آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
آمريكا و بحران امنيت نرم

آمريكا و بحران امنيت نرم


سيد ياسر جبرائيلي


رهبر معظم انقلاب اسلامي در سخنراني هاي اخير خويش به نكته مهمي درباره وضع امروز آمريكا اشاره داشته اند و آن، تضعيف محسوس قدرت اين كشور در حوزه هاي مختلف است. براي ورود به مصاديق اين تحليل، ابتدا بايد به سراغ ابعاد قدرت و امنيت آمريكا رفت. يكي از مهم ترين اين حوزه ها، «امنيت نرم» است كه ضرورت بررسي دقيق آن، به دليل نقش حساس اين نوع امنيت در تامين ثبات سياسي، يكپارچگي اجتماعي و جايگاه بين المللي يك كشور، دوچندان شده است.
رخدادهاي امنيتي قرن بيستم به ويژه جنگ هاي جهاني اول و دوم، انديشمندان حوزه امنيت را به سمتي سوق داد كه افزايش توان نظامي را قرين بالا رفتن ضريب امنيت ملي دانستند و نهايتاً از دل اين بحث هاي تئوريك، ايده «بازدارندگي استراتژيك» بيرون آمد و زرادخانه هاي هسته اي در خط مقدم «تامين امنيت» قرار گرفتند. پس از پايان جنگ جهاني دوم و آغاز جنگ سرد، چيزي كه تعيين كننده قدرت و به تبع آن امنيت دو بلوك شرق و غرب محسوب مي شد، قدرت نظامي بود. اما آنچه كه شوروي سابق را دچار يك بحران امنيتي كرد و به فروپاشي آن منجر شد به هيچ رو از جنس تهديد نظامي و يا اقدام نظامي نبود، بلكه مشغول شدن بيش از حد به حوزه امنيت سخت، سردمداران مسكو را از امنيت نرم غافل ساخت و دقيقاً از همين حوزه بود كه آنها ضربه ديدند. از اين زمان به بعد توجه نظريه پردازان روابط بين الملل به حوزه «امنيت نرم» معطوف شد و دقيقاً در سال 1990 «جوزف ناي» واژه «قدرت نرم» را ابداع كرد. انتظار نظريه پردازان آمريكايي از كاخ سفيد درس گرفتن از تجربه كرملين و توجه توامان به دو بعد سخت و نرم از مفهوم امنيت بوده است و بر همين اساس، سؤالاتي كه يادداشت حاضر در پي پاسخ به آن است اينكه آيا اين انتظار برآورده شده؟ امروز ضريب امنيت نرم ايالات متحده چقدر است؟ و نهايتاً وضعيت كنوني، هر چه باشد، چه چشم اندازي را پيش روي واشنگتن ترسيم مي كند؟
امنيت نرم ابعاد و مؤلفه هاي گوناگوني دارد كه به شدت در هم تنيده اند. از جمله اساسي ترين ويژگي هاي امنيت نرم مي توان به «ارسال تصاوير جذاب و صلح آميز براي ديگران»، «در پي داشتن حمايت در سياست منطقه اي و بين المللي» و نيز «حفظ وحدت درون يك كشور يا اجتماعي از كشورها» اشاره كرد كه در دسته بندي «جئون لي»
(Geun Lee)- از انديشمندان حوزه امنيت نرم- نيز ديده مي شود. نگاهي جامع به اوضاع امنيت نرم آمريكاي امروز و ارزيابي آن با توجه به اين مؤلفه ها مي تواند هدف يادداشت حاضر را برآورده سازد.
پس از پايان جنگ سرد و فروپاشي شوروي، يكي از بحث هايي كه ميان طبقه حاكم آمريكا در گرفت، اين بود كه آمريكا بايد در ميان دولت ها و ملت ها چه جايگاهي داشته باشد؟ آيا دستگاه سياست خارجي و ديپلماسي عمومي بايد در راستاي ايجاد محبوبيت براي ايالات متحده در ميان جهانيان تلاش كند؟ آيا واشنگتن زماني از جايگاه برتر در دنيا برخوردار خواهد بود كه ملت ها از هيبت آن در هراس باشند؟ حقيقت آن است كه واشنگتن در طرح خود براي تسلط بر جهان نمي توانست از ابزار «هراس انگيز» نظامي چشم بپوشد، بنابراين، بايد دست به «مشروعيت بخشي» به اقدامات نظامي خود مي زد؛ توجيه استقرار پايگاه هاي نظامي در كشورها با عنوان «پاسداري از صلح» در همين راستا بود.
