دچار آشوب باشد، اسلام گرایان در زمینه پیشبرد مفهوم امت بحث از نهادهای بالقوه آن توسعه ارزشهای مشترک مسلمانان و ظاهر شدن در قالب رسولان هماهنگی بین جنبشهای اسلام گرا، بسیار فعال می شوند. اخوان المسلمین، سازمان اسلام گرای بین المللی است که در سرتاسر جهان عرب نمایندگی دارد و با شبکه جنوب آسیایی جماعت اسلامی نیز روابط صمیمانه برقرار کرده است. اسلام گرایان از هر برنامه ای برای ایجاد بازارهای منطقه ای مشترک، پیمانهای دفاعی یا دیگر سیاستهای هماهنگی بین دولتهای اسلامی- دست کم به مثابه یک آرمان- حمایت می کنند. در این میان در حوزه امنیتی استثنا قایل می شوند: از نظر اسلام گرایان، میان وزرای کشور عربی و مسئولان امنیتی هماهنگی و برنامه ریزی وجود دارد و دیگران چیزی بیش از تقویت کننده قدرت سرکوب گر دولت اتوریته برای آزار مخالفان نیستند.

امروزه اسلام گرایان، واژه «امت» را در همه جا از طریق حلقه های فراملی خود و از همه مهمتر با یاری ابزارهای الکترونیکی جدید نهادینه می کنند. در نتیجه، اسلام، کمتر عرب محور می شود؛ زیرا بخشهای غیر عرب دنیای اسلام مانند پاکستانیها، مالزیاییها، ترکهاو اندونزیایی ها که مدت زمان زیادی از جدایی شان نمی گذرد، همگی برای تقویت تفکر جدید همکاری می کنند. بجز آن، مهاجرت مسلمانان نیز سبب گسترش تماس مسلمانان با یکدیگر می شود و آگاهی جدیدی نسبت به مسائل عمومی و دیدگاههای فرامحلی ایجاد می کند. در حقیقت، اسلام گرایان جوامع ایدئولوژیک جدیدی را ایجاد می کنند که به مفاهیم یک امت زنده با ارزشهای مشترک و جهان شمول اسلامی متعهد باشد.(24) مهمترین مصداقهای اسلامی سیاسی را که در قالب زمینه سازان ظهور منجی عمل می کنند، می توان چنین برشمرد:

1. پیروزی انقلاب اسلامی ایران در عصر افول معنویت؛
2. پیروزی ایران در جنگ هشت ساله تحمیلی به یاری فرهنگ انتظار و شهادت؛
3. انتفاضه مسجد الاقصی و مبارزه پنجاه ساله اسلام گرایان فلسطینی با اسرائیل؛
4. مقاومت اسلامی حزب الله در برابر توسعه طلبی های اسرائیل؛
5. مقاومت مردم عراق و افغانستان در برابر اشغالگران مسیحیان صهیونیست؛
6. مطرح کردن خاورمیانه اسلامی به جای خاورمیانه اسرائیلی؛
7. تقویت سیاسی، اقتصادی و نظامی کشورهای اسلامی در برابر دشمن، مانند تجهیز ایران به فن آوری هسته ای با اعتمادسازی کامل برای غنی سازی صلح آمیز اورانیوم؛
8. حاصل شدن اجماع کشورهای اسلامی (امت اسلامی) در عرصه بین المللی در دفاع از ایران اتمی، محکومیت اشغال افغانستان و عراق به دست امریکا و متحدانش و تظاهرات مستمر علیه جنایات رژیم صهیونیستی در فلسطین و لبنان.
جمع بندی
در این فصل، منجی گرایی به مثابه برجسته ترین واسطه و نمود بیرونی جنبش صهیونیسم مسیحی مطرح شد که واسطه های دیگر را می توان به نوعی بدان بازگرداند. نگاه ما به منجی گرایی با توجه به بنیادهای سیاسی پس این آموزه، دکترینال است که به باور و عمل، چشم دارد. تبیین انواع مثبت و منفی راهبرد انتظار موعود و تعیین نوع منفی آن برای جنبش صهیونیسم مسیحی از نکات قابل تامل در این فصل بود.

براساس مطالعه جریان شناسانه، در ترسیم چشم انداز این جنبش و ناتوانی اش در دستیابی به اهداف سیاسی به دو صورت می توان بحث کرد:

1. ناتوانی واسطه ها در توجیه عملیات سیاسی این جنبش: تحریف و گسترش بی باوری به آموزه های دینی در درون صهیونیستهای مسیحی را می توان نشانه آن دانست.

12. -Cheney,http://www.theglpbalist.com/DBWeb/Storyld.aspx?Storyld=3754.

 



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.