آرشیو نسخه های rss پیوندها تماس با ما درباره ما
مفیدنیوز
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا                                                                           
صفحه اصلی | سیاسی | اجتماعی | فضای مجازی | اقتصادی | فرهنگ و هنر | معارف اسلامی | حماسه و مقاوت | ورزشی | بین الملل | علم و فناوری | تاریخ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ rss
نسخه چاپی ارسال
دفتر مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نوری همدانی
پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی
سایت اینترنتی حجه الاسلام والمسلمین جاودان
استاد قاسمیان
حجت الاسلام آقاتهرانی
پاتوق كتاب
شناخت رهبری
عصر شیعه
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
صدای شیعه
عمارنامه
شبکه خبری قم
تقابل سه گونه اسلام   بخش اول

تقابل سه گونه اسلام بخش اول


سرویس سیاسی مفید نیوز :: متن حاضر از جناب آقای عرب مازار است. این متن تحلیلی موشکافانه است از نوع تفکرات و قرائت های متفاوت از اسلام از جمله در مدارسی مانند مفید، که تحت لوای جریان خاصی اداره میشود. پیشنهاد بنده آن است تا تمامی دوستان با نگاهی علمی و پژوهش محور و البته منصفانه مطالعه کنند.

تاریخ: ۲ مرداد ۱۳۸۹

متن حاضر از جناب آقای عرب مازار است.
این متن تحلیلی موشکافانه است از نوع تفکرات و قرائت های متفاوت از اسلام از جمله در مدارسی مانند مفید، که تحت لوای جریان خاصی اداره میشود.
آقای عرب مازار فضای تربیتی حاکم بر این مدارس را ناشی از تفکر خاص آنها از اسلام میداند و در پایان معتقد است قرائت سلیقه ای این جریانات از اسلام که نوع خاصی از اسلام است، به تقابل جدی و عمیق با جریان اسلام ناب محمدی (ص) رسیده است و اکنون به مبارزه با آن برخواسته است.
شاکله این تحلیل مبتنی بر همان جمله حکیمانه حضرت روح الله (ره)  میباشد در مورد اسلام شکم سیران و بی دردان که همان اسلام آمریکایی است و اسلام ناب محمدی (ص) که خط اصیل اسلام است.
امروز همین آفت و تفکر، مدیریت راهبردی در مفید را به دست گرفته است. وقتی شما مشترکاتی دقیق در تحلیل و فضایی که نویسنده ترسیم کرده است میابید این سوال برایتان ایجاد میشود که:
"آیا جریان خاصی در مدارس غیر انتفاعی مانند مفید ، انرژی اتمی ،نیکان ، سلام ، علوی و  .... که سوابق بسیار ارزشی و البته علمی دارند ،نفوذ کرده است و قصد آن دارد تا دانش آموزان نخبه این مدارس را با مدل اسلام آمریکایی تربیت کند." 
پیشنهاد بنده آن است تا تمامی دوستان مفیدی هم فکر و یا ما مخالف، متن حاضر را فارغ از تعصبات فکری و با نگاهی علمی و پژوهش محور و البته منصفانه مطالعه کنند.

 