اما با ورود آمريكا به قرن 21 و آغاز جهانگشايي دولت «جرج بوش»، از يك سو كساني چون «هنري كسينجر» اين شعار ماكياولي را ورد زبانشان كردند كه «ترسناك بودن بهتر از محبوب بودن است» و از سوي ديگر، رسانه ها از انحصار غرب خارج شد و به تعداد «تمامي كساني كه به اينترنت دسترسي دارند»، گسترش يافت؛ و اين، آغاز «فروپاشي امنيتي» آمريكا بود، كه در طول كمتر از يك دهه، آن تصوير زيبا و جذاب «پاسدار صلح» را- كه رسانه ها براي آمريكا ساخته بودند- از آن گرفت و نام واشنگتن را با جنايات عظيم بشري چون گوانتانامو، ابوغريب، كابل و بغداد عجين ساخت.
در اين ميان، آمريكا در پروژه «يكپارچه سازي ارزش هاي جهاني» براساس ارزش هايي چون دموكراسي نيز دچار نوعي تضاد شد و در هر كشوري مردم پاي صندوق هاي راي رفتند، رهبران استكبارستيز روي كار آمدند و ديديم كه در دهه اخير در خاورميانه و آمريكاي لاتين چه گذشت. ضرباتي كه امنيت نرم آمريكا ديده و مي بيند، همچون مهره هاي دومينو، يك به يك ستون هاي ابرقدرتي را زمين مي زنند. نخبگان كاخ سفيد براي آنكه نشان دهند و در حقيقت وانمود كنند كه «جهان با آنهاست». عبارت «جامعه جهاني» را ابداع كردند و هرگاه خواستند دشمنان و رقيبانشان را- كه تعدادشان كم هم نيست-«منزوي» نشان دهند، در بوق و كرنا كردند كه فلان كشور بايد در مقابل خواست جامعه جهاني تسليم شود! اما كساني كه به دور از اين غوغا به جهان مي نگرند، حقيقت «انزواي آمريكا» را درك كرده اند و مي دانند كه امروز، ننگي بزرگتر از «دنباله روي از واشنگتن» براي دولت ها نيست.
امروز، بحران اقتصادي نيز جداي از علل و ريشه اش، در نتيجه خود، امنيت نرم آمريكا را از جنبه و بعدي ديگر به شدت تضعيف كرده است. اول آنكه آن صلح ليبرالي كه «امانوئل كانت» تحققش در ميان كشورهاي ليبرال دموكرات را داده بود، ديگر وجود عملي ندارد و اختلافات اروپايي و انشقاق اروپايي- آمريكايي، وحدت در دو سوي آتلانتيك را به آرزويي دست نيافتني بدل كرده است. ثانياً بايد به آمارهاي رسمي رجوع كرد و درجه وحدت را در داخل آمريكا هم سنجيد. گزارشي كه اشپيگل اخيراً منتشر كرد، مستند بود به واقعياتي چون افزايش تضاد طبقاتي و احتمال وقوع درگيري غني و فقير؛ و آن نظرسنجي كه مؤسسه «پيو» روي خروجي سايت خود قرار داد، حكايت از نارضايتي 80درصدي مردم از حاكميت آمريكا داشت و روشن است كه در چنين وضعيتي جايگاه «وحدت ملي» چيست.
آمريكاي امروز به دليل فقدان امنيت نرم بيش از پيش آسيب پذير شده است. ضعيف و نحيف گشته و اما همچنان در فضاي مجازي رسانه مي غرد و نعره مي كشد. مؤسسه بروكينگز اگرچه توصيه هايي كرده كه بايد براي بازسازي وجهه آمريكا در دنيا در تمامي نهادها از جمله پنتاگون و وزارت خارجه معاونت ها و مديريت هاي «ديپلماسي عمومي» ايجاد شود، اما شايد اكنون ديگر وقتي براي به كار بستن اين اندرزها باقي نمانده باشد.
ادامه رسواسازي جنايت هاي حقوق بشري آمريكا در بعد داخلي و بين المللي، حمايت محسوس و نامحسوس از حقوق گروه ها و اقليت هايي كه در اين كشور مورد ظلم واقع شده اند (از جمله گروه هاي استقلال طلب در ايالت هايي چون تگزاس، ورمونت، آلاسكا و جورجيا)، فعاليت رسانه اي فراگير درباره فساد سياسي- اقتصادي در حاكميت آمريكا كه تصلب ساختاري آن فرصتي براي اصلاح باقي نگذاشته است. ادامه اصرار بر همكاري جنوب- جنوب و حتي يارگيري از كشورهاي زخم خورده شمال مانند پرتغال، ايتاليا، اسپانيا و ايرلند و يونان، تلاش براي تغيير ساختار سازمان ملل متحد، به چالش كشيدن بنيادهاي نظري سياست و اقتصاد و فرهنگ از طريق ايجاد و تقويت رسانه هاي بين المللي و همچنين فعاليت هاي فراگير علمي، تبليغ و ترويج اسلام ناب محمدي(ص) بي ترديد در تسهيل و تسريع سقوط واشنگتن و مهم تر از آن شكل گيري نظم جديد جهاني نقشي اساسي خواهد داشت.



نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.