دورۀ راهنمايي را در يكي از مدارس هم مسلك مدرسۀ علوي گذراندم. مدرسۀ علوي و توابع آن غالباً تحت لواي تفكر انجمن حجتيه اي اداره مي شوند و اكثر معلمان و كادر اين مدارس خود را در زمرۀ معتقدان به اين تفكر مي دانند.
8 سال قبل وقتي سال سوم راهنمايي هم به پايان رسيد، براي رفتن به دبيرستان همان مدرسه از من و جمعي از دوستانم محترمانه خواستند كه "تعهد" بدهيم تا ديگر خيلي شلوغ نكنيم ، در حريم مدرسه و بين بچه ها هم به مخالفت سياسي با آنها و همفكرانشان نبپردازيم و خلاصه حواسمان به درس خودمان باشد. حاضر نشديم تعهد بدهيم چون تعهد را به منزلۀ سرخم كردن در برابر ملتزمان به انجمن حجتيه دانستيم و خروج باعزت را ترجيح داديم.
در "دبيرستان انرژي اتمي تهران" قبول شدم. مدرسۀ انرژي اتمي تحت مديريت اصلاح طلبان با گرايشهاي مشاركتي است. وقتي در اردوي تابستانۀ مدرسه شركت كردم صحنه هاي جالبي ديدم. در و ديوار مدرسه پر بود از عكس ها و سخنان امام(ره) و البته طبعاً خبري از ره بر انقلاب نبود. طبيعي هم بود به هرحال اصلاح طلبان خود را صاحب خط امام و پيروان واقعي خط آن بزرگوار مي دانند. از طرف ديگر برخي از معلّمان حجتيه اي جوان مدرسۀ راهنماييمان را در آنجا ديدم كه به عنوانِ كادر مدرسۀ اصلاح طلب انرژي اتمي حضور داشتند. به مدرسۀ راهنماييمان هم كه جهت ديدار با دوستان قديم، سر مي زدم برخي معلمان اشتياق عجيبي به حضور من در انرژي اتمي نشان مي دادند. كمي تعجب كرده بودم، كسانيكه خود را تمام قد در برابر امام(ره) و تفكر اسلام سیاسی مي دانند، چه به مدرسه مدعيان خداوندگاري خط امام؟! به دلايل مختلفي همان تابستان از مدرسه انرژي اتمي جدا شدم و به "دبيرستان علامه حلي" رفتم. 4سال گذشت تا به انتخابات رياست جمهوري نهم رسيديم آقاي معين -كانديداي اصلي اصلاح طلبان- در حين تبليغات وعده داد که وزيري از اهل تسنن معرفي خواهد كرد. پس از این وعده در خبرها آمد كه عده اي از اعضاي جبهه مشاركت از حزب جدا شدند و به سمت حمایت از كروبي رفتند. اگر اشتباه نكنم در  روزنامۀ "شرق" بود كه صحبتِ های جالب يكی از اعضاي مشاركت توجهم را جلب كرد. وي گفته بود كه اعضاي جداشده از مشاركت، اعضاي حجتيه اي حزب بودند. اتفاقاً نزدیک همان اوقات، رسانه هاي اصلاح طلب كانديداي پيروز انتخابات را انجمن حجتيه اي مي خواندند! عدۀ زيادي از قشر تحصيلكرده و مخاطب رسانه هم سخن آنها را باور كرده بودند چون ايشان اسم امام زمان- روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداه- را زياد به كار مي برد و اين قشر تحصيلكرده هم در اين ساليان تنها نامي از انجمن حجتيه شنيده بودند و ذهنيّت درستي از افکار آنان نداشتند.
اما اسلام حجتيه اي كدام اسلام است؟ اسلامي كه از سر به اصطلاح خيرخواهي براي دين دنبال جدايي دين از سياست است. اسلام تشيّع خانه نشين و عامل به احكام رساله هاي عمليّه در حوزه هاي فردي ، اسلام اجتهاد محدود در فرديات دين ، اسلام منتظران نه منتظرانِ در تكاپوي حكومت جهاني اسلام بلكه اسلام قاعدين و خواب رفتگان منتظرِ قيام با طلوع آفتاب ، اسلامي كه به تفكر  دكترمعين و دكتر معين ها و اينكه با حضور آنها در حكومت و  بالاي سر مردمان چه بر سر فرهنگ ديني جامعه خواهد آمد كاري ندارد اما به محض اطلاع از اينكه معين مي خواهد وزير سني بگذارد براي دين احساس خطر مي كند. اسلام آخوندهاي بي اطلاعي كه به محض شنيدن شايعۀ ناصبي بودنِ اهالي غزه ،كاري ندارد كه اسرائيل چيست و كيست و هدفش چه چيزيست ، حتي كاري به اين ندارد كه مي شود با اسرائيل در مرزهايش جنگيد فقط به مسئولين كشور مي تازد كه چرا براي دفاع از اهل سنت هزينه مي كنيد؟! اسلامي كه تنها بخش كوچكي از آن را منسوبين به تشكيلات انجمن حجتيه تشكيل مي دهند. اسلامي كه به وسعت دايرۀ مقدّس نمایان  بی سواد  و تحلصيكرده و آخوندهاي ساده انديش و بي بصیرت گسترده است. در يك كلام همان كه اماممان فرمود اسلام متحجّرين.
 
« امروز عده ای با ژست مقدّس مآبی چنان تیشه به ریشۀ دین و انقلاب و نظام می زنند که گویی وظیفه ای غیر از این ندارند، خطر تحجّرگرایان و مقدّس نمایان احمق در حوزه های علمیّه کم نیست... در شروع مبارزات اسلامی اگر می خواستی بگویی شاه خائن است بلافاصله جواب می شنیدی که شاه شیعه است! عده ای مقدّس نمای واپسگرا همه چیز را حرام می دانستند و هیچ کس قدرت این را نداشت که درمقابل آنها قد علم کند. خون دلی که پدر پیرتان از این دستۀ متحجّر خورده است هرگز از فشارها و سختی های دیگران نخورده است. وقتی شعار جدایی دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام فردی و عبادی شد و قهراً فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست و حکومت دخالت نماید» - پیام امام عظیم الشّأن به مراجع اسلام، روحانیون سراسر کشور و ... در مورد استراتژی آیندۀ انقلاب و حکومت اسلامی


اما اسلام حاكمان اصلاح طلبي و از طرف ديگر تشنگان قدرت و ثروت كدام اسلام است؟ اسلامي كه با حاكميت ظواهر ديني يا هر نوع حاكميت ديگري مشكل خاصي ندارد اما يكسر طيف آن يعني مدعيان پيشروي در اصلاح طلبي با تمام وجود مسحور تمدن غرب اند و باوجود شكست هيمنۀ اقتصادي و نظامي رأس غرب، هنوزهم آرمان شهر خويش را آمريكا مي دانند. براي آنها مهم نيست كه پوستۀ حكومت چه شكلي داشته باشد مهم اينست كه دين به عنوان سدّ ارزشها و شيوه هاي غربي نبايد در بطن ادارۀ اجتماع حضور داشته باشد. آن سر ديگر طيف، سرمايه داران و تشنگان قدرت و ثروت اند كه حاكميت دين را مي خواهند اما براي ثروتمندتر شدن و صاحب نفوذ تر شدن خودشان. آنان با نفوذ و سيطرۀ خود در اركان حكومت و جامعه اجازه نمي دهند كه دايرۀ عدالت اسلامي يعني جوهرۀ حكومت ديني به آنها برسد. آنان حكومت دين را دوست دارند به شرطي كه در نيل به مطامعشان ياريشان كند و البته حكومتي كه در بطن ديني باشد و اتّصالي الهي داشته باشد طبيعتاً مانع بزرگي برسر راه آنهاست. اين طيف همه در قرائتي از سكولاريسم مشترك اند كه مانع حاكميت دين در بطن جامعه باشد حال با تكنوكرات مسلكي يا ليبرال مسلكي. همۀ اين طيف در دنبال كردن كشور مطلوبشان استفاده از هر ابزاري را جايز مي دانند. آنها همه چيز حتي دين خود را خرج سياستهایشان مي كنند. اين اسلام، اسلام سليقه محوريست. ديني كه اشخاص در مسائلش خود حكم داده و آن قسمتي از دين را كه شخصاً صلاح بدانند يا آن را در راستاي منافع گروهیشان بدانند تبعيت مي كنند و براي ديگران توجيه مي كنند. اين اسلام، اسلام تفسير قرآن بر مبناي اعلاميّۀ جهاني حقوق بشر است. اسلامي كه براي حق و باطل ميزاني جز ظنّيات و تشخيص هاي فردي و منافع گروهي ندارد. اسلام ولايت علم تجربي به جاي ولايت الله و شوون آن. اسلام اجتهاد در برابر نصّ ولي.
اسلام معاويه ها و عمروعاص ها و طلحه و زبير هاي هر عصر. اسلام راست هاي ناراست و چپ هاي در باطن چپ كرده ، اسلام پدر خوانده هايي كه به قول  يكي از مبلغان اين نوع اسلام- محمد قوچاني- با راست مي نشينند و با چپ بر مي خيزند،  اسلام نهضت آزادي و مشاركت و مجاهدين و ... ، اسلام آخوندهاي مدرن و آخوندهاي اشرافي. در يك كلام همان گفتۀ اماممان اسلام آمريكايي.
« ما هنوزهم چوب اعتمادهای فراوان خود را به گروه ها و لیبرال ها می خوریم، آغوش کشور و انقلاب همیشه برای پذیرفتن همۀ کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولی نه به قیمت طلبکاری آنان از همه اصول، که چرا مرگ بر آمریکا گفتید! چرا جنگ کردید! چرا نسبت به منافقین و ضد انقلابیون حکم خدا را جاری می کنید؟ چرا شعار نه شرقی و نه غربی داده اید؟ چرا لانۀ جاسوسی را اشغال کرده ایم ... صریحاً اعلام می کنم: تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست لیبرال ها بیفتد. » - پیام امام عظیم الشّأن به مراجع اسلام، روحانیون سراسر کشور و ... در مورد استراتژی آیندۀ انقلاب و حکومت اسلامی
 
در برابر این دو گونه اسلام، اسلام ناب محمدی(ص) قرار دارد که در راه حاکمیت جهانی اسلام در تمامی شوؤن زندگی انسانها تلاش می کند. به دنبال ادارۀ دینی جامعه و برقراری جامعۀ دینیست و در تلاش است تا روابط توحیدی در حقیقت زندگی فرد فرد انسانها متجلی شود. اسلامی که احياگر آن در عصر حاضر امام خمینی(ره) بود و میزان خطّ اصیل آن تنها و تنها ولایت فقیه است و نه ظنّیات اشخاص.
و چه مانعی بزرگتر از چنین اسلامی در برابر سکولار شدن جامعه و فردی شدن دین وجود دارد؟ همیشۀ تاریخ، درست زمانی که می رود رایحۀ اسلام ناب به مردمان برسد و حق آنگونه که هست محقّق شود، بازار سکه های تقلبی برای گم شدن سکه اصیل به راه می افتد. « الّذین یصُدُّون عن سبیل الله و یَبغوُنَها عوجاً » آنان که خود را دشمن اسلام ناب می بینند دستهایشان به کار می افتد تا با سروصدا حق واقعی را بپوشانند و سکه های تقلبی را به مردم بیاندازند و نیک می دانند که مردمان در طلب اسلام آمده اند پس با تمسک به اسلام به جنگ اسلام می آیند:
1- برای گروهی از مردمان که فطرت حق جویشان آنان را به سمت اسلام ناب کشانده است اما هنوز هم دل درگرو جذابیت های دنیایی دارند. مسائلی از جنس زرق و برقها و دستاوردهای تمدن غرب مثل علم تجربی(science) از مقدساتشان است. هنوز نتوانستند که سلیقه ها و منافع شخصی را میزان حرکتشان نکنند. برای چنین کسانی اسلامی را علم می کنند که ظاهرش اسلام است و باطنش با سلیقه گرایی در دین، تقدس تجربۀ بشری، تجددزدگی، اشرافی گری دینی و ... مشکلی ندارد این همان اسلامیست که اسلام آمریکاییش نامیدیم.
2- برای گروهی از مردمان که فطرت حق جویشان آنان را به سمت اسلام ناب کشانده است و به دنبال ولایت الله بر زندگیشان آمده اند و طالب اند تا حقیقتا دینی زندگی کنند اسلامی بی خاصیت و فردگرا را علم می کنند. اسلامی که پایش را از فردیات جلوتر نگذارد و امور جامعه را به اهلش! بسپارد. اسلامی که متدیّنینش غرق در معنویاتشان باشند و در کار دنیا تابع اهل دنیا باشند و در ضمن حافظ حریم این فردگرایی دینی نیز هستند. این همانست که اسلام متحجرینش نامیدیم.
3- و آخرین گام وصل این دوگونه اسلام به هم است تا اسلام متحجرین پشتیبان و تکیه گاه اسلام آمریکایی باشد و اسلام آمریکایی هم پشتیبان و تکیه گاه اسلام متحجرین باشد ولو اینکه فرقه هایی از آنها با هم جنگ زرگری کنند.
چرا درست زمانیکه اسلام گرایی در جهان رو به رشد می گذارد، تبلیغ وهّابیگری اوج می گیرد؟ چه می شود که همان انگلستانی که به جنگ اسلام در بلاد مسلمین شتاب می کند پشت پردۀ تاسیس و تقویت وهابیت حضور دارد؟ آیا تا طالبانی نادان و تندرو نباشد آمریکا می تواند قلب جهان اسلام یعنی ایران را محاصره کند؟ و آیا بدون حمایت آمریکا و شیوخ وهابی پولدار غرب زده، طالبان و وهابیون تندرو می توانند به آرزوی خود یعنی شیعه کشی برسند؟ گرچه اینها درظاهر همه دشمن خونی هم اند و عده ای از پیروانشان هم این جنگ زرگری را جدی گرفته اند. تاریخ یعنی گنجینۀ عبرت به زیبایی نشان داده است زمانیکه مردمان تسلیم اسلام ناب شدند معاویه های زمان با آتش زدن اموال مردم به نام علی(ع)، با خرج بیت المال مسلمین برای تطمیع، با گرفتن اسباب بازی کودکان توسط مأمورانشان به نام علی(ع) و در یک کلام با بد نام کردن اسلام ناب و تطمیع نفوس حق را می پوشانند. برای آرامشِ گروهی از مردم (همان دستة اول) خود را به جای اسلام اصیل جا می زنند و دلهای دیگری از مردم را که همچنان دنبال زندگی اسلامی اند و اسلام آنها ارضایشان نمی کند را جذب اسلام متحجرین می کنند، اسلامی بی خطر برای اسلام آمریکایی. آنها می دانند که برای انحراف دلهای جویای حق ، مقابلۀ منافقانه و تطمیع نفوس به تنهایی کافی نیست بلکه باید چهره هایی دروغین و کاریکاتوری از حق که خطری هم برای اسلام منافقانه شان ندارد را نشان دهند تا نفوسی که جذب نشده اند را جذب این سرابِ دیگرِ حق کنند و این همان نقشیست که خوارج و طالبان و وهابیون به نحوی و مرجئه و دراویش و صوفیه و تمامی فرقه ها و آخوندهای بی اطلاعی که سیاست را کثیف و جدای از ساحت دین می دانند به نحوی دیگر در طول تاریخ ایفا کرده اند. تا تأیید ابوموسی ها از جهتی و تکفیر خوارج از جهتی دیگر نباشند کار معاویه ها و عمروعاص ها در مقابله با علی(ع) پیش نخواهد رفت و البته تا آنها هم نباشند، دم و دستگاه خوارج و اسلام های قلّابی رونقی نمی گیرد و ابوموسی ها نیز به نان و نوایی نمی رسند ولو اینکه ظاهر امر روابط بین آنها را طور دیگری نشان می دهد.



نام: 23   تاریخ: ۳ مرداد ۱۳۸۹
آدم با هر کی بگرده مثل همون میشه
[...] هم همینگونه شد.
روحیات متحجرانه و سرکوبگر در تو نفوذ کرد و تو هم مثل اونها شدی. همون اکیپ معروف دوره 23
نام: بی نام   تاریخ: ۵ مرداد ۱۳۸۹
aakhe marde hesaabi in kojash ba fekr o estedlaal neveshteh shodeh ke hala shoma entezar daari tahlil ham besheh. ye seri jomleh be ham bastan o ro hava ye chizayi ro be bazi ha nesbat daadan ke nashod harfe hesab o maghaleh tahlili. mikhaai tahlil koni bayad vaght bezaari, bayad tahghigh koni. bayad sai kard az aalam e khiyal biroon aamad ta shayad barkhi haghayegh bar aadam roshan basheh. ya ali


نام(اختیاری):
ایمیل(اختیاری):
عدد مقابل را در کادر وارد کنید:
متن:

کانال تلگرام مفیدنیوز
کلیه حقوق محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع ميباشد.